مدرسه فمینینستی : نسرین ستوده وکیل شجاع و دلسوز جنبش زنان به عنوان برنده اولین جایزه بین المللی حقوق بشر ایتالیا از سوی بنیاد زودتیرول، در سال ۲۰۰۸ معرفی شد. مدرسه فمینیستی به رسم هدیت به نسرین ستوده و خانواده بزرگ وی ازهمسر و دو فرزند خردسالش تا یکایک فعالان جنبش زنان و به ویژه یار و همکار همیشگی اش شیرین عبادی که او نیز جایزه مدارا ازآلمان را از آن خود ساخته بود ، مصمم به برگزاری مراسم پاس داشت وشادباش این جایزه شد. …. اما خبر به این کوتاهی نبود و به این کوتاهی نیز نماند… این داستان نیز مانند دیگر داستان های این روزگار به ناچارراهی دیگر گرفت و رفت، تا بدین جا رسید که شماره ویژه سایت مدرسه به این ماجرا اختصاص یافت.
درواقع، مطلب زیر به رسم خوشامد گویی ، فتح بابی بود براین داستان درمراسمی که قرار بود در فرهنگسرای بانو به آرامش برگزار شو د ومیهمانانش در این وانفسای اضطراب و دلشوره لحظاتی را به شادی حضور یکدیگر ،بی دغدغه،به خاطرات عمر پر دغدغه خویش بیافزایند، که نشد.!
یادش به خیر آن روزها که هر زنی تنها یک بار و حداکثر به مدت نیم ساعت در تمام عمرش ازحق داشتن وکیل بهره مند میشد. آن هم درزمانی که همگی اطرافیان وحاضرین در مجلس ازوکیل و موکل تا شاهدومیهمان؛ از مدعی العموم و مغموم تا اولیای دم و منجی ؛ همه وهمه یک صدا و یک رای درانتظار پاسخ معلوم ومشهودو معروف موکلی بودند که در جواب به وکیل نیم ساعته خویش که برای سومین بارسوال میکرد: دوشیزه خانم بنده وکیلم؟؟؟؟…. با صدای نرم و نازک و شرماگینی که قراربود خیلی هم شادی و اشتیاق احتمالی اش را بروز ندهد، جواب می داد ب….له …..!!….وبعد کف زدن ها و کل کشیدن های حضاربود و دیگر هیچ وکیلی تا پایان قرارداد مذکور از او دفاع نمی کرد.!
یادش به خیر آن روزها که وکلای زن به مجلس راه یافتند وشجاعانه سعی بر دفاع از حقوق حقه زنان ایران کردند و میراث این تلاش هرچند که به” وراث به حق” نرسید اما راهی را برای بیان مطالبات زنان تا به امروز گشود…..
و اما ، یادش به شر آن روزها که وکلای تسخیری در سیاهچال های رژیم گذشته محکومین به اعدام را تا پای چوبه دار و صحن تیرباران مشایعت می کردند که یعنی بدانید که ما می دانیم حق داشتن وکیل حق هر فرد متهم و مجرم است !!
ونیز یادش به شر آن روزها که وکلای خوشنام و سرشناسی چون شیرین عبادی و مهرانگیزکار را به همان سیاهچال ها بردند و بدون حق داشتن وکیل مورد بازجویی قراردادند .
و یادش به شر آن روزها که وکلای معروف جنبش زنان را به دادگاه راه ندادند تا دردفاع از موکلانشان که زنان معترض به نابرابری های حقوقی بودند ، سخن به حق بگویند.
همه چیز اما به خیرمی گذرد ، آنگاه که جامعه زنان فعال از وکیل وموکل دست در دست هم برای دستیابی به حقوقی برابر و مردم نبشت، به سیاقی مداراگرانه و مسالمت جویانه، پیش می روند تا که دررویارویی با موج موهن خشونت ونابرابری ؛ با فدا کردن امنیت و آرامش فردی خویش سد ماندگارو پرصلابت امنیت و برابری بسازند و مبارک بدانند هر پاداش و هرجایزه را که وکلا درکنار موکلان خویش و موکلان درکنار وکلای خویش هدیه گرفته اند. و امروز چنین روزی است بادا که مدام بادا!
و امروز روزی است که زنان تلاشگر به سبب هم رای نبودن با فرمایشات مردسالارو قدرت مدار، صدای نرم و نازک خویش را نه شرماگین و نه بی اشتیاق ؛ بلکه جسورانه و مشتاق به فریاد رسا و شورانگیز دادخواهی بدل کرده اند.
و امروز روزی است که یکایک زنان دادخواه از اولین گامی که در راه برابری خواهی برمی دارند نه تنها یک وکیل بلکه وکلایی به عدد حضور زنانی ازهمین جنس و طایفه درهمراهی و دفاع از آنان سینه سپر می کنند. . و امروز و همیشه نیز یاد و نام یکایک آنان را گرامی میداریم.
اما آنان که در اوراق حقوقی به نام وکیل قانونی خوانده شدند و دردوره های بحران بیشترین بار را متحمل شدند و صبورانه ماندندو جسورانه به دفاع برخاستند ، وکلایی بودند از جنس موکلان خویش وکلایی از جنس و جنم دیگر.
نسرین ستوده وشیرین عبادی از این دست وکلای جنبش زنان بوده اند. در روزهایی که برخی مسئولان امنیتی به لطایف الحیل سعی بر تفرقه و جدایی میان وکیل وموکل داشتند ودارند این دو زن بردبارانه اینگونه سیاس بازی های حیلت مدارانه را متحمل میشوند و دل سپرده و جسور، دفاع از حقوق فردی و مدنی موکلان خویش را ادامه می دهند .
این هشدارها که گاه در قالب دلسوزی ها و مراقبت های برادرانه از سوی مسئولان به این وکلا و نیز موکلانشان ابراز می شود مانعی بر ادامه فعالیت های بشردوستانه و برابری خواهانه آنان نشده است. اما مسئولان امنیتی هر از چند گاهی یکی را از دیگری برحذر میکنند و آن یکی را نوید بخشایش درغیاب دیگری می دهند ، یکی را ارزشی والا می نهند که در کناردیگری نباشد و با او حشر و نشرنکند که درشان ومنزلت یک وکیل نیست و آن یکی را از هوچی گری و جنجال دیگری می ترسانند… لیکن علیرغم تمامی این ماجراها ، امروز روزی است که ما برحذرشدگان و تذکارشنیدگان و ارج گذاردگان و منع شنیدگان همه و همه دست در دست هم ازوکیل وموکل یک صدا و یک رای خواهان دستیابی به جامعه ای برابرو امنیتی پایدار هستیم.
امروز روزی است که زنان فعال ایران دردورترین نقاط و محرومترین مناطق با دلگرمی و پشتیبانی حمایت های واقعی دیگر فعالان جنبش و با تکیه برحقانیت خواسته های خویش قدم درراه برابری خواهی میگذارند و میدانند که وکلایی چون نسرین ستوده و شیرین عبادی در هرمکان و در هردیاری که باشند تمامی آنها را به یک نام می خوانند : “همه موکلان من”
و امروز روزی است که به همدلی و هم رایی زنان، داستان های دیرینه خیرو شر نیز مفهومی جدید یافته اند و آنچه را که از دیرباز به شر ویا به خیر می شناختیم امروز گونه ای دیگر نقل می شوند:
یادش به خیر آن روزها که شیرین عبادی جایزه نوبل را از آن خویش کرد و سوغاتش افتخاری جهانی و حاصلش پیدایی جمع ” هم اندیشی زنان ” بود.
یادش به خیر آن روزها که دفترچه و بیانیه و اسناد کمپین یک میلیون امضا تحت فشار و محدودیت بسیار،با همکاری دلسوزانه این دو وکیل شجاع به تحریر در آمد و تاریخ مکتوب زنان را غنایی افزون بخشید.
یادش به خیرآن روزها که نسرین ستوده هنگام بارداری با شکم برآمده ونفسی تنگ دردادگاه ودادسرا در کنار موکلین خویش تنفس در هوایی آزاد را بشارت داد.
یادش به خیر آن روزها که شیرین عبادی ونسرین ستوده مصمم در دفاع رایگان از اعضای فعال کمپین یک میلیون امضا روز را دردادگاه وشب را درپی آرام کردن خانواده دستگیرشدگان گذراندند.
یادش به خیرآن روزها که نسرین ستوده همراه با پسرک نوزادش درکنارموکل ممنوع الخروج خود، فرودگاه را به محکمه عدالت بدل کرد و درمقابل نیروهای امنیتی و انبوه مردمان بی تفاوت و تماشاچی فریاد کشید که : مگر یک مملکت چند دولت دارد ؟
یادش به خیرآن روزها که شیرین عبادی به هزاراتهام واهی از سوی کسانی مهدورالدم شناخته شد و اماسرزنده تر از همیشه پایداری کرد.
یادش به خیر آن روزها که نسرین ستوده درکنار موکلانش دستگیر شد و در اتومبیل نیروی انتظامی سرودخوانان به اداره اماکن خیابان وزرا منتقل شد.
یادش به خیر روزی که خبر دریافت اولین جایزه حقوق بشر ایتالیا به نسرین ستوده راشنیدیم و در پی آن خبر اهدای جایزه مدارا از سوی پروتستان های آلمان به شیرین عبادی به ایران رسید.
و یادش جاودان باد، چنین روزی که گرد هم جمع شدیم تا آواز برابری خواهی را هماهنگ با سرود عدالت جویی وکلای مبارزمان سردهیم تا که مانا و پایدار باد این آوا که پژواک رسایش تمامی زنان فعال و برابری خواه را به یک نام میخواند : همه موکلان من !!
عکس: آرش آشوری نیا
+ There are no comments
Add yours