مدرسه فمینیستی: بی آن که به دام اغراق گویی و اسطوره سازی فرو غلطیم، تثبیت «روز جهانی زن» و به رسمیت شناخته شدن این روز، رخدادی فمینیستی، کارگری و سوسیالیستی است. رویدادی که بدون مبارزه حق طلبانه زنان کارگر در آمریکا و تلاش زنان و رهبران برجسته سوسیال دمکراسی، هرگز نمی توانست ابعادی جهانی یابد و نهادِ ماندگار عدالت خواهی زنان عالم شود. آنچه به طور مختصر در مورد این رویداد تاریخی می توان گفت این است که در سه اعتراض گسترده و دوران ساز، زنان کارگر صنایع نساجی و بافنده – سوزنی در شهر نیویورک پایه گذار مبارزاتی شدند که تا به امروز همچنان در سراسر دنیا ادامه دارد. اولین اعتراض در هشت مارس 1857میلادی رخ داد. دومین اعتراض مهم زنان کارگر 51 سال بعد در هست مارس سال 1908 و سومین آن که به رهبری اتحادیه زنان کارگر صنایع نساجی به صورت اعتصاب عمومی 13 هفته ای در نوامبر 1909 برگزار شد. زنان کارگر در این اعتراض ها خواهان بهتر شدن شرایط کار، منع کار کودکان، و در سومین اعتراض شان خواهان کسب حق رأی و دیگر حقوق مدنی و سیاسی شدند. این اعتصاب ها و تجمع های اعتراضی گرچه با سرکوب پلیسی و بی اعتنایی اتحادیه های کارگری مردانه روبرو شد اما به همت پایداری زنان کارگر نیویورک، سرآغاز مبارزاتی فراگیر و دوران ساز برای زنان کارگر و دیگر زنان حق طلب در سراسر دنیا شد. به دنبال این سه دوره مبارزات زنان، در سال 1910 میلادی در کنفرانس بین المللی زنان کارگر که با حضور نمایندگانی از هفده کشور و رهبران اتحادیه های کارگری برگزار شد، به پیشنهاد «کلارا زتکین» سوسیال–فمینیست برجسته و از رهبران حزب سوسیال دمکرات آلمان، برای پاسداشت از مبارزات زنان کارگر و تثبیت روزی که همه زنان کارگر و دیگر زنان حق طلب در سرتاسر جهان علیه بی عدالتی بپا خیزند، روز هشت مارس به عنوان «روز جهانی زن» به رسمیت شناخته شد.[1]
تکثر «نظری» و «عملی» در حوزه برابری خواهی
حقیقت این است که خواسته های جنسیتی و برابری خواهانه ی زنان شاغل نه تنها به ارتقای مطالبات صنفی کمک شایانی کرد بلکه فرهنگ سازی و تحول در نگرش و ارزش ها را هم با خود به جنبش کارگری وارد کرد. در واقع از جنگ جهانی دوم با ورود گسترده تر زنان کارگر به بازار کار تا زمان حال، آمیزه ای از کنش های صنفی زنان کارگر و آموزش های حق طلبانه فمینیستی در مجموع تأثیری آگاهی بخش نسبت به مفهوم متکثر و گسترده تر برابری خواهی بر فضای جنبش کارگری بویژه در کشورهای پیشرفته صنعتی گذاشته است. در مورد بسط موارد و مؤلفه های حق خواهی می توان به: مطالبه ی دستمزد و مزایای مساوی در مقابل کار مساوی؛ مبارزه علیه خشونت و آزار جنسی در محیط های کار؛ دفاع از حقوق کارگران و کارمندان دگرباشِ جنسی و ترانسجندرها؛ همبستگی بین المللی با دیگر زنان کارگر در کشور های در حال توسعه؛ رفع تبعیض علیه کارگرانی که دچار ویروس اچ آی وی و بیماری ایدز هستند؛ خواست ایجاد مهدکودک برای زنان کارگر؛ و دفاع از حقوق کارگران جنسی اشاره کرد.
از سوی دیگر اتحادیه های کارگری مردانه، ضد زن و نژادپرست تحت تأثیر مبارزات مدنی زنان کارگر و آگاهی فمینیستی به خصوص تحت تأثیر ورود زنان به ارگان های تصمیم گیری در اتحادیه ها، به تدریج دچار دگرگونی مثبت شده اند. نهادهای بین الملی کار مانند «سازمان جهانی کار» نیز به واسطه مبارزات زنان و گسترش آگاهی فمینیستی، تدریجاَ دچار تحول کیفی در جهت پذیرش حقوق برابر برای زنان و کثرت مطالبات صنفی، شده است. از جمله می توان به کنوانسیون 111 مصوبه سال 1958 در مورد رفع تبعیض علیه زنان؛ کنوانسیون 156 مصوبه 1981 مربوط به ایجاد فرصت های برابر برای زنان و مردان؛ همچنین کنوانسیون 183 مصوبه سال 2000 در مورد سلامت و بهداشت زنان و حقوق دوران بارداری؛ و بالاخره کنوانسیون 171 مصوبه 1990 در مورد شب کاری زنان، اشاره کرد. علاوه بر این، پیوند و مبارزات آگاهی بخش و برابری طلبانه ی جنبش فمینیستی و جنبش کارگری باعث شده که دولت های منتخب مردم با اجتناب از هر گونه تبعیض، به تدریج تحت تأثیر رویکرد این جنبش های مسالمت آمیز، قوانین عادلانه مربوط به زنان را رعایت کنند یا حداقل نسبت به زنان کارگر عادلانه تر رفتار کنند.
روز جهانی زن در ایران
همزمان با اوج گیری مبارزات زنان کارگر و زنان سوسیال دمکرات در امریکا و اروپا، طبقه کوچکِ کارگران ایران با تأثیرپذیری از اندیشه های سوسیال دمکراسی با شکل دادن به تشکل های صنفی و اتحادیه های کارگری، از سال 1285 خورشیدی به حمایت از انقلاب مشروطیت ایران برخاستند. این اتحادیه با سازماندهی چند اعتصاب، تنها به طرح چند شعار کلی برای بهبود شرایط کار برخاستند. اما در همین دوره (1285- 1287) بیش از ده انجمن و اتحادیه و شورا، توسط زنان به صورت مستقل شکل گرفت. این انجمن ها علاوه بر این که در دفاع از مشروطیت و علیه علمای مشروعه خواه و سنت گرا فعالیت می کردند به صورت مشخص در راه احقاق حق و کسب آزادیهای دمکراتیک و رفع ستم بر زنان در همه عرصه ها نیز پیگیرانه تلاش می کردند. بعضی از زنان مشهور که در این دوره فعالیت گسترده داشتند عبارتند از: محترم اسکندری، که یکی از زنان سوسیالیست در دوره مشروطیت بود. طوبا آزموده مدیر مدرسه «ناموس» در سال 1907؛ هما محمودی، شاعر و نویسنده فمینیست و یکی از سازمان دهندگان تظاهرات دلاورانه و تاریخی زنان در مقابل مجلس در آذر و دی 1290خورشیدی(1911میلادی)؛ شمس الملوک جواهرکلام و صدیقه دولت آبادی نیز که هر دو در دهه 1300 خورشیدی نقش بسیار مهمی در تاریخ مبارزات زنان ایران بازی کردند.[2]
در سال 1300 پس از تآسیس حزب کمونیست ایران، برخی از فعالان جنبش زنان ایران با حمایت این حزب در قالب جمعیت ها و انجمن های زنانه، دوباره فعالیت های آزادیخواهانه و حق طلبانه خود را از سر گرفتند. این جمعیت ها خواهان تأمین حقوق زنان در همه عرصه ها بودند. یکی از این جمعیت ها «جمعیت پیک سعادت نسوان» بود که به همت روشنک نوع دوست (و به یاری زنان فعالی همچون جمیله صدیقی، سکینه شبرنگ و شوکت روستا و اورانوس پاریاب) در رشت تأسیس شد. این جمعیت توانست برای نخستین بار مراسم روز هشت مارس را در هفده اسفند سال 1300 (1922 میلادی) را با عنوان «روز جهانی زن» برگزار کند. هدف این جمعیت عبارت بود از: بالا بردن سطح سواد زنان، تأسیس کلاس اکابر، برگزاری سخنرانی ها و همایش ها، تأسیس کتابخانه های تخصصی زنان. از فعالان برجسته ی این انجمن جمیله صدیقی و شوکت روستا بعدها توسط مأموران حکومت رضا شاه دستگیر و به زندان افتادند.[3]
فعالیت های این جمعیت ها و آموزش های آگاهی بخش و عدالت خواهانه مربوط به زنان باعث شد که حزب کمونیست ایران در دومین کنگره خود در سال 1306 خورشیدی برخی از خواسته های اقتصادی زنان را که مربوط به «منع کار شبانه برای نسوان و اطفال» و «مرخصی با مواجب برای زنان آبستن در مدت چهار هفته پیش و پس از وضع حمل» بود در برنامه مبارزاتی خود قرار دهد.[4] این اتفاق مهم در حالی صورت گرفت که به نوشته «جان فوران» ایرانشناس امریکایی «موقعیت زنان در این کشور از تقریباَ تمامی سرزمین های اسلامی پایین تر است. شکاف عظیمی میان زن قاهره ای و استانبولی با زن تهرانی – حتا اگر در بالاترین موقعیت باشد- وجود دارد. شرایط کار نیز یکسان نبوده است. ساعات طولانی کار، دستمزد اندک، استثمار زنان و کودکان رواج داشته است. ناظران بریتانیایی و امریکایی شرایط کار را به «بردگی» تشبیه کرده اند».[5] تلاش های آگاهی بخش این دوره ی جنبش زنان برای نخستین بار باعث شد که مطالبات اقتصادی زنان به شکل محدودی به برنامه های حزبی و مبارزات صنفی کارگری افزوده شود. مطالبات مدنی و سیاسی آنها مانند کسب «حق رأی» متأسفانه در این دوره مغفول ماند!
در دوره بعد، جنبش کارگری از سالهای 1320 تا 1332 همراه با باز شدن نسبی فضای سیاسی ایران، «یکی از وقایع بی نظیر دوره آزادیهای دمکراتیک «تشکیل حزب زنان ایران» بود. حزب زنان ایران اولین حزب سیاسی زنان در تاریخ ایران بود که دارای برنامه اجتماعی و سیاسی و همچنین چارچوب تشکیلاتی بود. ارگان حزب زنان مجله ی «زنان ایران» بود که توسط هاجر تربیت و با همکاری جدی و نزدیک زهرا خانلری، فروغ حکمت، سیمین دانشور و ژاله شاعره به طور نسبتاَ مرتب تا اوایل سال 1326 منتشر شد.[6] از سوی دیگر در این دوران چندین تشکل دیگر زنانه شکل گرفت که هر کدام نقش مهمی در آگاهی بخشی به جنبش کارگری و نیروهای سیاسی موجود داشتند. از جمله می توان به تشکل هایی مانند «سازمان زنان» و «انجمن زنان» که در سال 1327 با ترکیب این دو تشکل «جامعه زنان دمکرات» بوجود آمد اشاره کرد. این تشکل ترکیبی از اعضا و هواداران زن حزب توده ایران بود. اعضای شناخته شده ی این تشکل عبارت بودند از: مریم فیروز، خدیجه کشاورز از وکلای معروف تهران و نویسنده کتاب مهمی درباره حقوق زنان، دکتر اختر کامبخش یکی از متخصصین معروف مامایی.[7]
فعالیت های آگاهی بخش این دوره جنبش زنان از طریق نهادها و انجمن های گوناگونی مانند «اتحادیه زنان زحمتکش» و «شورای مادران» پی گیری شد. این قبیل تشکل ها از جمله اتحادیه زنان زحمتکش و جامعه زنان دموکرات «علاوه بر این که خواست مطالبات صنفی زنان را به درون تشکل های مردانه کارگری و احزاب سیاسی گسترش دادند، در عین حال توانستند برای نخستین بار موضوع حقوق مدنی و اجتماعی و سیاسی زنان از جمله مبارزه برای کسب حق رأی برای زنان را به درون سازمان ها و احزاب سیاسی چپ و ملی و کارگری و نهایتاَ در افکار عمومی بگسترانند»[8]
پس از انقلاب بهمن 1357 نیز با عبور از یک دوره فترت، بار دیگر شاهد برآمد جنبش زنان بوده ایم. این جنبش با جذب نیروهای جوان و تازه نفس، و بهره وری از تجربه های فعالان پیشکسوت، موفق شد که با طرح مسالمت آمیز مطالبات عمومی زنان کشورمان یک بار دیگر جنبش کارگری و فعالان تشکل های صنفی کشور را تحت تأثیر آموزش های جنسیتی و عدالت خواهانه خود قرار دهد. به تدریج با شکل گیری اعتراضات کارگری، تشکل های کارگری ایران موضوع مهم مطالبات اقتصادی و سیاسی زنان کارگر و عموم زنان کشورمان را در برنامه ها و قعطنامه های خود گنجاندند. از جمله: موضوع دستمزد و مزایای مساوی (مطالبه ای که از زمان انقلاب مشروطیت به این سو مطرح بوده است)، همچنین بهبود شرایط کار و موضوع ایمنی و بهداشت کار، موضوع مرخصی دوران بارداری و زایمان، منع کار کودکان، منع آزار و اذیت جنسی و خشونت فیزیکی و کلامی در محیط کار و اجتماع، و خواست ایجاد تشکل های مستقل و سایر خواسته های عادلانه اقتصادی و سیاسی. این مطالبات کماکان اصلی ترین خواسته های جنبش زنان و جنبش کارگری ایران است که در بیانیه ها و مطالبات کارگری از آن یاد می شود.
موضع مبهم جنبش کارگری نسبت به «کنوانسیون رفع تبعیض از زنان»
با وجود این نکات مشترک و همپوشانی خلاق فعالیت های جنبش کارگری و جنبش زنان اما طی سالهای اخیر یکی از اصلی ترین خواسته های معاصر جنبش زنان یعنی پیوستن به «کنوانسیون رفع همه گونه تبعیض علیه زنان» متأسفانه از سوی فعالان جنبش کارگری، آن طور که باید مورد توجه قرار نگرفته است. این در حالی است که اهمیت موضوع پیوستن به کنوانسیون رفع تبعیض، برای بهبود شرایط زندگی همه زنان ایرانی بر کسی پوشیده نیست. در واقع همان گونه که کسب «حق رأی» زنان در دوره های گذشته یکی از موضوعات حساس و کلیدی حقوق مدنی زنان ایران بود که با کمک نیروهای مترقی و ملی و کارگری به پیروزی رسید، اینک مبارزه برای پیوستن به «کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان» یکی از مطالبات مهم و راهگشایی است که طی بیش از دو دهه است که از سوی کنشگران جنبش زنان مطرح شده است. خواسته ی پیوستن به این میثاق مترقی و بین المللی در حقیقت مطالبه ای است که به منافع زنان کارگر و جنبش کارگری ربط مستقیم دارد. جنبش کارگری ایران برای این که گامی بلند در جهت رفع تبعیض بر اساس جنسیت، قومیت، زبان، دین و مرام سیاسی، بردارد نیازمند است که به تلاش رنج خیز فعالان جنبش زنان برای پیوستن به «کنوانسیون رفع هر گونه تبعیض علیه زنان» بپیوندد و این خواست مهم را تا پیروزی، در کنار دیگر مطالبات زنان کارگر در دستور کار خود قرار دهد.
پانوشت ها:
◀️ 8- برای اطلاعات بیشتر در این مورد نگاه کنید به کتابهای: بحران دمکراسی در ایران (1320-1332) نوشته دکتر فخرالدین عظیمی ص 401، تاریخ صدساله احزاب و سازمانهای سیاسی ایران ص 383 ؛ و اسنادی از اتحادیه های کارگری (1321- 1332) به کوشش محمود طاهر احمدی.
+ There are no comments
Add yours