در همین بخش
|
اخبار.... | ||||||||||||||||||||||
همسركشي، امنيت رواني و اجتماعي جامعه را دچار اختلال ميكند 21 شهریور 1389![]() | |||||||||||||||||||||||
خبرگزاری بین المللی زنان ایران : با بررسي پروندههاي همسركشي به خوبي ميتوان دريافت كه اين قتلها در پي بالا گرفتن اختلافات ميان زن و شوهر رخ ميدهد . به گزارش خبرگزاری زنان ایران ، اين اختلافات گاه در طرز همزيستي، سلايق و علايق متفاوت زن و شوهر در امور جاري زندگي، گاه در مشكلات اقتصادي و مسايل مالي شوهر و زماني در رعايت نكردن اصول خانهداري و بيتوجهي زوجه، اعتياد همسر، اختلاف بر سر نحوه تربيت فرزندان يا ازدواج آنها، نحوه رفتار و سلوك زوجه با مردان غريبه، تعدد زوجات يا زندگي دو گانه مرد، ارتباط نامشروع زن با مردان غريبه و سازش نداشتن زوجين با والدين ريشه دارد كه زمينه درگيري، نزاع و در نهايت قتل را فراهم ميكنند. پديده همسركشي، يكي از دردناكترين جرايمي است كه امنيت رواني ــ اجتماعي هر جامعهاي را تهديد ميكند و شيوع آن، فضاي رواني جامعه را از تعادل خارج كرده و تبعات جبرانناپذيري وارد ميكند. بر اساس يك تحقيق، «مردان بيشتر به دلايل ناموسي، حسادت شديد يا به خاطر يك علت واهي و يا به دليل اين كه معمولا در خانوادههاي پدرسالاري رشد كردهاند و به اين ترتيب با مشاهده خشونت نسبت به مادر معتقد بودهاند كه تنها راهحل مشكل، توسل به خشونت و در نهايت قتل است. اما زنان اغلب به دليل اين كه از لحاظ فيزيكي و روحي به تنهايي نميتوانند مرتكب قتل شوند، در اكثر موارد معاون و يا شريك جرم محسوب و به حبس محكوم ميشوند. جهل و بيسوادي و ناآگاهي، ازدواجهاي تحميلي و زودرس و اختلاف سني در ازدواج، وجود قوانين محدود كننده طلاق و ذهنيت منفي خانوادهها براي طلاق، طولاني شدن دادرسيها و نبود ضمانتهاي مجاري قانوني مورد نياز، وجود نگرش مردسالارانه و سلطهگري مردانه، ضعف مباني اخلاقي و انساني، خيانت به همسر به دليل ناتواني جنسي او يا در سفر و يا در دوره زنداني بودن مرد و ... را ميتوان از عوامل بروز پديده شوهركشي دانست.» پژوهشگر در تشريح نتايج به دست آمده عنوان ميكند: هنگامي كه مرد يا زني شريك زندگي خود را به قتل ميرساند، نه تنها افكار عمومي را جريحهدار ميكند، بلكه حساسيت خاصي را در جامعه بر ميانگيزد، چرا كه انسان همواره خانه و شريك زندگياش را امنترين مكان و نزديكترين فرد به خود ميشناسد، از اين رو وقتي توازن امنيت از بين ميرود، جامعه دچار تشنج ميشود و انسانها به شدت احساس ناامني ميكنند. زنان و مردان ظاهرا به يك اندازه از اسلحه زور براي رفع اختلافات و تحميل عقايد خود استفاده ميكنند؛ با اين تفاوت كه زنان به دليل قدرت جسماني مرد، آسيب و صدمه بيشتري ميبينند و در مقابل چون آستانه صبر و تحمل انسان مشخص است، تعجبي نخواهد داشت كه اگر از آن ميزان بيشتر شود، دست به اعمال و رفتار عجيب و بعضا مجرمانه به صورت آني و يا با طرح نقشه قبلي به صورت آگاهانه يا ناآگاهانه بزند. نتايج يك تحقيق نشان داد: 85 درصد زنان متهم به قتل همسران كه قصد متاركه داشته، به دلايل مختلف چارهاي جز كشتن شوهر خود نيافتهاند از سوي ديگر و در همين رابطه، بررسي يك پژوهش دانشجويي كه در 15 استان كشور انجام شد، نشان ميدهد:« زنان به ندرت، خود مرتكب قتل شده و بيشتر تحت تاثير وسوسه، «شخص ثالث» كه اغلب از جنس مردان هستند را به ارتكاب جنايت تشويق و هدايت م |
|||||||||||||||||||||||