زنان سرپرست خانوار؛ گم شدن انسانیت در زیر پوست شهر

30 آبان 1388

خبرگزاری مهر ـ(زینب کریمیان): رشد بیش از 35 درصدی زنان سرپرست خانوار در چند سال اخیر مسئله‌ای است که آسان نمی‌توان از کنار آن گذشت. گروه اجتماعی خبرگزاری مهر سراغ یکی از این زنان رفته که خواهان فاش شدن نامش نیست؛ چه به گفته خودش آبرو مهمتر از هر چیز دیگر است.

به گزارش خبرنگار مهر، گاهی نوشتن دشوارترین کارهاست. گاهی نوشتن جان کندن است. مثل همین حالا که باید از زنی بنویسم که نگاهش هزار و یک حرف نهفته دارد . دستان پینه بسته اش فریاد درد آلود روزگار است و سرنوشتی که به قول خودش از بچگی با کلاف سیاه بافته اند. پیر نیست اما چهره اش مثل اسمش ” پری ” نیست!

” پریچهر” نامش است ! با عشق به فرزندانش نگاه می کند و نگاه گرمش را به دستان پینه بسته از کار سختش می دوزد. 34 ساله است اما انگار جوانی و شادابی سالهاست که با او وداع کرده است.

رنج روزگار را در پس لبخندش دارد. دلش گرفته از تمام نامهربانیهای روزگار و نامردمانی که به جرم زن بودن تحقیرش کردند.

لبخند را اما برای فرزندانش دوست دارد. وقتی پسر کوچکش را در آغوش می گیرد و دختر نوجوانش به او می گوید: بزرگ میشم و نمی ذارم سختی بکشی، دلش گرم می شود. این را لبخند کش آمده بر روی لبانش نشان می دهد.

آری پرچهر یک زن است. یک زن سرپرست خانوار که در این روزهای سخت بار سنگین زندگیش را به تنهایی بر دوش می کشد. جنوبی ترین منطقه تهران مامن اوست و در اتاقی کوچک روزگار می گذارند. مستاجر است و این به اصطلاح خانه؛ آشپزخانه و سرویس بهداشتی اش را با 5 خانواده دیگر سهیم است.

گلایه دارد از گرانی! سختی و صد البته روزگار. سخن که می گوید لبانش می لرزد و بغضش را به خاطر حضور فرزندانش فرو می دهد، و می گوید: ” ماهی 100 هزار تومن اجاره این سوراخ موش را می دهم. “

اتاق کوچک پرچهر اوضاع مناسبی ندارد . به راحتی می توان ادعا کرد که وسایل اولیه یک زندگی را هم ندارد. اما با این حال با یک سماور کوچک در کنار یک علاالدین قدیمی پذیرای ماست.

او می گوید: ” لوازم آشپزخانه و یخچال برای کسانی که اینجا زندگی می کنند و سطح درآمد پایینی دارند مشترک است. برای من که باید ازدو فرزندم مراقبت کنم و درآمد کمی دارم جایی بهتر از اینجا نیست. “

عکس همسرش بر دیوار اطاق خودنمایی می کند ، وقتی نگاهم را بر تصویر همسرش می بیند ، می گوید: ” راننده کامیون بود تو یه تصادف مرد و من و با این بچه ها تنها گذاشت. محمد آن روزها تنها یکسال داشت و ما از بندر به تهران آمده بودیم. بعد از مرگ شوهرم چون کسی را نداشتم مجبور شدم برای گذران زندگی خانه مردم را تمیز کنم. “

نگاهش آزارم می دهد. انگار هنوز هم درد لحظه های تنهایی آن روزها در میان چشمهایش باقی مانده است. آهی می کشد و می گوید: ” به لطف یکی از همسایگان در یک خیاطی مشغول شدم و کار خیاطی را آموختم تا بتوانم یک لقمه نان و سر پناهی تهیه کنم. هنوز هم با این کار امرار معاش می کنم. اما گرانی و بی توجهی مسوولان امانم را بریده و احساس می کنم بین بازی زندگی و سرنوشت بازنده شده ام.”

می گوید: ” من و فرزندانم زیر پوشش کمیته امداد هستیم اما کمکهای آنها حتی به اندازه اجاره این اتاق کوچک هم نیست اما چه کنم ؟ چاره دیگری ندارم. “

“می خواهم به مسئولان بگویم آخه با ماهی 40 هزار تومن پول کمیته امداد چطور می توانم روزگار خودم و این بچه ها را بگذرانم؟ آخه خودشان می توانند با این پول زندگی کنند؟ “

پریچهر آرزوی بر باده رفته اش را درس خواندن می داند و می گوید: همیشه درس خواندن را دوست داشتم و حالا هم حسرت درس خواندن به دلم مانده دوست دارم محمد و زهرا درس بخوانند اما تامین هزینه تحصیل هم برایم سخت است. من تنها برای آنها زنده ام”.

در کوچه پس کوچه های این سرزمین پریچهرهای زیادی هستند که تحت عنوان زنان سرپرست خانوارهم مادرند و هم پدر.هم زن هستند و هم مرد. انسانیت در پس کوچه های شهرها و زیر پوست شهر گم شده انگاری…!

زنان سرپرست خانوار

بنا بر گفته کارشناسان امور خانواده در خانواده های ایرانی، معمولاً مرد(پدر) سرپرست خانواده محسوب می شود. اما تحت شرایطی، چنین مسئولیتی بر عهده زنان(مادر) قرار می گیرد.

واژه ” زن سرپرست خانوادۀ ” از واژه هائیست که در یک دهۀ اخیر در ایران رایج شده است و بر آن دسته از واحد های خویشاوندی اطلاق می شود که گاه مادر و پدری پیر و یا چند فرزند را در بر میگیرد.

نان آور این واحدها زنی است که یا شوهرش را از دست داده، یا طلاق گرفته و یا شوهرش متواری و یا از کار افتاده است. این زنان که از معلوماتی کم و فقری شدید در رنجند، علاوه بر درآمدی که از طریق کارهای موسمی و کم دستمزد بدست می آورند از کمک دولت یا بنیادهای دیگر نیز برخوردارند که بسیار ناکافی به نظر میرسد.

کارشناسان تعداد خانواده های مرد سرپرست در ایران، بیش از 15 میلیون و 711 هزار خانوار و تعداد خانواده های زن سرپرست نیز بیش از یک میلیون و 641 هزار خانوار اعلام کردند.

رشد خانواده های مرد سرپرست طی سالهای 75 تا 85، حدود 38% بوده است، که این رشد در مورد خانواده های زن سرپرست، به 58% رسیده است.

رشد خانواده های مرد سرپرست طی سالهای 75 تا 85، حدود 38% بوده است، که این رشد در مورد خانواده های زن سرپرست، به 58% رسیده است. زنان سرپرست خانواده به دلیل کم و یا بی‌سوادی و داشتن خانوارهای کوچک و تعداد شاغلان کمتر ، اخراج و بیکاری روزافزون از مراکز کار و فعالیت دچار فقر شدیدی هستند .

فقیر تر از فقیر

ژاله شادی طلب ، جامعه شناس و عضو هیات علمی دانشگاه تهران نیز در تحقیقی که بر روی زنان سرپرست خانوار انجام داده به این نکته رسیده که زنان سرپرست خانواده فقیر ترین فقرا هستند. زیرا به جز درد نداری ، دردهای دیگری از جمله نگاههای ناجور را تحمل می کند.

این کارشناس مسائل اجتماعی معتقد است: ” در حالی که بیش از 50 درصد خانوارهای زن سرپرست جزء فقیرترین گروه ها قرار گرفته اند، این رقم در خانوارهای مرد سرپرست 16 درصد است. به عبارت دیگر زنان سرپرست خانوار «فقیرترین فقرا» را تشکیل می دهند.”

شادی طلب با اشاره به اینکه ” فقر زنان فقط جنبه اقتصادی ندارد” ، می گوید: “جنبه های روانی و اجتماعی فقر زنان نیز مهم است. نابرابری فرصت ها در تمام طول زندگی این گروه از زنان، زمانی که مسوولیت خانواده به ناچار بر دوش آنها گذاشته می شود، بیش از پیش خود را نشان می دهد. نابرابری در دسترسی به آموزش، مشارکت در جریان تصمیم گیری های خانواده، عدم امکان کسب مهارت و اتکا به مرد خانواده برای تامین زندگی، زنان را از قابلیت های لازم برای کاهش فقر محروم کرده است.

وی معتقد است : فرهنگ کشور ما به گونه ایست که کارها به مردانه و زنانه تقسیم شده و یکی از مشکلاتی که باعث می شود زنان سر پرست خانوار به طور کامل توانمند نشوند وابستگی فکری آنها ست.

در کتابهای درسی بابا نان می دهد و مادر لباسها را می شوید. براساس قوانین هم زن حتی نمی تواند برای فرزندش حساب پس انداز باز کند مگر از دادگاه گواهی سرپرستی کودکش را داشته باشد. بنابراین چنین زنی که در خانواده پدر و شوهرش وابسته بار می آید در 40 سالگی با فوت همسرش به سختی می تواند فرد مستقلی باشد.

تنها مشکلات اقتصادی نیست که باعث آسیب دیدن این زنان در جامعه می شود بلکه نوع نگاه جامعه و نوع نگاه خود آنها به خودشان نیز مشکل ساز است.

شادی طلب معتقد است زنان سرپرست خانوار از توانمندی روانی و اجتماعی قابل توجهی برخوردار نیستند، می گوید: «چرا زنان سرپرست خانوار اعتقاد چندانی به خوداثربخشی ندارند، چرا شبکه روابط اجتماعی آنها بسیار محدود است و چرا زنان سرپرست خانوار مهارت و آموزش کسب نکرده اند؟ پاسخ این سوالات نشان از ساختار و قوانینی دارد که در ذات خود نابرابری و فرصت ها را تقویت کرده و گسترش می دهد».

174 هزار زن سرپرست خانوار/ 40 هزار پشت درب های بسته

سازمان بهزیستی کشور متولی زنان سرپرست خانوار است و این در حالی که معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور چندی پیش تعداد زنان سرپرست خانوار تحت پوشش این سازمان را 174 هزار زن عنوان می کند و می گوید: سال گذشته 30 هزار خانوار جدید تحت پوشش بهزیستی قرار گرفتند.

علی شاکری با تاکید بر اینکه مهمترین هدف بهزیستی توانمند سازی زنان سرپرست خانوار و خانوارهای تحت پوشش بهزیستی است، افزود: مستمری و مبالغ پرداختی به این خانوارها نیز جهت توانمندسازی خانوارهای بی سرپرست و افراد تحت پوشش بهزیستی است.

این مقام مسئول در سازمان بهزیستی با بیان اینکه هم اکنون 40 هزار خانوار برای دریافت مستمری های یاد شده پشت نوبت هستند، اظهار داشت: خانوارهای تحت پوشش بهزیستی جهت توانمندسازی به کلینیکهای مددکاری تحویل داده می شوند.

معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور یادآور شد: سال گذشته بودجه سازمان بهزیستی برای پرداخت مستمری 110میلیارد تومان بود که هشت میلیارد تومان برای اجرای طرحها در نظر گرفته شده است.

به گفته مسئولان سازمان بهزیستی روز به روز بر تعداد زنان سرپرست خانوار افزوده می شود به طوری که در 10 سال اخیر تعداد زنان سرپرست خانوار 35 درصد بیشتر از حد مورد انتظار افزایش داشته است.

در سرشماری سال 1375، یک میلیون و 35 هزار زن سرپرست خانوار در کشور وجود داشت که تعداد آنها در سال 1385 به یک میلیون و 641 هزار نفر رسیده است در حالی که اگر قرار بود روند رشد آنها همان روند سال های گذشته را طی کند در سال 85 باید یک میلیون و 200 هزار زن سرپرست خانوار در کشور بودند

در سال 1385 میزان مردان سرپرست خانوار 90 درصد و زنان سرپرست خانوار، کمتر از 10 درصد بود، از سال 1335 تا 1375، تعداد زنان سرپرست خانوار کاهش یافت. اما از سال 75 تا 85 با وجود حذف عواملی مثل جنگ تحمیلی که بر میزان تعداد زنان سرپرست خانوار تاثیرگذار است، آمارها نشان می‌دهد تعداد زنان سرپرست خانوار در کشور افزایش یافته است.

با توجه به این مسایل با توجه به آنکه در سال‌های اخیر با روند روبه رشد شمار زنان سرپرست خانوار مواجه بوده‌ایم دغدغه نگاه ویژه به مسائل و مشکلات آنها امری ضروری و لازم بوده است.

رفاه اجتماعی زنانی که سرپرستی خانوار را برعهده دارند، مقوله‌ای است که توجه چندانی به آن نشده است. اگر مسائل و مشکلات این زنان را با شاخص‌های رفاه مقایسه کنیم، شکاف گسترده‌ای مشاهده خواهیم کرد.

ارگانها و نهادهای دولتی به خوبی نتوانسته اند این زنان را حمایت کنند و امید است که مسئولان بتوانند راهکارهایی را برای زندگی بهتر این زنان سخت کوش ارائه دهند و برای وضعیت کار و آموزش آنها اقدامات لازم را انجام دهند.

مطالب مرتبط

+ There are no comments

Add yours