مدرسه فمینیستی: در آستانه ی چهارمین سالگرد تشکیل کمپین یک میلیون امضاء هستیم جنبشی که پس از تجمع اعتراض آمیز زنان در 22 خرداد 1385 و در نشست ها و گفتگوهای بعد از آن شکل گرفت. این کمپین در مدت کمتر از دو سال به یکی از شناخته شده ترین حرکت های مستقل زنان ایران تبدیل شد و آوازه ی شهرت اش حتی به فرای مرزهای ایران رفت. هم اکنون نیز در بسیاری از نقاط دنیا فعالان این جنبش در حال جمع آوری امضاء و معرفی آن به جهانیان می باشند . اصل کمپین یک میلیون امضاء بر پایه ی جمع آوری امضا برای تغییر قوانین تبعیض آمیز است . هرچند جنبش و تکاپوی زنان برای کسب حقوق برابر تازگی ندارد و بیش از صدسال است که زنان ایرانی برای رسیدن به حقوق و برابری جنسیتی در تلاشند ؛ اما در چند سال اخیر این کمپین تشکیل شد تا به طور خاص قوانین تبعیض آمیز را نشانه بگیرد و برای بهبود در وضعیت زنان بکوشد. فعالان این کمپین در سراسر ایران به جمع آوری امضاء مشغول شدند، در بسیاری از شهرستانها هم کارگاههای کمپین برای معرفی و تغییر در قوانین تبعیض آمیز تشکیل شد و نتیجه ی همه ی این تلاشها برگزاری و معرفی کمپین در بسیاری از شهرستانهای ایران و حتی خارج از کشور بود. با همه ی این فعالیت ها و با اینکه تمامی فعالان کمپین از شیوه گفتگو و روش چهر ه به چهره برای جمع آوری امضاء استفاده کردند ،هنوز مدتی از تشکیل کمپین و مراحل جمع آوری امضاء نگذشته بود که دستگیری اعضآی آن آغاز شد و از همین جا بود که دولت مخالفت خود را با این کمپین بیش از پیش نشان داد . در یک سال اخیر هم برخی از کنشگران کمپین بازداشت شده و یا به قید وثیقه آزاده شده اند. بسیاری از آنان ناچار به ترک ایران شده اند و همه ی اینها مشکلاتی است که پس از گذشت چهار سال هنوز کمپین با آنها دست و پنجه نرم می کند.
کمپین یک میلیون امضاء ؛ جمع آوری امضاء و معرفی قوانین تبعیض آمیز
کمپین یک میلیون امضاء از تکنیک ها وروش های متفاوت بسیاری بهره برد که بکارگیری هر کدام از این تکنیک ها حرکت کمپین را به عنوان جنبشی فراگیر چه در سطح داخلی و چه در سطح بین المللی ممکن ساخت. گرچه بعضی از فعالان حقوق زنان و بعضا برخی از فعالان دیگر جنبش ها در داخل و خارج از کشور مرتبا و از همان ابتدا و حتی تا اکنون هم کمپین را نقد کرده و آن را حرکتی بی هدف و بی نتیجه و مماشات جو می دانند؛ اما باید گفت که بکار گیری هر کدام از تکنیک ها نه تنها به جنبش زنان بلکه به بالابردن آگاهی های عمومی آحاد جامعه نیز کمک کرده است .
1- درگیر کردن اقشار مختلف مردم و طرح مطالبات همگانی : یکی از رموز موفقیت یک جنبش در نظر گرفتن توده های مردم و توجه به خواست های تمامی اقشار اجتماع است. جنبشی موفق است که این مزیت را حفظ کند و برای نگهداری و بسط آن نیز تلاش نماید . یکی از مواردی که کمپین را موفق ساخت نگاه به کل قوانین بود که در زندگی هر زنی وجود داشت، به این ترتیب تنها به یک طبقه یا دسته ی خاص اجتماعی محدود نمی شد، بلکه قوانینی را به بحث گذاشت که در زندگی تمامی زنان و از هر طبقه ی اجتماعی درآن گنجانده می شد.
این نوع توجه به اقشار مختلف زنان که به ندرت در برنامه ی عمل گروههای زنان اتفاق افتاده بود برای اولین بار در سطح گسترده فرصت حضور یافت. در واقع باید گفت که نقدی که از گذشته همیشه به فضاهای جنبش زنان در ایران وارد می شد در واقع، فراروییدن این جنبش از دل طبقات بالای اجتماعی و عدم توجه به خواست های تمامی اقشار جامعه و به ویژه طبقات فرودست جامعه بود اما کمپین تنها به یک گروه و یا طبقه ی خاص اشاره نکرد، بلکه زندگی عادی هر زن در اجتماع را در نظر گرفت و برای مطالبات تمامی اقشار اجتماع عزم اش را جزم کرد . بدین صورت هدف آنها تمامی زنان رنجدیده بود ، تمامی آنهایی که برای یک بار هم که شده و بعضی خیلی بیشتر، طعم تلخ نابرابری اجتماعی را چشیده بودند و برای هر کدام شان، تغییر هر یک از قوانین تبعیض آمیز، کورسوی امیدی به حساب می آمد .
2- انسجام عمل در پیگیری یک هدف مشترک : یکی دیگر از استراتژی هایی که در کمیپین یک مییلون امضاء به کار رفت انسجام عمل و هماهنگی بسیاری از فعالان حقوق زنان برای رسیدن به یک هدف مشخص که همان حذف قوانین تبعیض آمیز است، بود . زنان از گروههای مختلف با هم متحد شدند تا بر سر یکی از بغرنج ترین معضلات معاصر کشورمان به تفاهم برسند و برای برقراری برابری جنسیتی، منسجم تر از گذشته عمل کنند . در ماههای اول، تفاوتها در کمپین به کناری رفت و هدف مشترک که همان برقراری عدل جنیستی بود به میان آمد . این نوع استراتژی نیز یکی دیگر از عوامل موفقیت کمپین و همه گیر شدن آن در بسیاری از گروههای فعالان زن در داخل و در خارج از ایران بود که حتی باعث ارتباط و همکاری بسیاری از فعالان خارج و داخل شد. در حقیقت سهل بودن پیوستن به کمپین با امضاء بیانیه آن باعث شد که گستردگی بسیاری بیابد و فراتر از تفاوت های طبقاتی، ایدئولوژیک، قومی و جغرافیایی عمل کند.
3- جذب همکاری بسیاری ازجوانان : در ماههای اول کمپین بسیاری از فعالان جوان به آن پیوستند . بسیاری از داوطلبان جوان نیز در شهرهای مختلف، همکاری خود با کمپین را شروع کردند . جوانان بسیاری از گروههای متفاوت و به خصوص از مردان به این کمپین ملحق شدند و داوطلبانه در آن ماههای نخست، آغاز به فعالیت کردند به این ترتیب جوشش های اولیه این کمپین با نیروهای جوان حمایت شد ،جوانانی که با شور و اشتیاق و با هدف تغییر در قوانین تبعیض آمیز با کمپین به فعالیت پرداختند . عفت ماهباز این جوشش و پیوستن جوانان به کمپین را اینگونه توصیف می کند که : “حاصل کار کمپین یک میلیون امضا حضور پررنگ و پرتداوم ده ها زن فعالی است که اتفاقا بعد از انقلاب به دنیا آمده اند . آنها ما را به آینده پیوند می زنند این حضور تعیین کننده است زنان با عملگرایی و رفتن به میان مردم به بهانه کمپین یک میلیون امضاء توانستند برای بقای جنبش زنان و برای آینده توشه بگذارند “. جوانانی که نیروهای فعال کمپین را شکل دادند کمک بسیاری به بسط کمپین به عنوان یک حرکت اجتماعی مؤ ثر نمودند .
4-استفاده از روشهای مسالمت آمیز در پیگیری خواسته ها : انتخاب مسیر «پرهیز از خشونت» که فعالان کمپین آن را برگزیدند یکی از مسالمت آمیز ترین روشها و استراتژی ها برای اعتراض به قوانین موجود به حساب می آمد. فعالان کمپین می دانستند در فضای حاکمیت سیاسی ایران باید فعالیت کنند ،بنابراین از اعمال هرگونه روشهای تند و هرج و مرج طلبانه و سر دادن شعارهای به ظاهر رادیکال و پرهزینه جلوگیری کردند. استراتژی آنها تنها صحبت کردن با مردم ، توضیح دادن قوانین تبعیض آمیز و پخش دفترچه های کمپین بود . چنین روشی هیچ گونه مغایرتی با چهارچوبهای تعریف شده ی حکومت نداشت و به این ترتیب فعالان کمپین هیچ خطایی مرتکب نمی شدند . به عبارت دیگر این شیوه ی مسالمت آمیز و پرهیز از خشونت آنچنان مؤثر واقع شد که رفته رفته اسباب نگرانی کسانی شد که تماما سعی در به کاربردن خشونت و مقابله با زنان را داشته و دارند. بنابراین این استراتژی گرچه ممکن است در کوتاه مدت مثمر ثمر واقع نشود اما در دراز مدت تأثیرات خود را به عنوان حرکتی مهم و ثمربخش خواهد داشت .
5- ورود به بستر اجتماع با استفاده از تکنیک چهره به چهره : هیچ جنبشی موفق نخواهد بود مگر آنکه از دل اجتماع برخیزد و در بطن اجتماع حرکت کند . روش گفتگوی رو در رو که توسط فعالان کمپین استفاده می شد نیز به نوعی حضور کمپین را در اجتماع پررنگ می کرد . این نوع گفتگو ـ چهره به چهره ـ کمپین را به میان اجتماع آورد و از آن ِمردم ساخت . به این ترتیب تنها به صورت یک حرکت در فضای مجازی یا یک جنبش ایده آلی و آرمان گرای دور از دسترس تبدیل نشد، بلکه در بطن اجتماع و با مردم به حرکت خود ادامه داد و آن را اثر بخشید. این نوع حضور آگاهانه در اجتماع، بسیاری از مردم را با کمپین و قوانین تبعیض آمیز آشنا ساخت. بسیاری از آنهایی که دسترسی به فضای مجازی نداشتند و یا اینکه با وجود فیلترینگ شدید نمی توانستند به راحتی از نابرابری این قوانین باخبر شوند با فعالین کمپین روبه رو شدند. حرکت چهره به چهره عرصه ای جدیدی را از روند یک فعالیت اجتماعی پایه گذاری کرد که یکی از تاکتیک های مؤثر و از یادگارهای کمپین تلقی می شود.
6- پراکندگی و تنوع در شهرها : جدا از فعالیت های کمپین در تهران ، عامل دیگر موفقیت آن، آشنایی دیگر شهرهای ایران و برگزاری کارگاههای آموزشی در آن شهرها بود . بسیاری از حرکتها و مسائل روز مربوط به جنبش زنان ، نشست ها ، گردهمایی ها و همیاری ها معمولا در پایتخت اتفاق می افتاد . فعالان حقوق زنان اگر هم تهرانی نباشند با همه ی اینها به اندازه ی پایتخت فعال نیستند که دلیل آن هم سنتی بودن و کوچک بودن این شهرهاست . اما کمپین توانست جدا از این که فعالان تهران را با کمپین پیوند دهد مشوق بسیار ی از فعالان شهرستانها برای برگزاری کارگاه ها باشد و در نهایت کمیپین را به شهرهای دیگر معرفی کرد. با اینکه مشکلات فراوانی بر سر راه بسیاری از این فعالان بود اما آنها توانستند در بسیاری از شهرهای ایران از جمله مشهد، تبریز ،همدان، کرج ،گرگان، اصفهان، و بسیاری از شهرهای دیگر کارگاهای آموزشی برقرار کنند و ذهن افراد بسیاری را از وضعیت قوانین تبعیض آمیز و تلاش برای تغییر آن آگاه کنند .
نقد قدرت: تغییر از دورن
با اینکه استراتژی کمپین در طول عمر مفید خود «پرهیز از خشونت» و حرکت در چهارچوب های قانون بود، اما شروع آن همزمان بود با روی کار آمدن دولت محمود احمدی نژاد، که از همان سال اول سعی در تنگ تر کردن عرصه ی فعالیت های اجتماعی و سیاسی به ویژه فعالان زن د رحوزه های مختلف داشت . دلیل برخورد خشونت آمیز با فعالان کمپین از سوی حکومت چیست؟ به راستی چرا دولت آن همه فشار و تهدید را بر فعالان کمپین تحمیل کرد؟ آیا از جمع آوری امضاء احساس خطر می کرد و چه عواملی باعث شد که دولتمردان نهایت استفاده از خشونت را در بازداشت و همینطور سرکوب فعالین کمپین پی بگیرند ؟
برای پاسخ به این سوالها باید دید که نظام اجتماعی ایران برچه پایه ای بنا شده است. اصلا دلیل پیدایش این قوانین تبعیض آمیز چیست آیا به نظام اجتماعی ایران باز می گردد یا سیاست خاص دولت و حکومت است .
همانطور که می دانیم نظام اجتماعی ایران نظامی مردسالار است. مردسالاری به این معنا که قدرت مردانه چه درسطح جامعه و چه در سیاست ، فرهنگ و تمامی مناسبات اجتماعی و فرهنگی تقویت می شود . تقویت این قدرت ا ز یک جهت نیست، بلکه این قدرت ریشه دار تاریخی، هم از سوی فرهنگ و هم از سوی مناسبات اجتماعی و هم از سوی ایدنولوژی و سیاست های حکومتی تقویت و بازتولید می شود. دولت با دردست داشتن بخش وسیعی از دستگاههای اجرایی، فرصت بسط و گسترش مناسبات مردسالاری و تحکیم آن را درفضاهای مختلف پیدا می کند . از سوی دیگر این نظام مردسالار ،مدام با نظام اخلاقی و فرهنگی حاکم، توجیه می شود . نظم اخلاقی که تسلط بر تمامی مناسبات اجتماعی است در سایه روابط مردسالار توجیه هر حرکتی را می پذیرد. نوشین احمدی خراسانی در تبیین این نظم اخلاقی خانوادگی می نویسد : ” دراین میان برخی از مسئولان به جای قانون گذاری و تدوین قوانین عادلانه و انسانی که تضمین کننده ی روابط عادلانه بین افراد یک خانواده باشد سعی می کنند با نصایح شعارگونه اخلاقی به مردان درس اخلاق بدهند. به مردان نصیحت می کنند که : « کتک زدن زن در اخلاق اسلامی صحیح نیست » یا « احترام به زن و همسر واجب است » و نظایر این « آموزه های اخلاقی » اما جالب است که می بینیم در نظام اخلاقی خانوادگی که در این موعظه ها بی وقفه تکرار می شوند وظایف اخلاقی که زنان دربرابر شوهرانشان دارند به صورت قانون درآمده است و درنتیجه وظایف زنان به آنان دیکته می شود درعوض، وظایف اخلاقی مردان در قبال همسرانشان درهمان سطح وعظ و نصیحت می ماند و هیچ پشتوانه ی قانونی نمی یابد” در واقع همانطور که نوشین احمدی خراسانی خاطر نشان می کند این نوع اخلاقِ حاکم سرچشمه ی شکل گیری روابط مردسالار و ایجاد قوانین تبعیض آمیز است.
اما چرا در یک جامعه ی مردسالار برخی از حکومت ها به دنبال تقویت بنیان های مردسالاری هستند تا از این طریق قدرت خود را در هر مناسبتی افزایش دهند و راه را برای ترویج قدرت بگشاید . در ایران این اتفاق سالهاست که درسایه ی فرهنگ و سیاست های دولتی افتاده است. وجود قوانین تبعیض آمیز تمامی آنچه که مردسالاری نام دارد را نهادینه کرده و بنیان های قدرت مردان را با وضع قوانین نابرابر گسترش می دهد تا از یک سو زنان را در حاشیه نگاه دارد و از سوی دیگر برقدرت خود در حوزه های مختلف بیفزاید . سالهاست که فعالان حقوق زنان در تلاشند تا این قوانین تبعیض آمیز را حذف یا اصلاح کنند . سالهاست که سنت را کنار می زنند و در پی کشف قرائت های تازه از مذهب و سنت هستند و همه این تلاشها در جدال مداوم با نهادهای قدرت مردسالاری است .
همین قدرت ،سایه اش را بر تمام تعاملات اجتماعی و زندگی کنونی زنان انداخته است و یکی از عواملی که این قدرت را تقویت میکند وجود قوانین تبعیض آمیز است که با سنت و مذهب آمیخته شده و ملغمه ای از قدرت مردسالار علیه زنان را در جامعه شکل داده است . تمامی جنبش های زنان تا کنون نیز این قدرت را نقد کرده اند ، پس از انقلاب هم بسیاری از فعالان زن در داخل و خارج با نظریه پردازی و نوشتن مقالات مختلف این نقد را ادامه داده اند ،اما در چند سال اخیر نیاز به نقدی بود که از حد تئوری های آرمان گرا فراتر رود و پایه های قدرت حاکم را در عینیت (زندگی روزمره مردم) به نقد کشیده و آنها را به چالش گیرد . به عبارت دیگر نیاز به نوعی نقد عملگرا و غیرایدئولوژیک بود که تنها در حیطه ی آرزوهای ناتمام باقی نماند و با تمام قوا وارد عمل و زندگی روزمره زنان شود . به تعبیری متفاوت ، تمامیت مردسالار به هیچ وجه نمی توانست به صورت عملی و محسوس زیر سوال رود ،اما نظریه پردازان کمپین یک میلیون امضاء توانستند واضع نظریه ای تازه و کاربردی با عنوان «مطالبه محوری» باشند و از پرتو چنین نظریه ی کاربردی و عملگرایانه، خواسته های زنان از دل همین حکومت ،فضای مردسالار را از دورن نقد کنند و مورد پرسش قرار دهند که درنوع خود بسیار تأثیر گذار بوده است . کمپین این بنیان ها را با طرح یک میلیون امضاء و با به چالش کشیدن قوانین تبعیض آمیز به سطح تعاملات اجتماعی آورد تا فضای نقد عملی را ممکن سازد . در واقع کمپین با نقب زدن به اصالت و ریشه های قوانین مردسالار که نهادینه شده اند، آنها را در برابر خواست عموم قرار داد و از فضای خود قوانین، بیرون آمد .
نقد نهادینه یِ قوانین قدرت که مدتها پیش توسط قانون گذاران و بر علیه زنان وضع شده بوده قانون گذراران را به تکاپو وا داشت . از سوی دیگر ، اسلام جنسیتی که در سایه ی همین قدرت و شکل دادن به بنیان های مردسالار عمل کرده است بخشی از این قدرت نهادینه است . کنترل روابط زن و مرد ، تبعیض های جنسیتی ، حجاب اجباری و برداشت متحجرانه از متون اسلامی و رجعت به گذشته، از نمونه های اسلام جنسیتی است . این قرائت از اسلام نه تنها به مقام زنان توجه نکرده بلکه فقط در پی پررنگ تر کردن پایه های قدرت مردسالار است . بسیاری از قوانین تبعیض آمیز کنونی نیز نمونه ای از وارد شدن همین قدرت به قوانین ایران است .
با همه ی اینها اگر کسی می خواست نقدی به این فضا مطرح کند که در خارج صورت گیرد و یا اینکه متناسب با چهارچوبهای مشخص و قوانین موجود نباشد، یا نادیده گرفته می شد و یا در حاشیه قرار می گرفت و یا سرکوب می شد. کمپین یک میلون امضا ء با طرح اصلاح قوانین تبعیض آمیز و تغییر در آنها، ساختارهای قدرت را نشانه گرفت و برای کم رنگ کردن این ساختارها از طریق قانون مؤثر عمل کرد . تمامی این موارد و نقد موازین قانونی از درون به طوری که هیچ منافاتی با ایده آل های مذهبی و سنتی نداشت، پایه های نقد را مجکم تر ساخت و به فعالان کمپین این فرصت را داد که خواستهای خود را در سطح وسیع تری مطرح کنند ، به تدریج و با رشد تدریجی این نوع فضا ی نقد ، تمامی قوانین زیر سوال رفت. بنابراین طبیعی بود که حاکمیتی که در پی گسترش قدرت خود در حوزه های مختلف اجتماعی و سیاسی بود با کم رنگ شدن این قدرت احساس خطر کند و برای از دست ندادن آن چاره ای بیندیشد. از همین جا بود که بازداشت های وسیع فعالان کمپین شروع شد و بسیاری دیگر از این فعالان در شهرستانها تحت فشار قرار گرفتند. با اینکه بارها از جانب خود اعضای حکومت نقل قو ل شده بود که فعالیت کمپین در چهارچوب قانون اساسی بوده و هیچ منافاتی با جریانهای قانونی جامعه ندارد، اما روند دستگیری و بازداشت های گسترده ی اعضای کمپین حتی در زمان پس از انتخابات و اعتراضات اخیر مردمی ادامه پیدا کرد. به طوری که هم اکنون و همینطور در جریان اعتراضات برخی از فعالین کمپین در بند شدند ، بسیاری از آنان ناچار به مهاجرت اجباری شدند و با استقرار فضای امنیتی و نهادهای قدرت، فعالیت کمپین نامحسوس تر گشت .
با همه ی اینها تاثیری که کمپین در نقد قدرت پس از گذشت سالها مبارزات زنان ایفا کرد تا مدتها باقی خواهد ماند و هنوز هم این نقد و فعالیت ها گرچه به صورت بارز در داخل کشور و سطح اجتماع وجود ندارد اما بسیاری از فعالان آن هنوز هم رویه ی جمع آوری امضاء را در خارج از ایران ادامه می دهند . از همه ی اینها گذشته به نظر می رسد که اکنون کمپین باید به نقد تکنیک های گذشته ی خود بپردازد، و در جهت چاره جویی و گسترش مجدد فعالیت های خود و مبارزه بیشتر با قوانین تبعیض آمیز حتی در زمان حساس کنونی برآید . چند شیوه از این تاکتیک ها را در زیر مورد بررسی قرار خواهم داد.
تغییر استراتژی :
هرجنبشی در شرایط متحول و خاص سیاسی، تکنیک ها و راه های مبارزه ی جدیدی را نیازمند است. نیروی محرکه ی یک جنبش زمانی محکم تر از گذشته می تواند باشد که فعالان آن جنبش راهکار های جدید و به روز از تئوریها و مبارزات دموکراتیک، خلق کنند . گرچه جنبش یک میلیون امضاء یکی از مؤثرترین جنبش های مدنی بوده است ،اما با شرایط متحول کنونی، استراتژی فعالان، باید تغییر کند و راههای نو و تازه ای را برای ادامه مبارزه در سطح اجتماع با هدف اصلاح قوانین تبعیض آمیز ادامه دهند . نقدهای بسیاری که خود فعالان از درون به این کمپین مطرح کرده اند نمونه ای از همین خلاقیت است هرچند این نقدها به نسبت عظمت و وسعت کمپین کم هستند. تئوری های و چهارچوب های گفتمانی و نظری جدید یکی از موارد مهم رویارویی کمپین با چالشهای جدید خود است. این گفتمان هرچه قدر که دقیق تر ، اصولی تر و محکم تر باشد راه حل های مناسب تری را برای در مقابل قرار گرفتن با شرایط جدید فراهم می کند . می توان گفت که چالشهای تئوریکی همیشه یکی از نقاط ضعف و قوت یک جنبش بوده و هست و تازمانی که به صورت عمیق حل نشود ،جنبش ریشه دار و پیش رونده نخواهد بود . راههایی که کمیپین می توانست با تکیه بر آنها اهداف خود را به صورت گذشته جبران کند را در زیر به صورت خلاصه می آورم این راه حل ها به انضمام دستاوردهای تئوریکی و راه حل های جدید و فرای مسائل ایدئولوژیکی بی شک یکی از نقاط قوت کمپین خواهد بود.
1- وسعت بخشیدن دامنه ی فعالیت ها وتمرکز برچندهدف مشخص : با گسترش فشارها بر فعالان کمپین و جلوگیری از جمع آوری امضاء به صورت چهره به چهره در خیابانها و با بحرانی تر شدن شرایط سرکوب، یکی از چالش های پیش روی کنشگران ، نگهداری حداکثر نیروهای خود و تدوام حرکت تدریجی بود. با همه ی اینها تمرکزِ کمپین همیشه بر روی قوانین تبعیض آمیز بوده تا حدی که سرمنشأ همه ی رفتارهای علیه زنان همین قوانین تبعیض آمیز بیان شده است . با گذشت چهارسال، اکنون وقت آن رسیده است که اعضای با تجربه کمپین در هر کجای دنیا که زندگی می کنند تجربه فعالیت های خود را گسترده تر از مرزهای نقد قوانین تبعیض آمیز کنند بدین معنی که در دیگر بخش های اجتماعی و سیاسی هم در جستجوی راههای جلوگیری ظلم به زنان باشند. آنها با تکیه به تجارب شان می توانند این ظلم و ستم ها را شناسایی کرده و معیارهای بهره گیری از حقوق شهروندی زنان را روشن و با صراحت بیان کنند . به عبارت دیگر در تبیین ساختارهای مبارزه و نقد تبعیض، باید کمی پیش تر قدم برداشت و فراتر از قوانین تبعیض آمیز وارد دیگر حوزه های ستم جنسیتی شد و سطحی از محدودیت ها و مصائب زنان را در حوزه های مختلف اجتماعی، در چهارچوب فعالیت های خود قرار دهد .
با گسترش این اهداف، و وسعت بخشیدن به میدان مبارزات ضد تبعیض، چند هدف به طور حداقلی که از مابقی اهداف مهمتر هستند به دست خواهد آمد . تمرکز براین اهداف مشخص ، گذشته از اینکه تجربه های فعالان کمپین را در مقابل نوعی انسجام و تعامل با تجربه دیگر نیروهای ضد تبعیض قرار می دهد باعث افزایش فعالیت های آنها شده و از کم شدن انرژی فعالان در برخورد با سرکوب می کاهد . پیدا کردن چند هدف اصلی و در عین حال توسعه ی دامنه ی مطالبات با توجه به واقعیت های موجود می تواند بر تداوم مبارزه در راه برابری جنسیتی کمک شایان توجهی بکند . به عبارت دیگر یکی از مسائلی که فعالان کمپین باید در نظر بگیرند به روز کردن نقطه نظرات و استراتژی ها با تحولات و جریان های روز جامعه است . برای مثال اگر امروز جنبش سبز و جنبش زنان پیوندی پایاپای و تنگاتنگ دارند همین ارتباط و تجربه مشترک، نقطه ی عطفی برای به روز کردن استراتژی و بهره گیری از شرایط جدید جامعه است . چه بسا که از دل همین هماهنگی و اتحاد ، دیگر فعالیت ها وراهکاِر هایی برای ادامه مسیر و رسیدن به آرزوها و مطالبات اصلی کمپین بیرون آید .
2- به کارگیری روشهای کمکی بیشتر: فعالان کمپین یک میلیون امضاء علاوه بر جمع آوری امضاء، به فعالیت های مکمل برای گسترش و بسط و شناساندن کمپین استفاده می کردند از جمله پخش دفترچه های توضیح قوانین تبعیض آمیز به زبان ساده، و برگزاری کارگاههای مختلف که در کنار گرفتن امضاء انجام می شد . زمانی که فشار برفعالان کمپین به ویژه در سال دوم بیشتر شد بسیاری از آنها از فعالیت در کوچه و خیابانها دست کشیدند ،بسیاری از کارگاهای آموزشی ؛به ویژه در شهرستانها ،به دلیل حضور جو امنیتی برگزار نمی شد. بنابراین از آن به بعد کمپین با نوعی بحران ناکارآمدی مواجه شده است . سرکوب سیستماتیکی که دامنه ی آن سرانجام باعث شد بسیاری از فعالان کمپین مثل گذشته نتوانند به فعالیت های خود ادامه دهند و راهی خارج از کشور شوند . در راستای همین روند و با توجه به میزان اهمیت پایداری و مقاومت در مقابل فشارها برای ادامه راه، برپایی نوعی فضای مجازی، لازم و ضروری می نماید. فضایی که به طور تمام و کمال بر فعالیت کمپین از طریق اینترنت تکیه داشته باشد . سایت تغییر برای برابری و سایت مدرسه فمینیستی، کانون زنان ایرانی و دیگر سایت های جنبش زنان، بارها و بارها فیلتر شده اند. بنابراین نیاز به سایت ها و فضاهای حمایتی ویژه ی سراسری در کشور است که فعالان جنبش زنان از پرتو فضاسازی آنها، بتوانند مستقلا به فعالیت های خود ادامه دهند. حضور این شبکه های سراسری به همراه حامیان آنها در ارائه تاکتیک های جدید برخورد با شرایط سیاسی جدید و ادامه یافتن راه برای تغییر قوانین تبعیض آمیز در شرایط کنونی بسیار ضروری است .
حضور این فضاها و ارتباط آنها با یکدیگر برای نقد عمیق و فارغ از گروه گرایی ها و محفل بازیها، لازم و حیاتی است. در واقع، نقد تئوریک کمپین از درون و پیدایش راه حل های جامع، ضروری تر از گذشته است. این سایتها می توانند راه حلهای پیشنهادی خود را در جهت رفع قوانین تبعیض آمیز مطرح سازند. همچنین این شبکه های مجازی می توانند با دیگر شبکه های بین المللی زنان در ارتباط باشند ، و از راه حل های پیشنهادی آنها در پیش برد شرایط جدید یاری جویند.
3- پیوند با دیگر جنبش های اجتماعی : یکی از ویژگی های بارز کمپین یک میلیون امضاء به عنوان یک تجربه دسته جمعی زنان، مسالمت آمیز بودن و حرکت آرام و «پرهیز از خشونت» در مبارزه مدنی بوده است . پرهیز از خشونت یکی از ارزش های بنیادی و از ویژگیهای گرانبهای جنبش زنان ایرانی است ، چرا که می تواند به واسطه ی رفتار بدون خشونت، توده های بسیار وسیعی از مردم را گردهم آورد و به مشارکت در مبارزه برای احقاق حقوق شهروندی خودشان، تشویق کند . با ادامه یافتن موج خشونت ها و سرکوبها و با توجه به شریط حساس، ضروری است که تعاملی پیوسته میان فعالان با تجربه کمپین و دیگر فعالان جنبش های مدنی کنونی برقرار شود بدین ترتیب که فضای عمومی جنبش زنان در داخل کشور شاهد تعاملی عملی و دوسویه میان فعالان کمپین و دیگر فعالان جامعه مدنی و نیز با دیگر گروههای جنبش زنان و همینطور با کنشگران جنبش سبز باشد . گرچه این تعامل از جانب اعضای کمپین در گذشته یعنی در دوره رونق فعالیت های آن، وجود داشته است ،اما اکنون جنبش اجتماعی و دموکراسی خواهانه مردم ایران «جنبش سبز» نیز به عنوان یکی از جنبش های فعال حاضر در اجتماع است . بنابراین فعالان جنبش زنان با برقراری این گفتگو و تعامل دوسویه به خوبی می توانند انرژی های جدیدی را برادامه ی فعالیت خود کسب کنند.
از سوی دیگر می توانند دامنه ی فعالیت های خود را بدون رویارویی با سرکوب بیشتر، ادامه دهند . حمایت آنها از این جنبش ها و حمایت متقابل اعضای جنبش های دیگر از آنها، بر روند پیشرفت و تغییرات مثبت جنبش زنان اثر بسیار مثبت خواهد گذاشت و انرژی لازم برای طرح انتقادها نسبت به قوانین تبعیض آمیز در سطح وسیع تر را فراهم خواهد کرد . برای مثال فعالان می توانند از تجربه های جنبش سبز و دیگر جنبش زنان استفاد ه کنند و برعکس، تجارب و آموخته های خود را به آنها انتقال دهند ، از اهداف و واقعیتهای روز مطلع شوند و آنها را برای ایجاد اصلاح در بیانیه ها وراهبردهایشان به کار گیرند . ساختارهای مردسالار را نقد کرده ونیز در درون همین فضای نقد فعالیتهای خود را افزایش دهند، برای جانشین کردن قوانین پینشهادی به جای این قوانین تبعیض آمیز ،نیازهای این جنبش ها را بررسی کرده و عملکردهای این جنبش ها را برای تبیین راهکارهای خود بررسی کنند . مطالبات خود را در این تعامل گسترش دهند و در پی بسط دادن وقویتر کردن ساختارهای درونی خود باشند. در پی همین تعامل و انسجام میزان ضربه پذیری در برابر آسیبهای ناشی از سرکوب کم شده واین فرصت پیدا می شود که فعالان کمپین مثل گذشته والبته با شیوه های جدید به حرکت خود ادامه دهند.
نتیجه : کمیپین یک میلیون امضاء که با تعهد و تلاش شبانه روزی و استمرارِ حمایت های قشر وسیعی از فعالان حقوق زنان ، فعالان حوزه های اجتماعی ،سیاسی ،فرهنگی، هنری و دینی آغاز شد ، حرکت پر هزینه اما خستگی ناپذیری به شمار می رود که تجربه های غنی و کم نظیر آن می تواند تا برقراری کامل عدل جنسیتی به راه خود ادامه دهد. تمامی راههای که در بالا گفته شد ممکن است با شرایط سیاسی روز کشورمان تغییر کند اما مهم ترین هدف کمپین که برقراری عدل و برابری جنسیتی بوده است همچنان به قوت خود باقی خواهد ماند . بنابراین آن چیزی که فعالان کمپین و کلیه فعالان حامی این جنبش میلیونی لازم است بدانند حرکت منسجم و تدریجی و به دور از گروه گرایی و اختلافات ایدئولوژیکی و در نهایت رسیدن به یک انسجام عملی و فکری در گستره عمومی جنبش زنان است . بلای بسیاری از جنبش های جامعه مدنی ایران ، وجود همین اختلافات و عدم تفاهم بر سر مطالبات مشترک است. آن چیزی که کمپین و دیگر ائتلافهای زنانه بیشتر از هر چیز به آن اجتیاج دارند تاکید بر روش مبارزه «پرهیز از خشونت» وحرکتی آرام و صلح آمیز و منطقی است که جدا از فضای کنونی ایران نباشد بلکه منطبق با شرایط و خواست های کنونی زنان داخل ایران باقی بماند.
این وظیفه ی خطیر حامیان جنبش زنان در خارج از ایران است که با حمایت خود از برنامه های اصولی و اصلاح گرایانه فعالان جنبش زنان در داخل کشور،نقد صحیحی از دستاوردهای مبارزات آنها (با توجه به چهارچوب های فعلی فضای سیاسی ایران) ارائه دهند. تندروی ها و رفتن به بیراهه و حضور نقدهای یک طرفه و غیر مرتبط با فضای کنونی داخل کشور و همینطور نقد بدون دلیل فعالیت های کنشگران درون کشور تنها انرژی حرکتی کل جنبش زنان را کندتر از گذشته می کند . بنابراین جدا از اینکه فعالان جنبش زنان در شرایط دشوار سیاسی و امنیتی تمامی تلاش خود را به کار می برند در عین حال، وظیفه دارند تا با ارائه برنامه هایی مبتنی بر تئوری های به روز شده بتوانند در برابر چالش های مرتبط با نقد قوانین ، ارائه پیشنهادهای کاربردی و روش های خلاق جایگزین در راستای نقد قوانین موجود به حرکت خود ادامه دهند. گمان می کنم این وظیفه ی بزرگ فعالان طیف های مختلف زنان در کنار یکدیگر است تا به کشف شیوه های نوین متناسب با شرایط سیاسی بعد از انتخابات (که به تولد و حضور جنبش سبز منجر شده) و ادامه ی مبارزه تا برقراری عدل و نظم جنسیتی تلاش کنند که جز با انسجام و همکاری و ابداع حرکت های خلاقانه طیف های مختلف ــ و در کنار دیگر جنبش های مدنی حاضر در کشور ــ ممکن و میسّر نخواهد بود .
منابع :
◀️ ماهباز ، عفت . هشت مارس و “چنبش یک میلیون امضاء ” :
+ There are no comments
Add yours