گویی دشمنی تاریخی استبداد و تحجر را با دانش، دانشجو و دانشگاه پایانی نیست و او همواره در کمین نشسته تا در هر بزنگاهی از دانشگاه انتقام بگیرد و این چراغ میهن را به سنگ ستم بشکند تا خدمتی دوباره به سلطه نادانی کرده باشد. اینان که هنوز از فضای عصبیتها و سبعیتهای جاهلیت خارج نشدهاند و ندای پیامبران و مصلحان و ناصحان در گوش ایشان اندک اثری نکرده است، نمی توانند خصومت خود را نسبت به مدنیت و نمادهای آن از جمله دانشگاه پنهان کنند. چونان اقوام بدوی به محل تحصیل و زندگی دانشجویان یورش میبرند و تا در توان دارند میزنند و میشکنند و به آتش میکشند و تلاش میکنند با بازداشت و در واقع به گروگان گرفتن دانشجویان، دانشگاه را از اعتراض به خیانت صورت گرفته و فضای نظامی و خفقان ایجاد شده باز دارند، غافل از اینکه این بار سرکنگبین صفرا خواهد فزود و فارغ از این حقیقت که طوفان درو خواهد کرد، آن کس که باد بکارد.
از میان هموطنان و دانشجویان قهرمان بازداشت شده، نگرانی و اندوه سه همدانشکدهای عزیزمان یعنی حسام سلامت، سمیه توحیدلو و محمدرضا جلائی پور، بیش از همه آزارمان میدهد و آراممان نمیگذارد.
در این میان، از همه رسواتر و تاسف بارتر، پروژه انتساب اتهامات کذب و ساختگی نظیر تلاش برای انجام انقلاب مخملی و ارتباط با اعضای گروهک منافقین به برخی دانشجویان دربند است. روی آوردن به ایراد این قبیل اتهامات ساختگی و کذب به دانشجویان بی شک نشانی آشکار و روشن از خالی بودن دست سرکوب گران از هرگونه اتهام واقعی است.
به عنوان دانشجویان علوم اجتماعی که بحث پیرامون چند و چون انقلاب های مخملی در حوزه تخصصی آموزشی آنها می گنجد، نمی توانیم حیرت خود را از طرح این گونه اتهامات به نیروهای سیاسی و اجتماعی کشورمان با زمینه های تاریخی و اجتماعی خاص خود، پنهان نماییم. چاره ای نداریم جز اینکه به مانند همیشه با لبخندی بر لب و البته تاثری در دل از اینکه چنین توهمات و افکار پریشانی در دستگاه قضایی کشور تسری یافته، با طرح موضوع انقلاب مخملی در کشور برخورد نماییم.
از سوی دیگر، دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی با شناختی که از سوابق و جایگاه دوستان در بند خود دارند، شهادت می دهند که اتهام ارتباط با اعضای گروهک منافقین به دانشجویان از اساس کذب و باطل بوده و ایرادکنندگان چنین اتهامات کذبی را نیک خواهانه تحذیر می کنند که بیش از این با نسبت دادن این قبیل مسائل به دانشجویان، مایه وهن و بی اعتباری بیشتر نظام جمهوری اسلامی و قوه قضاییه آن را که باید مامنی برای عدالت ورزی باشد، فراهم نیاورید.
گرچه امروز، آنچه ننگآور است، نه بند که آزادی است زیرا که دربند سرکوبگرانی این چنین بودن خود نشانی است پر قیمت از شرف و آزادگی و شجاعت، اما زندانبان این زندان بزرگ نباید حتی لحظه ای تصور کند که با دربند نگاه داشتن همکلاسی هایمان میتواند فضای انفعال و سرخوردگی را به دانشگاه تزریق کند.
هرگز. ما ایستادهایم و گروگان بودن دوستانمان نه تنها ما را در خویش فرو نخواهد برد بلکه خشم مقدس مان را مضاعف خواهد کرد و بر استواری گامهایمان خواهد افزود. ما را با این شب تار سخنی از سر لابه و زاری نیست. او باید بداند که یا همکلاسیهایمان محمدرضا جلائی پور، سمیه توحیدلو و حسام سلامت را به سرعت آزاد خواهد کرد و یا پاسخی درخور و شایسته از دانشجویان دریافت خواهد کرد.
به راستی که یاری خدا نزدیک است.
نشریات دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران :
◀️ • نشریه دانشجویی واحه
+ There are no comments
Add yours