مدرسه فمینیستی: مقاله حاضر، ترجمه ای است از مطلبی که دکتر شریفا ظهور[1] در اکتبر سال 2013 به نگارش درآورده و توسط لیلا سلطانی به فارسی ترجمه شده است. شریفا ظهور، متخصص حوزه امنیت و زنان در خاورمیانه و شمال آفریقاست. وی همچنین دارای دکترای تاریخ از دانشگاه یو.سی. ال. ای است:
زنان در تمامی جنبههای انقلاب سوریه – هیچیک از کلمات قیام، مناقشه و یا جنگ داخلی نمیتوانند مفهوم لازم را برساند- که از 15 مارس 2011 آغاز شده است درگیر هستند. از بوتینا شعبان[2] مشاور رئیس جمهور بشار اسد گرفته تا زنان درگیر مبارزه، پناهندگانی که از خانههایشان رانده شدهاند و یا افراد متشخص دمشق، زن و مرد، پیر و جوان، هیچیک از تهدید خشونت در امان نیستند. هرچند بسیاری از روزنامهنگاران زن از حوادث سوریه مینویسند، پوشش رسانهای معمولا زنان را به عنوان غایبان مبارزات خیابانی، نظامی و مخالفت سیاسی با بشار اسد به تصویر میکشند. این برداشت نادرست به طور ضمنی عاملیت زنان را منکر می شود. و یا حاکی از آن است که خشونت و انقلاب به جای آن که نقش زنان را در انقلاب نشان دهد، باعث نابودی آنها میشود.
انقلاب حامل ابهامات بسیار و دو دلی های چندگانه ای است. به نظر میرسد زنان برای انجام اقدامات خاصی در حمایت از انقلاب متحد شدهاند اما تلاش برای نابودی رژیم به هیچ طریقی باعث اتحاد زنان نشده است. حمایتکنندگان انقلاب درگیر جنگ رسانهای و انواع دیگر درگیری با نیروهای رژیم، حامیانشان و مخالفان بینالمللی انقلاب هستند. رسانههای بینالمللی تصویری مشابه مردم مصر از سوریها ارائه میدهند. مردمی که در سال 2011 علی رغم تفاوت در اهداف، آمال و آرزوها علیه رژیم مبارک با یکدیگر متحد شدند. اما در میان گروههای متنوع و مخالف سوری، به نظر می رسد تنها نقطه اشتراک، بیرون راندن رژیم اسد است و نه چیز دیگر. این امر که زنان سوری در عین حال باید چارچوبهای اسلامگرایانه، مردسالارانه، پاتریمونیال یا میراثی و فرقهای را به چالش بکشند و یا آنگونه که خود میگویند، در دو جبهه بجنگند، هم درست است و هم توسط بعضی از زنان انقلابی در سوریه مورد سوال قرار میگیرد و به چالش کشیده میشود.
بر طبق روایت مورد قبول رسانههای بینالمللی، رییس جمهور اسد و حزب بعث به طور نسبی هر دو به طور یکسان نزد زنان تبلیغ شدهاند. بشار اسد رأی به پایان دادن ماده 548 قانون مجازات -که مجرمان جرایم ناموسی را از مجازات معاف میکرد- داد. برخلاف عیاشان کلوپهای شبانه شعلان در دمشق که برای فراموش کردن جنگ با آهنگ “من و تو به ژنرال ماهر درود میفرستیم” میرقصند، (AFP- 17 سپتامبر 2013) جنگجویان اسلامگرای انقلاب سوریه در دامان زنانی محجبه بزرگ شدهاند و درصد هستند تا بسیاری از آزادیهای زنان را محدود کنند. با این حال، این ادعای حامیان اسد یا ضد اسلامگراها که “این رژیم برای زنان و اقلیتها بهتر از انقلابیون اسلامگراست” در مواجهه با خشونت و وحشیگری مبهوتکننده کنونی بیمایه جلوه میکند. این ادعا نیز توسط شماری از زنان و اقلیتهای درگیر در انقلاب که عموماَ مواضع شدید پسااستعماری و پسامدرن اتخاذ میکنند به چالش کشیده شده است. (مانند آنچه ساندرا هیل[3] در مقالهای که در سپتامبر 2013 منتشر شد بررسی کرده بود.)
اپوزیسیون سوریه از لحاظ اجتماعی در مقایسه با طرفداران رژیم بسیار نامتجانستر هستند. برخی از فعالین ضد خشونت سوریه اولین بار در بهار سال 2001 در دمشق شروع به فعالیت کردند که البته فعالیت شان توسط بشار اسد متوقف شد. «مهجا کهف»[4] میگوید این افراد عموماَ سکولار و در مقایسه با دیگران بسیار ایدئولوژیکترند. بقیه اعضای اپوزیسیون از مناطق روستایی و یا شهری با پیشینه طبقه متوسط و کارگری هستند و بیارتباط با چشماندازهای اسلامگرایانه گروههای جنگندهای که متعاقباَ تشکیل شدهاند میباشند. (کهف 2012)
شرکتکنندگان بسیاری در تظاهرات مرتبط با موضوع زنان را صرفاَ خود زنها تشکیل دادهاند. مانند تظاهرات زنان حامی انقلاب در سالامیا و یا تشکیل تحصنهای هفتگی، صدور بیانیه و انجام اقداماتی در راستای همبستگی با زنان زندانی، اعتصاب زندان عدرا، و اقدام سنت شکنانه شرکت در مراسم تشیع جنازه کشتهشدگان توسط رژیم. (گروه زنان، 2013) تشکیل تظاهرات در بنی یاس در اعتراض به آزادی بازداشتشدگان مرد توسط زنان. و حتی راهاندازی تئاتر خیابانی پست مدرنی در دمشق در نوامبر 2012 پس از نظامی شدن مناقشات، که در آن چهار عروس صلح با لباس عروس در خیابان راه میرفتند و خواستار آتشبس بودند (البته پیش از بازداشتشدن) (Mail Online, 11/29/12)
دیگر عناصر اپوزیسیون سوریه – همچون اخوان المسلمین، بلوک ملی و دیگر اعضای شورای ملی سوریه که رهبران شان کسانی همچون بسما کدمانی[5]، سخنگوی «اس. ان. سی»[6] است – در تبعید مشغول فعالیت هستند. «اس. ان. سی» تحت فشارهای بینالمللی تجدید سازماندهی شد و به ائتلاف نیروی انقلابی و اپوزیسیون ملی سوریه تبدیل شد. این انجمن در حال حاضر دارای 8 زن از میان 114 کرسی است. تنشهای قابل توجهی در درون «اس. ان. سی» و میان آن با انقلابیون سوریه – که متشکل از حدود 1200 گروه مبارز متحد با ارتش آزاد سوریه و یا جهادگران سلفی است- وجود دارد. تسلط اخوان در اپوزیسیون خارجی، و نقش تأمینکنندگان مالی قطری و عربستان سعودی انقلاب و گروههای سلفی که بیرق سیاه خود را به احتزاز در میآورند طبعاَ سبب ساز بحث های جنجال برانگیز در مورد وضعیت آینده زنان سوری است.
تنشهای بسیاری میان حامیان اعتراض بدون خشونت و گروههای ستیزهجوی خشن وجود دارد؛ حتی حالا که بسیاری اذعان دارند برای مقابله با اسد هیچ راهی به غیر از مبارزه مسلحانه وجود ندارد. با توجه به خشونت طولانی مدت رژیم، برخی از زنان از گزینه حملات آمریکا به سوریه در پاسخ به قتل غیرنظامیان سوریه با سلاحهای شیمیایی استقبال کردهاند. برخی دیگر مخالف هرگونه مداخله خارجی هستند، حال یا به این دلیل که اساساَ با راه حل نظامی در مبارزه مخالف هستند و یا به این علت که منطق ضدامپریالیستی دارند. زنان همچنین در زمینههای آموزشی برای برپایی حکومتی مدنی در مناطق آزادشده (و اقدامات انتقادی در خصوص شرایط حاکم بر آن مناطق) و دیگر شیوههای امدادرسانی فعال هستند. آنها در کمیتههای هماهنگی در سراسر سوریه حضور دارند و بر خلاف کلیشههای منتشرشده، در گروههای متمرکز تحت عنوان ارتش آزاد سوریه، فعالیت میکنند. زنان، همچنین در نیروهای دفاع ملی شبه نظامیان که در سالهای 2012- 13 راهاندازی شده، در جبهه بشار اسد هم میجنگند. آنها همچنین در پستهای بازرسی کارکنان و نگهبان نیز اشتغال دارند. در تمامی گردانهای تماماَ زن، عمدتاَ یک نیروی علوی وجود دارند که به هیچوجه زنهای محجبه سنی را استخدام نمیکند و حتی گفته میشود که مشخصاَ زنان اینچنینی را – که آنها را در میان خود القاعده میخوانند- مورد تمسخر قرار میدهند. (Sly and Ramadan، 15 ژانویه 2013)
زنان دیگری نیز به طور مخفیانه در سوریه فعالیت میکنند. مانند رازان زیتونه[7] وکیل و فعال حقوق بشر و یکی از پایهگذاران کمیته هماهنگی محلی که وظیفه مستند کردن حوادث جنگ و تلفات آن را بر عهده دارد. زیتونه با قلمش به مبارزه پرداخته و با مستند کردن تجربههای شکنجه افراد، تصویر جنگ را ثبت میکند. (Zeitouneh, 18 Sept. 2013)او میگوید به نظر میرسد غربیها که از افراطیگریهای جهادگران سوری شوکه شدهاند توجه زیادی به جنایات و خشونت هایی که بر مردم روا می شود نمیکنند. زیتونه همچنین تجربیات خود را در خصوص کار زیرزمینی در سوریه به عنوان تنها زن غیرمحجبه غریبه (نه در سوریه، بلکه به عنوان فرد غریبه در دهکده) و فعالیت به عنوان تنها زن گروه در خانهای در کنار مردان انقلابی ثبت کرده است. (Razaniyyat, August 6, 2013) دیگر رزمندگان قلم مانند آمال هانانو[8] نیز تاریخچه هولناک از همپاشیدگی رو به مرگ جامعه سوریه را ثبت میکنند. (December 11, 2012) این موضوع که چگونه چهرههای عرصه عمومی سوریه با پنهانکردن مواضع خود در خصوص حمایت از مداخله خارجی، مسلح کردن شورشیان، حمایت از جبهه النصر و کمک به پناهندگان سوری از “سوزاندن کارت ها”ی خود اجتناب میکنند. (March 6, 2013) زندگی دیگر زنان، بیانگر احساس گناه بازماندگان و جان بدربردگان است. آنهایی که به منظور دنبال کردن فرصتهای شغلی به تبعید رفتهاند نیز احساسات دوگانه خود را منعکس میکنند. (Yazbek, September 9, 2013)
سایر رسانهها در خصوص مسایل زنان در مناقشات سوریه و انعکاس نگرانیها در خصوص تجاوز جنسی، مرگ، شکنجه، سلب مالکیت و تبعید صحبت میکنند. در چنین وضعیتی، دختران و زنان جوان فرصتهای آموزش، اشتغال و یا ازدواج خود را در زمان حاضر و یا حتی برای همیشه از دست دادهاند. ازدواج در سوریه، سنتی اجباری و پرهزینه است و در مقایسه با گزینههای بیشماری که برای زنان مجرد در غرب وجود دارد، ازدواج بخش مهمی از زندگی زنان عرب را مشخص میکند. بنابراین خشونت جنسی و تخریب روند عادی زندگی، تهدیدی است که به صورت بالفعل و بالقوه در زندگی زنان عرب وجود دارد.
مطابق برخی از گزارش ها نیروهای بشار اسد از خشونت جنسی به عنوان سلاحی علیه زنان استفاده میکنند. آنها با این برخورد به زنان در مقابل سایر بازداشتشدگان موجب تحریک حس شرم و تلقین ننگ در میان بستگان مرد آنها میشوند. البته خشونت جنسی برای مردان نیز به کار برده میشود. (Wolfe, Apr. 3, 2013) مسئول یک سازمان غیر دولتی که کلینیک زنان را در کمپ زاتری[9] اداره میکند و همچنین گروه دیگری که مسئولیت درمان زنان و کودکان را در خارج از کمپ بر عهده دارد، معتقدند زنان در چنین جامعهای انتخاب اندکی دارند و عموماَ به علت ننگی که تجاوز در اجتماع دارد و همچنین ترس از خشونت خانواده و نزدیکان، مجبورند به پنهانکاری روی بیاورند. (Guardian, July 24, 2013; Zawaideh, 2012) ناظران بینالمللی همچنین باید این نکته را در نظر داشته باشند که خشونت جنسی توسط نیروهای امنیتی و گارد زندان حتی پیش از زمان قیام نیز وجود داشته است. ازدواج موقت (یا سوترا[10]، که در واقع راه حلی شرعی برای ازدواج زنانی است که مورد تجاوز واقع شدهاند) توسط برخی از متشرعین اسلام تبلیغ میشود و همچنین ازدواج پناهندگان زیر 18 سال با دیگر پناهندگان و یا اردنیها به عنوان راهحلهایی است که توسط برخی خانوادهها انجام میشود. (Channel 4 News, March 28, 2013) همچنین طبق گزارش ها، مبارزان انقلابی نیز به تجاوز و سپس ازدواج موقت با دخترانی که می ربایند متهم هستند. به گفته برخی گزارش ها، بین آنان نیز ازدواج موقت، پوششی شرعی برای بهرهکشی بیشتر از زنان میباشد و البته برای برخی از زنان به عنوان یک استراتژی اقتصادی نیز مطرح است.
به نظر میرسد که دیگر همه افراد از دلالان ازدواج زنان گرفته تا اعضای کنگره آمریکا از این بهرهکشی مطلعاند اما آیا راه حلی برای آن پیشنهاد شده است؟ در کنفرانسی که در خصوص زنان سوری در حاشیه اجلاس سران مدیترانه در مورد مسایل جنسیتی برگزار شد تجاوز به عنف و محرومیت زنان از زندگی اجتماعی مورد بحث قرار گرفت. (AnsaMed, September 12, 2013) البته که هیچ پاسخ روشنی در این خصوص داده نشده و هیچ تلاش جدی نیز در مقیاس بزرگ برای کمک به زنان قربانی شکنجه و خشونت جنسی انجام نشده است.
خشونت خانگی نیز (توسط مردان در برابر زنان و کودکان خود و یا توسط زنان در برابر فرزندانش) که با توجه به تنش جنگ در حال افزایش است، نکوهش شده است. (Arab News, February 6, 2013) هر چند پیش از انقلاب سوریه نیز خشونت خانگی به هیچ وجه از ویژگیهای غیرمعمول زندگی مردم سوریه نبودهاست.
ابهام در نقشهای جنسیتی تقریباَ همیشه در شرایط اضطراری چون جنگ وجود دارد. وقتی که زنان مسئولیتهای مردان را به دوش میکشند، هر دو جنس در مواجهه با انتظارات دو جانبه (که بر پایه نقشهای مبتنی بر جنسیت تعریف شده است) دچار مشکل میشوند. خصوصیسازی جنگ آنچنان که در ساختار انقلابی اپوزیسیون به وجود آمده و یا کمیته معروف (مردمی) دفاع اسد (که در مقابل آن ارتش حرفهای قرار دارد) بیانگر این است که فرصتهای زیادی برای زنان برای جنگیدن وجود دارد. در سوریه، اهداف و چشمانداز اسلامی بسیاری از گروهها لزوماَ همیشه دربرگیرنده تصاویر عکاسان، زنان مبارز، پزشکان و دیگر زنان درگیر در نقشهای پشتیبانی نمیباشد. مثلا افرادی چون نور کزه[11] (“Not Any More,” 2013). برخی از این افراد، تغییرات بسیار اساسی را در زندگیشان تجربه کردهاند. همانطور که نور میگوید که پیشتر کفش پاشنه بلند و لباسهای فانتزی میپوشیده اما الان حتی فکر این قبیل چیزها را نمیکند.
با توجه به این که اعضای جبهه نصرا معتقدند زنان باید حجاب داشته باشند و آنها را به گوهری تشبیه میکنند که باید از دید مردان محفوظ بمانند و زنان غربی هرچند آزاد هستند اما مورد بیاحترامی و تعرض واقع میشوند. (Economist.com, May 13, 2013) تفکیکهای جنسیتی مکرر در جنگ، امداد و یا تظاهرات در سوریه میتواند نشانگر این باشد که این تعویض نقش موقتی و مباحثه برانگیز است و این که زنان میدانند که مردسالاری همچنان حتی در طول مناقشات وجود خواهد داشت.
علیرغم به حاشیه راندهشدن زنان توسط جهادگران سلفی و دیگر گروههای اسلامگرا و در رهبری سیاسی، زنان همچنان بخش مهمی از مبارزه هستند. از هر پنج جنگجوی کرد YPG یکی زن است (Beals, 2013) این زنان در راستای اهداف انقلاب میجنگند و در عین حال در مقابل جبهه نصرا و ISIS که آنها را مرتد و بدعتگذار مینامند نیز مبارزه میکنند. از دیگر گروههای مبارز نیز میتوان به دختران گردان ولید در حمص اشاره کرد. گروهی که در سال 2012 به منظور مراقبت از پناهندگان و زخمیها شکل گرفت. (A’lan, Jun 19, 2012) و یا گروه سمیه بنت خیاط (اولین شهید زن در اسلام) در نبک و گروه زنان عایشه مادر ما (وابسته به مردان التوحید) در حلب. زنان این گروه قبلا معلم بودهاند اما معتقدند که فعالیت کنونیشان برای حمایت از فرزندان شان ضروری است. (Malone, September 6, 2013)
خروج بیش از دو میلیون از پناهندگان سوریه باعث افزایش فشار موجود بر کمپ پرازدحام پناهندگان در لبنان شده است (ANERA, September 3, 2013) چرا که بسیاری از فلسطینی های سوریه به سوی این کمپها روان شدهاند. حدود 40،000 پناهنده عراقی در سوریه در طی حدود دو هفته به عراق بازگردانده شدهاند. (Guardian, August 30, 2013) جمعیتی در حدود 120،000 نفر در شرایط نامناسب در کمپ زاتری در اردن به سر میبرند و عده دیگری در Atme در شمال سوریه و در حال تلاش برای پیدا کردن سرپناهی خارج از اردوگاهها همچنان در سوریه آواره هستند. در چنین شرایطی زنان تلاش دارند با نبود درآمد، کمبود غذا، دارو، آمورش کودکان و البته با خشونت های خانوادگی دست و پنجه نرم کنند. (Omari, August 19, 2013) که در کنار همه اینها احساس عدم قطعیت و اطمینان نسبت به آینده نیز وجود دارد. همچون مابقی زاغهنشینان جهان، زندگی پناهندگان در سایه برنامههای بهرهبرداری استثماری متعدد قرار گرفته است. بحران پناهندگان حداقل در دهه پیش رو، سوریه و دیگر کشورهای منطقه را تحت تأثیر قرار خواهد داد.
مک لافلین[12]، تاریخنگار فمینیست، معتقد است لازم است بررسیهای متعددی در خصوص تعامل میان تجربه و جنسیت صورت پذیرد و در این راستا نباید تمرکز صرفاَ بر روی همگرایی و یا واگرایی رفتارها از نقشهای فرهنگی تعریفشده باشد. (1990: 193) جای امیدواری است که پژوهشگران بسیاری مطالعاتی اینچنینی را با عمق بیشتری انجام میدهند. چرا که با وجود هزینههای هولناک تحمیلشده بر سوریه، آنچنان که پیشتر برای فلسطین، الجزایر و عراق پیش آمده بود، صرف بقای زنان و یا مشارکت در مبارزات، متضمن غلبه آنها بر به حاشیه راندهشدن سیاسی و اجتماعی و عدم داشتن نماینده سیاسی کافی در تمامی جناحهایی که بر گذار آینده سوریه تاثیرگذار است نخواهد بود.
پانوشت ها:
[1] Sherifa Zuhur
[2] Bouthaina Shaaban
[3] Sondra Hale
[4] Mohja Kahf
[5] Basma Kodmani
[6] SNC
[7] Razan Zeitouneh
[8] Amal Hanano
[9] Zaatari
[10] Sutra
[11] Nour Keize
[12] McLaughlin
منابع:
Agence France-Presse (AFP) “Damacus Clubbers Dance on in Bid to Forget War Outside,” Inquirer News. September 17, 2013.
“A’lan tashkil katiba Banat al-Walid fi madinat Homs.” June 19, 2012. http://www.youtube.com/watch?v=O8U_…
ANERA. “Palestinian Refugee Women from Syria.” September 5, 2013
http://www.youtube.com/watch?v=71Hn…
AnsaMed. “Syria: Women are Victims Twice Over, of Combat and Ostracism” September 12, 2013.
http://www.ansamed.info/ansamed/en/…
Emma Beals, “Syria’s Sisters of War,” Daily Beast, September 10, 2013. http://www.thedailybeast.com/witw/a…
Economist.com. “An Interview with Jabhat al-Nusra.” Economist.com. May 23, 2013.
Malone, Caroline. “All Female Group Fights in Aleppo.” Al-Jazeera English. 8 Sept. 2013. http://blogs.aljazeera.com/topic/sy…
Hale, Sondra. “Postmodern/Postcolonial/Feminist Ideas and the New Insurrectionary Movements.” AMEWS E-Bulletin, Issue 9, September 2013, 1-3.
Hanano, Amal. “Land of Topless Minarets and Headless Little Girls.” Foreign Policy, December 11, 2012.
. “Syria’s House of Cards.” Foreign Policy, March 6, 2013.
Heffez, Adam. “When Women Joined the Jihad in Syria.” Haaretz. July 29, 2013.
Kahf, Mohja. “Then and Now: The Syrian Revolution to Date.” St. Paul, MN: Friends for a Nonviolent World. Vol. 1, No. 1, February 28, 2013. http://www.fnvw.org/vertical/Sites/…
. “Syria’s Revolution: Created by Local Men and Women Smoking Four Packs of Cigarettes a Day.” FOR: Fellowship of Reconcilliation. January 18, 2012.
Katiba Sumaya bint Khatab. https://www.facebook.com/KtybtSmyhB…
Long, Shelly. “Rape and Sham Marriages: The Fears of Syria’s Women Refugees.” Channel 4 News, March 28, 2013
http://www.channel4.com/news/syria-…
McLaughlin, Megan. “The Woman Warrior: Gender, Warfare and Society in Medieval Europe.” Women’s Studies 17, 1990, 193-209.
“Not Any More: A Story of Revolution.” Dir. by Matthew VanDyke. Prod. By Matthew VanDyke and Nour Keize, 2013. http://www.youtube.com/watch?v=RA8H…
Omari, Shazdeh. “As Violence Soars: A Photographic Look at Zaatari Camp in Jordan” Women Under Siege. August 19, 2013. http://www.womenundersiegeproject.o…
Sly, Liz and Ramadan, Ahmed. “The All Female Militias of Syria.” Washington Post, January 25, 2013.
Wolfe, Lauren. “Syria Has a Massive Rape Crisis.” Atlantic. April 3, 2013.
Women’s Group of the Coordination of Salamyeh, “The Women in the Syrian Revolution Viewed by Revolutionary Women.” September 7, 2013
http://syriafreedomforever.wordpres…
http://syriafreedomforever.wordpres…
Yazbek, Samar. “The Novelist versus the Revolutionary: My Own Syrian Debate.” Opinions. Washington Post, September 13, 2013.
http://www.washingtonpost.com/opini…
Zawaideh, Rita. Personal communication in connection with her work bringing medical personnel to Zaatari and elsewhere in Jordan, December 2012.
Zeitouneh, Razan. “Cheating Death in Syria: The Five Syrians Who Fled from AbulMawt.” NowMedia. 16 September, 2013.
. “Back,” Razaniyyat. August 6, 2013. http://razanghazzawi.org/
+ There are no comments
Add yours