جنبش سبز و اهمیت جهانی آن

۱ min read

پراوو مازومدار / ترجمه فرهاد داودی-18 شهریور 1389

مدرسه فمینیستی: مقاله حاضر نوشته «پراوو مازومدار»، بحثی است در مورد مقاله «جنبش سبز و اسطوره شرمندگی طبقه متوسط» به قلم نوشین احمدی خراسانی که در مهرماه سال گذشته (1388) در سایت مدرسه فمینیستی منتشر شده است. مقاله پراوو مازومدار به انگلیسی منتشر شده و توسط فرهاد داوودی برای انتشار در سایت مدرسه فمینیستی ترجمه شده است.

پراوو مازومدار( PRAVU MAZUMDAR) فیلسوف هندی الاصل، تحصیلات اولیه خود را در دانشگاهی در دهلی نو گذرانده است و سپس دکترای خود را در رشته فلسفه در دانشگاه اشتوتگارت آلمان گرفته است. او اکنون به تحقیق و تدریس در رشته فلسفه در دانشگاه آلمان مشغول است. حوزه کاری او شامل هنر و فلسفه است و کتاب هایی که از او منتشر شده عمدتا در رابطه با دیدگاه پست مدرنیسم فرانسوی و به طور خاص بر نظرات میشل فوکو است. تازه ترین کتاب او درباره «استعمار و تروریسم» در سال 2010 منتشر شده است.

مقالۀ خانم نوشین احمدی خراسانی به نام « جنبش سبز و اسطورۀ شرمندگی طبقۀ متوسط* » برای فرد خارجی ناآشنا با پیچیدگی های سیاست در ایران کمابیش آموزنده است. مقالۀ ایشان این جنبش را به «جوهرۀ» آن، تجزیه می کند و «تکثر گرایی» را به منزلۀ استخوان بندی سیاسی این جنبش و عامل اصلی جذابیت اش برای ذهن مدرن آشکار می سازد. از مقاله خانم احمدی می توان چنین برداشت کرد که «کثرت گرایی» در متن جنبش سبز چیزی بیش از مسئلۀ صرف حقانیت سیاسی، تعالی اخلاقی یا تاکتیکی هوشمندانه است و اینکه «کثرت گرایی» جزو تفکیک ناپذیر همین رگۀ سیاسی است که راهنمای این جنبش است و ظاهراً نیروهای متفاوت سیاسی همچون زنان، کارگران و اقلیت ها از آن پشتیبانی می کنند. پس می توان نتیجه گرفت که جدا کردن و حذف کثرت گرایی از این جنبش به معنی حذف سبک و روح و جوهره آن است.

تحلیل خانم احمدی خراسانی بار دیگر ما را به یاد این نکته می اندازد که کثرت گرایی اساساً جزو تفکیک ناپذیر تمرکززدایی از قدرت و گرایش صلح آمیز فکری است و بلافاصله اندیشۀ «مهاتما گاندی» و «میشل فوکو» را تداعی می کند. زیرا کثرت گرایی، در متن عینی سیاسی، شامل پذیرش دوسویه جهان بینی های گوناگون است که هدفی مشترک و حداقلی، آنها را متحد می کند.

در جنبشی که مهاتما گاندی به راه انداخت هندوها، مسلمانان و مسیحیان توانستند تفاوت های دینی خود را بپذیرند و زیر پرچم منافع مشترک، که سواراج [1] یا خود گردانی بود، متحد شوند که نه فقط درخواستی سیاسی بود بلکه، اساسی تر از آن، سبک زندگی و تفکری بود که شامل خود بسندگی، افزایش خودآگاهی با توجه به منابع در دسترس و امکانات بالقوه و پیوند و اتحاد بین ” حلقه های اقیانوسی” [2] بود. به همین منوال، چنین می نماید که جنبش سبز هم چیزی بیش از دستورکاری سیاسی را پیشنهاد می دهد. این جنبش ــ درست همانند جنبش گاندی ــ همانا شیوه ای از وجود اجتماعی و روحی را پیشنهاد می دهد. این نقطۀ قوت و ربط تحلیل نرفتۀ جنبش گاندی است. این همان نقطۀ قوت جنبش سبز است.

می توان چنین برداشت کرد که کثرت گرایی جنبش سبز ارتباط تنگاتنگی با ساختار سازمانی آن نیز دارد که هیچ مرکز یا ایدئولو‍ژی مرکزی آن را از بالا دیکته نمی کند بلکه اساساً بر پایۀ ساختار روابط ارتباطی و افقی قرار دارد. اکنون کاملاً می دانیم که این روابط را نه فقط آخرین فناوری های رقمی بلکه هدف حداقلی مشترکی در زمینۀ حقوق مدنی، با توجه به چارچوب قانون اساسی موجود و ظرفیت آن برای اصلاح شدن، توانا ساخته است.

قدرت، چنانکه فوکو بارها آن را گفته، چیزی اسرارآمیز نیست که از مرکزی خودکامه ساطع شود بلکه چیزی است که توانایی آن را دارد که چیزهایی ناهمگن همچون نهادها، معماری ها و گفتمان ها را به شکلی راهبردی به هم پیوند دهد. «قدرت» چیزی است که شکل روابطی (ارتباطی) را به خود می گیرد که افراد، تن آنان، بده بستان های شفاهی و اعمال غیرشفاهی آنان را در می نوردد. مقالۀ خانم نوشین احمدی خراسانی این نتیجه گیری را برای خواننده امکان پذیر می سازد که نیروی جنبش سبز در شفافیتی نهفته که کثرت گرایی، آن را پدید آورده و فرهنگ، آزادی ارتباطی آن را توانا ساخته است؛ چنانکه میرحسین موسوی آن را هر از گاهی مطرح کرده شامل: بده بستان آزاد تجربه ها و اندیشه ها بین همسایگان و کاربست های [3] دسته جمعی بازاندیشی و روشنگری اجتماعی است.

نتیجۀ ضمنی جالب تر در بازاندیشی های خانم نوشین احمدی در این ایده نهفته که این تکثرگرایی، که نیرو و پایداری جنبش سبز را به بار آورده، «ناشی از نقش طبقۀ متوسط است». زیرا فقط دو راه امکان پذیر است که طبقۀ متوسط از طریق آنها می تواند در جنبش های اجتماعی شرکت کند: این طبقه یا می تواند به مثابه مرکز ناتوان جامعه ای درحال نزاع و جنگ عمل کند که بین طبقات فرادست و فرودست در نوسان است و بی توجهی و تحقیر هر دو آنها، نصیبش می شود. یا می تواند به منزلۀ “مرکزی” دموکراتیک و تمرکز زدایی شده در جامعه عمل کند، که فضایی لازم را در بازنمایی منافع چندلایۀ طبقات، اقلیت ها، خرده فرهنگ ها و افراد درگیر در مبارزه را می آفریند.

درست است، چنین جنبشی نمی تواند در دستور کار خود کلّ مسائل و مشکلات همۀ گروه های درگیر را بگنجاند بلکه فقط شامل مجموعه ای از درخواست های حداقلی مربوط به آزادی های مدنی است که تحقق آنها به سود همه است. از این رو، طبقۀ متوسط به منزلۀ “مرکزی” تمرکززدا شده در جامعه، فضا یا رسانه ای است که توانایی انتقال تجربه ای را دارد که کاربست سیاسی از طریق آن می تواند همچون روش شناسی نسبی ای عمل کند که دیگر نیت ارائۀ راه حلّی نهایی و کلان و جامع را ندارد. راه حلّ حداقلی پیشنهادی چنین کاربستی را دیگر نمی توان به منزلۀ خیانت آرمان های خودکامه یا به مثابه انحراف سزاوار سرزنش از برنامه ای انقلابی دانست بلکه بیشتر آن را باید راه حلی نسبی، اما قدمی واقعی به سوی دستیابی به زندگی بهتر تلقی کرد.

کوتاه سخن آنکه: صلح آمیزی ذاتی در کثرت گرایی جنبش سبز شامل پذیرش فعال تفاوت است و در ساختارهایی سازمانی تجسد یافته که یادآور “همانندی خانوادگی” ویتگنشتاین است و در طول خطوطی ارتباطی انتقال می یابد که همۀ کسانی را به هم پیوند می دهد که بیش از رو در رویی آمادۀ همکاری با یکدیگر در تحقق اهداف حداقلّی بهبود و اصلاح سرنوشت مشترک اند. بی اغراق باید گفت که این جایی است که می توان جنبش سبز را همچون تجربه ای کارآمد ارزیابی کرد. هرچند تعیین تاریخ حاصل این تجربه غیر قطعی است، هرچند که با هماوردجویی های جدّی از درون و بیرون رو به روست، اما تا اینجا می توان دید که حرکت را آغاز کرده است.

جنبش سبز با توجه به سبک همکارانۀ آن تا رو در رویی، و با ارزیابی از سرشت جهانی هماوردجویی های اقتصادی و بوم شناختی که امروزه در برابر انسان قرار گرفته، پارادایمی برای کنش سیاسی ارائه می دهد که الهام بخش آن مردمی در دیگر بخش های جهان است که درگیر مبارزه برای دگرگونی های ضروری در راه بقای نهایی اجتماع جهانی ما هستند.

به کُنه ارزش حقیقی جنبش سبز فقط هنگامی می توان پی برد که نیّت جهانشمول آنرا درک کرد: نه فقط همچون مجموعه ای از کنش های محلّی و سیاسی بلکه ورای آن و به منزلۀ فرایندی از اندیشه که ربط چشمگیر با آرمان های رهایی بخش معاصر در سطح جهانی دارد.

پانوشت:

◀️  و مقاله «جنبش سبز و اسطوره شرمندگی طبقه متوسط» نوشته نوشین احمدی خراسانی را می توانید در لینک زیر مشاهده کنید:

http://iranianfeministschool.org/spip.php?article3282

مطالب مرتبط

+ There are no comments

Add yours