«صیغه: سنتی مفید و ارزنده» / بخش دوم

۱ min read

دکتر محمد برقعی -16 بهمن 1387

مدرسه فمینیستی: نوشته حاضر بخش دوم و پایانی مقاله «صیغه، سنتی مفید و ارزنده (بخش اول)» به قلم دکتر محمد برقعی است. لازم به ذکر است که پیش از این در مدرسه فمینیستی در مورد صیغه مطالبی دیگری از جمله «صیغه، امتداد منطقی ‌نهاد ازدواج در ایران» به قلم دکتر حسین باقرزاده و همچنین مقاله «صیغه و عقوبت رابطه جنسی» نوشته نوشین احمدی خراسانی منتشر شده بود که بخش دوم مقاله دکتر محمد برقعی در نقد این مقاله است – مدرسه فمینیستی

«صیغه: سنتی مفید و ارزنده» / بخش دوم

این نوشته جسارتی است به امید شکستن تابویی و فراهم آوردن امکان بحثی تا صدور حکمی اخلاقی و شرعی و یا قبول مصدر حکومتی آن.

در بخش پیشین گفتم که «صیغه» و «روسپیگری» دو پدیده اجتماعی هستند که برای جبران کمبودهای عملی نظام خانواده به وجود آمده‌اند تا پاسخگوی نیازهایی باشند که نهاد خانواده همیشه توان انجام آن را ندارد و از این روی باعث تحکیم و سلامت و پایداری این نهاد در جامعه می‌باشند. همچنین نشان دادم که این دو پدیده هر یک برآورنده نیازهای خاصی هستند و لذا وجود صیغه هیچگاه سبب تعطیل روسپیگری نشده است و چنانچه جمهوری اسلامی قصد تعطیل، و نه نظارت و سالم کردن، پدیده روسپی‌گری را دارد و می‌خواهد از پدیده «صیغه» در این راه بهره گیرد می‌باید یک نوع صیغه‌ با تعریفی دیگر که توان انجام چنین کاری را داشته باشد پدید آورد.

اما از آنجا که این دو پدیده اجتماعی بنا به خصلت وظایفی که دارند با ناهنجاری‌ها و روابطی که از نظر قوانین و اخلاقیاتی که از کیان خانواده حمایت می‌کنند ناهنجار شناخته می‌شوند سر و کار دارند لذا مثل هر بخش از هر سیستمی که این‌گونه وظایف را بر عهده دارد، در خطر آلودگی بیشتری است و حفط بهداشت آن نیاز به مراقبت و نظارت بیشتری، نسبت به سازمان‌های اجتماعی دیگر، دارد.

اما از آنجا که قانون توان محدودی در حفظ کیان خانواده و هم چنین نظارت بر بهداشت دو پدیده مذکور را دارد لذا سنن اجتماعی و فرهنگی، که اغلب به مراتب قوی‌تر از قانون عمل می‌کنند، پا به میدان می‌گذارند تا در حد ممکن جلوی عوارض این دو پدیده لازم و پاسدار حرمت خانواده را بگیرند. شیوه رویارویی جامعه با این دو پدیده

الف ـ روسپیگری

چون نقش این مجموعه به‌طور کلی فقط رفع نیازهای جنسی است و هیچ یک از ویژگی دیگر خانواده چون تولید نسل، برآوردن نیازهای عاطفی و شوق و ذوق‌های عشقی و غیره را ندارد لذا در حد فاضل آب یک سیستم ضرورت وجود آن پذیرفته می‌شود. به همین سبب هم جامعه آن را تا حد ممکن از فضای خانواده دور می‌کند تا کمترین آلودگی را سبب شود؛ از جمله هوسرانی افراطی در میان مردان و زنان رشد نکند، و روابط دو جنس فقط در سکس خلاصه نشود و زن تا حد ممکن تبدیل به کالای جنسی نشود و عرضه آن را حتی برای رفع نیازهای اقتصادی زنان محدود کند تا تقاضای بیشتر سبب گسترش آن نشود. این رویه را نه با طرد اجتماعی و اخلاقی روسپیگری انجام می‌دهد بلکه می‌کوشد که روسپی‌خانه‌ها را به دورترین و پرت‌ترین بخش شهر براند. به همین سبب هم دولتمردان آگاه و فعالان اجتماعی می‌کوشند که تا حد ممکن از فشار بر روسپیان کاسته و مقداری از حقوق اولیه انسانی آنان را مراعات کنند و نگذارند فشار اخلاقیات و افراط‌گری‌ها آنان را به زباله‌های اجتماعی تبدیل کند.

ب ـ «صیغه»

به عنوان یک پدیده اجتماعی، همان‌گونه که تشریح شد و برعکس تصور عموم، به عنوان سازمان جایگزین روسپیگری طرح نشده است. به همین سبب گرچه صیغه تقریبا همیشه در متن و بطن جامعه ایران جریان داشته ولی وجود آن هیچ‌گاه منجر به از بین بردن روسپیگری نشده و این دو پدیده به‌طور موازی با یکدیگر عمل می‌کرده‌اند زیرا همان‌طور که گفته شد نقش صیغه جذب روابطی است میان دو جنس که با آن که بسیاری از ویژگی‌های رابطه موجود در خانواده را دارد ولی نهاد خانواده به دلیل یا دلایلی قادر به پاسخگویی آن نیست؛ دلیل یا دلایلی که طیف وسیعی را در بر می گیرد که چند نمونه موجه آن را چنین می‌توان ذکر کرد: زن و مردی که ضمن تمایل به زندگی با یکدیگر امکان ازدواج ندارند یا روابط عاطفی‌ که جبران کمبود آن در خانواده را می‌کند، خانواده‌ای که با وجود مرگ عشق و علاقه میان زن و شوهر هنوز طرفین به دلایل مختلف از جمله وجود فرزندان، نیازهای مالی و غیره خواستار جدایی نیستند. در سوی دیگر این طیف دلایلی وجود دارد که با آن که چندان توجیه اخلاقی و عقلانی ندارند اما به نوعی در جامعه پذیرفته شده‌اند از جمله زیاده‌خواهی جنسی مردانی که به قدرت و ثروت رسیده‌اند و یا تمایل زیبارویانی که چشم طمع به این مزایا دارند یا به دلیل این مزایا شیفته مرد می‌شوند. و این، البته، در حالی است که همه ما می‌دانیم که نه تمام قدرتمندان و ثروتمندان زیاده‌طلبی جنسی دارند و نه همه زیبارویان چشم طمع به مرد قدرتمند یا ثروتمند می‌دوزند.

پدیده «صیغه» در ایران بهترین پاسخی است که به این نوع روابط که با معیارهای اخلاقی جامعه و در قالب سیستم سنتی خانواده اعمال ناهنجار خوانده می‌شود داده شده است. اما مثل هر نهادی که برای تصفیه و پاکسازی یک سیستم تعبیه شده این پدیده نیز نیازمند مکانیسم‌هایی است که آن را کنترل کند. در اینجاست که بار دیگر سنن و اخلاق جامعه عهده‌دار این مهم می‌شوند و می‌بینیم که سنن و اخلاق گرچه صیغه را مثل روسپیگری طرد نمی‌کنند، چون در کنار نهاد خانواده و از همان جنس است، ولی آن را «ناپسند» می‌خواند. سنت و اخلاق به زن صیغه‌ای چنان به حقارت می‌نگرد که کمتر زن خانواده‌دار و یا دختر جوانی به آن تن می‌دهد. از سوی دیگر همین سنت و اخلاق با فشار بر مردان و زدن انگ هرزگی بر آن‌ها و مسخره کردن و سرزنش کردن این افراد، در عمل کاری می‌کند که تنها معدودی از مردان به این رابطه تن بدهند از جمله قدرتمندان و ثروتمندانی که کسی تاب ایستادگی در برابر آنان را ندارد یا چندان در غم نیش و کنایه‌ها نیستند و یا کسانی که چون شیر و گرگ اگر گوشت لازم به آن‌ها داده نشود به شکار گوسفندها می‌روند و امنیت خانواده را سلب می‌کنند، یا تازه به دوران رسیده‌هایی که پول یا قدرت به دست آورده‌اند اما هنوز صاحب چنان اعتبار اجتماعی نیستند که جامعه بتواند به آن‌ها فشار اخلاقی وارد کند و به همین است که می‌گویند آقا شلوارش دوتا شده و به فکر زن دوم افتاده است! و معمولا در این موارد رابطه این تنها زن خانواده نیست که رنجور و ناخرسند و یا خشمگین است بلکه فرزندان و بستگان او و حتی بستگان شوهر او و دوستان خانوادگیشان هم به یاری او می‌آیند تا این شراب را به کام آن مرد چنان ناگوار کنند که هوسرانیش سرمشقی برای دیگر مردان نشود.

شاهد این ادعا میزان گسترش «صیغه» در جامعه است که با آن که همیشه از مشروعیت دینی و قانونی برخوردار بوده اما در عین حال میدان عمل محدودی داشته است. به این معنا که فقط معدود مردانی که دلایل مقبول اجتماعی داشته‌اند و یا کسانی که در غم فشارهای اجتماعی نبوده‌اند اقدام به این کار می‌کرده‌اند و فشار روی زنانی که صیغه می‌شده‌اند هم به حدی بوده که همیشه عرضه کمتر از تقاضا بوده است.اگر آماری در این زمینه در دست نیست خوب است هر کس به جای آن که بر مبنای شایعات و پیرو جنجال‌ها داوری کند نگاهی بیندازد به خانواده‌هایی که می‌شناسد تا ببیند که این امر چقدر مصداق واقعی داشته و آیا این همه ترس از صیغه به دلیل جوسازی و از کاهی کوهی ساختن نبوده است؟ مثل همان لاطاعلاتی که صادق هدایت در «حاجی آقا» سر هم کرده و هر حاجی بازاری را یک آدم متقلب زن‌باره و پول‌پرست جلوه داده است.

با چنین سیستم دفاعی‌ در مورد صیغه، جامعه ایران پس از مشروطه و برقراری حکومت رضا شاه پهلوی قدم به دنیای تجدد گذاشت؛ دنیایی که در آن هر چه سنتی بود زشت بود و هر آنچه مدرن بود زیبا بود و همه همت نظام هم در نفی سنت‌ها بود. البته این تنها ایران نبود که در این گرداب افتاد بلکه همسایگان ما نیز سرنوشتی بهتر از ما نداشتند و آتاتورک الفبای لاتین را خط رسمی کشورش کرد و باعث شد که امروز یک ترک نه فقط قادر نباشد ادبیات خودش را بخواند بلکه حتی اسناد و نوشته‌های سر در کاخ‌ها و مساجد را هم نمی‌تواند بخواند و یک اروپایی هم چیزی از زبانی او که به لاتین نوشته شده نمی‌فهمد.

در چنان فضایی «صیغه» هم مانند هر پدیده سنتی دیگر زشت شد و جامعه چنان با تحقیر به آن می‌نگریست که کم کم تا مرز روسپیگری سقوط کرد و نقشی را که در مورد اصلاح نهاد خانواده داشت از دست داد و بار آن به مقدار زیادی بر دوش روسپیگری افتاد و تنها به شکل ضعیفی در میان مذهبیون به حیات خود ادامه داد. بخش متجدد جامعه تقریبا به‌طور کامل آن را طرد کرد تا جایی که حتی وقتی به اجبار به روابط آزادی که از نظر اخلاقی کاملا نامشروع و غلط می‌دانست تن می‌داد حاضر نبود با قبول صیغه آن را قانونی و مشروع کند. زیرا تن دادن به رابطه‌ای که با معیار خود او یک فساد مدرن بود باز بهتر از قبول یک رابطه مشروع ولی سنتی بود که فقط بازاری‌ها و آخوند‌ها و جاهل‌ها به آن عمل می‌کردند.

نقش صیغه از زاویه آسیب‌شناسی و مقایسه آن با عملکرد جوامع غربی

در این رابطه مفید خواهد بود اگر برای رساندن بهتر مقصود پدیده «صیغه» را با آنچه در کشورهای پیشرفته غربی و در جهان مدرن انجام می‌شود مقایسه کنیم تا با قیاس این دو راه حل آسیب‌شناسانه مزیت صیغه برای ما، به‌ویژه با توجه به ویژگی‌های فرهنگی و اجتماعی ما، روشن‌تر شود.

همان‌گونه که اشاره شد «صیغه» می‌کوشد پاسخگوی روابط خارج از ازدواج باشد که آن‌ها را به سه دسته کلی می‌توان تقسیم کرد:

◀️  بخش نخست مقاله «صیغه، سنتی مفید و ارزنده» را می توانید در زیر مطالعه فرمایید:

صیغه: سنتی مفید و ارزنده (بخش اول)

مطالب مرتبط

+ There are no comments

Add yours