در همین بخش
|
کافه مونث.... | ||||||||||||||||||||||
پگاه احمدی-22 اسفند 1393
![]() |
![]() |
||||||||||||||||||||||
مدرسه فمینیستی: مطلب حاضر به قلم پگاه احمدی، شاعر، نگاهی است به مجموعه شعر «و غیره»، سرودهی سپیده جدیری: اشاره: سپیده جدیری، شاعر، مترجم، بنیانگذار جایزهی شعر زنان ایران (خورشید) در ایران و عضو هیأت داوران جایزهی شعر بنیاد ژالهی اصفهانی (در لندن) است. از جدیری تاکنون هشت کتاب منتشر شده است که شش کتاب از این میان در ایران اجازهی چاپ یافته و دو کتاب، شامل گزیدهی آثار او و ترجمهی رمان مصور «آبی گرمترین رنگ است» اثر ژولی مارو توسط انتشارات ناکجا در پاریس به چاپ رسیده است. او دو سال به دعوت انجمن جهانی قلم در ایتالیا اقامت داشت و هماکنون در پراگ زندگی میکند. از فعالیتهای اخیر جدیری میتوان به شعرخوانی و سخنرانی پیرامون "شعر ایستادگی ایران بعد از 88" در دانشکدهی سواس دانشگاه لندن (سپتامبر 2014) و همچنین برگزاری دو "ضدّ کارگاه شعر" در ونکوور کانادا (سپتامبر و اکتبر 2014) اشاره کرد. «و غیره» جدیدترین مجموعه شعر جدیری است که توسط انتشارات بوتیمار در ایران انتشار یافته است. اشعار این کتاب که سرودههای بعد از مهاجرت شاعر را در برمیگیرد، اغلب، به موضوعِ تبعید و رویدادهای اجتماعی – سیاسی سالهای بعد از 88 پرداخته است. متنی که میخوانید قرار بود نهم بهمن در نشست نقد و بررسی که ناشر برای این کتاب تدارک دیده بود، خوانده شود اما انتقادهای شدیدی که رسانههای متعددی وابسته به جناح راست در ایران به برگزاریِ نشست وارد کردند، به لغو آن منجر شد. *** ایزوله کردن و به حاشیه راندنِ صداهایی که پیشتر حضوری موثر در گفتمانهای اجتماعی - فرهنگی داشتهاند از آنها یک "و غیره " میسازد. "و غیره" ساختن، ماهیتِ نظامی ست که با حذف یا به حاشیه راندنِ صداهای موثر و جایگزین کردن آن با صداهای خنثی و بی اثر، نظارت و کنترل بر ساز و کارهای فرهنگی و به تبعِ آن تولیدات اندیشهای را به دست میگیرد. اساساً در چنین ساختاری "و غیره "، اقلیتی ناهمساز از گناهکاران و مجرمانِ فرهنگی هستند که ظاهرا نه در کار تولید و آفرینشِ هنری بلکه مدام در حالِ ایجاد اختلال و آشوباند: – دلم برای قصهای تنگ است
در حقیقت، "ممنوعیت" مهمترین فاکتور در صورت بندی ِ واژگانی، زبانی و شمایلیِ شعر سه دههی اخیر ایران بوده است. اگرچه بسیاری از شاعران، بر این باورند که انتخاب اسلوب زبانی در شعرشان، ناشی از گزینشی شخصی ست اما آگاهی از این امر ضروری ست که انتخاب اسلوبی شخصی، در سیستمی نظارتی که حریم، باور و گزینش شخصی در آن فاقدِ معناست، ناممکن است. به همین خاطر، بخش عمدهای از شعر ایران در دهههای اخیر، بیش از پرداختن به اصل بحران ناخودآگاه از وجود بحران، ممنوعیت و سیستم کنترلی روایت میکند. سیستمی که در آن نه تنها اندیشه و ذهن، بلکه تن نیز به مثابهی شخصیترین حریم وجودی، تحت نظارت و قیمومیت است. این سیستم چنانکه در سیر تاریخی خود مسبوق به سابقه است تا آستانهی حذف و انکار موجودیتی به نام "زن" پیش میرود: – که زن نیستم اصلا
چنین به نظر میرسد که روایت تنانگی در این مج |
|||||||||||||||||||||||