در همین بخش
|
مشق هفته.... | ||||||||||||||||||||||
تجربه های خشونت (3): سانسور تا تصویر کامل / آهو شکرایی 22 اسفند 1391![]() |
![]() |
||||||||||||||||||||||
مدرسه فمینیستی: مطلب زیر، سومین متن از مجموعه «تجربه های خشونت» است که توسط آهو شکرایی به نگارش درآمده و به تدریج آن را در مدرسه فمینیستی منتشر کرده ایم. مجموعه «تجربه های خشونت»، حاصل گفتگوهای طولانی آهو شکرایی با برخی از زنانی است که به علت خشونت خانگی درخواست طلاق کرده بودند. دو متن از این مجموعه تحت عنوان «زنان کتک خورده را تحقیر نکنید»[1] و «کنترل، اولین نشانه خشونت»[2] پیشتر در مدرسه فمینیستی منتشر شده و سومین متن با نام «سانسور تا تصویر کامل» را در زیر می خوانید: آنچه زنان بسیار به آن پایبندند و مردان از آن با خبر، علاقه زن به نشان دادن تصویری کامل از زندگی زناشویی است. هرچند مردان نیز دوست ندارند کسی از مسائل و مشکلات زندگی خصوصی و خانوادگی آنها باخبر شود، و چه بسا این مساله برای آنها حیاتی تر است چرا که شرافت، آبرو و غیرت آنان را خدشه دار می کند. اما مردان اکثرا از این مساله که زن، شرافت و آبروی آنها را حفظ خواهد کرد، استفاده می کنند. به تصویر کشیدن یک زندگی کامل، یک زناشویی عاشقانه و تفاهم عمیق از مسائلی است که با گذشت زمان و پیدایش سبک های جدید و مدرن زندگی خانوادگی نه تنها کمرنگ نشده بلکه اهمیت بیشتری پیدا کرده است. زمانی که دختر و پسر خود همسر آینده خود را انتخاب می کنند و حتا گاهی در برابر مخالفت های خانواده پافشاری می کنند و عواقب انتخاب خود را می پذیرند، ارائه این تصویر کامل مهم تر هم می شود. این نقطه ضعف بزرگی است که به اعمال خشونت علیه زنان کمک می کند. شوهرم بسیاری از مواقع جلوی جمع به من متلک می گفت چون می دانست که هرگز جلوی جمع جواب او را نخواهم داد. گاهی وقتی صدایش می کردم پاسخ نمی داد چون می دانست که جلوی مهمان عصبانی نمی شوم. رفتارهایی را که می دانست از آنها متنفرم با من می کرد چون مطمئن بود که در سایه جمع در امان است چرا که من این تصویر کامل را خراب نخواهم کرد. حتا اگر تصویر او در نزد آنها خراب شود، من نقش همسر صبور و مهربان را بازی خواهم کرد و لباس زن آرام و منطقی و کامل را از تن درنخواهم آورد. البته چند باری هم شد که من تصمیم گرفتم در همان جمعی که در برابرشان تحقیر شده ام عکس العمل نشان داده و نارضایتی خود را از آن رفتار یا کنایه نشان بدهم. اتفاقی که افتاد فرای انتظار بود. "من که چیزی نگفتم. اما تو رفتاری کردی که همه را به تعجب واداشت. این تو بودی که مساله را بزرگ کردی. وگرنه آن یک جمله مرا کسی متوجه نشد. رفتار من را کسی ندید. اما عکس العمل تو را همه دیدند و ...". و این تبدیل شد به یک دعوای کشدار تا آنجا که من مجبور به عذرخواهی از عکس العمل نسنجیده ام شدم. و حق واقعا با او بود! شنیدن کنایه از مرد خانه و دیدن رفتار تحقیر آمیز او با زن چیز تازه ای نیست. به راحتی می تواند ندیده گرفته شود. اما پاسخ زن خوب فرمانبر پارسا هرگز قابل گذشت نخواهد بود. هرچند این دست اتفاقات نشان می داد که او بیشتر از من به این تصویر کامل علاقه مند است، اما کسی که خود را سانسور می کرد و به شکل گیری این تصویر کمک می کرد من بودم. واقعیت این است که همه زن و شوهرها با هم مشکل دارند و اینکه این مشکل را در خانه خاک کنند و نزد بیگانگان نبرند یک توانایی است که تبدیل به ارزش شده است. اما قربانی این ارزش زنان هستند و پرچم افتخار آنان را مردان به دوش می کشند. ای |
|||||||||||||||||||||||