زنان ودغدغه ی مزاحمان خیابانی

21 فروردین 1389

زن فردا: هر جامعه ای به امنیت ، بازرس و نظارت نیاز دارد و کوتاهی در انجام چنین عملی می تواند ظهور ناهنجاریهایی نظیر «مزاحمت هایی خیابانی» را به دنبال داشته باشد، پدیده ای مذموم که اینک بصورت علنی رایج شده و امنیت زنان ودختران جوان را بیش ازپیش به مخاطره انداخته واکثر خانواده ها را تهدید می کند.

به گزارش خبرنگار” زن فردا”، مزاحمت خیابانی بخشی از تجربه اجتماعی بسیاری از دختران و زنان است که در هر زمان و هر شهری به چشم می خورد و ازعمده رفتارهای نابهنجار اجتماعی است که در ایجاد ناامنی اجتماعی و سلب آرامش افراد نقش مهمی را ایفا می کند.

هر نوع فعالیتی که در فضای عمومی از سوی فردی در برخورد با فرد دیگر صورت بگیرد، به گونه ای که باعث آزار و اذیت آن فرد شود مزاحمت خیابانی نامیده می شود.مزاحمت های خیابانی بویژه در کشورما چنان شکل ملموس و محسوسی پیدا کرده که گویا بروز چنین پدیده ای در روابط میان زنان و مردان جامعه اجتناب ناپذیر به نظر می رسد.

مزاحمت هایی که هیچ گاه در قالب آمار و ارقام ارائه نخواهد شد اما نبود آمار به معنای نبود این معضل اجتماعی اسف بار نیست ، چراکه هرزنی با هر سن و سالی چنین مسئله ای را حتما تجربه کرده است و این مزاحمت ها متعلق به قشر خاصی نیست بلکه تقریباً همه زنان در هر موقعیت سنی و با هر نوع حجاب و پوشش و با هر ترکیب ظاهر و چهره در تمام ساعات شبانه روز با این مزاحمت های خیابانی روبرو شده اند.

بیشترین مزاحمت‌ها شامل بوق زدن اتومبیل ها و اصرار به سوار شدن، تنه زدن عمدی به زنان ،انتشار تصاویر خصوصی افراد ،متلک گفتن ، پراندن الفاظ رکیک ، ویراژ دادن و حرکات نمایشی موتورسواران و تعقیب زنان توسط مردان در اماکن خلوت می شود.

به گفته ی محققین بالا رفتن سن ازدواج، متلاشی شدن خانواده ها، عدم تعهد پذیری زن و مرد در محیط خانواده و مشکلاتی از این قبیل منجر به بروز عقده های جنسی در افراد می شود. که گاهی مردان ازطریق آزار رسانی خیابانی سعی دارند، به نوعی نیاز خود را برطرف کنند.

متاسفانه در جامعه امروز ما مزاحمت خیابانی پدیده ای آسیب زا و همواره معطوف به زنان و دختران است و با این روند در آینده ای نه چندان دور پدیده ای عادی در جامعه خواهد شد. دلایل عمده این بی اعتنایی اجتماعی افزایش قابل ملاحظه آن در جامعه به دلیل ساختارهای اجتماعی و وضعیت بی هنجار فرهنگی حاکم بر جامعه و از طرف دیگر عدم ضمانت اجرایی قوانین در مقابل این آسیب اجتماعی است .

یکی از مشغله های فکری زنان این است که در هنگام خروج از خانه دائما باید مراقب اطرافیان خود باشند چرا که مزاحمان در شکل و ظاهر خاصی بروز نمی یابند و هیچ رده سنی خاصیرا شامل نمی شوند و گاها زنان آسیب دیده از این آزارهای جنسی و مزاحمت ها چنان سرخورده و منفعل می شوند که گاه برای مقابله با عواقب آن حضور اجتماعی خود را محدود می کنند.

مزاحمان خیابانی نیز در نبود پیگردهای قانونی و مانعی خاص، بر عمل ناشایست خود اصرار می ورزند و در برخی مواقع کار صرفاً از فراهم آوردن یک مزاحمت خیابانی،گفتن چند کلامی به عنوان متلک و…فراتر می رود.

طبق ماده ۶۱۹ قانون مجازات اسلامی «هر کس در اماکن عمومی یا معابر متعرض یا مزاحم اطفال یا زنان بشود یا با الفاظ و حرکات مخالف شؤون و حیثیت به آنان توهین نماید،به حبس از دو تا شش ماه و تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم خواهد شد»،قانونی که احتمالا اکثر شهروندان از آن بی اطلاع هستند.

به گفته ی کارشناسان، افرادی که برای دیگران مزاحمت ایجاد می کنند، معمولا افرادی هستند که در کودکی دچار سرخوردگی شده اند، در واقع اغلب آنان دچار بی هویتی هستند. این افراد در مدارس از نظر اخلاقی در جایگاه خوبی قرار ندارند و به معلمان بی احترامی می کنند و متخاصم هستند، برای این افراد قانون معنایی ندارد و به راحتی به حقوق دیگران تجاوز می کنند و تفریح خود را آزار و اذیت دیگران می دانند.

همچنین این افراد خصوصیات شخصیتی نمایشی دارند زیرا در مجامع عمومی پذیرش اجتماعی ندارند و با انجام این اعمال به نوعی ارضا می شوند، در واقع وجدان جمعی در آن ها شکل نگرفته است و به نوعی دچار خلاء وجدانی هستند و زمینه اضطراب و افسردگی در آن ها دیده می شود.

دکتر قیصری به نقش ناکامی های افراد در زندگی که تا حدودی مسبب انحرافات جنسی است، اشاره می کند و می گوید: پاداش ها و ناکامی ها و مسائلی که از جانب محیط فرهنگی و اجتماعی شخص در سر راه او قرار می گیرند، باعث می شود راه های گمراه کننده و منحرفی برای کاهش فشار جنسی و احساس ارضای حاصل از آن به وجود آید.

این روانشناس، بیکاری و بی برنامگی در اوقات فراغت را از جمله عوامل در بروز بسیاری از رفتارهای ناهنجار در نوجوانان و جوانان می داند و می گوید: اگر شاهد این موضوع هستیم که در مراکز غیرتفریحی مانند خیابان ها، فروشگاه ها و مراکز خرید جوانان به صورت گروهی و بدون هیچ گونه برنامه و هدفی دائم در حال تلف کردن وقت خود می باشند، طبیعی است که منتظر رفتارهای ناهنجاری چون مزاحمت های خیابانی باشیم.

وقتی صحبت از تعرض به حریم زنان در جامعه به میان می آید، نمی توان این حریم را در متراژ خاصی محدود کرد. اصلاً این حریم چند متری است و حضور زن و مرد در کنار همدیگر بعد از چند متر تجاوز به حریم محسوب می شود؟ اما ما در زندگی اجتماعی قراردادی داریم که شاید نانوشته باشد، اما از اجرای آن گریزی نیست. همان گونه که روابط خانوادگی بر پایه وظایف و انتظارات متقابل اعضای خانواده بنا گذاشته می شود در رابط اجتماعی نیز افراد می آموزند که حریم یکدیگر را در نظر بگیرند و به حقوق هم احترام بگذارند.

تمام اعضای جامعه باید بیاموزند که از حق برابر و مساوی در روابط اجتماعی برخوردارند، علی رغم همه این تاکیدها فرزندان پسر کمتر در محیط خانواده این را می آموزند که «زن محترم است» و ایجاد مزاحمت برای زنان و دختران در خیابان عمل ناپسندی است. آموزش های تربیتی و مذهبی نه به عنوان عوامل سرکوب کننده نیازهای جوانان، بلکه به عنوان هدایت کننده و آرامش بخش روانی می تواند در تعادل رفتاری ایشان مؤثر واقع گردد.

محققین، دولت و مردم را از ۲ سو با افزایش و حتی کاهش این معضل مرتبط می داند؛ دولت ها از آن نظر که با فرهنگ سازی و افزایش توان نظارتی می توانند مزاحمت را به حداقل برسانند و مردم نیز از این نظر که می توانند با مشاهده چنین مواردی در جامعه درصدد نهی از منکر و هدایت طرف مقابل برآیند.

روانشناسان با درنظرگرفتن نقش محیط در بروز انحرافات جنسی، آنها را طبقه بندی می کنند و محیط اعم از خانواده، آموزشگاه و اجتماع، هر یک به نوعی در بروز انحرافات جنسی مؤثر می دانند. اوضاع نامطلوب و نابسامانی های خانواده هایی که خود به انحرافات مخرب و زیان آور آلوده اند، نمی توان انتظار داشت سرمشق خوبی برای فرزندانشان باشند زیرا آنان هیچ گاه خود متوجه غیرعادی بودن اعمال و رفتار خویش نیستند.

اگرچه زنان با استناد به این مواد قانونی می توانند مزاحمان را به مراجع قضایی معرفی کرده و خواستار پیگیری قانونی شوند، اما کمتر زنی تا پای معرفی افراد خاطی و به مجازات رساندن آنها پیش می رود. شاید فراوانی چنین برخوردها و مزاحمت هایی در زندگی زنان و از سویی دشوار بودن مراحل طرح دعوی در محاکم، زنان را از صرافت پیگرد قانونی می اندازد و شاید هم حیا مانع از آن می شود که بخواهند این معضل را قانونی پیگیری کنند و در مقابل آن سکوت اختیار می کنند.

سکوت همیشه دلیل نداشتن حرفی برای گفتن نیست..!شاید نمی دانیم چگونه بگوییم و شاید نباید بگوییم..!
وسکوت همیشه دلیل بر رضایت نیست..!شاید حیا مانع از گفتن می شود و شاید مصلحت آن است که سکوت اختیار شود .!
سکوت می تواند بغض فروخورده و یا فریادی سهمگین باشد که در تودرتوی سیاهچاله های حجم تنمان نجوایی بی صدا می شود..!
سکوت سرشار از ناگفته هاست…

مطالب مرتبط

+ There are no comments

Add yours