من 10 حکم سنگسار را لغو کردم

۱ min read

گفتگو با دکتر حسینقلی حسینی‎نژاد، قاضی دیوان عالی کشور-30 مرداد 1387

مدرسه فمینیستی: دکتر حسینقلی حسینی نژاد متولد سال 1302 در اراک تحصیلات خود را به پایان رساند و در تهران دوره دانشکده حقوق را دید و به خدمت دادگستری درآمد. وی دوره دکترای ادبیات فارسی و حقوق را خواند.
او از طرف وزارت دادگستری ماموریت یافت تا درباره سازمان قضایی کشورهای فرانسه، سوئیس، انگلستان و آمریکا گزارش تهیه کند. در این مدت به قاهره رفت و با آثار علمای حقوق و تفسیر نظیر محمد ابوذره و عبدالرحمان بدوی آشنا شده و تفسیرهای مختلف قرآن مخصوصا امام فخر رازی را به دقت خوانده و آن را با تفاسیر فارسی مقایسه کرد.
دکتر حسینی نژاد 35 سال به امر قضاوت پرداخت. وی بعد از انقلاب نیز تا سال 1363 در دیوان عالی کشور به سمت مستشار به قضاوت پرداخته است.

دکتر حسینی نژاد در سال 1327 با مهرانگیز منوچهریان، اولین زن حقوقدان در ایران و برنده جایزه صلح حقوق بشر سازمان ملل متحد، ازدواج کرد وی به زبان های فرانسه، انگلیسی و عربی تسلط کامل دارد.

مدرسه فمینیستی: جناب استاد حسینی‎نژاد، همان‎طور که مستحضر هستید فعالان کمپین یک‎میلیون امضاء به‎منظور اصلاح قوانین تبعیض‎آمیز، دو سال است که به تلاش و فعالیتی گسترده و خستگی‎ناپذیر همت گماشته‎اند. از سوی دیگر لایحه‎ای با نام «لایحه حمایت از خانواده» از سوی دولت نهم برای تصویب به مجلس شورای اسلامی ارائه شده است. گروه‎های مختلف فعال در کمپین جمع‎آوری یک‎میلیون امضا در تهران و شهرهای کشور به همراه دیگر سازمان‎های زنانه، در ائتلافی همدلانه مصمم هستند تا از تصویب این لایحه جلوگیری به‎عمل آورند. یکی از مشکلات و گرفتاری های مهم فعالان جنبش زنان، این هست که از طرف مسئولان انتظامی، فعالیت مسالمت‎آمیزشان، مخالفت با اسلام و احکام شرع قلمداد می‎شود. آیا به نظر حضرتعالی، خواسته‎های کمپین با اصول اسلام واقعا مغایرت دارد؟

دکتر حسینی‎نژاد: من دفترچه توضیح قوانین را که قبلا به من داده بودید مطالعه کردم، خواسته‎های کمپین یک میلیون امضاء از لحاظ دینی مشکل شرعی ندارد. چرا که اگر اصل موضوع را قبول کنیم این مسائل حل می‎شود. قرآن می‎فرماید رابطه‎ای بین فکر بشر با خدا وجود دارد و مولوی این گفته را به شعر تبدیل کرده و می‎سراید: «چون چنین خواهی، خدا خواهد چنین/ می‎دهد حق، آرزوی متقین». یعنی خداوند می‎فرماید هر آیه و نعمتی را که می‎فرستیم اگر شما تصور کنید و قانع شوید که این فرستاده، مخالف وضع اجتماعی‎تان است می‎توانید اصلاح‎اش کنید. برای همین است که در این دوره و زمانه دیگر این قوانین فعلی خانواده مورد قبول نیست که مثلا دیه زن نصف مرد باشد، یا مثلا ارث زن نصف است. یا فرض بفرمایید که همه حقوق ازدواج به‎طور یکجانبه بدهند به‎اختیار مرد. ببینید اگر غیر از این باشد و ما نتوانیم مقتضای زمان را قبول کنیم پس اساسا «تفسیر به زمان» به چه کار می‎آید.

مدرسه فمینیستی: جناب استاد، در مقابل بحث شما این را مطرح می‎کنند که مثلا چون مسئله ارث در قرآن آمده است برای همین، حتا اگر شرایط هم اقتضا کند نمی‎توان آن را تغییر داد.

دکتر حسینی‎نژاد: ارث به‎طور مشخص در قرآن آمده است، ولی این آیه هم هست که: ان الله لایغیر ما یقوم حتی یغیروا ما بانفسهم. (سوره الرعد،آیه 12) یا در سوره انفال، آیه 55 آمده که: «ذلک بان الله لم بک مغییراّ نعمه انعمها علی قوم حتی یغیروا ما بانفسهم». در این دو آیه ارتباطی میان فکر بشر و خدا دیده می‎شود و تغییر یا با بشر یا با خدا است. در سوره نور اگر بشر حکمی را با مصالح وقت ناسازگار بداند خدا هم آن را ناسازگار می‎داند و تغییر آن در شرایط فعلی، با بشر است. بنابراین اگر شما اصل را از محتوای قرآن بفهمید بقیه این مسائل حل شدنی است.

مدرسه فمینیستی: شما سال‎های طولانی ـ پیش از انقلاب ـ تجربه قضاوت دارید، آیا ممکن است در مورد مسائلی که در طول سال‎های قضاوت‎تان تجربه کرده‎اید و به نوعی با مسایل ما زنان مربوط بوده است به‎طور خلاصه برای ما بفرمایید؟

دکترحسینی‎نژاد: زمانی که انقلاب شد، مرا به دیوان عالی کشور دعوت کردند. علت‎اش هم این بود که در زمان شاه، هنگامی که من قاضی بودم، عده‎ای از کسانی را که پس از انقلاب بر مسند قدرت نشستند با حکمی که صادر کردم آنها از زندان آزاد شدند. آنها هم برای جبران این کار من، می‎خواستند خدمتی بکنند در مقابل آن حکم. برای همین اول گفتند که من بروم دادستان کل کشور بشوم، که من گفتم کار من دادستانی نیست، من حرفه‎ام قضاوت است و برای همین مرا به دیوان عالی کشور فرستادند. در دوره‎ای که پس از انقلاب من در دیوان عدالت کشور بودم، 10 حکم سنگسار را لغو کردم. چون باید دیوان عالی کشور احکام سنگسار را تایید می‎کرد که من پس از تحقیق و بررسی، همه را لغو می‎کردم.

من 35 سال قاضی بودم ولی برای نمونه حتا یک حکم اعدام هم صادر نکردم. چون من معتقد بودم و هستم که اولا ما باید مجرم را اصلاح کنیم و در ثانی همه آدم‎ها مشمول حکم اعدام هستند یعنی همه آدم‎ها در حقیقت محکوم به اعدام یعنی محکوم به مرگ هستند، بنابراین حکم اعدام که حکم مجازات نیست بنابراین ما موظفیم که مجرم را اصلاح کنیم نه اعدام.
یادم می‎آید یک روز آمدند و گفتند مردی با یک بچه شیرخواره آمده و می‎خواهد شما را ببیند. وقتی آن مرد آمد و من دیدمش به من گفت، آیا شما می‎خواهید مادر این بچه را بکشید؟ من گفتم نه من همچین قصدی ندارم، مگر پرونده مادر این بچه این‎جا آمده است؟ که آن مرد پرونده را نشان من داد. پرونده را خواندم و دیدم که انگار زن این آقا، رفته تو صف نانوایی که نان بگیرد، وقتی برگشته منزل، گویا خیلی طول کشیده. بعد شوهرش دعوا راه انداخته که کجا بودی و چرا دیر آمدی… رفتی پیش شاطر بخوابی که این همه دیر کردی؟ زنش هم گفته که اصلا بخوابم تا چشم تو کور. این مرد هم آمده پیش قاضی ماجرا را تعریف کرده و گفته زنم اینجوری گفته. قاضی هم حکم سنگسار برایش صادر کرده. من تعجب کردم دیدم اصلا قاضی که حکم سنگسار صادر کرده بود اصلا از زن یا شوهر نپرسیده آخه این حرف‎ها در چه وضعیتی گفته شده و به حساب این که زن عصبانی شده و گفته که تا چشم‎ات کور می‎روم می‎خوابم، که نمی‎شود حکم صادر کرد. خلاصه من به زندان تلفن کردم که زن را از زندان بفرستند پیش من. زن هم آمد و ازش پرسیدم که جریان چه بوده؟ او هم گفت والله این شوهرم مرا عصبانی کرده بود چون این همه زحمت کشیدم رفتم نون خریدم و او هم اینجوری گفت، من هم این جواب را به‎اش دادم. خلاصه این زن و شوهر هم که سواد نداشتند من خودم این اظهارات را نوشتم و گفتم انگشت بزنید و حکم تبرئه‎اش را صادر کردم و همان موقع فرستادم که زن را آزاد کنند.

نظیر همین مورد من 10 تا حکم سنگسار را لغو کردم. یادم می‎آید یکی از قاضی‎های کرج از من به شورای عالی قضایی شکایت کرده بود که حکم ها را نقض می‎کنم و برای همین سر یک پرونده از من شکایت کردند که این فوکولی کیه گذاشتید بر مسند دیوان عالی کشور که هر چه حکم می‎دهیم می‎شکند؟

مدرسه فمینیستی: شما چند سال در دیوان عالی کشور بودید؟

دکتر حسینی نژاد: من تا سال 1363 در دیوان عالی کشور بودم. قبل از آن هم که قاضی بودم هر جا که دستم باز بود که قانون را تفسیر کنم به نفع حقوق زنان سعی می‎کردم آن را تفسیر کنم. البته قاضی نمی‎تواند مخالف قانون رای بدهد ولی می‎تواند طوری تفسیر کند که به نفع آن زن بی‎پناه باشد. اما من می‎دیدم که خیلی احکام غیر عادلانه‎ای صادر می‎کنند مثل همان موردی که گفتم، در حالی که در تاریخ صدر اسلام ما این احکام بی رویه را هرگز نمی‎بینیم.

ما در تاریخ اسلام از عمر مقتدرتر و با تدبیرتر کمتر سراغ داریم. ایشان هرمزان را که می‎آورند پیش‎اش می‎گوید مسلمان شو، هرمزان قبول نمی‎کند و او می‎گوید پس سرت را می‎زنیم. هرمزان هم پاسخ می‎دهد که باشد ولی قبل از کشتن به من یک کمی آب بدهید بخورم. عمر متوجه می‎شود دست هرمزان می‎لرزد. از هرمزان می‎پرسد چرا دستت می‎لرزد. هرمزان پاسخ می‎دهد می‎ترسم که وقتی این آب را دارم می‎خورم سر مرا بزنید. عمر می‎گوید قول می‎دهم که تا وقتی این آب را نخوردی سرت را نزنم. هرمزان هم آب را می‎ریزد بیرون. عمر هم این قاعده را می‎پذیرد و سرش را نمی‎زند. خلاصه آن موقع در تاریخ اسلام یک قواعدی وجود داشته ولی حالا می‎بینیم که بسیاری از قضات به راحتی حکم سنگسار و اعدام صادر می‎کنند که بسیاری از این احکام، اصلا مطابق با قوانین نیست و برای همین معتبر نیست. یعنی این رفتارها اصلا با اسلام جور در نمی‎آید.

مدرسه فمینیستی: بحث قوانین مدرن و حقوق بشر چطور؟

دکتر حسینی نژاد: ببینید خود قرآن می‎فرماید که ما حکمی را که مطابق تمدن یک جامعه نیست عوض می‎کنیم. برخی می‎گویند که حکم قرآن ازلی و ابدی است درحالی که خود قرآن می‎فرماید ما آیه‎ای را نسخ نمی‎کنیم مگر این که شما نظرتان نسبت به آن عوض شده باشد، آن وقت ما آن را عوض می‎کنیم. مثلا در قرآن آمده است اگر شما یک نفر بودید با 10 نفر بجنگید برای این که شما ایمان دارید و آنها ایمان ندارند. مگر این حکم قرآن نیست؟ دنبال همین آیه اما خداوند می‎فرماید که من متوجه شدم که شما زورتان نمی‎رسد، اگر یکی بودید با 2 نفر بجنگید. این یعنی چی؟ اول می‎فرماید اگر یک نفر بودید با 10 تا، بعد تغییر می‎دهد حرف‎اش را.

مدرسه فمینیستی: چقدر ما محتاج رجوع به اصل و متون پایه و نصوص هستیم در حالی که در شرایط کنونی، قوانین مدون و حقوق بشر مثلا وجود دارد؟

دکتر حسینی نژاد: استناد به این اصل‎ها و رجوع به قرآن، به هیچ وجه مغایرتی ندارد، چون خود قرآن با این قوانین مدرن و مسائل امروزی اساسا مشکلی ندارد. مثلا در قرآن آمده: ما تغییر نمی‎دهیم هر چیز را که در میان یک قومی نارواست، مگر این که خود آنها هم آن را ناروا بدانند. حالا که در زمان ما پیامبر حضور ندارد که بیاید بگوید این مسایل نارواست بنابراین خود ما می‎مانیم که تشخیص بدهیم چه چیزی نارواست. الان در کشوری مثل آمریکا وزیر خارجه یک زن است، در فرانسه وزیر دفاع یک زن است، یا در آرژانتین یک زن رئیس جمهور می‎شود، در آلمان آمده‎اند اداره کل کشور را به یک زن ـ آنجلا مرکل ـ سپرده‎اند، و در خیلی جاهای دیگر. حالا در این شرایط ما نمی‎توانیم بگوییم که کتک زدن زن اشکالی ندارد. هیچ‎کس الان این را نمی‎پذیرد که اگر زنی به حرف شوهرش گوش نکرد باید کتک بخورد. بنابراین این نارواست و باید تغییر کند. این مسائل هم ربطی به احکام شرع ندارد، چون در تاریخ اسلام هم ما زنان مهمی داشته‎ایم و داریم. برای همین اسلام به هیچ وجه مانع پیشرفت زنان نیست. ما در تاریخ اسلام زنانی داریم مثل عایشه که «فرمانده سپاه» شد، گرچه از علی (ع) شکست خورد و علی فاتح شد ولی بعد از مرگ علی (ع) که معاویه می‎آید به مدینه تا بیعت بگیرد برای یزید، امام حسین می‎گوید من بیعت نمی‎کنم. معاویه هم می‎گوید می‎کشمت. عایشه به مجرد این که چنین سخن تهدیدآمیزی می‎شنود می‎آید به معاویه می‎گوید اگر دست به حسین بزنی، من از خلافت خلع‎ات می‎کنم، معاویه تعظیم می‎کند به عایشه، و می‎گوید هر چه «ام المومنین» بگوید همان می‎کنم. یعنی جایگاه عایشه خیلی رفیع بوده است. حتا علی وقتی عایشه را شکست داد معروف است که به‎ عایشه می‎گوید: «مادر حالت چطور است؟» یعنی وقتی کسی که علی به او مادر می‎گوید و مسلمانان موظف می‎شوند که مادر مومنین (ام‎المومنین) خطاب‎اش کنند و همسر پیغمبر است خوب معلوم است جایگاه بالایی دارد. حالا بگذریم که مثلا در تفسیر المیزان علامه طباطبایی گفته شده که عایشه جزو اهل‎بیت پیغمبر نیست. اما می‎خواهم شما بدانید که مقام زن در صدر اسلام خیلی بالا بوده است.

مدرسه فمینیستی: پس چرا هیچ کدام از خلفای راشدین، زن نیستند؟ یا چرا در کشورهای اسلامی زنان به پست‎های کلیدی سیاسی نمی‎رسند؟

دکتر حسینی نژاد: ببینید این‎که چرا آن موقع زنان خلیفه نمی‎شده‎اند مقتضای آن دوره و تاریخ آن دوره بوده است. شما اگر در تاریخ مسیحیت هم نگاه کنید خیلی این طور نیست که زنان بسیاری دارای منزلت والایی باشند هرچند حضرت مریم جایگاه بسیار بالایی دارد. ولی اگر الان در جهان مسیحیت نگاه کنیم می‎توانیم ببینیم که زنان دارای قدرت زیادی هستند ولی مثلا ممکن است در تاریخ مسیحیت این‎طور که الان هست، قبلا نبوده که زنان جایگاه‎های خیلی بالایی داشته باشند. هر دوره‎ای از تاریخ، مقتضیات خودش را دارد. تاریخ اسلام هم همین‎طور بوده ولی در همان زمان هم زنان برجسته در صدر اسلام داشته‎ایم.

در جواب بخش دوم سوآل شما، کافی است که به همین کشور همسایه ـ پاکستان ـ نگاه کنید. بی‎نظیر بوتو چه‎کاره بود؟ مگر نخست وزیر کشور خودش نشد، کشور اسلامی پاکستان؟ به کشور بنگلادش نگاه کنید. به ممالک دیگر نگاه کنید. حالا برگردید به کشور خودتان، مگر قبل از انقلاب وزیر آموزش پرورش یک زن نبود (خانم فرخ‎رو پارسا)، وزیر و اداره‎کننده‎ی وزارت زنان هم بر عهده یک زن بود: خانم مهناز افخمی. وزارت دادگستری هم به همسر من ـ مهرانگیز منوچهریان ـ پیشنهاد کردند که البته خود ایشان نپذیرفت. پس ببینید که در کشورهای اسلامی هم، زنان به مقامات بالای دولتی می‎رسند. چون اسلام منع نکرده است.

مدرسه فمینیستی: بسیار خوب اما چگونه می‎توانیم در جامعه خودمان که قوانین‎اش بر مبنای اسلام است این قوانین تبعیض‎آمیز که واقعا به ضرر نیمه جمعیت کشور و باعث تحقیر و پایمال شدن حق زنان است را تغییر بدهیم؟

دکتر حسینی نژاد: ببینید این کسانی که الان حکومت می‎کنند، متاسفانه هنوز نپذیرفته‎اند که جامعه ما فقط «ایرانی» نیست بلکه «جهانی» است، یعنی باید با جهان منطبق شویم تا بتوانیم زندگی آسوده‎تری داشته باشیم. چون امروزه دیگر افکار و ایده‎ها در سراسر دنیا، ایستا نیست و به همه جا منتشر می‎شود، از یک کشور به کشور دیگر. الان هم زنان ایران این چیزهای خرافی و تحمیلی را نمی‎پذیرند و خوب با دولتی‎ها مخالف می‎شوند درصورتی که مسئولان حکومت باید بپذیرند و خودشان را با زمان منطبق کنند. وقتی که حکومتی نتواند خودش را با مقتضیات زمان وفق بدهد، جامعه گرفتار آشفتگی می‎شود و ضرر می‎بیند. خودشان هم مجبور می‎شوند به قوه قهریه متوسل بشوند چون نمی‎توانند جوابگو باشند. مثلا اگر این‎ها منظورشان از حجاب، گسترش عفت است که باید خودشان پاسخ بدهند که آیا فحشا الان بیشتر است یا زمان شاه؟ به نظر من کسانی که حقیقتا به قرآن اعتقاد دارند این طور رفتار نمی‎کنند که این‎ها می‎کنند. در خود قرآن آمده که ما وقتی قانونی را برمی‎داریم قانون بهتری می‎آوریم. یعنی چی؟ یعنی این قانون دیگر برای این جامعه خوب نیست. حرف آخر من به شما این است که بیشتر قرآن را مطالعه بکنید چون قرآن کتابی است آسمانی و از هر جهت می‎تواند راهنمای بشر در این جهان و سعادت در جهان دیگر باشد. اما در عین حال نیاز زمان را هم در نظر بگیرید و سعی کنید با تحولات و پیشرفت‎ها، قدم بردارید. قرآن با پیشرفت و تمدن مخالف نیست، و از هر تغییر و تحولی که به نفع بشر و کم کردن رنج و مشقات او باشد ـ از جمله همین اصلاح قوانین خانواده ـ استقبال می‎کند.

مدرسه فمینیستی: جناب آقای دکتر حسینی‎نژاد از این که وقت شریف‎تان را به این گفتگو اختصاص دادید واقعا سپاسگزاریم.

مصاحبه توسط : جواد موسوی خوزستانی

مطالب مرتبط

+ There are no comments

Add yours