در همین بخش
|
کلوپ نسوان.... | ||||||||||||||||||||||
مجهز شدن به سلاح «آگاهی» برای مقابله با خشونت علیه زنان رضوان مقدم-22 دی 1389![]() |
![]() |
||||||||||||||||||||||
مدرسه فمینیستی: برای مقابله خردمندانه و مسالمتآمیز با خشونت گسترشیابنده و سیستماتیک علیه زنان، لوازم و مقدماتی باید تدارک شود که در گام نخست، آگاهی و شناخت از این پدیده منحوس تاریخی، و شیوههای عمل و نفوذ آن است. پیش از هر چیز، ضرور است که ما مدافعان صلح و مسالمت متوجه باشیم که اعمال خشونت علیه زنان در واقع از دوران جنینی آغاز میشود، از آن زمانی که مادر یا پدر آرزو میکند «کاش بچهام دختر نباشد.» یا به دلیل دختر بودن سقط میشود. پس از تولد نیز به دلیل دختر بودن مورد تحقیر قرار میگیرد و در طول سالیان زندگیاش بهواسطهی کلیشههای مرسوم جنسیتی، محدودیتهایی را متحمل میشود. در اغلب موارد به عنوان دختر و یا زن مورد خشونت جنسی و مزاحمتهای خیابانی قرار میگیرد. وادار به ازدواج اجباری میشود، و فقط به خاطر زن بودنش از طریق قوانین تبعیضآمیز، از طریق سنتهای پدرسالار و باورهای مردمحور، مورد تحقیر و خشونت قرار میگیرد. پس از ازدواج نیز در بسیاری موارد و گاه به بهانههای واهی از حقوق جنسی و حتی باروری، محروم میشود. در پهنهی جامعه هم شاهد تبعیضهای رنگارنگ و خشونت اعمال شده بر زنان (در محیطهای شغلی و فضاهای تحصیلی، و ...) هستیم. تعریف خشونت اما در ابتدا ببینیم که خشونت چیست و چه تعریفی دارد. به طور خلاصه و موجز میتوان گفت که: خشونت رفتاری است که با هدف آسیب رساندن به دیگری، بهگونههای جسمی، روانی، تحمیل محدودیتهای مالی، ممانعت از پیشرفتهای شغلی و ارتقای تواناییهای فردی، بیاعتنایی به دیگری ـ درصورتیکه میدانیم او به توجه و حمایت ما نیازمند است ـ و ... گفته میشود. عامل اصلی خشونت عليه زنان را میتوان در تبعيضی يافت که مانع از برابری زن با مرد در همه سطوح زندگی میشود. خشونت هم در تبعيض ريشه دارد و هم به آن دامن میزند. حوزهی دیگر عملکرد این پدیدهی مخرّب، در محیطهای خانوادگی و خصوصی است یعنی در محیطهایی که هنوز و در بسیاری از جوامع اساساَ یک قلمرو مردانه است و مسبب فجایع و ناهنجاریهای بیشماری در زندگی روزمره زنان به حساب میآید. بنابراین خشونت علیه زنان ابعاد و حوزههای متعددی را شامل میشود اما اگر بخواهیم برای سهولت شناخت از این پدیده، آن را دستهبندی کنیم میتوان گفت که این پدیده به طور کلی در سه گسترهی اصلی زندگی زنان، فعال است: عرصهی خانوادگی، پهنهی جامعه (در محیط کار و اماکن عمومی)، و بالاخره از سوی دولتها و نهادهای قدرت رسمی. در حوزه عملکرد دولتها خشونت از طریق وضع و اجرای قوانین تبعیضآمیز علیه زنان و سهمیهبندیهای جنسیتی، یا از طریق ایجاد موانع و محدودیتها بر سر راه حضور و مشارکت زنان در عرصههای قانونگذاری، تصمیمسازی و تصمیمگیریهای کلان سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، یا در بازداشتگاهها و زندانها اعمال میشود. نکته غمانگیز اینجاست که در بازداشتگاهها و زندانها، زنان علاوه بر آن که همچون مردان مورد شکنجه و سرکوب قرار می |
|||||||||||||||||||||||