مدرسه فمینیستی: ژیلا موحد شریعتپناهی، قرآنپژوه و فعال حقوق زنان است. وی دانشآموختهٔ رشته مهندسی فیزیک دانشگاه صنعتی شریف در سال ۱۳۵۲ بوده و از نخستین کارشناسان مواد رادیو اکتیو بود که در سازمان انرژی اتمی مشغول به کار شدند. او در دوران دانشجویی از طرفداران افکار علی شریعتی بود. او که خود را فمینیست اسلامی میداند، کمی قبل از انقلاب ۱۳۵۷، که برای شرکت در یک دوره آموزشی تخصصی به آلمان رفته بود برای «نشان دادن مخالفت خود با سرکوبهای محمدرضا شاه»، روسری به سر میکرد. اما بعد از انقلاب با اجباری شدن مقنعه برای زنان کارمند، استعفا داده و در استعفانامهٔ خود نوشت «از آنجا که پوشیدن لباسی ناهماهنگ با عقاید برای این جانب موجب نفاق و دورویی است، بدین وسیله استعفای خود را تقدیم میدارم.» او این استعفای خود را اولین حرکت فمینیستی خود میداند.
شریعت پناهی در سال ۱۳۸۸ داوطلب نامزدی برای انتخابات ریاست جمهوری ایران شدکه صلاحیتش براى شرکت در انتخابات توسط شوراى نگهبان قانون اساسى تایید نشد. او اکنون قرآنپژوه است و تاکنون کتابی دو جلدی تحت عنوان «تحلیلی نو بر حقوق زن از دیدگاه قرآن» نوشته و معتقد است که می توان اجتهاداتی بر مبنای شرایط روز برای برابری زن و مرد در قرآن انجام داد. مطلب زیر نیز دیدگاه شریعت پناهی به موضوع سنگسار از دیدگاه اسلام است:
مقدمه
ابتدا نگاهی به تاریخچه بحث می اندازیم: بنده در انجمن اسلامی مهندسین، هفت جلسه سخنرانی داشتم که در جلسه ششم در مورد عدم وجود آیه ای در قرآن کریم در تایید سنگسار بحث شد و نیز یک آیه مهم در رد سنگسار آوردم و آن آیه 25 از سوره نساء است که در مورد تخلفات ناموسی کنیزان شوهردار، می فرماید: «فانکحو هنّ باذن اهلهنّ و آتوهنّ اجورهنّ بالمعروف محصنات غیر مسافحات و لامتخذات اخذان فاذا احصنّ فان آتین بفاحشه فعلیهنّ نصف ما علی المحصنات من العذاب» : «پس ازدواج کنید با آن زنان با اجازه اهل شان، و اجرشان را به طور شایسته بدهید (از طریق شوهرداری و نه زناکاری). پس هنگامی که شوهردار شدند، سپس فحشایی آوردند، پس علیه آن ها عذابی (تنبیهی) است نصف زنان شوهردار آزاد (غیر کنیز).
فکر می کنم خواندن دقیق آیه (عربی یا ترجمه آن) برای هر انسان حتا تازه آشنا با قرآن هم روشن کننده این موضوع است که عذاب (تنبیه) کنیز زناکار شوهردار نصف عذاب (تنبیه) زن آزاد شوهردار است.
حال سئوال این است که اگر عذاب (تنبیه) زن آزاد شوهردار سنگسار است، عذاب (تنبیه) کنیز زناکار شوهردار چیست؟ آیا سنگسار قابل نصف کردن است؟ (در صورتی که 100 ضربه شلاق کاملا قابل نصف کردن است).
پس از این بحث، دیگر شاهد بحثی در رد سنگسار نبودم تا آنکه در روزنامه زن مورخ 9/9/1377 دو نظر را یکی در مخالفت با سنگسار از آقای فرهاد بهبهانی و دیگری در موافقت با آن از آقای رضا انصاری راد مطالعه کردم، به طور خلاصه آقای فرهاد بهبهانی به چند دلیل استناد کرده و نوشته بود:
1 – بنده اگر مسلمان نبودم، مسلما از مخالفان طراز اول حکم رجم می بودم زیرا هرگز نمی توانستم این موضوع را با عقل و فطرت انسانی عاری از هرگونه تعلق خاطر و پایبندی عقیدتی به بالاتر از خود بپذیرم…
2 _ به عنوان یک مسلمان در حیرتم که جگونه ممکن است خدای عالم که حتی زجرکش کردن حیوانان را مجاز ندانسته…، چنین حکم خلاف فطرتی را بر جوامع انسانی بپسندد؟ (1)
3 _ نه تنها لفظ سنگسار برای زناکار در قرآن دیده نمی شود، بلکه در مواردی که لفظ سنگسار در قرآن بکار رفته، نشان دهنده سخنان تهدیدآمیز مخالفین نسبت به پیامبر مبعوث شده بر آنها بوده. (2)
برای مثال: «قالوا نحن لم تفقه یا نوح لنکونن من المرجومین» (شعرا، آیه 116) «گفتند ای نوح، اگر بس نکنی هر آینه از سنگسارشدگان خواهی بود.»
4 _ در کتاب «الحدود فی الاسلام» از «احمد فتحی بهسنی» که از علمای معاصر مصر می باشد، آمده است (ص 112) که: نجاری و مسلم از ابی اسحاق شیبانی روایت کرده اندکه گفت: از ابن ابی اوفی که از صحابه بزرگ پیامبر بود، پرسیدم: آیا پیامبر رجم کرد؟ جواب داد: آری. گفتم: قبل یا بعد از سوره نور. پاسخ داد: نمی دانم. و در صفحه 118 همین کتاب آمده است که شک نیست که فقهای مسلمین، هنگامی که از رجم سخن می گویند، درباره آن به مناقشه پرداخته و می پذیرند که این کار از سنت است ولی برای استدلال به مشروعیت و ثبوت آن دچار مشکلات بسیار می شوند و باز در صفحه 117 می گوید: گروهی از مسلمانان و از میان ایشان خوارج، بر این قول رفته اند که کیفر زنا تنها تازیانه (شلاق) است. چه زناکار همسر داشته باشد و چه نداشته باشد، زیرا آیه ای نسبت به رجم در قرآن نیست. فقط خبر است و جایز نیست که حکم ثابت و قطعی قرآن را به خاطر اخباری که ممکن است دروغ باشد، زیر پا بگذاریم. (3)
5 _ مدرک دیگری که شاید مورد استناد عده ای برای سنگسار زناکار قرار می گیرد، خطبه حجه الوداع حضرت رسول است… ولی در ماخذ دیگر مثل زندگانی محمد نوشته دکتر محمد حسین هیکل اصولا چنین ختامی برای خطبه حجه الوداع گزارش نشده است. (4)
استدلالات آقای انصاری راد بیشتر بر پایه مشکل بودن اثبات زنا است، چنان که می نویسند: «اثبات حد رجم مستلزم شهادت چهار شاهد عادل است که شهادت آنان نیز باید صحت اوصافی داشته باشد، مانند این که شاهد خود باید به رای العین فعل زنا را از، زانی دیده باشد. (5) و نیز می نویسد «مکروه است که انسان اولین شاهد در اثبات زنا باشد، بلکه سزاوار است که در دادن چنین شهادتی تاخیر شود و این خود نشان دهنده آن است که در شریعت اسلام هدف آن بوده که موارد اثبات این گونه جرائم که با عفت عمومی سروکار دارد، به کمترین مورد برسد. (6)
بنده پس از خواندن این بحث قلمی، همان زمان مقاله ای کوتاه نوشته و برای روزنامه زن ارسال کردم که در یکی از شماره های بعدی این روزنامه به چاپ رسید. خلاصه آن، همان است که در ابتدای این مقاله به آن اشاره رفت و آن استدلال بر اساس آیه 25 از سوره شریفه نساء است و طرح این پرسش که نصف عذاب (سنگسار) چیست؟ که به دلیل غیرممکن بودن « نصف کردن سنگسار» اثبات می شود که عذاب زناکار (حتا محسنه) یکصد ضربه شلاق است (سوره شریفه نور آیه 2) که نصف شدن آن نیز، امکان پذیر و 50 ضربه شلاق است.
نتیجه گیری
به دلایل زیر بایستی اجتهاد جدیدی صورت بگیرد و همانطور که آیت الله هاشمی شاهرودی ریاست سابق قوه قضائیه چند سال پیش به قضات دستور داده اند، دیگر نبایستی حکم به سنگسار داده شود:
1 _ نه تنها هیچ آیه ای از قرآن کریم به این حکم اشاره نمی کند بلکه برعکس، آیه 25 سوره شریفه نساء بر ضد آن حکم می کند.
2 _ حضرت رسول (ص) (7) و حضرت امام باقر (ع) (8) و حضرت امام صادق (ع) (9)، هر سه بزرگوار صحت احادیث منقول از خود را عدم مغایرت آن ها با آیات نورانی قرآن ذکر کرده اند، پس با همین استدلال تمامی احادیث مربوط به سنگسار چون با آیه 25 سوره شریفه نساء مغایرند، همگی از درجه اعتبار ساقط می شوند.
3 _ طبق قاعده فقهی «ما حکم به العقل، حکم به الشرع» : از آن جایی که سنگسار کردن نوعی شکنجه و مثله کردن قبل از مرگ است و از آن جایی که دین اسلام مثله کردن حیوانات و جسد را حرام دانسته، پس چگونه می توان پذیرفت که حکم سنگسار کردن زناکار مغایرتی با عقل نداشته باشد؟
4 _ خود اینجانب در یک مورد شاهد بودم که زن جوانی که مادر دو کودک هم بود، به خاطر عذاب وجدان، نزد قاضی سه بار اقرار به انجام زنا کرده بود و چون قاضی نمی خواست حکم سنگسار بدهد، دست به دامان امام جماعت زندان شده بود که آن زن زندانی را از اقرار بار چهارم منصرف و بلکه به او توصیه کند که حرفش را پس بگیرد که بالاخره هم آن زن این کار را کرد و بدون خوردن حتا یک ضربه شلاق آزاد شد. حال سوال این است: آیا بالاتر از حدود خدا قانون گذاردن (سنگسار به جای صد ضربه شلاق) باعث تعطیل شدن حدود الهی (همان صد ضربه شلاق) نخواهد شد.
آیا نخوانده ایم: «تلک حدود الله فلاتعتدوها و من یتعد حدود الله فاولئک هم الظالمون» سوره شریفه بقره آیه 229 (این است حدود خدا، پس از آن تعدی نکنید و کسانی که از حدود خدا تعدی کنند، پس همانا ظالم هستند).
در پایان لازم است اشاره ای هم به ماده 630 قانون مجازات اسلامی داشته باشیم:
«هرگاه مردی همسر خود را در حال زنا با اجنبی مشاهده کند و علم به تمکین زن داشته باشد، می تواند در همان حال آنان را به قتل برساند و در صورتی که مکره باشد فقط مرد را می تواند به قتل برساند…»
ایراداتی که به این ماده قانونی وارد است به شرح زیر می باشد: 1 _ اگر استدلالات بالا در رد حکم سنگسار را بپذیریم، به مراتب اولی شوهر حق کشتن زن خود و مرد زناکار را ندارد.
2 _ اگر هم استدلالات بالا را نپذیریم، چون طبق همین قانون هم، پس از دفاعیات زن، باید اثبات شود که زن شوهردار دسترسی به شوهر داشته (یعنی شوهر دارای ناتوانی جنسی نبوده، در مسافرت نبوده و نیز ترک منزل نکرده بوده) حال چگونه زن کشته شده (قبل از دفاع) مستحق مرگ دانسته می شود؟
حال آن که حکم قرآنی در این مورد کاملا روشن و بدون ابهام است:
چقدر زیباست که به آیات نورانی قرآنی رجوع کنیم و کمی به محتوای عیمق آن بیاندیشیم (ایات 6، 7، 8 و 9 از سوره شریفه نور).
والذین یرون ازواجهم و لم یکن لهم شهداء الا انفسهم فشهاده احدهم اربع شاهدات بالله انه لمن الصادقین * والخاسمه ان لعنت الله علیه ان کان من الکاذبین * و یدروا عنها العذاب ان تشهد اربع شهادات بالله انّه لمن الکاذبین * و الخامسه ان غضب الله علیها ان کان من الصادقین.
(و کسانی که به همسران خود نسبت زنا می دهند و جز خودشان گواهی ندارند، پس شوهر چهار بار به نام خدا شهادت دهد که راستگو است و بار پنجم شهادت دهد که اگر دروغ بگوید، لعنت خدا بر او باد و عذاب از آن زن برداشته می شود به شرط آن که 4 بار به نام خدا شهادت دهد که شوهرش دروغگو است و بار پنجم شهادت دهد که لعنت خدا بر او باد در صورتی که دروغگو باشد).
همین جا، قانون گذاران را سوگند می دهم که ماده 630 قانون مجازات اسلامی را با این آیات نورانی منطبق سازند و الا روز قیامت ضامن خون تمامی زنانی خواهند بود که با تهمت شوهرانشان کشته شده اند.
منابع:
◀️ 9 _ امام صادق (ع) گوید: کل حدیث لایوافق کتاب الله فهو زخرف : هر حدیثی موافق قرآن نباشد، دروغ و ساختگی است.
+ There are no comments
Add yours