در همین بخش
|
کافه مونث.... | ||||||||||||||||||||||
منصوره شجاعی-10 شهریور 1394
![]() |
![]() |
||||||||||||||||||||||
مدرسه فمینیستی:شورمندی وعده داده شده در جریان پیش رونده جنبش زنان، با نامه نرگس محمدی از زندان دوباره از سر گرفته شد. نرگس این بار با زبان دیگری سخن گفته بود همچون یک مادر. این بار از حقوق تضییع شده مادران زندانی گفته بود از رنجی که مادران طی سالیان تحمل کرده اند اما برای آنکه از سوی آشنایان دور و نزدیک به ضعف و بی طاقتی محکوم نشوند از آن سخن نگفته بودند. حالیا نرگس به سخن آمده است و فریاد دادخواهی مادران دور از فرزند را با بیان بی پروای عواطف مادرانه خویش تا به آن سوی دیوارهای زندان اوین و تا به این سوی آب ها رسانده است. شورمندی کمرنگ شده کنشگری دوباره رنگ می گیرد و قلم ها خواه برله یا علیه این روش از دادخواهی به کار می افتد. گروهی با نگاه دوالیستی یا این یا آن، رای به انتخاب یک نقش برای زن می دهند: یا مادری یا نقش اکتیویستی. همزمان آنتی دوآلیست ها، قلم به دست می گیرند و از حقوق مادران اکتیویست و غیر اکتیویست در حوزه مشارکت سیاسی و اجتماعی دفاع می کنند. گروهی منتقد به نگاه «غیرفمینبستی» نامه نرگس می شوند و نامه او را «زنجموره های مادرانه» می نامند. گروهی در مخالفت با نقش مادر/ اکتیویست، رای به خانه نشینی زنان و دوری گزینی مادران از فعالیت های «مخاطره انگیز برای خانواده» می دهند. گروهی نیز در ایران مصمم به راه اندازی کمپینی در حمایت از مادران زندانی می شوند که این خود از سوی نرگس پیشنهاد شده بود و همتی والا می خواست تا محقق شود. گروهی از دادخواهان و درد آشنایان در این سو و آن سوی آب ها دوباره حلقه شدند و به حمایت از این کمپین برخاستند. نسرین ستوده همیشه مهربان به حمایت از نرگس و کمپین مادران زندانی قلم زد. «کانون مدافعان حقوق بشر»، «سازمان گزارشگران بدون مرز»، «کارزارلغو گام به گام اعدام»، «سازمان زنان نوبلیست»، «مادران پارک لاله»، گروه های ملی مذهبی، افراد صاحب نام و دردآشنا و... یک صدا به حمایت از کمپین برخاستند. ما نیز گروه کوچکی از زنان کنشگر جنبش زنان در خارج از ایران در حمایت از نرگس و کمپین مادران زندانی مصمم به برگزاری تجمعی در مقابل کاخ صلح لاهه شدیم. این تجمع با دو خواست آزادی مادران زندانی سیاسی و به رسمیت شناختن حق مشارکت سیاسی و اجتماعی مادران اکتیویست و فمینیست هم از سوی دولت و هم از سوی جامعه تعریف شد. در واقع گفتمان مادری ناظر بر گروه برگزارکننده تجمع، از یک سو مبتنی بر گفتمان برابری خواهانه جنبش زنان و از سوی دیگر دفاع از حقوق اجتماعی و سیاسی زنان در نقش مادری بود. هرچند آرزو داشتیم که در آرامشی همگانی نتایج توافق در مذاکرات هسته ای را سر فرصت مزمزه کنیم و برای ساختن دوباره کشور شانه به شانه هم پیش رویم، اما دریغ و درد که نابخردی را انگار مذاکره و گفتگو نیز افاقه نیست. هم از این رو جامعه مدنی و دلسوز ایرانی به جای تامل و تعمق در آنچه به آبادی و آزادی کشور منجر خواهد شد همچنان با معضلاتی چون زندان و هجران و بحران دست و پنجه نرم می کند، و موج موج آبهای «بی نجات» مهاجرت، همچنان حامل نام ایران! یکی از نروژ و یکی |
|||||||||||||||||||||||