مقالات کمپین....  
 

یک روز دیگر/فاطمه خادم


کمپین مشهد: مثل هر روز تعدادی دفترچه را به خانمهایی که در اتوبوس نشسته بودند دادم و خواهش کردم که مطالعه کنند. به سرعت برگه امضاء دست به دست شد و تنها جای یک امضاء خالی ماند.برگه به دست خانمی افتاد که قبلا دفترچه را گرفته بود او خود را در حالیکه دانشجوی ترم آخر حقوق معرفی می کرد با حالتی تهاجمی و پرخاش گونه از من سئوال کرد که با چه حزب و گروهی همکاری می کنم ،مدرک تحصیلیم چیست و آیا مجوزی بابت جمع امضاء دارم .کاش حالت نرمال و آرامی در پرسیدن سئوال هایش داشت.احساس می کردم با اینکه ادعای تحصیلات در حقوق را دارد نیازی به گرفتن پاسخ نداشته باشد .کاملا پیدا بود که قصد متشنج کردن فضا وایجاد ترس و دلهره در افراد امضاء کننده را دارد.اما با اینحال با آرامش گفتم:من وابسته به هیچ حزبی نیستم و جمع آوری امضاء نیازی به مجوز ندارد و این عمل کاریست کاملا قانونی.و او در کمال تعجب من و دیگران برگه امضاء را پاره کرد و کف اتوبوس ریخت.راضی و خشنود بودو در انتظار حمایت دیگران لبخند میزد.گفتم :چرا اینکار را کردی؟گفت:چون می دانم که کار غیر قانونی می کنی..

جای هیچ حرفی نبود چراکه زبان را عاجز و ناتوان دانستم در برابر اندیشه و فهم کوچکش.به ایستگاه رسیده بودم.غمگین بودم، نه از عملش از اینکه در فردایی نه چندان دور او بر پا کننده کدام حق پایمال شده ای می شد.

اما خانمی که دست بچه اش در دستش بود و سخت ناراحت شده بود با صدای بلندی گفت:همین حقوق خوانده ها هستند که حکم اعدام و قطع دست و پای جوانان را می دهند… سکوت کردم و پیاده شدم.


…/مهرنوش ظهوریان

کاش راحتر از این می شد در مورد حقوق انسان ها صحبت کرد.حال چه زن باشند چه مرد…

و ما برای این در نقطه ای از خاک در حول دایره ای هر چند کوچک حلقه زده ایم تا با دستان اندکمان دنیایی به وسعت جهان را از نابرابری ها رها سازیم.

پس بیدار شو خواهر

چراکه در دنیایی که زنان با خون خود

فرمان برابری را بر صفحه ی تاریخ می نگارند

تنها لب گلگون و چشم مخمور داشتن شرط زن بودن نیست.




بازگشت به سایت مدرسه فمینیستی

    تماس با ما    درباره ما    مدرسه فمینیستی    اخبار کمپین    اسناد کمپین    مقالات کمپین    پرونده هاي مدافعان حقوق برابر    کمپین یک میلیون امضا چیست؟