مدرسه فمینیستی : ناآرامیهای تونس در ژانویهی ۲۰۱۱ تمام دنیا را متعجب کرد. به دنبال خودسوزی مستأصلانهی مردی جوان٬ ناآرامی گسترده در این کشور آفریقای شمالی باعث برکناری نامنتظرهی رییسجمهور زینالعابدین بن علی از دیکتاتوری ۲۳ سالهاش شد. امید برای تغییر در سرتاسر تونس و حتا در کشورهای همسایه گسترش پیدا کرده است. اما واقعاً تغییری اتفاق خواهد افتاد؟ زنان بهخصوص در این لحظات انقلابی چهگونه رفتار خواهند کرد؟ در مقابل این تحولات سریع تونس، دانش ما دربارهی مشکلات زنان این کشور بسیار ناچیز است.
تونس را به عنوان اولین کشور عرب میشناسند که قانون چندهمسری برای مردان را ممنوع اعلام کرده و برای «حقوق فردی»اش مشهور است که مجموعهای از قوانینی است که حرکتی پیشرو در زمینهی تساوی حقوق زنان و مردان دست کم در حیطهی قانون به شمار میرود. بهرغم توجه تونس به تساوی حقوق زنان و مردان در قیاس با دیگر کشورهای مسلمان، در مقایسه با ناآرامیهای پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران در خرداد ۱۳۸۸ که به جنبش سبز معروف شده، به نظر میرسد که حضور زنان در میان تجمعات بزرگ تونسیها به وضوح کمتر است. اما این فقط چیزی است که به چشم میآید. در بسیاری از حالتها حقوق زنان در زمان زمامداری بن علی شبیه به موقعیت زنان در زمان رژیم پهلوی (۱۳۵۷ – ۱۳۰۴) در ایران بود.
به عنوان یک ایرانی و یک فمینیست چندملیتی، بهخصوص علاقه دارم بدانم که آیا این تغییرات سریع در تونس منجر به اصلاحات فمینیستی در حقوق زنان خواهد شد یا به اسلام سیاسی (و یا هر ایدئولوژی دیگر) خواهد انجامید؟ اتفاقی که بعد از انقلاب ۱۳۵۷ در ایران افتاد: شورشی مردمی و چندبعدی که موجب برکناری سلطنت پهلوی شد اما فوراً توسط آیتالله روحالله خمینی و متحدانش در اختیار گرفته شد. اسلامیکردن انقلاب و صعود آیتاللهها به قدرت کامل، به سرعت حقوق زنان را محدود کرد و در نهایت سیستمی بر اساس جدایی جنسیتی پدید آورد، سیستمی که تمام فمینیستهای ایرانی با هر اعتقاد ایدئولوژیک در سی سال گذشته در حال مبارزه و اصلاح آن هستند. آیا چنین اتفاقی در تونس تکرار خواهد شد؟
برای جواب دادن به سؤالاتم راجع به نقش زنان در درگیریهای اخیر تونس و آیندهی فمینیسم در این کشور، با یکی از اساتید برجستهی فمینیست در تونس تماس گرفتم. دکتر آمال قرامی استاد دانشکدهی اسناد، هنر و مردمشناسی دانشگاه منوبهی تونس است. او مطالعات جنسیتی، تاریخ زنان و مطالعات اسلامی درس میدهد و به طور متناوب در کنفرانسهای بینالمللی سخنرانی میکند. او همچنین مدیریت برنامهی ترجمهی تاریخ تمدن و اندیشه را در مرکز ملی ترجمهی تونس بر عهده دارد.
با دکتر قرامی از طریق فیسبوک تماس گرفتم، همان شبکهی اجتماعی که تأثیر زیادی در ناآرامیهای تونس و ایران داشت. آنچه در زیر میخوانید سؤالات من و پاسخهای دکتر قرامی در مورد تحلیل طغیان اخیر مردم تونس است.
واکنش و اندیشههای فوری شما بعد از تحولات اخیر در تونس و برکناری زینالعابدین بن علی چه بود؟
فکر میکنم که «انقلاب جوان» نه تنها برای مردم تونس بلکه برای تمام مردم بهخصوص در خاورمیانه حادثهای تاریخی است. دستاوردهای این انقلاب نشاندهندهی خواست مردم برای تغییر زندگیشان و برقراری یک جمهوری دموکراتیک جدید است. این انقلاب واقعاً برای روشنفکران تعجبآور بود.
نقش گروههای حقوق زنان در این تحولات چه بود؟
من معتقدم که تحولات اخیر نتیجهی حرکت خودجوش تمامی شهروندان تونس است: جوانان، بزرگسالان، زنان و مردان. هیچ شعار ایدئولوژیکی مطرح نشد. زنان به عنوان شهروند و نمایندگان تغییر حضور داشتند و نه به مثابه اعضای جنبشهای سیاسی یا حقوق بشری.
شرایط حقوق زنان تونس را در طول زمامداری بنعلی چگونه برآورد میکنید؟
گفتمان رسمی دولت تونس موقعیت زنان را در تونس الگویی برای تمام کشورهای عرب و مسلمان میدانست. اما در کشور مبارزاتی که فعالان حقوق زنان برای به دست آوردن عدالت، تساوی و حقوق بشر بیشتر انجام میدادند اغلب کمرنگ جلوه داده میشد و به چشم نمیآمد. برای مثال انجمن زنان دموکرات با فشار شدید دولت مواجه بود. تعداد زیادی از اعضای این انجمن تحت خشونتهای شدید پلیس و سرکوبهای رژیم بودند.
آیا هیچ سازمان مردمی زنان هست که در این لحظهی تاریخی بتواند پایداری حقوق زنان در تونس را در آینده تضمین کند؟
فکر میکنم انجمن زنان دموکرات تونس (ATFD) و انجمن توسعه و تحقیق زنان تونسی (AFTURD) دو سازمان پیشرویی هستند که سعی در مقاومت در برابر هر نوع ارتجاع دارند. آنها برای حقوق بیشتر مبارزه میکنند و بر شروع گفتگو و مباحثه با اسلامگرایان و دیگر مشکلات مربوط به حقوق زنان اصرار میورزند.
ترسها و امیدهای شما در این لحظهی تاریخی برای تونس چیست؟
امیدوارم که بتوانیم احزاب سیاسیمان را به گونهای سازماندهی کنیم تا کشوری جدید برای دفاع از حقوق و شأن بشر بسازیم. ترسمان از پسرفت ذهنیتها و اندیشههاست.
زنان تونس و دیگر کشورهای مسلمان عرب چه درسهایی باید از تجربههای یکدیگر بگیرند؟
به طور قطع زنان تمام دنیا میتوانند از یکدیگر یاد بگیرند و تجربههایشان را به اشتراک بگذارند. زنان عرب و مسلمان مسلماً از این انقلاب درس خواهند گرفت. فعالان زیادی به فعالیتهایشان ادامه خواهند داد تا موقعیتشان را تغییر دهند. اگر دولتها به این ندا حساس نباشند، زنان باید از «خیابان» برای مبارزه برای گرفتن حقوقشان استفاده کنند.
همانطور که میدانید سال ۱۳۸۸ زنان در خط مقدم ناآرامیهای دموکرات جنبش سبز ایران بودند. حضور زنان را چگونه در محتوای ایرانی و تونسیاش با یکدیگر مقایسه میکنید؟
من همیشه به جنبش سبز ایران حسادت میکردم برای این که نشانهی یک وجدان و مقاومت همگانی در برابر خشونت و استبداد است. متأسفانه این مقاومت به خیلی دلایل نتیجه نداد. در حقیقت من نگران جنبش حقوق زنان در ایرانم. هنگامی که دربارهی «انقلاب جوان» در تونس صحبت میکنیم، باید به یاد داشته باشیم که این انقلاب با استفاده از شبکههای اجتماعی اینترنتی و خیلی ابزارهای دیگر ممکن شد که اجازه داد جوانان بسیج شوند. من معتقدم در تونس ما برداشت متفاوتی از مدرنیته داریم که کمک کرد تا نگاه متفاوتی نسبت به فرهنگ و افکار عمومی داشته باشیم.
آیا نگران شرایط زنان در موقعیت آشفتهی کنونی در تونس هستید؟
ما خوشبینیم اما در عین حال باید حواسمان به معنای حقیقی انقلاب و ریسکها و چالشهایی که در آینده با آنها روبهرو خواهیم شد باشد.
آیا آیندهای برای پیشرفت حقوق زنان در چارچوب قوانین اسلامی یا در زمینهای گستردهتر در تونس پیشبینی میکنید؟
ما هیچ ایدهای راجع به اینکه چه ائتلافی میان رهبران روی خواهد داد نداریم، بنابراین بسیار زود است که دربارهی آینده صحبت کنیم. اولویت اول و فوری ما برپایی «جمهوری دوم» است.
+ There are no comments
Add yours