در همین بخش
|
کافه مونث.... | ||||||||||||||||||||||
پوریا اسدی-11 شهریور 1394
![]() |
![]() |
||||||||||||||||||||||
مدرسه فمینیستی: مطلب زیر به قلم پوریا اسدی، نگاهی است به مجموعه شعر پروانگی، اثر یاسمن آرنگ. یاسمین آرنگ دارای پنج اثراز جمله کتاب «بیدار خاموش» (نقد شعر و بررسی زندگی ژاله قائم مقامی) و مجموعه شعر «پروانگی» است که در سال 1393 توسط نشر برزآفرین منتشر شده است: اشعار کتاب را در دو بخش مورد نقد و بررسی قرار میدهیم. در قسمت نخست، برخی از اشعار برجسته کتاب را به صورت جزء به نقد می کشیم: در شعر «تسلیم»، شاعر با کمک گرفتن از تشبیهات و اصل تداعی معانی واژگان و خلق جملات وصفی جدید، به تقابل با عادات فکری می رود و ذهن را از روزمرگی کلمات رها میکند:
این نوع ساخت جملات در اغلب اشعار این مجموعه تکرار می شود. در شعر «بهشت» که برای ستایش مقام مادر سروده شده، شاعر دست به کلی گویی میزند:
اما شاعربا حذف افعال به ساخت منسجم می رسد و ذهن را به ستایش مادر و بزرگداشت او هدایت می کند. شاعر با ایجاز حرف خود را می گوید و مخاطب را به هدفی که در ذهن دارد رهنمون می کند. گاه برخی اشعار، با بهره گیری از ابزارهای فرم، حالت آوانگارد می گیرند به ویژه در شعر «وتنم». از دیدگاه اوسکلوفسکی، می توان با بهره جستن از فن آشنازدایی دست به خلق واژه زد:
شاعر جوان با آگاهی کامل ، چیزی فراتر از کلیشه های معمول به دست می دهد. شاعر برای بیان هویت خود [به عنوان نماینده جامعه زنان] در شعر «شجره نامه» چه زیبا به این موضوع می پردازد و تمام دغدغه های ذهنی اش را با مخاطب به اشتراک میگذارد:
شاعر جهت حصول به احراز هویت، دست به واکاوی گذشته ها می زند و اسطوره ها را نیز به چالش می کشد و این به دلیل رسیدن به چرایی های ذهنی است که در ناخودآگاه دارد. دقت کنید به این شعر تحت عنوان «حوا تنها نامی است»:
شعر یاسمن آرنگ نشان می دهد که او به شعر معاصر مسلط است و تمام زیر و بم آن را میشناسد. در همین شعر بلند «حوا تنها نامی است» بخشی از شعر به اشعار شاملو تنه میزند:
و شعر «ماهیگیر» یادآور شعر «پشت دریاها شهری است» از سپهری است و شاید هم تکریم او: ../ و ماهی و دریا به تور ماهی گیر افتادند../ دقت کنید به دو واژه که به ذهن متبادر می شود: ماهیگیر – و "گیر افتادن" که هر دو به معنای جداگانه در ساختار جمله خوب و شاعرانه نشسته و ترکیب استعاره ای ساخته است. و این سطر نیز به همان شکل:
برخی اشعار کتاب مملو از ایماژهای شاعرانه است. "موکارفسکی" اعتقاد دارد که "ایماژ" یکی از عناصر اساسی شعر است و میگوید: «ما با استفاده از یک یا چند واژه، یک م |
|||||||||||||||||||||||