در همین بخش
|
کلوپ نسوان.... | ||||||||||||||||||||||
خشونت علیه زنان پدیده ای عام با مصادیقی خاص طلعت تقی نیا-2 آذر 1392![]() |
![]() |
||||||||||||||||||||||
مدرسه فمینیستی: چهارم آذر ماه 1392، مصادف با 25 نوامبر، «روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان» است. به همین مناسبت، به سنت سال های گذشته در مدرسه فمینیستی، تلاش کردیم با تهیه ویژه نامه ای، همراه با خواهران مان در سراسر جهان، اعتراض مان را به خشونت علیه زنان نشان دهیم، تا شاید صداهای پراکنده در سراسر جهان، در این روز به هم پیوسته و هرچه بیشتر جامعه را به این موضوع مهم حساس سازد. سال گذشته بنابه شرایط آن زمان و از آن جایی که جامعه ایرانی نگران وقوع خشونت های کلان مقیاسی همچون جنگ بود، تلاش کردیم بحث های خود را عمدتا بر مسئله «جنگ» و پیامدهای آن برای زنان، و نیز به انتقال تجربه های زنان و شیوه های متنوع برخورد کنشگران جنبش های زنان در دیگر کشورها نسبت به پدیدۀ ویرانگر جنگ بپردازیم. اما امسال درصدد برآمدیم که تمرکز بیشتری بر خشونت های خانگی علیه زنان داشته باشیم.از این رو در ادامه، مقاله زیر را که به مناسبت این روز توسط طلعت تقی نیا به نگارش درآمده، می خوانید: خشونت، مقوله ای است كه با شرایط اجتماعی و فرهنگی پیوند تنگاتنگ دارد. مصادیق خشونت در فرهنگ های مختلف، گاه كم و بیش متفاوت است در نتیجه نمی توان كلیشه ای ثابت در تمام فرهنگ ها، برای تعیین خشونت به كار گرفت؛ با این حال در دسامبر سال 1993 مجمع عمومی سازمان ملل متحد در تقبیح خشونت علیه زنان، قطعنامه 48/104 را صادر کرد و سعی نمود تعریفی عام و مورد توافق را برای خشونت، به جهانیان عرضه کند. تعریف جامع و کلاسیک بر آمده از آن قطعنامه ٰ، خشونت را چنین تعریف كرده است: «خشونت علیه زنان به معنی هر نوع عمل خشونت آمیزی است كه بر اختلاف جنسیت مبتنی باشد و به آسیب یا رنج بدنی، جنسی یا روانی زنان بینجامد، یا احتمال منجرشدن آن به این نوع آسیب ها و رنج ها وجود داشته باشد. از جمله تهدید به این گونه اعمال، زورگویی یا محروم سازی خودسرانه از آزادی، خواه در عرصه اجتماعی و خواه در زندگی خصوصی»!. اغلب حقوقدانان معتقدند عمده ترین علت خشونت علیه زنان عدم آگاهی آنان از حقوق شان است. بنابراین، افزایش آگاهی زنان می تواند سهم بسزایی در كاهش خشونت های خانگی داشته باشد. از آنجایی كه غالباً زنان به علت عدم شناخت كافی از حقوق خود، تسلط به مهارت های زندگی و ارتباطی را از دست می دهند، خشونت پذیر میشوند و در مقابل برخوردهای تند و خشن، منفعل عمل می کنند لذا آموزش زنان مهم تلقی می شود. در همین رابطه، برخی از روانشناسان معتقدند مهم ترین علت، عدم آموزش قبل از ازدواج و یادگیری مهارتهای ارتباطی است. در ضمن، اکثر روانشناسان ضمن اهمیت دادن به آموزش، معتقدند مردان آزارگر و زنان آزاردیده هر دو به درمان نیاز دارند. ولی کنشگران زن ضمن تأیید نظرگاه روانشناسان و حقوقدانان و اهمیت دادن به آگاهی و آموزش اما در عین حال، بروز و تداوم خشونت علیه زنان را به ساختارهای حقوقی جوامع نیز مربوط می دانند و نتیجه می گیرند که خشونت، پیامد ناگزیر حقوق نابرابر بین زن و مرد و فرهنگ و سنت فراگیر طی سالیان آموخته شده ی مردسالارانه است. کنشگران زن همچنین معتقدند خشونت خانگی مسبب بسیاری از فجایع کنونی برای زنان است از جمله: بروز افسردگی های حاد، خودسوزی، خودکشی، فرار از خانه، روسپیگری و..... که تداوم این ها نتیجه روابط نابرابر میان ز |
|||||||||||||||||||||||