گزارشی تصویری از قلب هایی گرم در هوای سرد جشنواره ای ماتم زده

2 آبان 1388

مدرسه فمینیستی: نمایشگاه مطبوعات: مگر مطبوعاتی هنوز وجود دارد؟ و خانواده های زندانیان سیاسی: مگر سیاستی غیر از سرکوب مانده است؟ و زنانی با دل هایی تنگ: اما هنوز گرم.

این جاست عکس های برخی از عزیزان شان: بدون شک نه همه عکس ها، اما خود واقعی شان که در زندان ها از این سلول به آن سلول می شوند. پس چندتایی از آن ها را ببینیم تا در یاد و خاطره مان بماند:



این جا هم مادری است که حتا عکسی از دخترش ندارد، زهرا جباری را می گویم که از تجمع روز قدس تاکنون جزو بندیان است. اگر عکس خودش را نداریم، لااقل عکس مادرش را نظاره کنید، شاید زهرا به مادرش رفته باشد:


و این جا هم زنی شوهر گم کرده که عکس شوهر را فقط در موبایل اش دارد برای آن که به عکاس ها و هموطنان اش ارائه کند و نشانی از شوهرش بگیرد: محتشمی پور را می گویم، فخرالسادات:


اما زنان شوهر گم کرده در این جمع بسیارند: ژیلا بنی یعقوب و مهسا امرآبادی که هر دو همراه همسران شان در اوین شدند اما نیمه راه بیرون آمدند: اما چه بیرون آمدنی: نیمه ی وجودشان هنوز در زندان است.


و البته هنوز همسر گم گشتگان فراوانند: همسر سعید لیلاز را می گویم که بدو بدو با عکسی از همسرش می آید اما انگار غم عالم روی دلش تلنبار شده است:


در آن میان مادری هم هست که هیچ وقت، عکاسان او را نمی ببینند، حتا خود من. در عکس پایین هم نمی توانید او را تشخیص بدهید، اما پسرش را به دوسال حبس محکوم کردند: از حسین اعزامی سخن می گویم که در همان جا از زندان عمومی با مادرش تماس می گیرد:



آن ها همراه با جمع شعار هم می دهند: «خبرنگار دربند / آزاد باید گردد»، «زندانی سیاسی / آزاد باید گردد»، اما چه کسی قرار است گوش بدهد؟ خبرگزاری «فارسیان»؟


مطالب مرتبط

+ There are no comments

Add yours