مدرسه فمینیستی: سال 1389 هنگامی که خبر انتشار کتاب «یادها»[1] نگارش ویدا حاجبی تبریزی، از آن سوی آب ها به گوش مان رسید، قصد کردیم تا به پاس صداقت این زن ایرانی که با عبور از دالان دود و آتش و خون و اسلحه، به طرز شگفت انگیزی به نقد این شیوه ی خشونت بار نشسته ـ تا بلکه نسل ما را با پیامدهای زیانبار ناشی از اندیشۀ قهر انقلابی و خشونت های سیاسی، آشنا سازد ـ ویژه نامه ای در مدرسه قمینیستی منتشر کنیم. اما زمانی که کتاب ویدا حاجبی منتشر شد، ما نسل کنونی جنبش زنان در حرکت جوشان و متلاطم آن زمان، شیوه «خشونت پرهیزی» را در کارزار «حق طلبی» به شکلی عریان و در عرصه عمل می آزمودیم، از این رو «فرصتی» دست نداد تا به پاس انتشار کتاب «یادها» و به احترام نویسنده اش آن ویژه نامه را منتشر نماییم. اکنون بیش از دو سال از آن زمان گذشته است و جامعه بحران زده ما در پیله «چه باید کرد» گرفتار آمده است. از یک سو به سرنوشت در ابهام مردمان لیبی و مصر و تونس می نگرد و سوی دیگر به سرنوشت فعلی مردمان سوریه چشم دوخته و همزمان، پیامدهای خونین و دامنه دار جنگ را در افغانستان و عراق می نگرد. اما از طرفی به روش خشونت پرهیز و موفق زنی در برمه ـ آنگ سان سوچی ـ هم نگاه می کند که این موفقیت تاریخی، حاصل بیست سال صبوری و تحمل حبس و رنج اوست. خانم سوچی توانسته با این روش مسالمت آمیز، کشورش را گام به گام به مرزهای گذار به دموکراسی (و آشتی و همزیستی با جهان)، نزدیک سازد.
و اما، این روندهای متفاوت از تجربه مبارزه که در این کشور و آن کشور می گذرد، تنها می تواند ماده خامی از تجارب بیرونی («دیگری») باشد که هم اکنون برای پاسخ به پرسش «چه باید کرد» در برابر همه ی ما مردمان خاورمیانه قرار گرفته است ولی برای درونی کردن و گزینش بهینه این تجارب، می بایست از فیلتر حافظه تاریخی و سنت های مبارزاتی «جامعه و تاریخ خودمان» عبور کند و از دل شرایط ویژه ایران ـ به عنوان یک کشور نفت خیز تحت حاکمیت دولتی ایدئولوژیک – تبیین گردد تا در زندگی ملی مان، به کار آید. به این اعتبار، بازنگری در سنت های مبارزاتی جامعه ایران و دقت و موشکافی در فرآیند تعامل با این سنت ها (در میان نسل های گذشته و معاصر) است که می تواند منجر به «از آن خود کردن» بهترین گزینه از میان تجربه مبارزاتی کشورها و مردمان «دیگر» باشد. در این میان، بازخوانی تجربه های بکر و تکرار ناپذیر زن مبارزی همچون «ویدا حاجبی تبریزی» که از نسل گذشته و از زنان انقلابی و نام آشنا طی سالهای منتهی به انقلاب 57 است (به خصوص که از دل سنت مبارزات خشن مسلحانه فراروییده و به نقد آن رسیده است)، می تواند در زندگی آینده نسل خشونت پرهیز ما زنان، حقیقتاَ تاثیرگذار باشد.
ویدا حاجبی تبریزی به سال 1314 خورشیدی در تهران چشم به جهان گشود. اما سفرش به پاریس در زمستان سال 1335 برای تحصیل، سرنوشت و آینده ی او را رقم زد. ویدا در فرانسه در «مدرسه عالی معماری پاریس» با فرح دیبا (فرح پهلوی) آشنا شد اما این دو زن راهی متفاوت پیمودند: اولی (فرح) به همسری مردی درآمد که دومی را به مبارزه مسلحانه علیه شوهر دوست اش واداشت. چرا که همزمان خواهرش نیز در فرانسه او را با محافل چپ گرا در پاریس آشنا کرد. این آشنایی سبب شد که ویدا در جشنواره جوانان سوسیالیست در مسکو شرکت کند و در سال 1340 در مبارزه مسلحانه ارتش آزادیبخش ملی در ونزوئلا حضور یابد و بعدها در مبارزات چریکی کشورهایی همچون کوبا، و الجزایر هم شرکت کند و در همان دوره طی اقامت کوتاه مدت در الجزیره طی کنفرانس آسیا،آفریقا با «چه گورا» و سپس در کوبا با فیدل کاسترو آشنا شود. ویدا حاجبی پس از گذراندن دوره های رزمی،چریکی (در کوبا)، در سال 1347 برای شرکت در جنبش ماه می 1968 به پاریس بر می گردد و در همان زمان در «هفتمین کنگره کنفدراسیون دانشجویان ایرانی» حضور می یابد و سال بعد راهی تهران می شود.
پس از بازگشت به ایران در «مؤسسه تحقیقات علوم اجتماعی» مشغول به کار می شود و در بخش پژوهش های عشایری و روستایی به کار پژوهش در روستاهای ایران می پردازد، اما روابط اش با شخصیت های سیاسی آن زمان سبب می شود که او نیز به رغم آن که فعالیت سیاسی خاصی در آن دوره ندارد در سال 1351 به زندان بیفتد و 7 سال از زندگی اش را در زندان بگذراند. ویدا حاجبی تبریزی در زندان است که فعالیت های حقوق بشری اپوزیسیون نظام پادشاهی در خارج از کشور سبب می شود که در سال ۱۳۵۶، ویدا حاجبی از سوی سازمان عفو بینالملل به عنوان «زندانی سال» شناخته شود. او پس از آزادی از زندان، در آبان ماه سال ۱۳۵۷ به «سازمان چریکهای فدایی خلق» ملحق می شود. هر چند یک سال بعد یعنی در اواخر سال ۱۳۵۸ او را از این سازمان اخراج می کنند. پس از این اخراج، ویدا با تنی چند از دوستانش گروهی با نام «جناح چپ» را تأسیس می کند. او در نهایت در سال 1362 پس از خروج همیشگی اش از ایران بین سال های 1365 تا 1373 مجله ای با عنوان «آغازی نو» را در پاریس بنیاد می نهد. پس از آن بود که او به طرزی شجاعانه، نقد و بازنگری نسبت به گذشته و باورهای انقلابی خود را آغاز می کند.
باری، اولین کتاب ویدا حاجبی تبریزی به نام «داد بیداد» را در دو جلد که حاصل این بازنگری است در سال 1383 و 84 منتشر شد و دومین سری از این بازنگری ها را در کتاب «یادها» ادامه داد. در این میان از ترجمه هایی مرتبط با مرور گذشته اش نیز غافل نشد و کتاب «مارکس هنگام فروریزی شوروی: زوال سیاست و روشنفکر» نوشته یوسف اسحاق پور را نیز به فارسی ترجمه کرد. کتاب «پری در خاطرۀ دوستانش» نیز اثری دیگری از ویدا حاجبی است که در سال 1383 منتشر شد. کتاب دو جلدی «داد بیداد» خاطرات او به همراه 37 تن از همبندی هایش در دوران پیش از انقلاب است که در سال 1384، این کتاب در ایران برنده تندیس «صدیقه دولت آبادی» شد. و چه زیبا بود که دو زن از دو تبار متفاوت (یعنی صدیقه دولت آبادی و ویدا حاجبی تبریزی)، با تندیسی که در روز جهانی زن، توسط گروهی از فعالان جنبش زنان پایه گذاری شده بود به یکدیگر رسیدند. این، دستامدِ همان مدارا و تساهلی است که ویدا حاجبی در بازنگری گذشته، معتقد است که هم نسلانش از فقدان آن رنج می بردند. امروز نسل ما از پرتوی جسارت ویداها در نقد و بازنگری به گذشته ی خود است که توانسته است گامی به جلو بردارد و به پاس شانه های مقاوم و مهربان امثال او است که ما نیز باید بتوانیم عزم و همت خود را برای برداشتن گامی به جلو ـ در پذیرش خطاهای مان و با انتقال تجربه های خود ـ به کار بندیم و نسل جوان جنبش زنان را، با انتقال این تجربه ها، آماده سازیم.
اما سه سال پیش از این که کتاب «داد بیداد» منتشر شود، در سال 1380 برای اولین بار پس از استقرار جمهوری اسلامی، در فصل نامه «جنس دوم»[2]، مقاله ای از ویدا حاجبی تبریزی در داخل کشور منتشر می شود که در آن مقاله، او صادقانه و بی پروا، اشتباهات نسل خود را بیان می کند: «ما نتوانستیم نقد آگاهانه و آزادیخواهانه را از نفی ناآگاهانه و جزم اندیشانه متمایز و مشخص کنیم». خانم حاجبی پس از نقد به گذشته خود، در ادامه مقاله به مبارزات جنبش زنان در آن مقطع یعنی در سال 1380 نیز اشاره می کند و می نویسد: «امروز بسیاری از زنان در برابر تبلیغات گروه های سنتی، برای دفاع از موجودیت و هویت زنانه شان دست به ابتکارهای بی سابقه ای می زنند (نظیر ورزش دسته جمعی و دوچرخه سواری در پارک های شهر، ایجاد ارکسترهای زنانه، انتشار سالنمای زنان، و…) و در قلمروهای علمی، ادبی، هنری و انتشاراتی حضوری دو چندان فعال یافته اند. تعداد روزافزون زنان نویسنده، تعداد روزافزون ناشران زن، وجود ده ها نشریه ویژه زنان، افزایش روزافزون تعداد زنان باسواد، افزایش روزافزون تعداد زنان در رشته های دانشگاهی و… جملگی نشانه جایگاه پراهمیتی است که زنان در صحنه اجتماعی و فرهنگی یافته اند. اکنون پرسش این است: آیا راه پیشرفت در جامعه استبدادزده ما، در گرو پیشرفت و رهایی زنان کشور ما نیست؟» (همان)
ویدا حاجبی خالصانه و باصراحت اظهار می دارد: «از این که فکر و نظر امروزم با دیروزم متفاوت است، نه تنها پشیمان نیستم، بلکه خشنود هم هستم» و این درحالی است که او هفت سال از زندگی اش را برای آنچه امروز مورد نقد و بازنگری قرار داده در زندان بسر برده و سال های جوانی اش را به پای آن ریخته است. از همین روست که ما امروز در مهرماه 1391، در ویژه نامه مدرسه فمینیستی با عنوان «درختی که به کینه آبیاری نشد» گردهم آمده ایم تا سر تعظیم فرود آوریم بر صداقت و جسارت زنی که بازنگری و نقد باورهای گذشته برای او به معنی «بازنگری تاریخ سیاسی و فرارفتن از مصلحتاندیشی و نسخههای از پیشآماده» است. چرا که مرور صادقانه تاریخ سیاسی گذشته ایران از منظر و جایگاه زنی که در گذشته یکی از اسطوره های «مبارزات چریکی» برای زنان کشورمان بوده (و امروز با نقد گذشته، «برابری خواهی» را در اصلی ترین بخش فعالیت زندگی اش قرار داده)، برای ما در جنبش زنان بسیار غنیمت است. چرا که بدون هضم و جذب تجربه های مادران مان، آینده ای بهتر پیش پای ما و نسل آینده نخواهد بود.
مدرسه فمینیستی این ویژه نامه را به ویدا حاجبی و به همه زنان هم نسل او تقدیم می کند، چرا که بی شک قلم شجاع و بی پیرایه ویدا حاجبی نماینده بخشی از بازنگری گسترده و جمعی هم نسلان اوست که همراه او مبارزه کردند و در زندان ها رنج بردند اما در پس همه این زندگی پرتلاطم شان، درد و رنج زایمانی سخت را در واکاوی موشکافانه گذشته خود به جان خریدند تا برای نسل ما، خوب مادری کنند.
نوشین احمدی خراسانی – مهر 1391
پانوشت ها:
1 – فایل پی. دی. اف. متن کامل کتاب «یادها» را که خانم حاجبی، سخاوتمندانه در اختیار مدرسه فمینیستی قرار داد تا آن را با مخاطبان مدرسه سهیم شویم را می توانید از لینک زیر دانلود کنید:
http://feministschool.com/spip.php?article7149
2 – ویدا حاجبی تبریزی، «جایگاه جنبش زنان در نگاه سازمان های چپ»، مجله جنس دوم، شماره 10، به کوشش نوشین احمدی خراسانی. تهران 1380.
+ There are no comments
Add yours