مدرسه فمینیستی: رای دهندگان ایرانی به زودی برگه های رای خود را به نفع یکی از چهار کاندیدایی که شورای نگهبان برگزیده است به صندوقهای رای خواهند ریخت. تعداد کمی از مردم داخل و حتی تعداد کمتری در خارج از ایران بر این باورند که انتخابات ریاست جمهوری تغییرات معنا داری در استراتژی های رژیم اسلامی به وجود خواهد آورد چرا که سیستم سیاسی کشور که به طرز ماهرانه ای طراحی شده با زور محافظت و کنترل می شود و عملا ورود چالش های اثر گذار از خارج از سیستم را غیر ممکن می سازد.
حکمرانی با استفاده از ایجاد ارعاب، فساد سرطان وار […]، شکاف طبقاتی میان اقشار ثروتمند و فقیر، و نشانه های دلهره آور و بسیار محسوس از جوانان سر خورده که با نگاهی به رشد فزاینده اعتیاد به مواد مخدر و خود فروشی، خود را نشان میدهد, امید به آنکه نظام سیاسی بتواند خودش را اصلاح و بازسازی کند به یأس تبدیل کرده است. پس به چه دلایلی در انتخابات پیش رو مناظره ها و گفتمان عمومی و جوانه زدن فعالیت هاو هیجانات زیاد از سر گرفته شده است ؟ در حالی که در مبارزات انتخاباتی و تبلیغات نامزدها معمولا افشای سوء استفاده های انجام شده از سوی مقامات دولت حاکم , ناکارایی و عدم صلاحیت آنان, و فساد آشکار و جز آن را در بر می گیرد. طبیعتا مردم محرم اسرار اینگونه مناظرات و مباحثات نیستند چرا که رسانه های آزاد وجود ندارد و دولت نیز فاقد شفافیت است.
فضاهای انتخاباتی، تنش های روزانه زندگی را در ایران به واسطه کمتر کردن کنترل، کاهش میدهد و همچنین باز شدن فضای باز سیاسی که طی دوران انتخابات پیش می اید به مخالفان و منتقدان، فرصت و انرژی میدهد تا ناخشنودی خود را نشان دهند و بر لزوم اصلاحات پا فشاری کنند .
بسیج چشمگیر زنان و جوانان در انتخابات سال 1376 به نفع محمد خاتمی به طرز گسترده ای به معنای «نه» گفتن به نامزد محافظه کار، و با امید به متوقف کردن فشار اسلام گراها در حرکت های بعدی شان بر ضد حقوق اجتماعی و سیاسی زنان تلقی شد. اما هشت سال ریاست جمهوری محمد خاتمی که چیزی جز همرنگی با جماعت و سستی در بر نداشت با چهار سال مدیریت نظامی ـ امنیتی محموداحمدی نژاد دنبال شد و به روشنی نشان داد که امید داشتن به هر کاندیدایی در سیستم فرهنگی و سیاسی جمهوری اسلامی کاریست بس عبث. این حقیقت باعث نا امیدی و پذیرش شکست از جانب بسیاری از هواداران محمد خاتمی شد. اما فعالان فمینیست ایرانی از این قاعده مستثنا هستند .
در حقیقت این مرحله از سیاست های پیش از انتخابات ایران حاکی از آن است که جنبش زنان ایران تمام عیار به صحنه سیاست وارد شده است و با یک استراتژی بسیار سنجیده و حساب شده، گروهها و شخصیت های فعال خواهان تغییر را از درون جامعه مدنی بسیج کرده است. و بدون حمایت از هیچ کاندیدایی تحت عنوان «جنبش همگرایی زنان برای طرح مطالبات» علناَ درخواست دو موضوع اصلی را اظهار داشته است، یکم: پیوستن به کنوانسیون سازمان ملل متحد در رابطه با رفع هرگونه تبعیض علیه زنان (CEDAW. و دوم: اصلاح قانون اساسی در جهت رفع مواد تبعیض آمیزی که زنان را از داشتن حقوق برابر با مردان محروم می کند .
این استراتژی مبتکرانه توانست حمایت بیش از 35 گروه فعال اجتماعی و حدود 600 تن از فعالان و روشنفکران را به دنبال داشته باشد. تعدادی از آنها ممکن است که در جهت حمایت از هیچ کاندیدایی در انتخابات شرکت نکنند اما این کارزار دسته جمعی، هر چهار نامزد ریاست جمهوری را مجبور کرده است تا دیدگاههایشان را در رابطه با مسائل زنان به دقت بررسی کنند و اینکه برای پیشبرد مسائل زنان چه می توانند بکنند .برای مثال دو نفر از نامزدها (مهدی کروبی و محسن رضایی) متعهد شده اند که در کابینه شان حتما جایی برای یک زن داشته باشند . دیگران نیز به وضوح مخالفت شان را نسبت به محدودیت هایی که در حقوق قانونی و مشارکت عمومی زنان وجود دارد اعلام کرده اند گر چه رای دهندگان ایرانی مانند هر رای دهنده ای در هر کجای دنیا می دانند که وعده های انتخاباتی خیلی جدی گرفته نمی شود .
با وجود اینکه نیت و خواسته زنان پس از ورود به سیاست های انتخاباتی ایران بسیار محدود است اما این خود، اهداف بلند مدت تری را دنبال می کند .
حکومت نه می تواند از تاثیرات مشروعیت بخش حضور زنان در انتخابات چشم پوشی کند و نه آن را تکذیب کند . به خصوص در برهه ای از زمان که رژیم اسلامی به طرز فزاینده ای در بحران مشروعیت قرار گرفته است.
زنان با اعتماد به نفس و اطمینان و پختگی سیاسی، فعالیت های هشیار کننده و آگاهی بخشی را در جامعه گسترش داده اند که این فعالیت ها، دسترسی به پهناورترین قشر جمعیت کشور را شامل می شود. همچنین پخش هزاران بروشور که دلایل ورود زنان را به فضای انتخابات و بهره گرفتن از این فضا را بیان می کند و در عین حال اهداف شان را از این حرکت دسته جمعی، توضیح می دهد.
زنان می خواهند از فضای نسبتا آزاد سیاسی ـ که فقط تا زمان انتخابات پا بر جاست ـ به خوبی استفاده کنند. این بهره وری آگاهانه در جهت عمومی کردن خواسته های زنان , قدرت بخشیدن به تماس با عموم مردم برای بازسازی روابط، و ایجاد همبستگی بین گروههای زنان و دیگر فعالان آزادی خواه و مدافع حقوق بشر سازمان داده شده است.
به بیان دیگر فعالان جنبش همگرایی زنان با نگاهی گشوده به صحنه سیاسی انتخابات وارد شده اند، با آگاهی از این که چه چیز امکان پذیر است و چه چیز امکان پذیر نیست و مصمم هستند که از آنچه امکان پذیر است به خاطر چیزی که امکان پذیر نیست، دست بر ندارند.
زنان ایرانی همواره در خط مقدم نبرد برای دموکراسی و عدالت بوده اند، این نبرد دقیقا سه هفته بعد از انقلاب اسلامی و به علت عدم پذیرش حجاب اجباری […] آغاز شد و با بر ملا کردن و به عقب راندن حمله های اسلامگرایان ذره به ذره رشد کرده است. گفتنی است که در هیچ زمانی مانند اکنون تاثیر سیاسی زنان و مسائل زنان به این شدت مرئی و قابل رویت نبوده است.
+ There are no comments
Add yours