دختران ایران: نشریه‌ ای مصور در عرصه‌ روزنامه‌نگاری زنان

۱ min read

الهه باقری-14 دی 1391

مدرسه فمینیستی: پیش از انقلاب مشروطه نشریاتی مانند صوراسرافیل، حبل المتین، مساوات، ایران نو، ندای وطن و ملانصرالدین که توسط مردان منتشر می‌شد، در بخش‌هایی از مطالب خود به مسائل مربوط به زنان می‌پرداختند یا نوشته‌هایی از زنان را منتشر می‌کردند.[1] ولی فعالیت‌های مطبوعاتی، اغلب به قشر خاصی از اجتماع تعلق داشت. از این رو زنانی که به این گونه فعالیت‌ها وارد شدند چند ویِژگی خاص داشتند: در درجه‌ی اول، به مردان سیاسی و فرهنگی و یا مردانی که خود دستی در انتشار روزنامه و مجله داشتند وابسته بودند و همین وابستگی سبب می‌شد که در نخستین گام ازحمایت مردان برخوردار شوند، دوم اینکه، از آنجا که سیستم آموزش سواد تنها محدود به طبقات بالای جامعه می‌شد، تنها زنانی از سواد بهره‌مند بودند که اغلب متعلق به همان طبقات خاص بودند و توانسته بودند وارد این عرصه شوند.[2] اعلامیه‌ها و شب‌نامه[3] های دست‌نویسی که گاه از سوی زنان و در واکنش به مسائل سیاسی ـ اجتماعی پخش می‌شد، به منزله‌ی تمرینی برای چاپ نشریه توسط آنان بود. نخستین انجمن‌های زنان همچون انجمن آزادی[4] به رشد و تسریع روزنامه‌نگاری زنان کمک نمود.[5]

در واقع در سه سال اول مشروطیت هرچند وزارت خانه‌ای به اسم وزارت معارف و اوقاف و فواید عامه تشکیل یافته بود نسبت به دوره‌ی پیش از مشروطیت ترقی عمده‌ای حاصل نشد و بر تعداد مدارس وتشکیلات وزارت خانه افزوده نگشت.[6] تصویب قانون مطبوعات در مجلس در روز شنبه پنجم محرم 1326هـ . ق./1907م. موجب گشت تا شماری از مطبوعات ایران به درجه کمال برسد،[7] زنان نیز از این آزادی استفاده کرده و در همین زمان است که نشریاتی منتشر کردند.

در این نوشتار به بررسی حضور زنان فارس در عرصه‌ی روزنامه‌نگاری و مختصری از شرایط تربیتی ‏زنددخت شیرازی ‏و سپس به بررسی اسناد مجله‌ی «دختران ایران» پرداخته شده است.

حضور زنان فارس در عرصه‌ی روزنامه‌نگاری


‏بعد از ورود اولین دستگاه چاپ از مسکو به ایران، اولین شهری که بعد از تهران صاحب روزنامه شد شهر شیراز بود.[8] اولین نشانه‌ای که از مجوز گرفتن نشریه‌ی مختص بانوان در شیراز در دست است مربوط به سال 1304 هـ .ش/1925م. به نشریه «اردیبهشت» است. در تاریخ 3 بهمن ماه 1304 هـ .ش/1925م. خدیجه بامداد درخواستی برای انتشار روزنامه‌ای به نام اردیبهشت به اداره معارف و اوقاف ارسال می‌کند و سپس در تاریخ 5 بهمن درخواست خود را به وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه ارسال می‌کند.[9] به علت نپرداختن پژوهشگران به این روزنامه احتمال قریب به یقین است که روزنامه «اردیبهشت» چاپ نشده باشد و این تنها اولین حرکت و تلاش برای ورود زنان به دنیای مطبوعات در فارس بوده است. دومین نشریه‌ای زنان که سرنوشتی مثل نشریه‌ی اردیبهشت پیدا کرد. نشریه‌ی «گل رعنا و زیبا » بود[10] که بلقیس شعله طی نامه‌ای برای چاپ و انتشار روزنامه‌ به نام «گل رعنا و زیبا » درخواست کرد. وی دومین زنی است که در شیراز برای چاپ و انتشار روزنامه تقاضای داده است. وی برای سامان یافتن روزنامه‌اش به تائید صلاحیت مذهبی خود از طرف یکی از علما نیاز داشت و به همین جهت نامه‌ای به آیت الله سید محمد رضوی می‌نویسد و ایشان هم در حاشیه نامه‌ی بلقیس شعله اصالت، نجابت و شرافت شخصی و خانوادگی وی را تصدیق می‌دارد. وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه در تاریخ 2 تیرماه 1307 هـ .ش/1928م.‏ مجوز انتشار روزنامه «گل رعنا و زیبا» را به اداره معارف فارس ابلاغ می‌کند. اما از آنجایی که این روزنامه به جزء کتاب اسناد مطبوعات ذکری از آن نشده، احتمال می‌رود که چاپ و منتشر نشده است.

مختصری درباره شرایط تربیتی ‏زنددخت شیرازی


زنددخت شیرازی (1331- 1288هـ .ش) که نام اصلیش فخرالملوک است. فرزند بانو ضیاءالشمس از خاندان شریف الحکماء[11] و نصرالله خان زند[12] بود. وی پس از پاره‌ای ‏آموزش‌های اولیه در منزل، دوره‌ی ابتدایی را در مدرسه‌ی تربیت شیراز طی کرده و بعد از آن نیز بار دیگر در منزل ‏و به صورت خصوصی، تحصیلاتش را ادامه داد.‏[13] وی در سال 1309 هـ. ش/1930م. به اتفاق مادر و دو برادر خود از شیراز به تهران رفت و در دبیرستان ناموس به تحصیل پرداخت. او پس از یک سال به شیراز بازگشت و همچنان به خواندن، نوشتن، سخنرانی، کوشش و مجاهدت ادامه داد.[14] وی زن نوگرایی بود که در‎ ‎خانواده‌ای فرهیخته و تحت سرپرستی خانواده‌ای روشن‌فکر ‏پرورش یافت. شالوده‌ی فکری، فرهنگی وی از دوران کودکی شکل گرفت. او در زمینه‌ی آموزش و آگاهی دادن به ‏زنان و مبارزه در راه تساوی حقوق آنان تلاش نمود. از ‎مهم‌ترین فعالیت‌های زنددخت شیرازی ‏در‎ ‎عرصه‌ی ‏اجتماعی نیز تأسیس «مجمع انقلاب نسوان» و مجله‌ی «دختران ایران» بود. وی از استعداد شاعری نیز بهره‌مند بود و بیشتر مقالات مجله‌ی خود را اعم از ترجمه و تألیف می‌نوشت و ترجمه می‌کرد. نوشته‌ها و سروده‌های وی در نشریات گوناگون آن دوره به ویژه روزنامه‌ی حبل المتین در کلکته، ایران لیگ در بمبئی، چهره‌ نمای در قاهره و پاره‌ای از جراید فارسی مانند استخر و عصر آزادی منتشر می‌شد.[15] یکی از اشعار فمینیستی زندخت در اسفندماه 1309 هـ .ش/ 1930م. در مجله‌ی «عالم نسوان» به چاپ رسید. زنددخت حتی کتاب آسمانی قرآن را نیز به شیوایی به نظم درآورد.[16]

محمد حسین رکن‌زاده آدمیت در مورد زنددخت می‌نوسید:«… نسبت به مؤلف این کتاب اعتقادی داشت و اغلب در شیراز به کتابخانه آدمیت می‌آمد. دختری فصیحه و ناطقه و طرفدار جدی آزاد زنان و ضمناً بسیار عفیفه می‌بود و در آن زمان چادر و پیچه داشت. اما سال 1309 هـ .ش که من در طهران بودم، در کتابخانه به دیدنم آمد، چندی در طهران مقیم بود و در ترویج افکار خویشتن می‌کوشید. آنگاه به شیراز برگشت….».[17]

در عصر و زمانه‌ای که اکثر مردم، خاصه گروهی از زن‌ها عقیده داشتند که اگر دختر باسواد شود شب و روز می‌نشیند و ‏به مردها نامه‌ی عاشقانه می‌نویسد و در دنیایی که زن در چهار دیواری حرمسرا محصور بود، زنددخت شیرازی در ‏راه مبارزه با جهل، خرافات و ارتقای فکری و فرهنگی زنان کشور بسیار کوشید. در چنین شرایطی بود که زنددخت در مدرسه‌ی دخترانه تدریس می‌نمود ‏و روزنامه منتشر کرد. وی در این راه با سختی‌ها، اهانت‌ها، ناسزاها و تهدیدهای بسیاری مواجه شد، چرا که در آغاز راه ‏دشواری‌های بسیاری در پیش بود و راه بسیار مخاطره آمیز می‌نمود.‏

گشایش انجمن‌ها و کانون‌های زنان راهی به سوی نوگرایی بود، یکی از فعالیت‌هایی که پس از مشروطه شکل ‏گرفت. ایجاد انجمن‌هایی بود که درمورد فعالیت‌های زنان و حقوق آنان بحث می‌کردند. این انجمن‌ها نقش بسزایی ‏در گسترش و رشد فعالیت‌های زنان پس از دوران مشروطه و سال‌های بعد از آن داشتند. همان‌طور که ژانت ‏آفاری می‌نویسد:‏ «واژه‌ی انجمن نامی از فارسی قدیمی بود که فردوسی برای اشاره به محلی برای ‏جمع شدن و مشورت در شاهنامه آن را به کار برد. بلافاصله پس از مدتی و بعد از انقلاب 1324هـ .ق/1906م. ‏تعداد محدودی از انجمن‌های مخفی شکل گرفت.».[18] ‏زنددخت شیرازی مجمع انقلاب نسوان را در سال 1306 هـ .ش/1927م. در شیراز بنیان گذاشت و از اهداف مهم این انجمن رهایی زنان و دستیابی آنان به آزادی و حقوق بود. در این مجمع بر ضرورت حفظ تعلیمات اسلامی تأکید شده بود.[19] دولت رضاشاه به زندخت شیرازی فشار آورد که نام این انجمن را به «نهضت نسوان» تغییر دهد ولی با وجود تغییر نام انجمن دولت پس از نُه ماه آن را غیر‌قانونی اعلام کرد.[20] زنددخت راه دیگری برای کمک به بیداری زنان و به دست آوردن حقوق آنان در پیش گرفت. این راه انتشار نشریه‌ی «دختران ایران» بود. اما نشریه پس از هفت ماه توقیف شد. زنددخت به تهران رفت و انتشار نشریه‌ی دختران ایران را ادامه داد. در عین حال او ‏در مدارس دخترانه نیز تدریس می‌کرد، شعر می‌گفت و در وزارت فرهنگ برای مدت کوتاهی مشغول به کار شد. ‏

نشریه دختران ایران


در سال 1307 هـ .ش/1928م. زنددخت شیرازی نامه‌ای به شرح زیر توسط سید ابراهیم ضیاء نماینده ‏فارس در مجلس شورای ملّی به وزارت معارف و اوقاف نوشته و تقاضای روزنامه‌ا‌ی به نام «دختران ‏پارس» کرده است.‏ ‏« مقام منیع وزارت جلیله معارف و اوقاف دولت علیه ایران دامت شوکته چون سینه زن مهد جامعه ‏بشری و مادر مربی فرزند آدم است ارتقا و اعتلای مردان منوط به تلقی زنان است و تا نسوان به حقوق ‏حقه خود آشنا نشده مقام شامخه خویش را در عائله بشری نشناسد ملّت بیدار نگشته و همچنین ‏وظیفه خود را نسبت به حفظ افتخارات ملّی و اجتماعی و استقلال وطن ندارند بدین سبب ترقیات به ‏کندی حاصل آید هر ملتی که پا به دایره تمدن امروز گذاشته به این نکته پی برده، نخست به وسایل ‏مختلفه که همه اساساً از معارف است زنان را بیدار و در مراحل ترقی انداخته و سپس به ترقیات نایل ‏شده چنانکه مشاهده می‌گردد همین‌طوری که زنان پارس از حیث بیداری و نهضت از نسوان تهران و ‏رشت و آذربایجان پس افتاده‌اند این ایالت هم یک قسمت عمده وطن محبوب است از هر حیث یک ‏قرن عقب مانده بنابراین بی نهایت لازم است که زنان تربیت شده پارس هم داخل عالم مطبوعات شده ‏و برای جنبش و بیداری خواهران خود بکوشند شاید همین سبب شود که ملّت این ناحیه هم قدری به ‏خود آیند. از این رو کمینه زنددخت که چند سال است با صمیمت کامل خدمت به معارف نموده ‏پیشنهاد می‌کنم که امتیاز مدیریت یک مجله ماهانه به نام «دختران پارس» به بنده مرحمت و بدین ‏وسیله حقیر را تشویق فرمائید.»‏[21]

سید ابراهیم ضیاء عین نامه زنددخت شیرازی را در تاریخ 25 اردیبهشت 1307 هـ .ش/1928م. را همراه با تائیدیه‌ای ‏به شرح زیر به وزرات معارف ارسال می‌کند.‏ ‏« با نهایت احترام شرحی را که از طرف خانم زنددخت شیرازی دائر به تقاضای امتیاز مجله به نام ‏دختران پارس، توسط حقیر رسیده لفاً تقدیم داشت و نظر به اینکه خانم مشارالیها فاضله و… از هر حیث ‏مهذبه و دارای لیاقت و شایستگی هستند، تمنی دارد امتیاز مجله فوق را به نام مشارالیها صادر و توسط ‏اداره محترمه معارف فارس یا حقیر ارسال دارند که موجب نهایت تشکر است با تقدیم احترامات فائقه ‏‏25/2/1307 [امضا] سید ابراهیم ـ ضیاء » ‏[22]

لیکن وزارت معارف دو روز بعد یعنی در 27 اردیبهشت 1307 هـ .ش/ 1928م. در جواب نامه مقرر ‏می‌دارد که تنها طبق قانون و طی مراحل خاص این درخواست صورت گیرد.‏ ‏«جناب آقای سید ابراهیم ضیاء نماینده محترم مجلس شورای ملّی شرحی که راجع به خانم زنددخت ‏شیرازی که تقاضای امتیاز مجله نموده است مرقوم داشته بودید واصل شد جواباً تصدیع می‌گردد لازم ‏است به مشارالیها اخطار فرمائید که در خصوص تقاضای خود به معارف محل مراجعه نمایند تا پس از ‏تهیه مقدمات و مدارک لازمه مراتب را مرکز اجازه نمایند.»‏[23]

اما گویا این نشریه هم سرنوشتی مانند دو نشریه قبل «اردیبهشت» و «گل رعنا و زیبا» یافت. ولی سرانجام زنددخت شیرازی موفق شد امتیاز مجله‌ای به نام «دختران ایران» از طرف وزارت فرهنگ دریافت کند. این مجله اولین نشریه زنان است که در فارس تأسیس شد و اداره معارف و اوقاف فارس در تقاضای وی می‌نویسد : «امتیاز مجله موسوم به (دختران ایران) در تحت نمره 6934/13795 به تاریخ 31/6/1309 به نام زنددخت خانم ‏صادر شده است. لهذا مطابق متحدالمال نمره 1182 معادل مبلغ دوازده قران تمبر که یک تومان به امتیازنامه و ‏دو قران به التزام‌نامه تمبر از اداره مالیه دریافت نموده و به ورقه مذکور الصاق نمایید. رئیس معارف [امضای ناخوانا]‏ .».[24]

‏ دختران ایران نشریه‌ای علمی، ادبی، اجتماعی و اخلاقی بود. این نشریه مصور بود و در هر شماره ‏چند تصویر به چاپ می‌رساند. تصاویری از قبیل تصویر «گریس دارلینگ» ، «عارف»، «کریم خان ‏زند»، «لطفعلی خان زند» و «آرامگاه حافظ» در آن دیده می‌شود.[25] سرلوحه مجله طرحی از نقاش هنرمند شیرازی به نام آقای شایسته است. این طرح ‏تصویری است از ایوان مدائن که چند دختر با لباس‌های مختلف جلو ایوان ایستاده‌اند. بالای ایوان در ‏سمت چپ تصویری از رضاشاه[26] و فرشته‌ای قرار دارد. نام نشریه در بالای این نقاشی نوشته شده است.[27]

زنددخت این مجله را در شیراز تأسیس کرد؛ ولی محدودیت‌هایی که برای او ایجاد شد ‏و چون فضا را برای فعالیت‌های اجتماعی خود در شیراز تنگ می‌دید،‏ سرانجام به تهران رفت و بدون سرمایه‌ی مادی و در خیابان فردوسی کوچه‌ی مستشارالدوله بالاخانه‌ای را اجاره کرد و به انتشار مجله‌ی دختران ایران پرداخت.[28] اولین شماره‌ی مجله‌ی دختران ایران‏ در اول مردادماه ماه 1310هـ .ش/1931م. به صورت مجله‌ی ماهیانه به قطع رقعی در چهل صفحه منتشر شد. صورت آن هم به حروف سربی در مطبعه فرهومند[29] در تهران چاپ شد و در شیراز انتشار یافت. این مجله پس از هفت شماره در آبان 1311 هـ .ش/1932م. از انتشار باز ماند. با اینکه طرز انتشار مجله ماهیانه بود، همه ماهه منتشر نمی‌شد؛ به طوری که شماره ششم آن در آبان‌ماه 1311 هـ .ش/ 1933م. منتشر نگردید. درباره‌ی تأخیر انتشار مجله در یکی از شماره‌ها شرحی با عنوان «خطاب به خوانندگان» درج شده است که علت را نبود سرمایه مادی می‌داند. وی می‌نویسد:‏ ‏« خیلی ‏تأسف دارم که باز هم نشر این مجله به عهده تعویق افتاد و لذا قبل از درج مقالات سطور ذیل ‏را قرار ‏داده‌ام، این مجله ملّی را یک دوشیزه پردگی و تهیدست اداره می‌نماید و محقق است که یک ‏دختر ‏جوان مال و سرمایه شخصی ندارد که بتواند مجله‌ای را طبع و نشر نموده بدون قیمت اشتراک ‏به ‏خوانندگان تقدیم کند.» ‏در پایان همین مقاله می نویسد:‏‏«در خاتمه تذکر می‌دهم که سبب عمده تاخیر انتشارات نمرات ‏مجله، فقدان سرمایه مالی بوده و ‏می‌باشد.» [30] ‏

قیمت اشتراک سالیانه مجله در داخل 3 تومان، در خارج معادل 4 تومان و برای معارف پروران با همت داخل و خارج پانزده قران بیشتر بود.[31] در شماره‌ی اول، هدف از انتشار این مجله نشر آثاری ذکر شده است که « دوشیزگان این سرزمین را به سرچشمه انسانیت هدایت کند.» زنددخت خود می‌نویسد: «آرزوی دختران ایران، بیداری زنان ایران است.». یکی از اهداف این روزنامه ‏مبارزات اجتماعی در راه به دست آوردن حقوق زنان و حق برابری آنان با مردان و تنها هدف او در این راه بیداری زنان ایران بود. زنددخت هدف خود را از چاپ مجله چنین بیان می‌کند:‏ ‏«من با چند سال کوشش و رفع موانع توانسته‌ام وسایل انتشار این مجله را فراهم سازم. مجله دختران ‏ایران چنانکه از نامش معلوم می‌گردد، برای نشر آثاری است که دوشیزگان این سرزمین را به سر ‏چشمه انسانیت نزدیک می‌سازد و به شاهراه سعادت و حیات ابدی هدایت می‌نماید. اما با آنکه به ‏جهت اهمیت موضوع که مسئله اجتماعی ملّت و جامعه ایرانی است، بیشتر نظر بنده متوجه نکته فوق ‏خواهد بود. ضمناً خدمات دیگری هم باید از اشاعه این مجله انجام پذیرد، که البته از متن مندرجات ‏دختران ایران و پیشنهادهای بنده معلوم می‌گردد. اما انجام این خدمات که هر یک در حیات جاودانی ‏ایران تاثیر دارد مشروط به کمک و حس و عاطفه و بروز صمیمیت هموطنان نسبت به ترقی دختران ‏ایران است و از دست تنها، خاصه دستی کوچک وناتوان وکوتاه بر نیاید…». ‏[32]

زنددخت در نشریه‌ی‏ «دختران ایران»‏ به مخالفت خود با شرایط فرودست و نازل اقتصادی ـ اجتماعی زنان ‏پرداخت. همچنین در نوشته‌های خود فرودستی زنان به لحاظ بیولوژیک را رد می‌کرد و زنان را به درگیری و ‏جسارت در ارائه‌ی خواسته‌ها و حقوق خود تشویق می‌کرد.[33] در این نشریه اخباری در مورد فعالیت‌های فمینیستی ‏در بخش‌های دیگر جهان و مطالب ادبی شامل اشعار انقلابی و سرمقالاتی به قلم زنددخت به چاپ می‌رسید.

نشریه‌ی دختران ایران با چاپ مقالات وزین ادبی، عرفانی و اجتماعی جای خود را در اجتماع باز کرد و به خصوص دوستداران زیادی در میان زنان و دختران به دست آورد. این نشریه نظریات صحیح‌تری از دلایل بدبختی و محرومیت زنان می‌نوشت[34] و به همین دلیل بود که بر سایر نشریات زنان برتری داشت. نویسندگانی همچون صدیقه دولت آبادی، کاظم زاده ایرانشهر، رشید یاسمی، سعید نفیسی، جمال‌زاده و دکتر هوشیار نیز در این نشریه مقاله می‌نوشتند. یکی از بخش‌های مهّم مجله بخش «زنان نامی» بود که به شرح حال زنان مشهور اروپایی و ایرانی می‌پرداخت. بیشتر زنان ایرانی معرفی شده از زنان ایرانی دوره‌ی باستان بودند.[35]

در شماره‌ی اول نشریه «دختران ایران»، صدیقه دولت آبادی در توصیه‌ای به مدیر مجله، ضمن تأکید بر نقش کلیدی زنان در رفع عقب ماندگی‌ها می‌نویسد: «برای خدا اگر می‌دانید که ماده‌ی شما هنوز مستعد نیست و تاب مداومت به گفتن‌های خود ندارید، شروع نکرده، خاموش بمانید و قوه‌ی خالی را فلج نکنید.».[36] از جمله موضوعات دیگری که در این مجله چاپ می‌شد مسأله‌ی تعدد زوجات بود که به خصوص صدیقه دولت آبادی مقالاتی در رد آن می‌نوشت.[37] از دیگر مباحث مجله‌ی دختران ایران ارائه‌ی الگوهای مختلف به زنان برای فعال شدن در عرصه‌های اقتصادی[38] و اجتماعی بود.

تعطیلی مجله دختران ایران ضربه سنگینی به روح حساس زنددخت زد و شکست بزرگی برای او بود. وی چند بار بیهوده کوشید مجله را بار دیگر انتشار دهد؛ ولی حتی به او قرار ملاقات ندادند. سند زیر دلیل این ادعا است. «مجله مصور دختران ایران، علمی،ادبی، اجتماعی و اخلاقی است، آدرس تهران خیابان عشرت آباد سر پل چوبی، باغ میرزا عنایت الله، به تاریخ 28/6 ماه 1312 به ساحت مبارک حضرت مستطاب بندگان اشرف اعظم آقای رئیس الوزراء دامت شوکته مستدعی است ساعتی را برای شرفیابی دهند. با عرض احترامات تعظیم آمیز کامله» [در حاشیه این سند آمده است ] مطلب خودتان را بنویسید اگر لازم به ملاقات باشد، قرار آن داده میشود. 30/6/12»[39]

زنددخت شیرازی که از سن هجده سالگی فعالیت اجتماعی خویش را با تأسیس «مجمع انقلاب نِسوان» آغاز کرد و در این راه تهمت‌های زیادی را متحمل شد. وی در سال 1331 هـ .ش/1952م. در اثر افسردگی و در سن 43 سالگی درگذشت و در شیراز به خاک سپرده شد.


فرجام سخن

‏ بی‌شک نشریات زنان در تحولات جامعه زنان ایران به خصوص در ارتباط با فراگیری علم، دانش و شناساندن ‏فواید آن، ایجاد مدارس جدید دخترانه، تساوی بین زن و مرد، جایگاه زنان ایران، تصفیه اخلاقی و تربیت دوشیزگان، آشنایی زنان به حقوق خویش و از بین بردن خرافات قدیمی نقش مؤثری داشتند و توانستند با بیان ‏محرومیت‌های زنان در جهت بالا بردن مقام زن در جامعه، تغییر و تحولاتی ‏را ایجاد نمایند و با آگاه نمودن مادران به ‏وظایف خود در نحوه تربیت فرزندان موجبات تربیت ‏بهتر کودکان را فراهم آورند. همچنین زنان را با پیشرفت‌های زنان ‏سایر ملل آشنا نمودند. ‏

انتشار نشریه‌ و راه اندازی انجمن برای زنان آن روز با فراز و نشیب‌هایی همراه بود. زنددخت شیرازی، که شخصیتی نوگرا بود، در زمینه اجتماعی ـ فرهنگی فعالیت‌ داشت و مقاله‌هایی در نشریات مختلف منتشر ‏می‌کرد. در آغاز، از افکار نو بیشتر ‏در جامعه شهری و طبقات نسبتاً مرفه‌تر استقبال می‌شد. عملکرد زنددخت شیرازی و تلاش‌های او به توسعه‌ی روند ‏نوگرایی منجر شد. ‏‏در روند نوگرایی جامعه یکی از بارزترین جنبه‌های انقلاب مشروطه، توسعه سریع روزنامه نگاری بود و زنان پیشرو و تجددخواه که از تأثیر روزنامه و شب‌نامه در به ثمر رسیدن این انقلاب آگاه بودند، بر آن شدند تا خود نیز دست به قلم ببرند. بنابراین زنان به خوبی دریافتند که با استفاده از نشریات که مهمترین ابزار اطلاع رسانی است. می‌توانند بیشترین تأثیر را بر خود زنان و بر مردان جامعه داشته باشند و دیدگاه‌ها و هدف‌های خویش را مطرح کنند. این نشریات وظیفه‌ی خاصی برای خود در راستای تعلیم اصول خانه‌داری و زندگی مدرن و تقویت روح ترقی خواهی و وطن دوستی زنان قایل بودند.

بازخوانی سند شماره‌ی اول :


ادارۀ معارف و اوقاف فارس

امتیاز مجله موسوم به (دختران ایران) در تحت نمره 6934/13795 به تاریخ 31/6/1309 به نام زنددخت خانم صادر شده است. لهذا مطابق متحدالمال نمره 1182 معادل مبلغ دوازده قران تمبر که یک تومان به امتیازنامه و دو قران به التزام‌نامه تمبر از اداره مالیه دریافت نموده و به ورقه مذکور الصاق نمایید.
رئیس معارف [امضای ناخوانا]
[حاشیه:] ضمیمه نمره 753/2369 [به تاریخ] 7/8/9[130]

بازخوانی سند شماره‌ی ‏دوم :


‏[نشان تاج و شیر و خورشید] ، وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه، دایره انطباعات، تاریخ تحریر20/7 /309[1] ، تاریخ ثبت 22/7/1309، نمره عمومی 15773 ، نمره خصوصی 8277 ،کارتن 15، دوسیه 20

معارف و اوقاف فارس
در تعقیب نمره 7638 سوادِ مصدق ورقه هویّت زنددخت خانم را برای ضبط در دوسیه مربوط ارسال دارید. ‏
‏[امضای ناخوانا] ‏

[حاشیه 1:] اشتباهاً به کرمان فرستاده شده، اعاده و به فارس ارسال شد.

بازخوانی سند شماره‌ی سوم : ‏


‏[نشان تاج و شیر و خورشید] ، وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه، ‏اداره معارف، دایره انطباعات، به تاریخ 8/7/1309 ، نمره 763814653 ، ضمیمه 3 ورقه

اداره معارف و اوقاف فارس
نظر به اینکه زنددخت خانم در تاریخ 14/9/308[1] مستقیماً تقاضای صدور امتیاز مجله به نام (دختران ایران) نموده بود، اینک امتیاز مزبور صادر و به ضمیمه یک ورقه اعلامیه تمبر و التزام‌نامه ارسال شد که معادل مبلغ یک تومان تمبر به امتیازنامه و دو قران به التزام‌نامه الصاق نموده و به صاحبش تسلیم و رسید دریافت نمایید. التزام‌نامه را نیز پس از تکمیل و امضای صاحب امتیاز برای ضبط در دوسیه مربوطه ارسال دارید.
‏[امضای ناخوانا و مُهرِ معارف و اوقاف] ‏
[حاشیه 1:] نمره 753/2369 [به تاریخ] 7/8/9[130] ‏
[حاشیه 2:] محاسبات- اقدام کنید. 23 مهر 309 [1]

بازخوانی سند شماره‌ی چهارم : ‏


‏[نشان تاج و شیر و خورشید] ، وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه، کارتن 15، دوسیه 20

ادارۀ معارف و اوقاف کرمان

در جواب مراسله نمره 357/2369 [به تاریخ] 7/8/9[130] ‏‏راجع به امتیاز زنددخت خانم اشعار می‌دارد لازم ‏است ورقه امتیاز و التزام‌نامه و اعلامیه تمبر به ضمیمه عین مراسله نمره 7638/14653 و مراسله نمره 8277/15773 را به مرکز ارسال دارید.
‏[امضای ناخوانا] ‏

[حاشیه 1:] در تاریخ 26/8/309[1] از اداره کابینه خصوصی در اداره معارف امتیازنامه و ضمائم آن خواسته شد.
[حاشیه2 :] در تاریخ 17/8/309[1] به کرمان ارسال شد.

منابع و مأخذ

اسناد ‏

‏1) اسناد منتشر نشده

‏ از وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه ‏به اداره معارف و اوقاف فارس، ‏ 1309 هـ .ش، «‏مکاتباتی در خصوص تقاضای زندخت خانم راجع به امتیاز صدور و چاپ و نشر مجله موسوم به (دختران ایران) » ،‏‏ 314 ق3 آپ1 ، ‏سازمان اسناد ملّی. ‏

‏2) اسناد منتشر‌ شده

‏اسنادی از مدارس دختران از مشروطه تا پهلوی، به کوشش: ترابی‌فارسانی، سهیلا،‏ (1378)، ‏‏تهران، سازمان ‏اسناد ‏ملّی ایران.‏ ‏ ‏
‏اسناد مطبوعات‌ایران (1330-1286هـ.ش) ، به ‌کوشش: کاوه‌ بیات و مسعود کوهستانی‌نژاد، ‏(1372)، ج‌اول، ‏‏تهران، سازمان اسناد ملّی ایران. ‏

نشریات

‏«زنان نامی» ، مجله دختران ایران، ش اول، سال اول، مرداد 1301 هـ .ش. ‏
‏«تکرار ازدواج ـ عدم تساوی حقوق در طلاق»، مجله دختران ایران، ش2، سال اول، مرداد1301 هـ .ش. ‏ ‏
‏«بانوی کارگر یا عشق مادر، مجله دختران ایران، ش3، سال اول، خرداد 1311هـ .ش. ‏

کتاب‌ها ‏

‏‏اسکندری نژاد، نازلی، (1387)، زن ایرانی و عصر روشنگری (بازخوانی تاریخ تحول اجتماعی زن ایرانی)، ‏تهران، ‏زیبا.‏

‏…………………….،(1382)، دایره‌المعارف زن ایرانی، به کوشش مصطفی اجتهادی، جلد اول، تهران، بنیاد ‏دانشنامه بزرگ فارسی. ‏

بصّاری، طلعت، (1346)، زنددخت پیشاهنگ نهضت آزادی بانوان ایران، تهران، کتابخانه طهوری. ‏

رکن‌زاده آدمیت، محمد حسین، (1338) ، دانشمندان و سخن سرایان فارس، تهران، کتابفروشی اسلامیه ‏و خیام. ‏

‏‏رنجبرعمرانی،حمیرا، (1385 )، سازمان زنان، تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر.‏

رومی، سیروس، (1388)، تاریخ مطبوعات فارس(دوره‌ی رضاشاه) ، شیراز، نوید شیراز. ‏

ساناساریان، الیز، (1384)، جنبش حقوق زنان در ایران، مترجم؛ نوشین احمدی خراسانی، تهران، اختران.‏

صدر هاشمی، محمد، (1364) ، تاریخ جراید و مجلات ایران، جلد دوم، چاپ دوم، اصفهان، انتشارات کمال.‏

صُلح‌جو، جهانگیر، (1348) ، تاریخ مطبوعات ایران و جهان، تهران، انتشارات امیرکبیر. ‏

شیخ الاسلامی، پری، (1351)، زنان روزنامه نگار و اندیشمند ایران، تهران، انتشارات زرین.‏

فرخ زاد،پوران، (1378)، دانشنامه‌ی زنان فرهنگ ساز ایران و جهان، جلد دوم، تهران، انتشارات زریاب.‏

فرخ زاد، پوران،(1381)، کارنمای زنان کارای ایران (از دیروز تا امروز)،تهران،نشر قطره.

ناهید،عبدالحسین، (1360)، زنان ایران در جنبش مشروطه، تبریز، نشر احیاء.‏

مشیرسلیمی، علی اکبر، (1335)، زنان سخنور، تهران، مؤسسه مطبوعاتی علی اکبر علمی.

مقاله‌ غیر فارسی: ‏

Afary, Janet. On the origins of feminism in early ‎‏20‏th century Iran. Journal of ‎women’s history, Volume ‎‏1‏‎, Number ‎‏2‏‎, Fall ‎‏1989‏‎, pp.‎‏65-87.‏

پانوشت ها:

[1] رنجبرعمرانی، حمیرا، سازمان زنان ایران، ص54

[2] شب‌نامه‌ها نمونه‌هایی از روزنامه‌های تک ورقی ایران هستند که در دهه‌های پایانی حکومت ناصرالدین شاه قاجار شکل گرفتند. شبنامه نویسی که در آغاز جنبش مشروطه و در دوران استبداد صغیر رواج بسیار داشت.

[3] شیخ الاسلامی، پری، زنان روزنامه نگار و اندیشمند ایران، ص75.

[4] هدف انجمن آزادی زنان، سامان‌دهی حضور زنان در اجتماع، علاقمند ساختن آنان به مسائل و ‏موضوعات اجتماعی و همچنین معاشرت اجتماعی بود. انجمن آزادی زنان یک تشکّل آموزشی بود و ‏بیشتر درمورد اوضاع و احوال زنان ایران و مشکلات آن‌ها صحبت می‌شد. ‏ در جلسات این انجمن، به مسائل اجتماعی بیشتر و به موضوعات سیاسی کمتر ‌پرداخته می‌شد. ‏‏(بامداد، بدرالملوک ، (1348)، ج2،ص7)‏

[5] ترابی فارسانی، سهیلا، اسنادی از مدارس دختران از مشروطه تا پهلوی،تهران،سازمان اسناد ملّی ایران،1378، ص5.

[6] همان، ص6.

[7] اسکندری نژاد، نازلی، ‏زن ایرانی و عصر روشنگری ، ص114.

[8] صُلح جو، جهانگیر، تاریخ مطبوعات ایران و جهان، ص 71 .

[9] رومی ، سیروس ، تاریخ مطبوعات فارس(دوره‌ی رضاشاه)، صص 34 و 35

[10] جهت کسب اطلاع بیشتر به: اسناد مطبوعات، ج دوم، ص 316-314 رجوع کنید.

[11] شریف الحکماء که از پزشکان قدیم شیراز بود.

[12] نصرالله خان زند، از نوادگان صادق خان برادر کریم خان زند بود.

[13] بصّاری ، طللعت، زنددخت پیشاهنگ نهضت آزادی ، ص 11 ؛ دایره المعارف زن ایرانی، ج 1، صص 452 و 453 . و آدمیت، محمد حسن رکن‌زاده، دانشمندان و سخن سرایان، ج دوم، ص 665.

[14] بصّاری ، طللعت، ‏پیشین ، ص 13

[15] دایره المعارف زن ایرانی،ج اول، ص 453.

[16] ‏ بصّاری ، طللعت، پیشین ، ص ‏24؛ ‏فرخ زاد، پوران، دانشنامه‌ی زنان فرهنگ ساز ایران و جهان، ‏ج ‏دوم، ص1151 ‏.

[17] آدمیت، محمد حسن رکن‌زاده، دانشمندان و سخن سرایان، ج دوم، ص 665.

[18] ‏ Afary, Janet. On the origins of feminism in early ‎‏20‏th century Iran. Journal of ‎women’s history, Volume ‎‏1‏‎, Number ‎‏2‏‎, fall ‎‏1989‏‎, pp.‎‏65-87.‏

[19] ‏ساناساریان، الیز، جنبش حقوق زنان در ایران، مترجم؛ نوشین احمدی خراسانی، ص80 .

[20] جهت اطلاع بیشتر راجع به : «مرامنامه جمعیت انقلاب نسوان» به: بصّاری ، طللعت، زنددخت پیشاهنگ نهضت آزادی ، صص 18 و 19 رجوع کنید.

[21] اسناد مطبوعات، ج اول ، ص 524 .

[22] همان، ص 525.

[23] همان، ص 526.

[24] آرشیو (س. ا.م.ا )، محل در آرشیو؛ 314 ق 3 آپ1 ، شماره ردیف 297029955 ؛ ر. ک. به : سند شماره یک . ‏

[25] شیخ الاسلامی، پری ، زنان روزنامه نگار و اندیشمند ایران، ص 173.

[26] لازم به ذکر است که : تنها نشریات زنانه‌ای اجازه چاپ داشتند که طرفدار دستگاه حاکمه بودند. ‏

[27] صدر هاشمی، محمد، تاریخ جراید و مجلات ایران، ج 2 ، ‏ص 281 .

[28] مشیرسلیمی، علی اکبر، ‏زنان سخنور، ص 219 و فرخ زاد،پوران،‏ کارنمای زنان کارای ایران ، ص 503.

[29] واقع در خیابان ناصریه تهران بود.

[30] رومی، سیروس، تاریخ مطبوعات فارس(دوره‌ی رضاشاه) ، ص 101.

[31] ‏صدر هاشمی، محمد، تاریخ جراید و مجلات ایران، جلد 2 ، ص 281 .

[32] دختران ایران ، سال اول ، شماره 1 .

[33] ‏ ساناساریان، الیز، جنبش حقوق زنان در ایران، مترجم؛ نوشین احمدی خراسانی، ص 65‏

[34] ‏ ‏ناهید،عبدالحسین، زنان ایران در جنبش مشروطه، ص 119.‏

[35] «زنان نامی» ؛ مجله دختران ایران ، مرداد 1310 هـ . ش. سال اول ، ش اول ، ص 20-19 .

[36] همان، ص 23-21 .

[37] همان، ‏«تکرار ازدواج ـ عدم تساوی حقوق در طلاق »، ش2 ، سال اول ، ‏ص 7-1 .

[38] همان، ‏دولت آبادی، صدیقه، «بانوی کارگر یا عشق مادر»، ش3، ‏سال اول، خرداد 1311 هـ .ش، صص 23-20.

[39] اسناد مطبوعات، ج اول، ص 524 .

مطالب مرتبط

+ There are no comments

Add yours