مبانی تئوریک همگرایی جنبش زنان در انتخابات

۱ min read

آزیتا رضوان -21 اردیبهشت 1388

مدرسه فمینیستی: با آغاز بکار «همگرایی جنبش زنان برای طرح مطالبات در انتخابات» بحث های زیادی در مخالفت و موافقت با این ائتلاف مطرح شد که مرا بر آن داشت تا به عنوان یکی از اعضای ائتلاف همگرایی، نکاتی را در خصوص مبانی تئوریک این حرکت دسته جمعی از منظر تجارب شخصی ام بنویسم. پیش از ورود به بحث، شاید لازم به توضیح باشد که از نظر من بسیاری از بحث ها و ایرادهای مطرح شده ناشی از عدم برداشت صحیح از مبانی ائتلاف است.

تعریف: همگرایی یا ائتلاف (واژه عربی) ـ معادل لغت انگلیسی Coalition است. واژه Coalition به معنی اتحاد موقت بین افراد یا گروهها برای دستیابی به هدفی مشخص و در زمان معین می باشد.

افراد و گروهها به دلیل منافع شخصی در این اتحاد شرکت می جویند. این افراد باید در خواسته های مشترک حداقل همپوشانی را داشته باشند.

«ائتلاف» پس از جنگ جهانی دوم در اروپا و ایالات متحده آمریکا به عنوان یکی از روش های مبارزه ی مدنی برگزیده شد و به خصوص در فعالیت های زیست محیطی در کشورهای مدرن، شناخته شده و مورد استفاده است.
ائتلاف در مقابل روش های مبارزه سنتی قرار می گیرد که در آن افراد برای تحقق اهداف شان، با یکدیگر، هم پیمان می شوند. این همپیمانی دائمی است و کلیه خواسته ها را شامل می شود. در سابقه قدیمی تر این همپیمانی ها ـ پیش از دوران معاصر ـ افراد متعهد می شدند تا پای خون، در کنار هم بمانند.

اهمیت ائتلاف: ائتلاف از روش های مدرن فعالیت سیاسی یا اجتماعی به شمار می رود و از اقتضائات این جوامع محسوب می شود، زیرا در این جوامع تفاوتها به میزان زیادی در همه زمینه ها افزایش می یابد و در نتیجه، گرایش های متفاوت نیز در جامعه به وجود می آید. ائتلاف اما قادر است جمع متفاوتی از گرایش ها، سلیقه ها، و آراء و نظرات را برای تحقق یک خواسته مشترک، گرد هم فراهم آورد.

اهمیت ائتلاف در جوامع مدرن آنچنان است که برخی خود را Coalition builder به معنی «ائتلاف ساز» معرفی می کنند. این بدان معنا است که آنها در میان مردم حضور دارند، قادر به شناخت خواسته های آنان می باشند، توانایی انتخاب درست و به موقع از موضوع ائتلاف دارند، توانایی مطرح کردن ائتلاف و جذب نیرو برای ائتلاف را دارند و می توانند ائتلاف را به سمت کسب اهداف خود راهبری نمایند.

مشخصه های ائتلاف: ائتلاف یک وحدت مشروط و زمان دار است، و تنها شرط شرکت در آن، پشتیبانی از خواسته مشترک ائتلاف است. ائتلاف نمی تواند و نباید مشارکت افراد را به خواسته ی دیگری مشروط نماید. در عین حال قادر نیست که خواسته خود را به خواست رهبران تغییر بدهد. تغییر خواسته ائتلاف به معنای اتمام آن و شاید شروع ائتلاف تازه ای باشد.

ائتلاف به موقتی بودن آن معترف است و امکان دارد اعضای یک ائتلاف در روند یک ائتلاف در کنار هم قرار گیرند اما در ائتلاف دیگر، کاملا مخالف یکدیگر. ائتلاف های سیاسی جهت کسب کرسی های مجلس، از این نوع ائتلاف ها است. در مقابل ائتلاف، یک حزب سیاسی می تواند شرایط سنی، جنسی، عقیدتی و یا سوابق افراد را در شرایط عضویت خود لحاظ کند و در دوره های متفاوت بر اساس مدیریت خود، خواسته ها، اهداف، و نگرش های خود را تغییر یا گسترش بدهد.

هدف ائتلاف: اولین هدف ائتلاف، افزایش آگاهی عمومی مردم به منظور دفاع از منافع خودشان است. ائتلاف ها با طرح شعارهای عام، افراد بسیاری، با گرایش های متفاوت را جهت یک خواسته مشترک گرد هم می آورند. ائتلاف اگر یک نوک پیکان تیز داشته باشد با نیروی پشت سر آن به راحتی به هدف می رسد. افراد شرکت کننده در یک ائتلاف با سرشکن کردن هزینه مبارزه اجتماعی، در عین پرداخت حداقل هزینه، بار و هزینه این فعالیت ها را برای فعالان جنبش های مدنی کاهش می دهند و به عنوان پله های کوچک در جهت نیل به اهداف بزرگتر به شمار می روند. متقابلا پایین بودن هزینه شرکت در ائتلاف، امکان حضور افراد بیشتری را فراهم می کند.

پشتیبانی از ائتلاف، یا ائتلاف پشتیبانی: افراد و گروهها می توانند از یک ائتلاف، پشتیبانی و اعلام حمایت کنند، در حالی که ائتلاف تعهدی در پشتیبانی از مشارکت کنندکان خود ندارد، مگر آن که ائتلاف به منظور پشتیبانی از فرد یا گروه معینی باشد. ائتلاف فقط می تواند مدافع حامیان خود در جهت طرح خواسته های معین ائتلاف باشد و هر آنچه با اندک تفاوتی از این دامنه خارج شود از تعهد ائتلاف خارج خواهد بود.

در حالی که در بسیاری از جوامع مدرن، ائتلاف ها، سال ها است که به روش های مبارزه برای کسب حقوق جوامع، صنف های مختلف، و گرو ههای زیست محیطی بدل شده اند، در ایران به عنوان جامعه ای در حال گذار به مدرنیته، گامهای اولیه را بر می دارند. قدمت تشکل های غیر دولتی و «ان. جی. او» ها به دو دهه نمی رسد و در نتیجه، اساس و پایه ای بسیار لرزان و شکننده دارند.

عدم مشارکت در ائتلاف ها اگر چه تا حدودی به هزینه های سنگین آن بر می گردد ولی از جانب دیگر از فرهنگ سنتی ایرنیان ناشی می شود. در جوامع سنتی، حتا در کوچکترین واحد اجتماعی (خانواده) اصل بر بسته بودن، عدم مشارکت با دیگران، عدم اعتماد به دیگران و انحصار گرایی است. این بسته بودن در جوامع قبیله ای امری کاملا طبیعی به شمار می رفته است. مثلا کسی از حضور خاندان سلطنتی در امر مملکت داری و فرمانروایی تعجب نمی کرده است و بداهتاً شاه می بایستی نزدیکان خود را که اعتماد بیشتری به آنان دارد به امور کشوری بگمارد. یکی از تعارضات جوامع در حال گذار به مدرنیته، فرهنگ سنتی قبیله ای است. به طوری که افراد همچنان تمایل دارند در واحد حامی خود فعالیت نمایند. مثلا به طور خانوادگی بنگاه اقتصادی تشکیل می دهند، در واحد شناخته شده خانواده و اقوام ازدواج صورت می گیرد و یا حتی افراد موظف به حمایت از نزدیکان و دستگیری از آنان می باشند. اما دامنه این انحصارگرایی به پست های انتخابی مثل ریاست جمهوری هم می رسد که این پست از طرفی ظهوری از جامعه مدرن با شکل مدرن حکومتی است که با تفکر سنتی رئیس جمهور مبنی بر جمع کردن افراد و نزدیکان آشنا و مورد اعتماد مورد نقض قرار می گیرد. این نگرش سنتی تنها مبتلابه حاکمان جامعه نیست، بلکه فعالین اجتاعی و سیاسی که پیشروترین اقشار یک جامعه در فعالیت های مدنی می باشند را نیز در برمی گیرد. عدم تشکل اپوزیسیون از مصادیق بارز این تفکر سنتی در کشور ماست.

فعالان سنتی طرفدار همه یا هیچ هستند. آنها به راحتی نمی پذیرند که در کنار افراد دیگر با گرایش های متفاوت قرار گیرند. یا تن به ائتلاف نمی دهند و یا در ائتلاف می خواهند، تصمیم گیرنده باشند.

از نظر برخی از فعالان سنتی، یک فعال جنبش هم باید به فعالیت های زیست محیطی بپردازد، هم از حقوق زنان حمایت کند، هم طرفدار حقوق کودکان باشد هم به مخالفت با اعدام کودکان بپردازد، هم از حقوق معلمان و کارگران پشتیبانی نماید، هم طرفدار دانشجویان مبارز باشد، هم به آزادی زندانیان سیاسی بیاندیشد، هم از حقوق وبلاگنویسان حمایت کند هم به اعدام های 67 اعتراض کند، هم…

در حالی که جانبداری از همه این ها می تواند مغایرتی با هم نداشته باشد، عدم تفکیک این عرصه ها منجر به ظهور جمع محدودی از فعالان مدنی است که فعالیت مدنی کار تمام وقت آنها شده است و چون هزینه سنگینی را بابت این مشارکت می پردازند از دیگرانی که مایل به پرداخت این هزینه سنگین نمی باشند شاکی هستند.

هنر فعالان مدنی باید ائتلاف سازی باشد و ساده کردن خواسته های ائتلاف تا گروه کثیری را برای یک گام کوچک با خود هماهنگ نمایند. تلاش فعالان مدنی باید در کاهش هزینه برای مشارکت باشد و نه توقع از دیگران در پرداخت هزینه ها.

حمله به «همگرایی جنبش زنان» معمولا از جانب همین فعالان سنتی صورت گرفته است. گروهی از همگرایی خواهان حمایت از دستگیرشدگان روز کارگر شدند، درحالی که همگرایی هیچ ارتباطی با روز کارگر و شرکت در آن نداشته و نباید داشته باشد.

گروهی دیگر ائتلاف را متهم به طرفداری شرمسارانه از انتخابات غیردموکراتیک نموده اند در حالی که همگرایی در بیانیه خود در خصوص مشارکت یا عدم مشارکت در انتخابات چیزی نگفته است و نمی تواند بگوید. افراد پیوسته به این ائتلاف نقطه نظرات متفاوتی در خصوص شرکت در انتخابات و یا رای دادن به کاندیدای خاص دارند و آن ها حق رای خود را به مشارکت نگذاشته اند، اعضای همگرایی درخواست حقوق برابر برای زنان را در انتخابات به مشارکت گذاشته اند. بنابراین یک کاندیدای معین می تواند همانند افراد دیگر از «همگرایی زنان» اعلام پشتیبانی نماید ولی همگرایی زنان متقابلاً اجازه پشتیبانی از آن کاندید را نخواهد داشت و چه عالی خواهد شد اگر همه کاندیداهای ریاست جمهوری از درخواستهای همگرائی اعلام حمایت کنند.

جامعه مدرن روشهای مدرن مبارزه را می طلبد، “همگرائی جنبش زنان برای طرح مطالبات در انتخابات” یک روش هوشمندانه برای طرح خواسته های زنان در فرصت بدست آمده است. آغاز کنندگان آن ائتلاف سازانی هستند که ارزش فرصت ها را شناخته و از آن در راه مبارزه خود بهره می گیرند.

مطالب مرتبط

+ There are no comments

Add yours