مدرسه فمینیستی:«در یک مسئله سیاسی، این متهمین هستند که محورهای دفاع خود را تعیین می کنند. آن ها هستند که تصمیم می گیرند چگونه با متهم کنندگان برخورد کنند. وکیل در این موارد استراتژیست است، مشاور است. وکیل سیاسی خود در کنار مبارزانی که از آن ها دفاع می کند، قرار می گیرد و از مبارزه آنها دفاع می کند.»1
این ها بخشی از سخنان ژیزل حلیمی یکی از وکلای فمینیست فرانسوی تونسی تبار است که در دهه 70 میلادی نقش قابل توجهی در مبارزات زنان فرانسوی برای آزادی سقط جنین ایفا می کند. او که در آن زمان با برخی از همفکرانش انجمنی به نام «انتخاب کردن» برای دفاع از حق زنان بر بدن ، دسترسی به وسایل پیشگیری از بارداری و آزادی سقط جنین تاسیس کرده بود، وکالت پرونده ای را به عهده می گیرد که به نظر خود وی تنها پروسه سیاسی سقط جنین در زمان مبارزات زنان برای سقط جنین بود. در این پرونده دختر 16 ساله ای از طبقات پایین اجتماعی که بر اثر تجاوز باردار شده بود، با کمک مادر و همکاران مادرش سقط جنین کرده بود. سیستم قضایی فرانسه، دختر، مادر و همکارانش را تحت تعقیب قضایی قرار داد. این پرونده سیاسی بود چرا که همان طور که ژیزل حلیمی توضیح می دهد، این پرونده تنها موردی بود که زنان نیامدند بگویند«ببخشید، باگذشت باشید» و یا «ما واقعیت را نمی دانستیم». این زنان( متهمان پرونده) تصمیم گرفته بودند به همراه وکلا و روزنامه نگاران، پروسه تغییر قانونی را در پیش گیرند.
دادگاه ماری کلر(دختری که به دلیل انجام سقط جنین محاکمه می شد) به دادگاهی برای محکومیت قانونی تبدیل شد که واقعیت های اجتماعی جامعه آن روز فرانسه را نادیده می گرفت. واقعیتی که هر ساله هزاران زن به دلیل سقط جنین های غیرقانونی و تحت شرایط غیر بهداشتی جان خود را از دست می دادند. قانونی که حق انتخاب زنان را نادیده می گرفت و آن ها را در شرایط متناقض و دشوار به حال خود رها می کرد. قانونی که به این واقعیت بی توجه بود که سرکوبگریش تنها بر زنان تهیدست عمل می کند و گرنه زنان ثروتمند برای سقط جنین می توانند به راحتی به کشورهایی مثل انگلیس که پیش از فرانسه به آزادی سقط جنین دست یافته بود، سفر کنند.
حلیمی و همفکرانش برای تحت تاثیر قرار دادن افکار عمومی و اثبات حقانیت موکلان خود، از تمامی ابزارهای در دسترس استفاده کردند، آنان میتینگ های اعتراضی بر پا کردند، شخصیت های مهم سیاسی و علمی را وادار به موضع گیری کردند، روزنامه ها صدها مطلب در این مورد نوشتند. 343 زنی که از سرمایه های فرهنگی و سیاسی جامعه فرانسه بودند نامه ای را در روزنامه ها به چاپ رساندند که در آن اعلام کرده بودند همه سقط جنین کرده اند. این تلاش ها کم کم به ثمر رسید و در سال 1975 قانون سقط جنین آزاد و مجانی به تصویب رسید.
پرونده آرین گلشنی، پروسه ای که به تغییر قانون حضانت انجامید
نقش وکلای مدافع حقوق زنان در ایران نیز بسیار با اهمیت بوده است. وکلایی که خود مبارزان حقوق زنان بوده اند، به انحای مختلف برای پرده برداشتن از تبعیض های حقوقی زنان در تاریخ معاصر ما کوشیده اند و کنشگران مبارزه برای تغییر قوانین تبعیض آمیز بوده اند. مهرانگیز منوچهریان وکیل نام آشنای کشورمان در سال های 40 و 50 شمسی نقش مهمی در گسترش آگاهی های حقوقی نسبت به قوانین نابرابر زمان خود و تلاش برای اصلاح آن ها داشته است. بعد از انقلاب این تلاش ها به دلیل سرکوب گسترده حقوق زنان و از بین بردن دستاوردهای حقوقی زنان، شکلی بسیار آشکار تر یافت. وکلای مبارزی چون شیرین عبادی و مهرانگیز کار آغازگر نوشتن در مورد قوانین تبعیض آمیز، نشان دادن تناقض های قانونی و به زبان ساده و همه فهم بیان کردن قوانینی بودند که باید تغییر می کردند چرا که با زندگی زنان امروز ایرانی سنخیتی نداشتند، تبعیض آمیز و تحقیر کننده بودند، خشونت بر زنان را افزایش می دادند و روابط میان زن و مرد در خانواده را سلسله مراتبی و نا سالم می کردند. قوانینی که قرار بود نظم دهنده روابط آدمیان باشد و حامی بی پناهان، خود به بی پناهان ظلم بی حد می کردند. این وکلا از همه امکانات خود در جامعه بسته ای همانند ایران استفاده می کردند، در نشریات مختلف، زنانه و غیر زنانه می نوشتند. به سخنرانی می پرداختند، در جمع های زنانه قوانین را آموزش می دادند و کیس های موردی خود را برای روشنگری عموم در افکار عمومی مطرح می کردند و از زنان می خواستند به این قوانین اعتراض کنند.
در ایران موفق ترین پروسه ای که می توانیم از آن به عنوان یک پروسه سیاسی نام ببریم و منجر به تغییر قانون شد، پروسه دادگاه مربوط به کودک آزاری آرین گلشنی بود. آرین دختر 9 ساله ای بود که بعد از طلاق والدینش، طبق قوانین ایران حضانتش به پدرش سپرده شد. پدر و نامادری آرین را تا حد مرگ شکنجه کرده بودند و آرین در بیمارستان در گذشت. شیرین عبادی وکالت مادر وی را به عهده گرفت. انجمن حمایت از حقوق کودکان مجلس ختمی برای وی برگزار کرد و توانست توجه افکار عمومی و روزنامه ها را به مسئله کودک آزاری و نیز قوانین حضانت که حق مادر برای نگهداری از فرزندش را نادیده می گیرد جلب کند. دادگاه آرین تبدیل به خواست تغییر قانون حضانت در ایران شد. خون بهای آرین تغییر قانون است، شعاری بود که در دفاعبات شیرین عبادی در دادگاه مطرح شد و به شعار داوطلبان انجمن حمایت از حقوق کودکان تبدیل شد.
کمپین یک میلیون امضاء و گسترش تلاش های وکلای حقوق برابر
کمپین یک میلیون امضاء ائتلافی که هدف آن جمع آوری یک میلیون امضاء برای تغییر قوانین تبعیض آمیز است، از همان ماه های آغازین با واکنش خشمگینانه قوه قضاییه و دستگاه های امنیتی روبرو بوده است. پیش از آغاز به کار کمپین تجمع 22 خرداد 1385 با دستگیری گسترده تجمع کنندگان روبرو شد. این دستگیری ها بحث «وکلای مدافع حقوق زنان» را هر چه بیشتر در میان افکار عمومی و کنشگران حقوق زنان مطرح کرد. دستگیری گسترده کنشگران حقوق زنان به سازمانیابی وکلای حقوق زنان برای دفاع سریع و موثر از آنان انجامید. شیرین عبادی تیمی متشکل از خودش، نسرین ستوده و لیلا علی کرمی، زهره ارزنی، نسیم غنوی و … تشکیل داد که به سرعت به کنشگرانی که به وکیل نیازمند بودند، کمک می کردند. وکلای دیگری در کانون مدافعان و کانون وکلا همانند محمد علی دادخواه، برای همراهی با کنشگران حقوق برابر داوطلب شدند. آن ها همگی خود مدافع قوانین برابر بودند و بنابرین در کنار موکلان خود از اهداف آنان دفاع می کردند و همین دفاع از طریق رسانه های موجود که حاضر به انعکاس اخبار کنشگران حقوق برابر بودند، نقش مهمی در عمومی کردن خواسته هایی که موکلین آنان برایش مبارزه می کردند، به زندان می افتادند و به دلیل تلاش برای آن خواسته ها متهم می شدند، داشت.
نسرین ستوده وکیلی که در 2 سال اخیر موکلان زیادی از میان کنشگران حقوق برابر داشته است که به دلیل فعالیت در کمپین یک میلیون امضاء به زندان افتاده اند، نقش خود به عنوان وکیل در این پرونده ها را چنین تشریح می کند:« در جنبش زنان من کمترین مشکل را با موکلان خودم داشتم. می توانم بگویم اصلا مشکلی نداشتم. گاهی ممکن است من وکالت کسی را که فعالیت مسلحانه کرده به عهده بگیرم. این به آن مفهوم نیست که من از آن مشی مسلحانه دفاع می کنم. یا حتا یک وکیل ممکن است دفاع از یک سارق یا مواد مخدری را به عهده بگیرد، این بدان معنی نیست که او سرقت ، قاچاق یا قتل را قبول دارد. بلکه فلسفه حضور وکیل در دادگاه این است که بین قدرت دادستان که دارد اتهامی را با قدرت و شدت تمام بر متهم وارد می کند، با قدرت متهمی که فاقد اطلاعات حقوقی است، توازن برقرار شود. دادستان قضیه ای را مطرح می کند که اشکال حقوقی دارد یا اساسا آن دادگاه صلاحیت رسیدگی به آن را ندارد. بنده در مقابل موکلم می گویم شما قاضی ای هستید که نمی توانید به این اتهام رسیدگی کنید. شما فکر می کنید برای آن متهم چه حالتی پیش می آید؟ شرایط روانی اش خیلی تغییر می کند. چون احساس میکند می تواند د رمقابل رگبار اتهاماتی که دادستان به او وارد می کند پاسخ دهد. علاوه بر آن دادستان هم احساس می کند که این شخص وکیلی دارد که اطلاعات حقوقی دارد و نمی تواند همین طوری اتهام برسر متهم بریزد.
حالا فکر کنید جنبش زنان که از یک روش قانون هم دارد استفاده می کند و حقوق زنان را هم می خواهد. این چیزی است که اتفاقا من خیلی احساس مشترک با آنها دارم و شاید همین عوامل هست که تا حدود زیادی همکاری من را با این جنبش تسهیل می کند و همان طور که گفتم کمترین مشکل را با آنها دارم.
گاهی ما به موکلمان راه قانونی را می گوییم. ولی تصمیم گیری نهایی را به عهده خود او می گذاریم. مثلا ما به موکلمان می گوییم بدون احضاریه به دادگاه نروید. با تلفن حق ندارند شما را احضار کنند. در بسیاری از موارد همه بچه ها ایستادگی کردند و با احضار تلفنی به دادگاه نرفته اند. چیزی که واقعا خارج از حد انتظار من بود. در خیلی از موارد مربوط به جنبش زنان این قضیه جواب داد و احضاریه فرستادند. اما اگر یادتان باشد زینب پیغمبرزاده وقتی که احضاریه را فرستادند و به دادگاه مراجعه کرد، دادیار به او گفت که یادت می آید که با احضار تلفنی نیامدی پس حالا بازداشتت می کنم. من نمی دانم دلیل دستگیری زینب واقعا این بود یا دادیار این را همین طوری گفته. ولی به هر حال زینب پیغمبرزاده شاید با خودش فکر کرده که اگر آن احضار تلفنی را رفته بودم بازداشت نمی شدم، من نمی دانم زینب این فکر را با خودش کرده با نه اما طبیعی است اگر چنین فکری را بکند. اینها مشکلاتی است که ما با آن مواجه هستیم.
یک بار یکی از فعالان جنبش زنان به من زنگ زد گفت الان زنگ خانه ما را زدند و گفتند که از اطلاعات آمده اند و تو همین الان یا میایی تعهد میدهی که دیگر برای جنبش یک میلیون امضاء فعالیت نکنی و یا ما تو را بازداشت می کنیم. من هم گفتم نه این تعهد را بده و نه در را باز کن. اگر احضاریه دارند که باید احضاریه را به آدرس خانه ات بفرستند و بعد تو بروی پروسه قضایی آن را با حضور وکیل ات طی کنی گفتم ولی تصمیم با خودت است چون ممکن بود به خانه اش بریزند و دستگیرش کنند. این خانم هم از پشت آیفون این شجاعت را به خرج داد که بگوید نه می رود و نه این تعهد را می دهد و باید برایش احضاریه بفرستند. خوب آنها هم رفتند و قضیه تمام شد. همان موقع که ما نظر کارشناسی خودمان را می گوییم در عین حال با خطر اعمال خشونت هم مواجه هستیم. خطر اینکه ممکن است بازداشت اش بکنند. آنها معمولا تصورشان این است که وقتی می گوییم قانونی عمل بکنید داریم با آنها زورآزمایی می کنیم. نه ما زورآزمایی نمی کنیم ما می گوییم قانونی عمل بکنید. حتا گاهی به من این را گفته اند که شما به موکلان تان اینها را می گویید، اینها [موکلان شما]خیال می کنند حریف ما هستند.به آنها می گویم احضاریه بفرستید، هیچ کس حریفتان نیست.
اینها مشکلاتی است که ما با آن مواجهیم برای همین وقتی به آن منطقه مرزی می رسیم، همه ما وکلا، به موکلمان می گوییم قانونا این طوری است اما همیشه قانون رعایت نمی شود. ممکن است بیایند غیر قانونی تو را بازداشت کنند. حالا اتفاقا میخواهم بگویم که وقتی این طوری می گوییم موکلان ما خیلی خیلی قانونی برخورد می کنند. و الان که اینجا نشستم حتا یک مورد سراغ ندارم که خلاف این شده باشد و موکلانمان در جنبش زنان به توصیه قانونی ما عمل نکرده باشند.»2
وکیل حقوق زنان پیش از هر چیز خود کنشگر حقوق زنان است. او در هر جایی که ببیند مسئله ای غیرقانونی در مورد موکلانش صورت می گیرد، حضور می یابد. نسرین ستوده وکیلی است که در سال گذشته همه جا در کنار موکلان خود از حقوقشان دفاع کرده است. او با وجود بارداری و برخوردهای ناشایست دادیاری ویژه امنیت با وی هم چنان در راهروهای دادگاه انقلاب به دنبال اطلاع از وضع موکلان خود بود. در فرودگاه امام خمینی به هنگام ممانعت ماموران امنیتی از سفر مو کلش منصوره شجاعی همراه کودک شیرخواره اش از سفر صرفنظر کرد چرا که ممانعت از سفر موکلش را غیرقانونی می دانست و در حمایت از وی از سفر خودداری کرد و در نهایت هم پرونده ای برای هر دویشان در این مورد در دادگاه انقلاب تشکیل شد.
در سالگرد 22 خرداد هنگامی که برخی از فعالان حقوق زنان در جلوی در گالری راه ابریشم دستگیر شدند وی برای اعتراض به دستگیری موکلان خود و کسب اطلاع از وضعیت آنان به عنوان یک وکیل با دستگیر کنندگان وارد صحبت شد، امری که به دستگیری خود وی به همراه 8 نفر از فعالان جنبش زنان انجامید.
رسانه نقش مهمی برای کمک به کنشگر در بند
وقتی که کسی دستگیر می شود نیروها ی امنیتی به خانواده اش هشدار می دهند که مصاحبه نکنند، وکیل نگیرند. امری که واقعیت ندارد و تنها به پیچیده شدن وضعیت زندانی می انجامد. در این موارد وکیل حقوق زنان با شناخت شرایط سیاسی جامعه می داند که باید هزینه زندانی کردن هر کنشگر حقوق زنان به دستگیر کنندگان وی نیز تحمیل شود. بنابراین وکیل حقوق زنان از رسانه ها برای اطلاع رسانی در مورد موکل خود بهره می جوید. این امر نه تنها به بهبود وضعیت زندانی از طریق توجه افکار عمومی داخلی و خارجی به وضعیت او و فشار نهادهای حقوق بشری بر دولت ایران برای رعایت حقوق شهروندی متهم کمک می کند بلکه از طرف دیگر با طرح مطالباتی که کنشگر حقوق زنان برای رسیدن به آن ها تلاش می کند، هر چه بیشتر به عمومی کردن مطالبات حقوق برابر در جامعه ایران و جامعه جهانی منتهی می شود. امری که با مصاحبه های درخشان شیرین عبادی، نسرین ستوده و دیگر وکلای مدافع حقوق زنان در سال های اخیر، نقش مهمی در حقانیت بخشیدن به مبارزات کنشگران حقوق برابر در ایران داشته است. در دو سال اخیر به تمام اعضای دستگیر شده کمپین یک میلیون امضاء اتهام مبهم اقدام علیه امنیت ملی اطلاق شده است. امری که شیرین عبادی با تکیه بر مطالبات آنان ، آن را ابهامی بی اساس خوانده است. او به صراحت اعلام کرد که موکلانش به دلیل مخالفت با تعدد زوجات دستگیر می شوند.
حمایت وکیل مدافع حقوق برابر به خانواده کنشگر اطمینان و جسارت می بخشد
تفهیم اتهامات مبهم به کنشگران در بند حقوق برابر، عدم اطلاع رسانی مناسب مقامات قضایی در مورد پرونده های متهمین، بی پاسخ گذاردن خانواده هایی که برای پی گیری وضعیت فرزندان خود به دادگاه انقلاب مراجعه می کنند، وضعیت مبهمی را برای خانواده ها ایجاد می کند. در مراجعات مکرر یکی از خانواده ها به دادگاه انقلاب برای پی گیری وضعیت فرزندشان، به آن ها گفته شده بود شما سال ها باید این جا رفت و آمد کنید تا از دخترتان خبری کسب کنید. این امر به ویژه برای خانواده هایی که آگاهی سیاسی اجتماعی اندکی از وضعیت جامعه ایران دارند می تواند نگران کننده و تشویش آمیز باشد. نقش وکیل حقوق برابر در این مورد می تواند دادن آگاهی عمومی در مورد روند پرونده ها و اطمینان به خانواده ها و پرده برداشتن از بزرگنمایی های مامور مربوطه برای ترساندن خانواده ها باشد. تجربه خانواده ها نشان می دهد که چقدر در این موارد توصیه های وکیل آرامش دهنده و موثر بوده است و به خانواده ها کمک کرده است تا با جسارت از عمل فرزند در بند خود حمایت کنند. چرا که برای بسیاری از کنشگران حقوق زنان احترام خانواده هایشان به عقاید و تلاش هایشان در جهت تغییر شرایط زنان، بیشتر یاری دهنده است تا تلاش برای بیرون کشاندن آن ها با استفاده از هر وسیله ای.
البته تجربه نشان داده است که خانواده هایی که در چنین مواردی با جسارت از فرزند خود دفاع کرده اند و با انجام مصاحبه به اطلاع رسانی در مورد وی پرداخته اند عملا بیشتر به فرزندشان کمک کرده اند و همین موثر بودن اطلاع رسانی و حمایت خانواده از فرزندانشان است که نیروهای امنیتی را وادار به تهدید خانواده ها برای عدم مصاحبه و … می کند.
نسرین ستوده یکی از وکلای جسور مدافع حقوق برابر است که در سال های اخیر نقش مهمی در حمایت از کنشگران حقوق برابر داشته است. زندگی وی همان طور که ژیزل حلیمی در مورد نقش وکیل سیاسی توضیح می دهد، تجربه یک وکیل مدافع حقوق زنان در ایران را برای ما بازگویی می کند. وکیلی که مشاور و استراتژیست است. قانون را می شناسد اما به شرایط جامعه خود آگاه است و می داند که منادیان قانون بیشتر از محکومانش، قانون شکنی می کنند. بنابراین همیشه با توضیح شرایط، تصمیم را به عهده موکلانش می گذارد اما رفتار و سکناتش هم برای موکلانش و هم خانواده هایشان اطمینان بخش و جسارت آمیز است چرا که کنش هایش از ایمان محکمش به ضرورت تغییر قوانین و تغییر شرایطی که انسانیش نمی داند، سرچشمه می گیرد. خواست او نیز همانند موکلانش تغییر قوانینی است که متناسب با زندگی زن امروز ایرانی نیست. بنابراین در دادگاه نیز او از قاضی خواهش نمی کند که «موکلانش را ببخشد.» «با گذشت باشد» و «آنان از تبعات کار خود اطلاع نداشتند» او از خواسته های موکلانش دفاع می کند و مطالباتشان را بر حق و قانونی می داند و قوانینی را محکوم می کند که باعث مشکلات زنان و مردان اند. او به مانند همکار جسورش شیرین عبادی بر این باور است که «باید شرافتمندانه از خواسته هایمان دفاع کنیم».3
گسترش مبارزات زنان ایران در سال های اخیر تصویر ساده سازی شده از زن ایرانی یعنی زن قربانی و منفعل را در جهان به چالش کشیده است. جنبش جهانی زنان چهره جدیدی از زن ایرانی می بیند و به آن احترام می گذارد. جایزه های بین المللی که در چند سال گذشته به زنان فعال حقوق زنان در عرصه های مختلف داده شده است، ارج گذاری تلاش های زنان برای تغییر شرایطی است که ناعادلانه اش می پندارند. کنشگران زنان و حقوق بشر در اغلب کشورها به این نتیجه رسیده اند که نمی توان در جامعه ای طرفدار حقوق بشر و حقوق زنان بود و در جوامع دیگر چشم بر بی عدالتی ها بست. این جایزه ها برای ما فرصتی است تا مبارزات خود را بیشتر مطرح کنیم. از پیچیدگی مبارزه در جامعه ای همانند ایران سخن بگوییم. این جایزه ها می توانند به حاکمان هر جامعه نشان دهند که امروزه نمی توان زندگی و حیات شهروندان را ملک شخصی خود قلمداد کرد و به بهانه عدم دخالت در امور داخلی از اعتراضات شهروندان جهان به نقض حقوق زنان و حقوق بشر در کشور خود جلوگیری کرد. این جایزه ها به کنشگرانی که در زیر فشار حکومت های خود، مبارزات مسالمت آمیزشان با خشونت سرکوب می شود می تواند این اطمینان را بدهد که مبارزات آنان توسط جنبش جهانی زنان پی گیری می شود و حامیان جنبش زنان فراتر از مرزهای جغرافیایی ایران قرار دارند. اعطای جایزه حقوق بشر به نسرین ستوده به دلیل تلاش هایش در مبارزه برای حقوق زنان و کودکان، نشان ارج گذاری جنبش جهانی زنان به تلاش های یکی از وکلای صدیق جنبش زنان است. وکلایی که نقش مهمی در مبارزات برابری خواهانه زنان کشورشان به عهده دارند.
پانوشت
1 .Halimi, Giséle, La Cause des femmes, Bernard Grasset, Paris,1973
2. ـ مصاحبه با نسرین ستوده در تیرماه 1387 در دفترکارش
3 ـ اشاره به سخنان شیرین عبادی در روز دادگاه پروین اردلان، جلوه جواهری، مریم حسین خواه و ناهید کشاورز در گفتگو با موکلانش
عکس: آرش عاشوری نیا
+ There are no comments
Add yours