مدرسه فمینیستی: از حوالی دوره مشروطیت تا زمان کنونی مابین روشنفکران انقلابی و مبارزان قدیمی سیاسی، رسم و رسوماتی بوجود آمده و ادامه هم پیدا کرده است به این ترتیب که در سالگشت رویدادهای مهم تاریخی و اجتماعی عموما بزرگداشت و مراسم هایی برگزار می کنند. در جنبش زنان هم چنین رسم و رسوماتی برقرار بوده است منجمله همه ساله در روز 8 مارس (روز بین المللی زن) یا در سالگشت 22 خرداد (روز ملی همبستگی زنان ایران) و یا طی سه سال گذشته در سالروز افتتاح پروژه کمپین جمع آوری یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض آمیز، برای تجدید خاطره و زنده نگه داشتن یاد آن تلاشها، مراسم هایی به صورت جمع شدن یاران قدیمی و نشست هایی همراه با عکس های یادگاری، یا جشن نامه هایی به صورت مجموعه مقالات و خاطرات، منتشر می نمایند. زنده نگه داشتن نام و ذکر مناسبت های تاریخی از آن جهت مفید و لازم می نماید که نسلهای آینده اجتماع در دوره های آتی، آن حوادث اثربخش را به فراموشی نسپارند تا از آن حوادث نیکو، درس و تحربه ای برای فردای شان بگیرند.
بخش 1 : مقدمه
این گزارش که توزیع کشوری کمپین، طی دوره فعالیت اش در داخل کشور است در راستای بزرگداشت چهارمین سالروز کمپین که یکی از رویدادهای مهم در جنبش زنان است و الهام گرفتن از آن حرکت، گردآوری و تنظیم شده است. بخش اول، مقدمه خیلی کوتاهی است که طرز راه اندازی و محتوای پروژه جمع آوری یک میلیون امضا و علل ناکامی فعالان این پروژه در رسیدن به اهدافشان را پیگیری می دهد. بخش دوم مروری است بر گسترش شتابان و خاطره انگیز آن در شهرهای کشور.
22 خرداد 1385: 51 ماه از برگزاری تظاهرات زنان معترض به قوانین نابرابر حاکم، در میدان 7 تیر تهران گذشته است. در خرداد ماه سال 1385 زنان طالب حق، معترض به قوانین تبعیض گستر کنونی، تظاهراتی آرام برگزار نمودند. آن تجمع در کمال آرامش و صلح طلبی با خواندن سرود آغاز شد ولیکن زنان تظاهرکننده بلافاصله با خشونت مامورین انتظامی تهران بزرگ رو به رو گشتند و بیش از هفتاد نفر از زنان و مردان که در آن تظاهرات شرکت کرده بودند بازداشت شدند. این تظاهرات ایده شکلگیری و راه اندازی پروژه «کمپین جمع آوری یک میلیون امضاء برای تغییر قوانین تبعیض آمیز» را در ذهن سازماندهندگان آن مراسم کلید زد. در روزهای تدارک برگزاری آن تظاهرات اعتراضی بویژه هفته آخر منتهی به مراسم، برای نخستین بار بود که تعداد 5000 نسخه از دفترچه های توضیح قوانین به زبان ساده، بین عابرین و مردم کوچه و خیابان، توزیع گردید. و این تجربه اول بود.
پس از آن برای پیگیری قطعنامه این تجمع که فرصت نشده بود قرائت شود، بیش از 50 زن فعال اصلاح طلب میانه رو که در تجمع میدان هفت تیر حضور داشتند یا آن را سازمان داده بودند گرد هم آمدند و سر انجام، پروژه جمع کردن یک میلیون امضاء از شهروندان برای تغییر قوانین تبعیض آمیز به راه افتاد.
5 شهریور 1385: با رجوع به اسناد و مدارک موجود ثبت شده در وب سایتهای مرتبط با کمپین، تاریخچه افتتاح کمپین و کار و تلاش و فعالیت پروژه گردآوری یک میلیون امضاء برای تغییر قوانین تبعیض آمیز حدود دو ماه بعد از آن تظاهرات معترضانه ــ در اواخر مرداد ماه ــ روی داده است. به این ترتیب که بعد از آزادی دستگیر شدگان از زندان اوین و برگزاری جلسات مشورتی، بحث های طولانی، نظرسنجی و برنامهریزی، در بعدازظهر 5 شهریور 1385 این پروژه در فضای باز مقابل سالن «رعد» در شهرک غرب واقع در تهران، راه اندازی شد. در همان روز 200 امضا از نخبگان و روشنفکران طبقه متوسط و شخصیتهای مطرح حاضر در آن مراسم از جمله: وکلای دادگستری، روزنامهنویسان، هنرمندان، شاعران، معلمان، فعالان شهرستانها، نویسندگان، و بسیاران دگر، در همان روز 5 شهریور و در فضای باز خیابان، روی برگههای بیانیه کمپین، ثبت شد. این حرکت جمعی روشنفکران طبقه متوسط و فرهیختگان عدالت خواه برای اولین بار در ایران با روش «گفتگوی چهره به چهره» به نیت پراکنش آگاهی میان توده شهروندان (و با هدف گردآوری یکمیلیون امضا به منظور اصلاح قوانین) کار خود را آغاز نمود. این حرکت قانون گرا و رفرم طلب ــ که بنا به تعاریف جامعه شناسی جنبش های اجتماعی در قالب حرکتهای لیبرال و رفرمیستی، دسته بندی می شود ــ در طول حیات فعال سه ساله خویش، گرچه به مقصد مورد نظرش نرسید و در همان فاز اول، ناکام ماند لیکن سرمایه و تجارب فراوان اجتماعی و هزینه سنگینی را به جان خرید و پنجاه نفر از فعالان و کنشگران داوطلب اش نیز دستگیر و در بازداشتگاههایی نظیر بند نسوان و بند 209 اوین، بازداشتگاه پلیس امنیت در عشرت آباد و گیشا، و در بازداشتگاه وزراء، زندانی شدند.
لیکن علیرغم تبلیغات زن ستیزان مبتنی بر عمل براندازانه کمپین یک میلیون امضا، این واقعیتی کاملا محرز و انکارنشدنی است که پروژه گردآوری یک میلیون امضاء برای تغییر قوانین تبعیض آمیز از اساس، کارزاری بوده است که توسط روشنفکران رفرمیست، ملتزم به قانون، متعهد به اخلاق، و برای اصلاح وضعیت ـ نه سرنگون کردن دولت اسلامی ـ راه اندازی شده بود. روشنفکران فرهیخته و مسالمت جوی طبقه متوسط جامعه که چراغ این کمپین را روشن کرده بودند با فاصله گیری کاملا محرز از دایره سیاست و پست و مقامهای دولتی، سعی داشتند در چهارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی و از راه گفتگو و بسیج زنان و با مرجعیت مجلس شورای اسلامی و تکیه به آن نهاد قانونگذاری در نظام اسلامی (جمع آوری امضاها با هدف تحویل به مجلس انجام گرفته بود) حرکت نمایند. این موج رفرم خواهی (اصلاح طلبانه) که در بطن جنبش زنان جوشیده بود با نگاه و حرکت از پایین و با اخذ مشروعیت از فتوای شرعی برخی از فقها و مراجع بلندپایه شیعه، فعالیت هایش را آغاز و علیرغم موانع و فشارهای روزافزون پلیسی، «فاز اول» پروژه (گردآوری امضا) را تا نزدیک به سه سال ادامه داد. که اگر در فاز اول موفق می شد و می توانست یک میلیون امضا را گردآوری نماید قرار بود که برطبق توافق در اساسنامه اش، وارد «فاز دوم» خود شود و در فاز دوم «کمیته ای متشکل از وکلای داوطلب»، امضاها را به مجلس شورای اسلامی تحویل نموده و پروژه لابی و فشار بر نمایندگان پارلمان برای اصلاح قوانین را آغاز کنند. لیکن از همان روزی که فاز اول پروژه در مقابل سالن «رعد» تهران افتتاح شد با رفتار بد و خشن مامورین امنیتی و انتظامی تهران بزرگ روبرو گشت. برخوردهای خشونت آمیز مامورین با اعضای داوطلب کمپین و بازداشت غیرقانونی آنان، عملا از ماه سوم فعالیت کمپین، روی داد و در طول سه سال حیات فعال کمپین، همانطور که اسناد و مدارکش هم موجود است بیش از پنجاه تن از کنشگران آن بازداشت گردیدند.
با شروع برخوردهای تند و خشن و بازداشت داوطلبان جمع آوری امضا، فعالیت اعضاء داوطلب در پیشبرد فاز اول، پس از چندین ماه مقاومت و پایداری شجاعانه و تحمل شدائد لیکن بتدریج رو به نقصان و افول گذاشت و بسیاری از آنان را آرام و بی صدا، خانه نشین کرد. هر چه برخوردهای پلیس شدت می گرفت طبیعی بود که احساس ناامنی و به بن بست رسیدن این پروژه در روحیه برخی از داوطلبان هم افزایش نشان می داد. در سال دوم که برخوردهای امنیتی خیلی شدت گرفته بود و نیروی انتظامی و امنیتی فشارش را برای تغییر رویکرد کمپین از جمع آوری امضا به «کار فرهنگی» گذاشته بود و داوطلبان را هم حسابی خسته و عاصی نموده بود تعارضات درونی هم اوج گرفت، تا مرزی حاد شده بود که در اواخر سال دوم ، تعارضات درونی و برخورد اعضا، به هتک یکدیگر و به سایت ها هم کشانیده شد. در آن وانفسای خشم و یأس، فعالیت ها تقریبا متوقف شده بود و بناچار فکر مهاجرت به خارج از کشور در مخیله برخی از فعالان هم آرام و بی صدا شدت گرفته بود. لیکن هر چقدر که فعالیت کنشگران در داخل کشور رو به افول بود سیل حمایت ها و تشویق های روشنفکران مدافع کمپین و نهادهای حقوق بشری در خارج از کشور، رو به اوج بود. عدالت خواهان ایرانی در هر نقطه ای از جهان، درون و بیرون از ایران، که ساکن بودند احساس همدلی و پشتیبانی از کمپین را در سر می پروراندند.
این تشویق ها، دلجویی ها، جایزه ها، و حمایت های معنوی پیاپی ولیکن باعث نگردید که فعالان کمپین داخل کشور (خاصه در تهران) بتوانند امیدواری و شور و حال و نشاط و رزمندگی گذشته را به فضای قفل شده کمپین باز گردانند. فضای منجمد شده باعث گردید که تعدادی از کنشگران داوطلب با وجودی که از سوی دادگاه تبرئه شده بودند ـ و تیرهای بلا به سوی سبزها چرخیده بود ـ لیکن همچنان رؤیای خروج از مملکت را در سر پروراندند و یکی یکی و بدون سر و صدا از کشور خارج می شدند. ظهور سبزها و جانفشانی هزارها زن رهایی طلب، به جای دلگرمی، حتی باعث تشدید یأس و سرخوردگی برخی از کنشگران کمپین تهران شد و سیل مهاجرت فعالان کمپین و جنبش زنان خیلی هم تشدید گردید. لیکن سیل مهاجرت از کشور مختص به جنبش زنان و کمپینی ها نبود بلکه طیف های مدنی دیگر و منجمله روزنامه نگاران را نیز پوشش می داد.
تمامی این نکات و حوادث و موانع و قوت ها و ضعف ها و مشکلات عدیده و ندیده، در سه سال گذشته بوده است ولیکن نمی توان منکر شد که پروژه الهام بخش گردآوری یک میلیون امضاء در ایران (که هیچگاه از تاریخ جنبش زنان زدوده نمی شود و در خاطره ها جاودان خواهد زیست)، مثل بقیه ائتلافهای دهه گذشته، بخشی از یک پروژه بسیار بزرگتری است که از دوره مشروطیت طی صد سال، پیوسته به جلو آمده و جنبش زنان ایران را هویت مستقل تاریخی اعطاء نموده است.
در بخش دوم گزارش، همانطور که خواهید دید در طول شش ماه اول بعد از افتتاح کمپین در تهران (دوره رونق)، فعالیت روشنفکران علاقمند به این نهضت رفرمیستی، با این که به زیر سایه تهدید و بازداشت به سر می بردند لیکن به سرعت در شهرهای مختلف به طرزی شتابان گسترده شد. مابین شهریور تا اسفند 1385 گروههای کوچک روشنفکران عدالت جو در 12شهر (غیر از تهران) به شبکه روابط افقی دموکراتیک کمپین یک میلیون امضاء ملحق گشتند. این تعداد پس از دو و نیم سال فعالیت کمپین، در مجموع به 21 شهر افزایش پیدا کرد.
بخش 2 . رویش جوانه های کمپین یک میلیون امضاء در شهرهای مختلف ایران :
24 شهریور 1385: پس از شروع فعالیت کمپین یک میلیون امضاء در پایتخت و کمتر از دو هفته که فعالان کمپین تهران جمعآوری امضا از همشهریان خود را آغاز نموده بودند شهر قهرمان تبریز، نخستین شهر بعد از تهران بود که به کمپین یک میلیون امضاء خوش آمد گفته و میزبان آن شده بود. روشنفکران مسئول و مدافع حقوق برابر آذربایجان در واقع از همان روز اول و پشت درهای بسته موسسه رعد در پایه گذاری و راهاندازی آن پروژه، مشارکت فعال داشتند. آنان حتا قبل از تشکیل کمپین، در اکثر مراسمی که زمینه ساز برآمد کمپین بود حضور مستمر و موثر خود را به ثبت رسانیده بودند. کنشگران پیشکسوت تبریزی پس از برگزاری دو کارگاه آموزشی در تهران، نخستین کارگاه شهرستانی را 24 و 25 شهریورماه سال 1385 برگزار نمودند. در آن کارگاه 23 نفر از کنشگران برابری خواه آذربایجان و نیز اعضای سازمانهای غیردولتی تبریز حضور به هم رسانیدند. کمپین تبریز در 24 شهریور ماه با تشکیل کمیتههای مختلف کاری از جمله: کمیته آموزش، کمیته مالی، و کمیته روابط عمومی، راهاندازی شده بود.
28 مهر 1385: با فعال شدن تبریز و ظهور روشنفکران مدافع حقوق برابر این شهر در میان مردم و گفتگوی چهره به چهره با همشهریان آذربایجانی، شهر اصفهان ــ معروف به نصف جهان ــ سومین شهر مملکت ایران است که در همان سال، آستین همت بالا کشید و کمپین در این شهر تاریخی، راهاندازی شد. کمپین اصفهان طی یک جلسه با حضور زنان مدافع حقوق برابر، و فعالان روشنفکر طبقه متوسط این شهر که در تشکل های غیر دولتی فعالیت می کردند شکل گرفت. این نشست در دفتر انجمن زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست شاخه اصفهان تشکیل شد و تعدادی از فعالان تشکلهای غیر دولتی (از جمله اعضا شبکه تشکلهای غیر دولتی زنان) نیز حضوری موثر داشتند. زنان فرهیخته و مبارز اصفهانی طی این نشست تصمیم گرفتند فعالانی را که به شکل گروهی یا به صورت فردی قصد همکاری با کمپین دارند بدون اینکه ملزم باشند که حول تشکل خاصی جمع شوند به طور آزادانه به فعالیت بپردازند. وبلاگ کمپین در اصفهان نیز در 21 فروردین 87 راه اندازی شد.
13 آبان 1385: چهارمین شهر، همدان بود. در روز سیزدهم آبان ماه چهارسال پیش (1385)، به همت جمعی از روشنفکران مدافع حقوق زنان، کمپین یک میلیون امضاء در شهر همدان نیز شکل گرفت. راه اندازی کمپین همدان با تشکیل کارگاه بحث و آشنایی با حقوق زنان اعلان عمومی شد. روزهای آغاز مهر ماه همان سال، در فضای سالن اجتماعات ورشو تهران وقتی که درحاشیه نشست سازمانهای غیردولتی بیانیه کمپین برای جمع آوری امضا بین مدعوین توزیع می شد تعدادی از دختران و پسران همدانی پس از امضای بیانیه به راهاندازی کمپین در شهر زادگاه خود اندیشه کردند و یک ماه بعد مصمم شدند که به ایده برابری خواهانه خود، جامه عمل بپوشانند. از این رو به فکر برگزاری کارگاه افتادند تا بدین وسیله راهاندازی کمپین همدان را به طور رسمی اعلام نمایند. سرانجام، کارگاه در محل «خانه تشکلهای همدان» برگزار گردید. 15 نفر در کارگاه شرکت کردند. حدود نیمی از شرکتکنندگان، اعضای جوان و تحصیل کرده تشکلهای غیردولتی بودند و نیم دیگر، معلمان میانسالی که صمیمانه میخواستند در کمپین به فعالیت بپردازند. روشنفکران همدانی ـ دختر و پسر ـ این کارگاه را با موفقیت و پربار، برگزار نمودند. (وبلاگ همدانی ها نیز در نهم فروردین 87 آغاز به کار کرد.)
14 آبان 1385: خطه سرسبز کشور هم پذیرای کمپین شد. شهر گرگان هم در پاییز سال 1385 به کمپین یک میلیون امضاء پیوست. یک جمع مطالعاتی از روشنفکران متعهد طبقه متوسط این شهر سر سبز که در آستانه شکلگیری کمپین در حال تولد بود، هسته اولیه شکل گیری کمپین را در گرگان زیبا تشکیل دادند. مثل فعالان تبریزی، مدافعان حقوق برابر در شهر گرگان نیز از همان روز اول در کمپین حضوری فعال داشتند. آنان جمع آوری امضا را نیز از همان روزهای اولیه افتتاح کمپین با جدیت شروع کرده بودند ولیکن شکلگیری و تثبیت کارگروهها و تدارک مقدمات جهت تداوم منظم برگزاری کارگاهها البته کمی به طول انجامید و سرانجام در آبان ماه منعقد شد. آن جمع مطالعاتی و مصمم در فاصله کوتاهی موفق گردید با تشکیل یک کارگاه 22 نفره در کانون دوستداران کتاب، آغاز به کار کمپین گرگان را اعلان عمومی نماید.
18 آبان 1385: یاشاسین آذربایجان. سرزمین آذربایجان فقط به یک شهر خود قناعت نکرد لذا کمپین جمع آوری یک میلیون امضاء در همان سال اول، در شهر زنجان نیز افتتاح شد. روشنفکران و فعالان جنبش زنان در شهر زنجان با حضور پرنشاط شان در مراسم افتتاحیه کمپین (در مقابل سالن موسسه رعد)، از همان دقایق آغاز بکار این کارزار جمعی، فعال بودند. آنان چند ماه بعد طی یک نشست عمومی درباره قوانین تبعیض آمیز که در 11 آبان ماه 85 در شهر زادگاه شان برگزار نمودند در واقع موفق به شکل دادن کمپین زنجان شدند. در آن نشست، حضور «خانم نسرین ستوده» وکیل دعاوی، به همراه بیش از یکصد نفر از فعالان زنجانی، جلسه را هرچه پربارتر کرده بود. بخش اصلی بنیانگذاران کمپین زنجان در واقع اعضای موسسه غیر دولتی «ترانه» بودند که از سال 82 در حوزه مسایل زنان فعالیت می نمودند. با توجه به آن پیشینه بود که 18 آبان ماه 85، (یعنی یک هفته پس از برگزاری نشست) با دعوت از همه علاقمندان به فعالیت در کمپین، کمیته های کمپین یک میلیون امضا را در شهر زنجان تشکیل دادند. تشکیل کمیته آموزش، کمیته اطلاع رسانی، مالی، تدارکات، و شهرستانها، از گامهای اولیه و استوار زنجانیها برای شکل دهی و گسترش کمپین در این شهر بود.
23 آبان 1385: کمپین یک میلیون امضا در کرج ـ شهر همجوار تهران ـ پس از برگزاری سمیناری با حضور شصت نفر از فعالان کمپین، در روز 23 آبان ماه 85 کلید خورد. لازم به ذکر است که فعالان و روشنفکران متعهد کرج از همان روزهای آغازین کمپین در تهران و همدوش با دیگر یاران شان، به جمع آوری امضا می پرداختند ولی سرانجام به این نتیجه رسیدند که افزون بر فعالیت های گسترده شان، نهاد مستقل کمپین کرج را نیز راه بیاندازند. کمپین کرج با تشکیل کارگاه آموزشی و با حضور 60 نفر از اقشار مختلف طبقه متوسط این شهر، یکی از متفاوت ترین کارگاه های کمپین بود. در آن کارگاه از دانشجو، معلم، پزشک، دبیر، کتابدار، زن خانه دار، استاد دانشگاه گرفته تا زنانی که مدیر مهدکودک، مربی سوارکاری، عکاس، گرافیست، نقاش و کارگردان سینما بودند حضور داشتند. علاوه بر حضور نمایندگان گروههای طبقه متوسط جدید کرج، تعدادی از اعضای چند انجمن فعال غیردولتی مثل اعضای «جمعیتهای محیط زیستی» و «همیاری سلامت روان» نیز با هدف فعالیت برای جمع آوری یک میلیون امضا، در این کارگاه حضور به هم رسانیده بودند. پس از یک و نیم سال فعالیت خستگی ناپذیر روشنفکران متعهد کرج و دوستداران حقوق برابر، در 9 اردیبهشت 1387 رسانه اینترنتی کمپین این شهر نیز راه اندازی شد.
11 آذرماه 1385: در همان سال اول، کمپین یک میلیون امضا به منطقه کویری ایران هم تسری یافت. راه اندازی کمپین یک میلیون امضا در شهر یزد با همکاری تعدادی از علاقمندان به برابری این شهر، و حضور تعدادی از کنشگران کمپین تهران، پا گرفت. جالب است که کارگاه یزد، اول بار در یک مغازه کوچک برگزار گردید. مغازه ای که صاحب اش برای چند ساعت آن را در اختیار علاقمندان به کمپین گذاشته بود و آنها با کرایه 20 صندلی و آوردن یک تخته سفید و نصب آن بر دیوار مغازه، محیط آن دکان را برای برگزاری کارگاه آماده کرده بودند. در همدان و تبریز و گرگان و زنجان بار اصلی هماهنگی افراد برای شرکت در کارگاه های آموزشی بر دوش محافل و سازمان های غیردولتی زنان قرار داشت و شرکت کنندگان نیز اغلب اعضای فعال این تشکل ها بودند. ولیکن در شهرستان یزد به دلیل فعال نبودن تشکل های غیردولتی زنان، این گروه با شیوه ای متفاوت شکل گرفته بود: با ارتباط چهره به چهره با فعالان اجتماعی یزد و حساس کردن آنها به نابرابری های حقوقی و در نهایت جلب موافقت و همکاری آنها برای راه اندازی کمپین یک میلیون امضا در این شهر کویری. برای برگزاری کارگاه آموزشی در یزد یک تیم شش نفره از فعالان کمپین تهران راهی این شهر شد. کارگاه با دادن شماره های تماس و برنامهریزی برای یک همکاری مستمر و بلند مدت به پایان رسید. با امید به این که گردهم آمدن این گروه کوچک، آغازی باشد برای حرکتهای هدفمند و سازماندهی شده در یزد، و شاید هم نقطه شروعی برای شکل گیری و گسترش سازمانهای غیردولتی زنان.
23 آذرماه 1385 : حدود سه ماه پس از آغاز بهکار کمپین، اولین نشست سراسری اعضاء و فعالان کمپین یک میلیون امضا در تهران برگزار شد.
8 دیماه 1385: دیماه سال 1385 مصادف است با تشکیل کمپین در شهر تاریخی کرمانشاه. در ادامه گسترش کمپین یک میلیون امضا در شهرهای مختلف کشور، و ایجاد نهادهای مستقل و خودبنیاد در این شبکه دموکراتیک، سرانجام در «هشتم دی ماه» همان سال، در غرب کشور به همت جمعی روشنفکر شامل دختران و پسران تحصیل کرده و عدالت خواه کرمانشاهی، کمپین یک میلیون امضا رسما و عملا کار خود را در این شهر آغاز کرد. شکلگیری کمپین کرمانشاه بنا به دعوت فعالان یک سازمان غیر دولتی و شرکت بیش از 30 نفر از مدافعان برابری این شهر در کارگاه آموزشی، افتتاح شده بود.
3 اسفند 1385 : خراسان رضوی هم به کمپین یک میلیون امضاء پیوست. شهر زیارتی و معنوی و باصفای مشهد در تاریخ سوم اسفندماه سال 85 ، کمپین را پذیرا شد. افتتاح کمپین یک میلیون امضاء در این شهر با تشکیل کارگاه آموزشی و با حضور گروهی از داوطلبان مشهدی، در این شهر زوّار پذیر و پُر رفت و آمد، کلید خورد و کنش گران حقوق برابر این شهر فعالیت آگاه گرانه و حقوقی خود را آغاز نمودند. مشهدی ها در سوم اسفند ماه همان سال (1385) به گرمی و گشاده رویی میزبان اعضای کمپین شدند. کارگاه در دفتر کوچک اقوام یکی از مدافعان حقوق برابر تشکیل شد. البته قبل از برگزاری کارگاه، جمع اوری امضا شروع شده بود. لذا برگزاری کارگاه در واقع بهانه ای بود برای کار منسجم جمعی و گروهی و سازمان یافته تر در شهر زیبا و زیارتی مشهد.
5 اسفند 1385: در تاریخ باستانی ایران روز شنبه پنجم اسفند ماه مصادف است با «روز زن»، در این روز تعدادی از مادران فعال در کمپین تهران با کمک هم، نهادی با نام و عنوان «کمیته مادران کمپین» را شکل دادند. این کمیته در 5 اسفندماه افتتاح شد. اولین نشست «کمیته مادران» در همین روز در شهر تهران برگزار گردید.
10 اسفند 1385: در همان سال اول، دومین شهر در شمال ایران پذیرای مدافعان حقوق برابر است. جنبش زنان و مبارزات حق طلبانه در خطه سرسبز و حماسی زادگاه سردار جنگل، سابقه ای بس دیرینه دارد. به خصوص فضای فرهنگی شهر رشت که در زمینه دفاع از حقوق زنان، از زمان جنبش مشروطیت ـ همچون تبریز ـ پیش کسوت بوده است. بر بستر این سابقه تاریخی درخشان است که در روز دهم اسفند ماه سال 85 به رغم فشار و تهدید نیروی انتظامی، سرانجام با برگزاری کارگاه آموزشی در این شهر ـ که با همت دو گروه فعال این شهر برگزار شد ـ کمپین یک میلیون امضا در رشت، آغاز به کار کرد.
16 اسفند 1385: هنوز سال 1385 به پایان نرسیده بود که اقلیم کردستان برای دومین بار تشکیل کمپین یک میلیون امضا را در یکی دیگر از شهرهای خود جشن گرفت. در اسفندماه و آستانه هشتم مارس «روز بین المللی زن»، کمپین یک میلیون امضا در شهر سنندج نیز برپا می گردد. ولیکن این بار به جای اینکه فعالان کمپین تهران به کردستان بروند کردها به تهران می آیند. با حضور آنان، کارگاهی 12 نفره برای زنانی که علاوه بر تبعیضات جنسیتی با تبعیضات قومی نیز دست و پنجه نرم می کنند تشکیل می شود و پس از آن، کمپین سنندج کار خود را با هدف گسترش کمپین در شهرهای دیگر کردستان، آغاز م کند.
24 اسفند1385: با گذشت یک هفته از هشتم مارس «روز بین المللی زن»، در اسفند 85 دومین نشست عمومی و سراسری کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض آمیز در تهران با ارائه گزارش های دسته اول و تبادل نظر اعضای داوطلب برای ادامه فعالیت ها، با موفقیت برگزار می گردد.
6 اردیبهشت 1386: دو ماه بعد از دومین اجلاس عمومی، اعضای کمپین تهران موفق شدند سومین نشست عمومی اعضای داوطلب کمپین را با موضوع «رابطه کمپین با احزاب و جنبش های دیگر» (در سال 1386) برگزار نمایند. موضوع پانل اول این نشست «رابطه کمپین با احزاب سیاسی» و عنوان پانل دوم این نشست “رابطه کمپین با دیگر جنبش های اجتماعی” بود که سر آخر با سخنرانی خانم شهلا انتصاری به پایان خود رسید.
5 تیر ماه 1386 : خوشا شیراز و وضع بی مثال اش: سرزمین حافظ و سعدی نیز به استقبال کمپین شتافت. آری شیراز هم به شبکه سراسری کمپین یک میلیون امضاء برای تغییر قوانین تبعیض آمیز ملحق شد. با آغاز به کار وبلاگ مدافعان و فعالان جمع آوری یک میلیون امضا در شیراز، کمپین این شهر نیز به طور جدی و فعال، حضور و حیات خود را در این نهضت مسالمت آمیز و رفرمیستی، به همگان اعلام نمود.
11 شهریور 1386 : برگزاری مراسم اولین سالگرد کمپین یک میلیون امضا در شهرستان بابل، دستمایه ای بود برای شکل گیری فعالیت مستقل کنشگران علاقمند بابل به کسب حقوق برابر زنان با مردان ایران زمین. برگزاری این مراسم صمیمی در واقع آغازی برای اعلام رسمی فعالیت کمپین در سومین شهر شمالی کشورمان شد. پس از برگزاری این نشست، فعالان عرصه حقوق برابر این شهر، جمع آوری امضاها را که از پیش آغاز کرده بودند، با امید و شادابی بیشتر، گسترش دادند.
23 شهریور 1386: برگزاری کارگاه برای داوطلبان جدید در منزل یکی ازداوطلبان کمیپن یک میلیون امضا در خرم آباد مورد هجوم 10 پلیس مسلح ، چند مامور اطلاعاتی و سه زن پلیس قرار گرفت. درجریان این حمله ،25 نفراز جمله پنج نفرتسهیلگری که از تهران به خرم آباد رفته بودند دستگیر شدند. پس از ضرب وشتم دستگیر شدگان وانتقال آنهابه اداره اطلاعات خرم آباد، بعد از 12 ساعت بازجویی تمام بازداشت شدگان به جز صاحبخانه و دوتن دیگر ، آزاد شدند. هرچند این حمله موجب توقف موقت فعالیت کمپین شد اما به هرحال نشان از آغاز فعالیت کمپین درآن شهربود.
1 آبان 1386 : آبانماه سال 86 یکی از ماههای بیادماندنی در جنبش زنان است. در این ماه تعدادی از مدافعان حقوق برابر در استان مرزی و محروم سیستان و بلوچستان موفق شدند با راه اندازی وبلاگ کمپین زاهدان، آغاز بکار کمپین یک میلیون امضا در این شهر را رسما اعلام نمایند.
18 آذر 1386: پاییز زیبا و دلنشین سال 86 بود و به رغم افزایش فشارها و تهدیدها نسبت به فعالیت اعضای داوطلب کمپین، نوبت به استان مرکزی رسیده بود. آری، شهر صنعتی اراک هم در چنین شرایطی با راه اندازی وبلاگ اینترنتی در این شهر، در 18 آذر 86 به شبکه سراسری کمپین یک میلیون امضا ملحق می شود.
14 اردیبهشت 1387: سال 87 با وجود برخوردهای امنیتی با اعضای داوطلب کمپین یک میلیون امضا و اُفت فعالیت کمپینی ها در پایتخت اما شهر محروم و ستمدیده ی زابل (واقع در استان سیستان و بلوچستان) نیز به جمع کمپین یک میلیون امضاء برای تغییر قوانین تبعیض آمیز می پیوندد.
19 اردیبهشت 1387: شهر آمل سومین شهر از خطه سرسبز شمال کشور است که در سال 87 با راه اندازی وب سایت کمپین یک میلیون امضا در این شهر به جمع داوطلبان جمع آوری امضا می پیوندد، امضاهایی برای تغییر و اصلاح قوانین تبعیض آمیز که قرار بود به مجلس شورای اسلامی تحویل داده شود.
15 خرداد 1387 : یک هفته مانده به سالروز 22 خرداد (روز همبستگی زنان ایران)، شهر ستمدیده ی ایلام واقع در منطقه غرب کشور، به شبکه ی سراسری کمپین یک میلیون امضا متصل می شود و فعالان داوطلب این شهر فعالیت اصلاح طلبانه و آگاهی بخش خود را با هدف تغییر و اصلاح قوانین نابرابر آغاز می کنند.
25 مهر 1387: بیستمین شهر کشور که به کارزار مسالمت آمیز و رفرم طلب کمپین جمع آوری یک میلیون امضاء می پیوندد شهر باستانی و زیبای کویرهای ایران ـ کرمان ـ است که در روز بیست و پنج مهر سال 87 و در حالی که فعالیت های کمپین در اکثر مناطق رو به افول نهاده، و بخش اعظم فعالیت ها به دنیای مجازی (اینترنت) محدود شده است با راه اندازی وب سایت کمپین یک میلیون امضا در این شهر، به عرصه روابط دموکراتیک و شبکه مجازی کمپین ملحق می شود.
30 آذر ماه 1387: سرانجام به آخرین شهر کشور می رویم، به شهر ـ ساری ـ در منطقه سرسبز شمال ایران که بیست و یکمین شهری است که پذیرای کمپین می شود. گروه کمپین شهرستان ساری انگیزه خود را در رابطه با تشکیل این گروه و راه اندازی رسانه اینترنتی برای آن، نیاز این نوع فعالیت اصلاح طلبانه و فرهنگ سازی در شهر های کوچک تر ــ که زنان آن از امکانات و آزادی کمتر برخوردارند ــ بیان کرده است.
منابع :
◀️ 7. نشریه «زنگ مدرسه»، نشریه داخلی مدرسه فمینیستی زنان
+ There are no comments
Add yours