مدرسه فمینیستی: اطلاعاتِ کمابیش مفصلی درباره زنان برجسته پیامبر و اهل بیت ص بجا مانده است. گزارش های تاریخی فراوانی در مورد زنان اهل حدیث، فقیه و عارف در نسل های بعدی و پس از گسترش اسلام و قرون بعد از آن به دست ما رسیده است، اما به آسانی نمی توان تشخیص داد که کدام یک از این دستاوردها، حاصل تحقیقاتِ زنان مُحقق است. آیا آنها فقط همان دانسته هایی را که از پیشینیان به ایشان منتقل شده بود به نسلِ بعدی انتقال دادند؟ یا این که شخصا برای دستیابی بیشتر به منابع علمی و پدیده های طبیعی و دلایلِ آن کوشش کرده اند؟ و آیا به دنبال تاثیرات احتمالی تحقیقات علمی خود بودند؟
اولین و مهمترین مثال از زنان پیشرو اهل بیت، حضرتِ فاطمه زهرا ( ع) است. ما با اطمینان کامل می توانیم ادعا کنیم که زنان به دنبال دستیابی به علوم بودند و آن را در زمینه تعلیم و تربیت و آموزش و دیگر شکل های مشاغلِ تخصصی بکار بردند.
جدای از علومِ مذهبی، این مهم کمتر مورد توجه قرار گرفته است که زنان مسلمان سهم با ارزشی در تولید دانش طبیعی و زمینه فعالیت های عملی خودشان داشته اند. با این حال ما در باره زنان عارف در قلمرو اسلام از مسلمانان اسپانیا تا آسیای مرکزی که در حوزه آموزش و امور اجتماعی فعال بودند، آگاهی هایی داریم.
به جز چند جلد دائره المعارف، منابع تاریخی موجود که قادر باشند به پرسش های ما در باره فعالیت های زنان محقق پاسخ دهند، بسیار ناکافی هستند. چرا که مورخان بیشتر تاکیدشان بر شرح حال افراد برجسته بوده است تا شرح دشواری مطالعات شان در مسیر پژوهش هایی که منتج به برجسته شدن آنها گردیده است، به ویژه در باره زنان آن دوره ، چرا که آنها از اواخر دوره عباسی به تدریج از زندگی اجتماعی کنار زده شدند. با این حال، نشانه هایی در موضوع فعالیت های پژوهشی انجام شده به دست زنان مسلمان فرهیخته در تاریخ اسلام تا قرن 13 میلادی وجود دارد. هدفِ این مقاله روشن کردن تلاش های علمی زنان یاد شده است.
زنان روشنفکر در دوره عظمت فرهنگ اسلامی
اگر ما بر پژوهش، آموزش و یادگیری آنچه امروزه با عناوینِ علوم طبیعی و انسانی نامگذاری شده اند، تمرکز کنیم، درمی یابیم که مهم ترین دستاوردهای فرهنگی را مردان و زنان دانشمندِ مسلمان در قرون 8 تا 13م. تولید کردند. در آن دوران که به قرون وسطی در اروپا مشهور شده است؛ در شرقِ اسلامی، آموزش ابتدایی و متوسطه از سویِ زنان و مردان به عمل می آمد و بیشتر این آموزش ها غیررسمی بود که در خانه های شخصی افراد و مساجد انجام می شد. در حالی که آموزش در مدارسِ عالی زیر نظر حکومت بود مانندِ بیت الحکمه در قرون 8 و 9 میلادی در بغداد. موسسات تحصیلات عالی مانندِ بیت الحکمه در بغداد و نظامیه ها در شهرهای گوناگون زیر نظر حکومت قرار داشتند، اساسا برای مردان در نظر گرفته شده بودند و زنان غالباً در مکان های خصوصی آموزش می دیدند. کیفیت های آموزشی زنان در آن دوران به صورت برابر مورد شناسایی قرار می گرفت و منابع تاریخی نمایانگرِ هیچ موضع گیریِ منفی ای در ارزیابی از توانایی آنان نیستند، در عین حال در منابعی از مواعظ زنان در فضاهای عمومی یاد می شود. علاوه بر علومِ دینی، توانایی زنان سخنور همچنین در تاریخ، ادبیات، زبان و قواعدِ عربی و تا حدودی در فلسفه همراه با منطق و اخلاق مورد قبول قرار گرفته بود.
سکینه بنت الحسین (نوه امام علی (ع)) از زنان برجسته زمان خود به شمار می رفت و دارای تحصیلات عالی بود. علاوه بر دانش مذهبی و تاریخی اش ، بسیار خوش بیان و مستعد در شعر بود و در ادبیات و هنر نیز تبحر داشت. گزارش شده است که وی جلساتی را در مدینه ترتیب داد؛1 شهری که بهترین زبان شناسان و شاعران عرب گِرد می آمدند و آثارشان را به معرض نمایش می گذاشتند و با یکدیگر رقابت می کردند. او بسیار باهوش، با سلیقه و شوخ طبع بود. وی باید به عنوان زن بسیار قوی ای که قادر بود به طور همزمان هم به وظایف خانوادگی و هم به حیاتِ اجتماعی اش رسیدگی کند و درعین حال اهداف و علائق فرهنگی اش را دنبال نماید، مورد توجه قرار گیرد. او در سال 117 هجری/ 735 میلادی وفات کرد.
روایت، انتقال و توضیح حدیث اولین موضوع هایی بودند که زنان با حضوری فعالانه در آنها متبحر شدند.
محدثات- زنان متخصص در حدیث
این اقدام از تابعین آغاز گردید؛ عده ای از یارانِ نزدیکِ پیامبر (ص) به نقل احادیث ایشان پرداختند که در میان آنها تعدادی از زنان اهل سنت مشتاق نیز دیده می شود. ام الدردا – متوفی به سال 81 هجری /700 میلادی – معاصر عمره بنت عبدالرحمان و حفصه بنت ابن السیرین از جمله راویان متبحر بودند. بویژه ام الدردا از معتبرترین راویان حدیث حسن بصری و ابن سیرین پیشی گرفت. عمره در مدینه جلسات سخنرانی داشت و قاضی ابوبکر ابن حزم از جمله شاگردانش بود2. وی یکی از حلقه های معتبر نقل حدیث به شمار می آمد و در دوره خلیفه بعدی، عمر ابن عبدالعزیز، از ابن حزم خواسته شد که تمامی احادیثی را که عمره انتقال داده بود، مکتوب کند.
آنگونه از منابع بر می آید، محدثات و نسل بعدی آنها در اماکن عمومی سخنرانی می نمودند. در دوران اولیه اسلام به نظر می آید که زنان و مردان به دانش مذهبی به طور وسیعی دسترسی داشتند. دانشجویان علاقمند (اعم از مردان و زنان) با پیشینه های مختلف اجتماعی، لزوما ثروتمندان یا نخبگان اجتماعی نبودند. ما حتی در میان آنها زنان برده داریم که نه از تحصیل منع شده بودند و نه از انتقال دانش به دیگران. برای نمونه عبیده مدنیه، دختری بَرده بود که به محمد بن یزید تعلق داشت. وی در مدینه زندگی می کرد و احادیثِ فراوانی آموخت. زمانی که حبیب داهون، دانشمندِ مسلمانی از اسپانیا، به هنگام زیارت به مدینه رفته بود، عبیده به او از طریق صاحبش معرفی شد. حبیب داهون تحت تاثیرِ دانش عبیده در حدیث قرار گرفت. داهون وی را آزاد کرد، با او ازدواج نمود و با خود به آندلس بُرد. در آنجا عبیده به نشر دانش خود در میان مسلمانان اسپانیا پرداخت و گزارش شده که با کسب اجازه از معلمانش از مدینه ده هزارحدیث نقل و روایت کرد.3
محدث معتبر دیگر، زینب بنت سلیمان (142 هجری/ 759 میلادی) بود. وی دختر حاکم بصره، بحرین و عمان در طول خلافتِ منصور عباسی بود. پدرش نیز پسر عموی سفاح اولین خلیفه عباسی بود. سلیمان یکی از نخبگان اجتماعی بود، دخترش در کسب تحصیلات عالی هیچ مشکلی نداشت. و عالی ترین سمت استادی حدیث را در آموزش دختران و پسران دانشجو را داشت.
از دیگر زنان راوی حدیث در آن دوره عبده دختر بشار، نفیسه دختر حسن بن زیاد، خدیجه دختر محمد، ام عمر ثقفیه، زینب دختر علی بن عبدالله بن عباس و عبده دختر عبدالرحمان را می توان نام برد.
حتی اسامی بیشتری از محققان حدیث و الهیات از قرن 4 هجری/ 10 میلادی به بعد را می توان یافت.4 از برجسته ترین آنها کریمه المروازیه از شهر مرو (463 ه/ 1070 م) است. همانند دیگر محدثان وی در یک اثر متمرکز شد، صحیحه البخاری اثری بود که او در آن تمرکز کرد. یکی از محققان هم عصر وی ابوذر هرات به اعتبار کریمه افزود. اسلام شناس گلدزیهر می نویسد که “در واقع به طور عموم در نقل ایجاز متن بخاری نام کریمه المروازیه در لیست بلند اعضای متوسط دیده می شود.”5
فاطمه بنت محمد (539 هجری / 1144م ) یکی از اهل حدیث بود که کتاب سعید العیار را آموزش می داد. به سبب دانش زیادش به او لقب محترمانه “مسند اصفهان” داده شد.
در اواخر دوره عباسی نام های بسیاری از زنان متخصص الهیات و محققان حدیث در منابع ذکر شده است. مشهورترین آنها زینب بنت ابی القاسم عبداالرحمان الشراری است که در نیشابور زندگی و تدریس می کرد ( متولد 524 هجری / 1130 میلادی، مرگ 615 هجری / 1218 میلادی ). وی شاگرد عبدالغفور فریسی، حافظ و مفسر معروف زمخشری بود. بعدا برخی از شاگردانش مشهور شدند همانند ابن خلدون مورخی که شرح زندگانی استادش (زینب) را نوشته است.6
زنان محقق فقیه یا مفتی
از زنانی که به درجه فقاهت و مفتی نایل شدند، می توان به سیده نفیسه( 145 تا 208 ق./ 824-762 م. ) دختر حسن و نوه امام حسن(ع) اشاره کرد. وی در مدینه بزرگ شد، حافظ و مُفَسِرِ قرآن بود و به مسائل حقوقی آگاهی داشت. پس از ازدواج با اسحاق پسر امام جعفر صادق(ع) به فسطاط در مصر رفت و در آنجا جلسات عمومی سخنرانی برگزار می کرد. الشافعی موسس فرقه شافعی و صوفی مشهور ذوالنون المصری ، ابوبکر الادفاوی و السمرقندی از شاگردان او بودند. الشافعی از شاگردان و مستمعین دائمی نفیسه بود و همیشه در مسائل فقهی به تبادل آراء با او می پرداخت. نفیسه در ماه رمضان با شاگردانش نماز جماعت بر پا می کرد و الشافعی آخرین وصیت اش این بود که نفیسه پس از مرگش بر وی نماز بخواند، وصیتی که از سوی نفیسه به انجام رسید. سیده نفیسه در قاهره دفن شد و تا به امروز مسلمانان با احترام مقبره اش را زیارت می کنند و مسجدی به نام او با معماری زیبا بر جای مانده است که یادگاری از این زن برجسته و نسلِ خاندان پیامبر (ص) است.
عمه الوحید(فوت 987 م.) از معدود زنان بغدادی بود که حکم فتوا داشت. وی دختر قاضی المحاملی بود و از قضات شافعی عصر خود به شمار می رفت؛ اگر چه حکم فتوای وی، جمع با یک مفتی مرد بود. عمه در قوانین ارث متخصص بود و به خوبی به محاسبه سهم الارث آگاه بود.7
فاطمه سمرقندیه (قرن 12 هجری) حقوقِ حنفی را با پدرش مطالعه کرد و قوانین حقوقی را با نام خودشان منتشر کردند.8 وی با یکی از شاگردان مستعد پدرش علاءالدین کاشانی – او به علتِ تالیفِ رساله اصلاحات قانونی اش مشهور است – ازدواج کرد. همسرش علیرغم تخصص خود از فاطمه می خواست که فتاوی و رساله های قانونی اش را تصحیح کند.
قابل توجه است که قاضی ابو یوسف یعقوب شاگرد مشهور ابو حنیفه موسس مدرسه حقوق حنفی درخواست یک زن حقوق دان لایق را می کند تا در نتیجه حضورش در محکمه هر شهری با اطمینان کامل به حقوق زنان توجه کنند.9 ابو یوسف در قرن 8 هجری قاضی القضات امپراطوری عباسی بود.
زنان صوفی
احتمالا مشهورترین زن مسلمانِ صوفی ربیعه بصری است که ربیعه ادویه نیز نامیده می شود. وی دختر چهارم یک خانواده فقیر بود که در شهر بصره در حدود سال 717 میلادی به دنیا آمد. ربیعه خیلی زود یتیم شد و به عنوان یک برده به فروش رسید. اعتقاداتِ پاکِ قلبی و مذهبی اش عمیقا صاحب اش را تحت تاثیر قرار داد و باعث آزادی وی شد. بعد از زیارت مکه وی به بصره برگشت. در بصره تحصیل و بعدها تدریس را آغاز نمود. ربیعه در محضر درس حسن البصری حاضر می شد اما در بعضی منابع آمده که البصری شاگردش او بوده است. به هر صورت گزارش های معتبری وجود دارد که وی به بحث در باب مسائل مذهبی با حسن البصری در سطح مساوی می پرداخته است. ربیعه بر اساس عشق خالص به خداوند زندگی و تدریس می کرد، تنها به خاطر خدا نه به خاطر پاداشش. وی زندگی زاهدانه را بر ازدواج ترجیح می داد اگرچه تعدادی از مردان بلند پایه از او خواستگاری کردند و در بعضی از منابع آمده است که حسن البصری یکی از آنها بود. مردان و زنان صوفی مشهوری در بین شاگردانِِ ربیعه بودند: صوفیان الثواری، مریم بصری و عبده بنت شوال فقط چند نفر از آنها را ذکر کردم. از ربیعه در اشعار غنایی عطار و جامی یاد شده است.10 برخی از نیایش های وی ثبت شده و در عصر حاضر به زبان های متعددی ترجمه شده اند.
صوفی مشهور دیگر فاطمه نیشابوریه (فوت 489 میلادی) در نیشابور متولد شد و به مکه مهاجرت کرد تا در نزدیکی خانه خدا زندگی کند. وی به اورشلیم سفر کرد و در هر دو شهر مکه و اورشلیم تدریس داشت. صوفی مشهور ذوالنون مصری یکی از شاگردانش بود. بایزید بسطامی مباحث صوفیانه – فلسفی با وی داشت و متحیر بود که فاطمه توانسته است از تمام مراحل صوفیانه عبور کند. این به روشنی نشان می دهد که موقعیت والای وی در تصوف منبعث از سعی و تلاشش بوده است.
نام بسیاری از زنان صوفی، به ویژه در ادبیات غنی دنیای اسلام ذکر شده است. اغلب همسران، مادران و مادربزرگان صوفیان شهیر صوفی بوده اند برای مثال مادر بایزید بسطامی تاثیر زیادی بر پسرش داشت. در حالی که در باره همسران، می توان گفت که آنها آمورش دیدند و از شوهرانشان متاثر بودند اما در مورد مادرانشان این مسئله صدق نمی کند. بلکه این احساس پاک و تربیت مذهبیِ مادران آنها بود که علاقه به صوفی گری، کف نفس و حتی ریاضت را در آنها ایجاد کرد. اسلام شناس شهیرِ آلمانی آنه ماری شیمل تعدادی از این عرفا را در آثارش ذکر کرده است.11
در آخر، یکی دیگر از صوفیان مشهور قرن 12 در اسپانیا ،ابن عربی، دو معلم زن کهن سال داشت: نونا فاطیما دختر مطننه از سویلا و شمس ام الفقارا هر دو آنها در ریاضت و قدرت والای روحانی سبقت می جستند.
هنرهای زیبا و فعالیت های حرفه ای
تحقیقات جدید در باره “عصر زرین تمدن اسلامی ” (تقریبا از قرن 9 تا 13 م .) نشان می دهد که ” … هم مردان و هم زنان در فعالیت های اقتصادی و مشاغل گوناگون مشارکت داشتند.12 زنان در مشاغل تجاری، کشاورزی، ساختمان سازی و در بخش های پزشکی، پرستاری و ریاست اصناف حضور داشتند.
زنان مسلمان در یک طیف وسیع وارد فعالیت های تجاری و مشاغل گوناگون شدند13 که می توان به سه گروه تقسیم بندی کرد: گروه اول: کشاورزی و باغداری، گروه دوم: کارگران ساختمانی، رنگرزی، ریسندگی و گروه سوم: سرمایه گذاران، پزشکان، روسای اصناف، دلالان، دوره گردان، صرافان و محققان.14 زنان مسلمان همچنین انحصار بخش هایی از صنایع نساجی را در دست داشتند: بزرگ ترین بازارهای تولیدات مصنوعی در زمینه ریسندگی، رنگرزی و گلدوزی در انحصارآنها بود. در مقام مقایسه، حق مالکیت و دستمزد در ازای کار برای زنان در اروپا هنوز رواج پیدا نکرده بود تا اینکه با وقوع انقلاب صنعتی در قرون 18 و 19 در کشورهای اروپایی این این حقوق به تحقق پیوست.”15
بعضی از زنان در مهارت های ویژه ای پیشرفت کردند که شایسته است از آنها نام برده شود. برای مثال ُشهدا فخر النساء یکی از خطاطان مشهور قرن 12 بود. وی به دلیل شهرتش در خطاطی، الکتیبه نام گرفت. فخرالنساء به آموزش حدیث و الهیات در مدارس بغداد اشتغال داشت. همسرش مَردِ ثروتمندی بود که احتمالا بیش از یک سیاستمدار دارایی داشت اما در عین حال از تحصیلات خوبی برخوردار بود.16 محمد زبیر صدیقی در مقاله “زنان محقق حدیث” با جزییات بیشتری از او یاد می کند. وی به ویژگی های شخصی و علمی این بانو در علومِ مذهبی که مستقل از وابستگی سیاسی اش به شوهرش بود، اشاره دارد. ” فخرالنساء شُهداء با علی بن محمد ازدواج کرد، مَردی با جایگاهی مهم و علاقمند به ادبیات که بعدها یار محبوب خلیفه المقتدا شد و دانشگاه و لژ صوفیان را تأسیس کرد و سخاوتمندانه از آن حمایتِ مالی بعمل آورد. با این وجود، شُهداء شهرت بیشتری از همسرش دارد. او بیشتر شهرت خود را به علتِ مطالعات حدیثی به خصوص متون و اسناد به دست آورد. تدریس او از کتابِ صحیح بخاری و دیگر مجموعه های احادیث مورد توجه بسیاری از شاگردانش قرار گرفت و به دلیل جایگاه رفیع اش، بعضی از افراد، حتی به دروغ، خود را از شاگردان وی قلمداد می کردند.”17
زنان در علوم طبیعی و پزشکی
در حدیثی از حضرت محمد (ص) آمده است که خداوند هیچ بیماری ای را بدون درمان به وجود نیاورده است. در نتیجه، داروسازی و دارو فروشی همیشه در میان دانشمندان برجسته و مسلمانان صاحبِ حِرَف مورد توجه قرار می گرفت.
در ایران بسیاری از زنان، در تولیدِ داروهای گیاهی و مواد آرایشی مهارت بودند. این مهارت ها از زمان های دور از نسلی به نسل دیگر منتقل می شد، و با توجه به این واقعیت که تعدادی از راه های فرعی مسیر مشهورِ جاده ابریشم از ایران می گذشت، گیاهان دارویی و رنگ های گیاهی مانند حنا، عطریات و ادویه جات از ایران به سرزمین های دیگر صادر می شد. از اوائل دوره اسلامی زنان به عنوان پرستار فعالیت می کردند و به مراقبت بیماران و مجروحین می پرداختند. آنان همیشه در جستجوی راه درمان بیماری ها بودند و همچنین غذاهای سالم و مواد آرایشی طبیعی را تهیه می کردند. در نتیجه زنان دانشی غنی در زمینه گیاهان، سبزیجات و عطریاتِ طبیعی بوجود آوردند که هنوز بخشی از دانش سنتی دارویی است. متاسفانه کمتر از این نوع فعالیت های ارزشمند در منابع یاد شده است. براین اساس دانش داروهای گیاهی که در همه جا گسترش یافته بود کمتر ذکر آن در شرح وقایع تاریخی آمده است. از طرف دیگر زنانی که به مطالعه دین اسلام پرداختند معمولا ریاضیات، منطق، فلسفه و در سطح ابتدایی، علوم طبیعی را نیز فرا می گرفتند. شاید به این دلیل است که دستاوردهایشان به ویژه در این زمینه بازگو نشده است. با این حال باید گفت که چهره های معروف داروسازی و علوم طبیعی در قلمرو اسلامی از جنس مردان بوده اند که دسترسی راحت تری به کتابخانه ها و موسسات تحقیقاتی آن زمان داشته اند.
از میان افرادِ معدودی که نامشان ثبت شده است، زنی است به نام ایشی نیلی (Ishi¬ Nili) که از مریدان صوفی ابوسعید نیشابوری بوده است که در قرن 10 میلادی زندگی می کرد. ایشی نیلی در تولید دارو و تهیه پُمادهای چشمی موفق بود.
زن دیگری که ایجلیا (Idjliya) نام داشت، به علت ساختن اسطرلاب – علمی که از پدرش آموخت – به شهرت رسید. اسطرلاب، ابزار دقیقی است که برای نجوم، جغرافیا، هدایتِ کشتی ها و غیره به کار می رفت. ایجلیا در تکنیک های پیچیده قابلیت ستاره ها(اسطرلاب) خبره شده بود و در بارگاه سیف الدوله در قرن 10 میلادی در سوریه به استخدام درآمده بود.
ابوبکر محمد بن زکریای رازی از اطبای مشهور در هنگام فوت که به سال 925 میلادی در خانه خواهرش خدیجه واقع در شهر ری رُخ داد، دستنوشته های تحقیقی خود را در اختیار او قرار داد. خدیجه کارهای اصلی وی را که بالغ بر 230 رساله و تک نگاری بود دسته بندی کرد. خدیجه در امر تدوین کردن مواد تحقیقی عظیمی در گیر شد و کار خود را به نحوی مطلوب به انجام رساند. این رساله ها تنها شامل موضوعاتِ دارویی و شیمی نبودند بلکه موضوعاتی همچون الهیات، فلسفه، نجوم، فیزیک و ریاضیات را هم شامل می شدند.
مامایی یکی از حوزه هایی بود که به زنان اختصاص داشت و زنان قابله توانستند بر اساس تخصص شان در امور تولد فرزند و حتی توالی نسل یکنفره گواهی بدهند. طبیعتا مردان پزشک، بیماران مرد را درمان می کردند، در حالی که زنان بیمار ترجیح می دادند به وسیله زنان درمان شوند. اگرچه اسلام اجازه داده است در صورت خطر برای سلامتی، جنس مخالف نیز به درمان بیمار بپردازد. بنابراین مردان پزشک دنبال همسری می گشتند که به پزشکی علاقمند باشد و به یادگیری در این زمینه بپردازد و این باعث می شد که هر دو بر اساس جنسیت خود به درمان بیماران شان بپردازند.18
زنان شاعر مشهور
در منابع، گزارش جالبی مربوط به یکی از شاعران اولیه زبان نو فارسی موجود است و آن داستان غم¬انگیز رابعه بلخی – دختر کعب قزداری – است.19 وی در قرن 10هجری و شهر بلخ در شمال افغانستان امروزی زندگی می کرد، اما خانواده¬اش اصالتا از سیستان و عرب تبار بودند. رابعه به احتمال زیاد با زبان عربی آشنایی داشت. پدرش حکمران بخش های عمده سیستان، قندهار، بست و بلخ بود. وی هم عصر رودکی بود و شرح زندگی¬اش در نفحات الانس، مثنویات عطار و لباب الالباب عوفی آمده است. رابعه به دلیل عشق نافرجام به یکی از خدمتکاران برادرش توسط برادر به قتل رسید و آخرین شعرهایش را با خون بر دیوار زندان نوشت.
در اوج شکوفایی فرهنگ مسلمانان در اسپانیا، شعرایی مانند اعتماد الرمایکیا (Etemad al-Romaikiya) دختری روستایی که استعداد شعری وی حاکم عباسی المعتمد (تولد 1040 م / وفات 1095 م) را مسحور کرد – رشد و نمو کردند. المعتمد استعداد ذاتی در شعر داشت و در سفرش به اطراف قلمرو خود شعر این دختر روستایی را شنید و از وی درخواست ازدواج کرد. نمونه دیگر از شاهزادگان، ولدا (Wallada) دختر مستکفی است که با تحصیلات عالی و ثروت وی و مبالغه گویی اش، به تشکیل نشست ادبی در زمینه هنرِ شعر در قرن یازدهم میلادی منجر شد.
سلیقه هنری زنان مسلمان اندلس به عنوان توان بالای آوازهای عربی که در درجه اول در اسپانیا و از راه کشور فرانسه در قرون وسطی چه بسا بر موسیقی و فُرم های شعری اروپایی تاثیر گذاشته باشد، در نظر گرفته می شود.
نتیجه گیری
در نگاهی کُلی، درباره تعداد بیشمار زنان برجسته، تنها چند نمونه از دانش آموختگان و اُدبا در این نوشته نام بُرده شدند. یک فهرست تاثیرگذار از زنان مسلمان فرهیخته، نویسنده، عارف و شاعر در دائره المعارف ها20 و کتاب های21 دیگر فراهم آمده است. این آثار با ارزش تنها زمانی مورد قدردانی قرار خواهند گرفت که مطالبِ فراوان، پراکنده و کم حجم مورد عنایت قرار بگیرند. در منابع کهن تاریخی و شرح حال ها فقط نام آنها ذکر شده است، اما به جزییات بیشتری نپرداخته اند فقط گاهی به ذکر تاریخ رویدادها و محل های جغرافیایی و گاهی نیز به ترکیبی از این دو اشاره شده است. با این همه تلاش بر این است که نشان داده بشود که زنان مسلمان در طول تاریخ منفعل نبوده اند، نویسندگان کوشایی مجموعه ای از اطلاعات را در مورد این اشخاص گردآوردند.
با این حال این منابع می گویند به هیچ وجه زنان غیر فعال نبودند و با نگاهی به مجموعه های در دسترس متوجه می شویم که علوم حدیث، ادبیات و شعر در راستای کار آنها بوده است و علوم طبیعی و تجربی بیشتر در حیطه کار مردان بوده است. اگرچه اسلام شناس آلمانی حلیمه کراسن می نویسد:
” … توانایی زنان نه به موضوعاتی مانند قرآن،تفسیر، خوشنویسی، زبان ها، حدیث، فلسفه و تاریخ محدود بود و نه در تدریس در دانشگاه ها و مدارس عالی خلاصه می شد. بعضی زنان به عنوان سخنران معروف شدند اگرچه بیشتر حضار از میان زنان بودند و در برخی جاها به خصوص در اندلس بعضی زنان محقق گردهمایی هایی را برای رشد و شکوفایی علوم و ادبیات برگزار کردند.” 22
سوال این است که چرا بیشتر زنان محدثه و شاعران زن در منابع تاریخی ذکر شده اند، اما زنان پزشک و مشاغل دیگر ذکر نشده اند؟ پاسخ ها می تواند به شکل زیر باشد:
نخست اینکه: علوم دینی و همچنین علوم انسانی مانند شعر و غزل رشته هایی مناسب برای زنان دانسته شده است.
دوم: این نوع علوم به آسانی در خانه و از راه مطالعاتِ شخصی کسب می شده است. همچنان که در باره سرودن شعر هم صادق بوده یعنی یک نوع فعالیت در خانه بحساب می آمده است.
سوم: علوم مذهبی و تفاسیرِ حدیث ارزش زیادی در جامعه داشته است و شاید به همین دلیل بود که مورخان و شرح حال نویسان توجه اصلی خود را به این علوم معطوف می کردند و اسامی زنان محدث، دین شناس و عارف را فهرست می کرده اند.
علاوه بر این، واقعیت مهم این است که شعر و آواز همیشه در قلمرو بزرگ اسلامی به ویژه در خاورمیانه قابل تقدیر بوده است. شاید به این دلیل که شعر و شاعر اعم و زن ومرد به درستی مورد توجه قرار می گیرد. بنابراین ما اشعاری را از اوائل قرون اسلامی یافتیم که فقط نام خانمی که آن را سروده قابل شناسایی است نه چیزی بیشتر از آن. اگرچه خود شعر به طور دقیق ثبت شده است. بسیاری از این مثال ها را در آثار تالیفی م. حسن رجبی، م. حلیم تنویر و دیگران می توان یافت.24
چهارم: علاوه بر اینها، با وجود این که ما می دانیم زنان در داروسازی، قابلگی، پرستاری و رشته های وابسته به آنها فعال بودند و تحقیقاتی انجام داده اند، اما گزارش های خیلی محدودی در این زمینه داریم، چرا که این فعالیت ها در فضاهای خصوصی از سوی زنان و فقط برای زنان و کودکان انجام می شده است.
از طرف دیگر ما متذکر شدیم زنان بعد از فراگیری دانش وقت خود را به بطالت نگذراندند بلکه به آموزش و سخنرانی پرداختند. همچنین به انتشار آن دست زدند و یا مطالب تحصیل شده را در اشعارشان وارد کردند هم در مجامع عمومی یا خصوصی. حتی اگر زنان در خانه بودند آنها تلاش زیادی برای فراگیری دانش در زمینه های مورد علاقه شان بکار بردند. این ابدا در جامعه سنتی امکان پذیر نبود.
ما باید در ذهن داشته باشیم که فعالیت های علمی – ادبی از سوی زنان تا دوره جدید در همه جای دنیا به ندرت انجام می گرفت و زنان از تحصیل در دانشگاه ها در بیشتر کشورهای اروپایی حداقل تا اواسط قرن 19 میلادی منع شده بودند. آلمان و اتریش از این پیشرفت عقب افتادند برای مثال دانشگاه تیوبینگن آلمان در سال 1873 به زنان اجازه تحصیل در رشته دارو سازی را داد. و در دیگر رشته ها به دانشجویان مونث در سال 1904 اجازه درس خواندن داده شد مگر این که استاد مربوطه موافقت کند که مستمع زن در میان دانشجویانش داشته باشد. در سال 1899 برای اولین بار زنی در دانشگاه برلین به درجه دکترا ارتقا یافت. – در دانشگاه های اتریش برخی از زنان در سال 1897 اجازه یافتند در رشته فلسفه تحصیل کنند و در سال 1900 بود که با تحصیل آنها در رشته داروسازی موافقت شد. (زنان مسلمان بوسنیایی در این زمینه تاثیری مثبت داشتند چون آنها اصرار می کردند که از سوی پزشکان زن معالجه شوند. این در زمانی بود که بوسنی از سوی امپراطوری اتریش – مجارستان تصرف شده بود). اجازه تحصیل در الهیات پروتستان در سال 1928 و مطالعه الهیات کاتولیک در سال 1945در اتریش به زنان داد ه شد.
در جهان اسلام روشن است که دو عاملِ طبقه اجتماعی و جنسیت مانع عُمده ای برای متخصص شدن زنان در رشته های مختلفِ زمانه شان نبودند. با این همه ما باید در نظر داشته باشیم که زنان بدون صَرفِ علاقه و تلاش فراوان قادر به دستیابی به اهداف تحصیلی شان نبودند. باید به این واقعیت توجه شود که گروهی از این زنان، به ویژه زنان و دختران بَرده، به لحاظ اقتصادی از طبقات محروم جامعه بوده اند. در این جا لازم به ذِکر است که اسلام از ابتدا به منع بَرده داری در انواع اَشکال آن پرداخت اما با توجه به منافع کوتاه مدت آن منافع مادی و عادات سرسخت اجتماعی بَرده داری تا دوره اُموی ادامه یافت و حتی تا دوره عباسی به علت گسترش شهرنشینی و تمرکز ثروت در بین طبقات بالا و متوسط اجتماعی افزایش یافت.
یکی از نکاتِ شایان توجه این است که زنان برای کسب علم و دانش به مسافرت می رفتند. اگرچه این سفرها با انگیزه زیارت یا ماموریت اداری شوهر و پدر انجام می شد، این بهترین فرصت را برای زنان فرهیخته فراهم می آورد که با اندیشه ها و کشفیات جدید آشنا شوند و با دانشمندان، فقها و محدثان مناطق دیگر به بحث و گفتگو بپردازند.
مکاتبه یکی از مهم ترین راه های ارتباطی بین محققان در دوره مورد بحث بود. البته در آن زمان به علت دوری مسافت نامه نگاری مانند امروز کار آسانی نبود اما کارآیی داشت و این امکان را فراهم می آورد تا روشنفکران دور هم جمع شوند و با کارشناسان موضوع به بحث بپردازند. زنان فرهیخته از این امکان استفاده کردند و در نتیجه از آثارِ علمی و نوشته های معاصران شان آگاه بودند.
علم حدیث در میان زنان تا بعد از فروپاشی خلافت عباسی به شکوفایی خود ادامه داد و فهرستی طولانی از محدثین زن از سوی شرح حال نویسان و تاریخ نگارانی مانند ابن حجر تهیه شده است.25
در دوره های بعدی، به ویژه در دوره عثمانی، کاغذ بازی در امر نظام تحصیلی افزایش یافت. حکام، شاهزادگان، وزراء و بزرگان کرسی های استادی را به مردان محول می کردند نه به زنان، و این امر زنان را از تحصیلات رسمی دور می کرد. با این همه، مدارکی از زنان محقق حدیث تا قرن 2619 باقی مانده است. برای دانستن این که چگونه جامعه، سیاست و توسعه اقتصادی عصر جدید بر فراگیری علوم مذهبی از سوی زنان تاثیرگذار بوده است، و این مهم که تاثیرات تحصیلی در دوره معاصر از چه کارایی هایی برخوردار است، به پژوهش های بیشتری نیاز داریم.
پانوشت ها:
* – دکتر جمیله عابد: استاد رشته مطالعاتِ زنان در دانشگاه ویَن
◀️ 26 KRAUSEN Halima: II, op.cit.
+ There are no comments
Add yours