صفحه اصلی   

        کلوپ نسوان   

        کافه مونث   

        مشق هفته   

        روزنامه دیواری   

        کتابهای اینترنتی مدرسه    

        صفحه فیس بوک مدرسه   

        کانال یوتیوپ مدرسه   

        همگرایی جنبش زنان در انتخابات   

        لایحه ضد خانواده   

        کمپین یک میلیون امضا   

        8 مارس    

        22 خرداد    

        مبصر کلاس   

        دردسر جنسیت   

        چالش ماه   

        اخبار   

        English    

  اینترنت مدرسه فمینیستی

 

      کلوپ نسوان....  
 

نقش های جنسیتی در جنگ و خشونت

ترجمه رویا صحرایی-9 آذر 1392

مدرسه فمینیستی: چهارم آذر ماه 1392، مصادف با 25 نوامبر، «روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان» است. به همین مناسبت، به سنت سال های گذشته در مدرسه فمینیستی، تلاش کردیم با تهیه ویژه نامه ای، همراه با خواهران مان در سراسر جهان، اعتراض مان را به خشونت علیه زنان نشان دهیم، تا شاید صداهای پراکنده در سراسر جهان، در این روز به هم پیوسته و هرچه بیشتر جامعه را به این موضوع مهم حساس سازد. از این رو در ادامه، مقاله ای را که رویا صحرایی به همین مناسبت ترجمه کرده است می خوانید. این ترجمه فصلي از كتاب در دست ترجمه رويا صحرايي است به نام «زنان تلاشگران صلح و جنگ»[1] كه مجموعه مقالات پژوهشي است درباره نقش و جايگاه زنان در جنگ ها و در بازسازي هاي پس از جنگ. ويراستاران این کتاب «ساندرا چلدلين و مانشكا الياتمبي»[2] هستند که این بخش از کتاب نیز توسط این دو به نگارش درآمده است:

گفتمان های رایج، جنگ را موضوعی جنیسیتی می داند، به گونه ای که مردان بازیگران اصلی آن هستند و زنان اغلب یا قربانی اند یا ناظرانی بی گناه. حتی فرانسیس فکویاما[3] تا آنجا پیش می رود که می گوید: مردان به صورت ژنتیکی مستعد خشونت اند (بئآتا ات[4]). اما به رغم دیدگاهای رایج نسبت به نقش های جنسیتی در جنگ و خشونت، «بئاتا ات ال» در تحقیقاتی که از پنجاه و پنج جنگ مختلف در سراسر جهان انجام داده، به این نتیجه رسیده است که اتفاقاَ زنان به طور فعالانه در نیروهای جنگنده مشارکت داشته اند. بررسی های ماژورنا و کارلسون [5] از شرکت زنان در منازعات سیرالئون نشان می دهد که درگیر شدن زنان در خشونت های جنگی آن کشور حتی پیچیده تر بوده است. زیرا هر چند که اغلب این زنان به دام افتاده و وابسته بودند اما در عین حال در برنامه ریزی ها و اجرای عملیات جنگی سهیم بودند (ماژورنا و کارلسون). این کتاب شش نمونه از حضور زنان را نشان می دهد: چچن، اریتره، لیبریا، نپال، سیرالئون و سریلانکا.

آنچه که مشخص است این که زنان در مواجهه با جنگ یا صلح الزاماَ بر مبنای ویژگی های کیفی پرهیز از خشونت، یا بر مبنای باروری یا پرورشی خود عمل نمی کنند. در موارد افراطی مانند زنان تروریست انتحاری در چچن و سریلانکا، زنان همزمان هم قربانی هستند و هم عاملانی که در دام تاکتیک های جنگی مردانه گرفتار شده اند. بستن مواد منفجره به خود و تبدیل شدن به یک بمب انسانی، به نام کشور یا گروهی که به آن تعلق دارند، این مجال را به آنها می دهد که از نقش جنسیتی خود در جامعه، تعریف دوباره داشته باشند. در هر جایی که خشونت توسط حاکمان اعمال می شود و یا زمانی که کشوری تحت کنترل نیروهای خارجی در می آید، تبلیغات این توان را پیدا می کند که زنان را جذب کرده و به بمب های انتحاری تبدیل کند. تحقیقات نشان می دهد که بخصوص در کشورهایی که تحت کنترل نیروهای خارجی در می آید، تروریسم انتحاری به شدت افرایش می یابد و تعداد زنان شرکت کننده در بین آنان نیز رو به فزونی می گذارد. یکی از دلایل این امر "تاثیر شوکی" است که بر کلیشه های جنسیتی رایج وارد می کند. ستیزه جویی هایی که توسط زنان اعمال می شوند یا به عبارتی "زن – مبنا" هستند، ناقض پیش فرض های فرهنگی دال بر ضعیف بودن یا آسیب پذیر بودن زنان است و نقش آنان را به خشونت گر، قاتل و ویرانگر تغییر می دهد.

این تاکتیک از این نظر که تعریف دوبا




    English    فیس بوک     تماس با ما    درباره ما    اخبار    بخش های پیشین سایت    روزنامه دیواری    مبصر کلاس    مشق هفته    ویدئو - گزارش ها    کافه مونث    کتاب های اینترنتی مدرسه    کلوپ نسوان