مدرسه فمینیستی: گسترش روزافزون رسانههای الکترونیکی و شبکههای اینترنتی، جهان زیست ما را کوچک و همبسته کرده است. هر تصویری و خبر هر حادثهای اگر در مناطق پرت و منزوی دنیا هم بوقوع پیوسته است به سرعت و در کمتر از دقیقه، به همه نقاط جهان منعکس میگردد. رایج شدن سبک زندگی مهاجرتی بدون وابستگی به خاک و ملیت، این وضعیت را تشدید کرده و مثلا اخبار و تصاویر بیش از هزار قایق روی رودخانه تیمز لندن که به مناسبت شصتمین سال سلطنت ملکه الیزابت در انگلستان، در همین لحظه ادامه دارد بوسیله شبکههای ماهوارهای و اینترنتی جلوی دیدگانمان در این سوی اقیانوس، ظاهر میشود و بلادرنگ بحثهای داغی مربوط به جنبههای مثبت و منفی نظام سلطنتی و جنسیت پادشاه که بهتر است زن باشد یا مرد؟ و این که چرا در ایران کنونی زنان اجازه ندارند که رییس کشورشان شوند، در فضاهای خانوادگی یا در بین دوستان و آشنایان دامن میزند.
یکی از بحثهایی که خیلی در بارهاش گفتگو میشود این است که چرا باید به دنیا آمدن در یک خانواده خاص مثل خاندان سلطنتی، امتیازاتی را برای آن دختر یا پسر به ارمغان بیاورد. این بحث طرفداران و مخالفانی دارد. ولی طرفداران این بحث غافل از آنند که موقعیتهای خانوادگی و وراثی به غیر از خاندان سلطنتی، در خانوادههای دیگر در همه جامعهها رایج است. مثلا بسیاری از دختران و پسران به خاطر به دنیا آمدن در یک خانواده روشنفکری، فرهنگی یا سیاسی از فرصتها و امکانات بسیاری برای ارتقاء موقعیت اجتماعی و سیاسی و فرهنگی خود برخوردار می شوند که بقیه هم ردیفان آنان این امتیازات را ندارند. یا افرادی به خاطر ژنتیک صدایشان یا زیبایی چهره شان که همه آنها امتیازات ژنتیکی است و برای داشتن آن زحمتی نکشیدهاند از امتیازات فراوانی بهرهمند می شوند. داشتن امتیازات خانوادگی و وراثتی تنها خاص خاندان سلطنتی نیست.
در انگلستان قرن 21، پسران ذکور خاندان سلطنتی مهم نبود که چه سن و سالی داشته باشند ولی نسبت به دختران برای به ارث بردن تاج و تخت در اولویت بودند و این سنت بیش از پانصدسال وجود داشت. در همین انگلستان تا قرن 16 مردم نگران بودند که آیا یک زن می تواند حکومت کند و بر تخت پادشاهی بنشیند؟… تا اینکه نشستن ملکه الیزابت اول بر تخت سلطنت این نگرانی ها را رفع کرد.[1] اما تا همین پارسال پسران خاندان سلطنتی بر دختران اولویت داشتند و این بحث مطرح بود در بین جامعه و مدافعان حقوق زنان که تغییر این سنت تبعیض آمیز به جنبش زنان کمک می کند یا نه. نتیجه آن شد که در سال 2011 بالاخره قانون انگلستان تغییر کرد و تبعیض میان دختران و پسران خاندان سلطنتی از میان رفت و «بر اساس اصلاحاتی که در سنت سیصد ساله دربار بریتانیا صورت گرفت، فرزند ارشد شاهزاده ویلیام و کاترین صرف نظر از این که دختر باشد یا پسر وارث تاج و تخت خواهد بود».[2]
حالا اگر به تاریخ کشور خودمان نظر بیاندازیم، میبینیم که تا سال 1346، زن ایرانی از حق سلطنت برخوردار نبوده است و تنها مردان خاندان سلطنتی میتوانستند وارث تاج و تخت ایران باشند. اما برخی زنان مدافع حقوق برابر، از جمله مهرانگیز منوچهریان، تلاش کردند تا فضای درونی سلطنت و پاسداری از میراث آن را نیز همچون دیگر عرصههای زندگی ایرانیان، به نفع منزلت و شأن زنان، بهبود بخشند.[3]
مهرانگیز منوچهریان تلاش خود را برای زنانهکردن نظام سلطنتی پهلوی از سالهای قبل یعنی از سال 1328 شمسی آغاز کرده بود. ولی با آغاز دهه 40 شمسی به تبعیض موجود در نحوه انتخاب ولیعهد که از میان پسران خاندان سلطنتی برگزیده میشد با صراحت و بیپروایی بیشتر، انتقاد کرد. وی طی فعالیتهایش آشکارا خواهان سهیم شدن زنان خاندان سلطنتی در میراثداری تاج و تخت سلطنتی شد.
تا پیش از سال 1346، در قانون اساسی ایران ولیعهدی به بزرگترین پسر پادشاه تعلق میگرفت و دختران پادشاه از حق وراثت پادشاهی در کشور ما محروم بودند. پس از سال 1346 علیرغم آن که دختران خاندان سلطنتی هنوز از ولیعهدی محروم بودند اما اصلاحاتی در قانون اساسی کشور به وقوع پیوست که بهتر دیدم شرح دقیق آن را از کتاب «سناتور» (به قلم نوشین احمدی خراسانی و پروین اردلان، ص 225)، در اینجا بیاورم:
«طبق آن چه منوچهریان در کتاباش و نیز سخنرانیهایش بیان کرده است، در آن زمان ولیعهد به دو طریق انتخاب میشد: در روش اول، شاه به خواست و صلاحدید خود یک نفر از اقارب و اقوام خود و حتا اشخاص خارج را برای این مقام برمیگزید؛ در روش دوم، انتخاب ولیعهد بهموجب قانون بود. روش انتخاب ولیعهد طبق قانون نیز به دو صورت بود: یا مسنترین عضو خانواده سلطنتی به مقام ولیعهدی میرسید یا نزدیکترین قوم و خویش پادشاه وارث تاج و تخت او شناخته میشد. روش اول بیشتر در رُم معمول بود و بعد در مراکش، اما روش دوم در بیشتر کشورهای سلطنتی مرسوم بود.» منوچهریان در بررسی تطبیقی با قوانین سایر کشورها به این نتیجه رسیده بود: «در آنجا که پادشاه به میل خود ولیعهدی انتخاب میکند با این که ظاهراً راجع به سلطنت زنان منعی نیست ولی سلاطین عملاً بین زن و مرد قائل به فرق شدهاند. به این معنی که در ممالکی که انتخاب ولیعهد معمول بوده است تاکنون پادشاهان، زنان را به ولیعهدی انتخاب نکردهاند. در آنجا که تعیین ولیعهد با قانون است حق توارث زنان و رسیدن آنها به مقام سلطنت در همه کشورها یکسان نیست».
طبق قانون اساسی ایران آن زمان ولایتعهدی با پسر بزرگتر پادشاه بود. منوچهریان با این اصل مخالف بود. و این مخالفت را هم در کتاب انتقاد قوانین اساسی و مدنی و کیفری ایران از نظر حقوق و هم در سخنرانی دوره دانشجوییاش عنوان کرد: «عادلانه این است که برای انتخاب ولیعهد، قاعده تساوی حقوق زن و مرد را قرار دهیم….». اما این پیشنهاد منوچهریان نیز راه بهجایی نبرد، چه سلطنت موروثی بود و آن هم برای افراد ذکور سلطنتی.
اگر منوچهریان نتوانست در ولایتعهدی زنان به موفقیت و تغییر قانون دست یابد اما در حمایت از نیابت سلطنت برای همسر شاه، ناموفق نبود. زیرا همزمان با اقدام دولت هویدا در ارائه طرح حمایت از خانواده به مجلس شورای ملی، مهرانگیز منوچهریان نیز بحث نیابت سلطنتی همسر شاه را به مجلس سنا برد. منوچهریان در 20 اسفند 1345 در بیانات قبل از دستور خود در مجلس سنا، مسئله نیابت سلطنت را مطرح کرد: «قانون اساسی ما نیابت سلطنت را پیشبینی کرده است ولی این پیشبینی با آن چه واقعاً باید باشد تفاوت دارد… شهبانو در همه جا همدم و همکار شاهنشاه آریامهر هستند و اصلاح اساسی به نحوی که شهبانو را نایب سلطنت قرار دهد لازمه سیر تکامل اجتماعی و همآهنگی با انقلاب سفید به شمار میآید.».
این مباحث در مجلس سنا سرانجام به بار نشست و در نهایت روزنامه پیغام امروز در اول شهریور 1346 خبر داد: «به موجب لایحه اصلاحی اصول 38، 41، 42 متمم قانون اساسی که نخستوزیر درباره انتخابات نایبالسلطنه به مجلس مؤسسان تقدیم کرد: تا ولیعهد به سن 20 سال نرسیده، شهبانوی مادر در امور نیابت سلطنت را به عهده میگیرد…»
به این ترتیب میبینیم که همزمان با تغییرات در قوانین خانواده به نفع زنان ایران در سال 1346، تغییراتی نیز در قانون اساسی در رابطه با خانواده سلطنتی به نفع زنان به وقوع پیوست.
پانوشت ها:
[1] http://www.pickledpolitics.com/arch…
[2] http://persian.euronews.com/2011/10…
[3] ـ منوچهریان، مهرانگیز، انتقاد قوانین اساسی و مدنی و کیفری ایران از نظر حقوق زن ، سازمان داوطلبان حمایت خانواده، چ 2، 1342.
+ There are no comments
Add yours