مدرسه فمینیستی: شاید بسیاری از علاقمندان مسائل زنان بارها با این سوال روبرو شده اند که اگر بخواهند کسی را تشویق به مطالعه و پژوهش در این زمینه کنند، بهتر است برای شروع، چه کتابی را توصیه کنند؟ کتابی که قبل از رسیدن به عرصه های کمابیش پیچیده نظریه ای، گزارشگر تجربه ای واقعی از جنس زنانه باشد و به همین واسطه، باعث شود اولین گامهای علاقه و فهم نسبت به مسائل زنان؛ محکمتر برداشته شود. کتابی به زبان ساده و شامل حقایقی از زندگی، که راوی اش با خواستن تغییر، توانسته زمینه ساز اصلاح بسیاری از امور زندگی خود و اطرافیانش گردد.
در پاسخ به این سوال، من کتاب «در گرگ و میش راه» حکایت تلاش مداوم زنی در جامعه ای بسته و مردسالار را توصیه می کنم. این کتاب خواندنی که به همت ابراهیم مختاری توسط نشر چشمه به چاپ چهارم هم رسیده، روایت زندگی زینت دریایی؛ زنی از جنوب ایران است که به رغم تحمل فشارهای زیاد مردسالارانه، توانسته باعث تغییرات بسیاری در محل زندگی اش، روستای سلخ جزیره قشم شود.
ابراهیم مختاری نویسنده کتاب که با قصد تولید یک فیلم مستند با مضمون ماهیگیری به روستای سلخ در جزیره قشم سفر می کند، به موضوعی جالبتر از ماهیگیری برمی خورد. او در می یابد که زنی با نام زینت و با هدف کمک به مردم از راه بهورزی، برقع برداشته و در راه خدمت به بهداشت و سلامت مردم روستایش، کارهایی کرده که از تیر و ترکشهای تعصبهای مردسالارانه و روستائی در امان نمانده و هزینه های بسیار زیادی را برایش پرداخته است.
اینکه زنی بتواند در یک جامعه روستایی، راهی را طی کند که تا پیش از او هیچ یک از همجنسانش نرفته اند، ایده ساخت فیلم در مورد صیادی و ماهیگیری را به ساختن فیملی از زندگی زینت دریایی تغییر می دهد. هرچند ساختن فیلم زینت در گرداب پروانه ساخت در وزارت ارشاد وقت گرفتار می شود؛ اما به پاس نقش زینت در برانگیختن توجه به موضوع شرایط زنان در جنوب ایران، نام او بر فیلم دیگری با مضمون مشابه گذاشته می شود و در نهایت در سال 1372 فیلم زینت در خصوص وضعیت دختران بهورز جزیره قشم ساخته می شود.
کتاب «در گرگ و میش راه» از دو بخش اصلی خاطرات در 90 صفحه و مصاحبه در 85 صفحه تنظیم شده است. بخش خاطرات که از زبان زینت دریایی نوشته شده؛ دربردارنده داستان زندگی زنیت از سالهای کودکی تا بهورز شدن اوست و بخش دوم، مصاحبه ای است که بسیاری از ناگفته های خاطرات زینت را تکمیل میکند.
تحصیل برای زینت مانند بسیاری از دختران روستایی ایران، تا همان کلاس پنجم ابتدایی معنا داشته اما او پدری داشته که تلاش کرده تا دخترش را با مزایای تحصیل و سواد آشنا کند و نخستین تلنگرهای علاقه به اندیشیدن را به او بزند. پدری که وجودش در جامعه متعصب و روستایی برای زینت موهبتی شده تا بذر تلاش برای خدمت به مردم در دوران کودکی در وجودش کاشته شود و نهال آن در دوران بزرگسالی، باعث همراهی های موثر همسرش نیز گردد. کودکی و نوجوانی زینت به مانند دیگر دختران روستا می گذرد و او طبق رسوم ده در سن پائین ازدواج میکند. اما آنچه در تمام دوران نوجوانی در درون زینت بیدار می ماند، تقلاهای فردی اش برای کمک به مردم است. همین تقلاها باعث می شود تا با تلاشی مثال زدنی، همسرش را برای شرکت در دوره آموزش بهورزی در بندرعباس، راضی کند.
اما نقطه عطف تلاشهای زینت؛ برداشتن برقع است. برقعی که در فضای زندگی اش به مثابه حجاب معنا می شود اما زینت برای اشتغال به کار بهورزی در خانه بهداشت روستا، آن را کشف می کند و به جایش، لباس فرم بهورزی می پوشد. او برقعش را برمی دارد و چیزی نزدیک به ده سال حتی به مهمانی هم نمی رود و زندگی اش می شود رسیدگی به امور بهداشتی و درمانی مردم روستا در خانه بهداشت و تربیت و مراقبت از دو فرزندش. در خاطراتش نقل می کند که این کار از طرف خانواده، همسرش، برادرش و مردم روستا، چه فشارهایی را بر او تحمیل می کند. برادرش او را کتک می زند، خانواده اش طردش می کنند و زنان و دختران روستا از او فاصله می گیرند. اما زینت که قصد کرده بوده تا رسیدن به هدفش، دست از تلاش برندارد و کوتاه نیاید، با اشتیاقی مثال زدنی به پیمودن راه انتخابی خودش ادامه می دهد.
او پس از 13 سال مدارا با فشارهای فرهنگی و اجتماعی اطرافش و ادامه مسیر خودخواسته اش؛ حالا علاوه بر مدیریت مرکز بهداشت روستای سلخ، نقش تاثیر گذاری در کمکهای حیاتی به ماماروستاها و زایمان بهداشتی تر و کم مساله تر زنان روستایی در جزیره قشم دارد.
تلاشهای بی وقفه زینت دریایی تنها در کمک به ارتقاء وضع بهداشت و سلامت روستائیان خلاصه نشده و او به مثابه یک مصلح اجتماعی، پیگیر کارهای عام المنفعه ای چون دایرکردن مدارس راهنمایی دخترانه روستایی نیز بوده است. گذشت 13 سال تلاش و تحمل انواع فشارهای کمرشکن، بالاخره باعث باور مردم روستا به خیرخواهی زینت شده و مردم در اولین دوره انتخابات شورای ده، بیشترین رای را به او می دهند. هرچند زینت برای ورود به شورا و شرکت در جلسات آن نیز با مشکلات فراوانی ناشی از نظام حاکم مردسالارانه مانند اینکه«ما با یک زن یکجا نمی نشینیم» و …. روبرو بوده اما اینجا هم زحمت می کشد و با پایداری مثال زدنی، موقعیتش را در شورای ده حفظ می کند. او حتی با وجود داشتن بیشترین آراء ماخوذه که طبق قانون، او را رئیس شورا می کرده، با انعطاف، حاضر می شود تنها با عنوان عضو شوراء در جلسات حضور یابد.
زینت؛ دختری که برای خواندن کتاب و بیرون زدن از فضای بسته روستا یا در چاله ای در زیر یک نخل پنهان می شده تا از طرف دیگر روستاییان زیر سوال نرود و یا در زیر ملحفه ای سفید که نور بیشتری داشته، کتاب باز می کرده تا با اعتراض برادرش مواجه نشود؛ حالا یک کتابخانه در خانه بهداشت روستا درست کرده و دخترها را تشویق به کتابخوانی و مطالعه می کند.
او روزهای سختی را از سر گذرانده که زنان روستا با دیدن صورت بدون برقعش، به او پوزخند می زدند و به هم می گفتند عقلش سرجایش نیست. کتک خورده و 13 سال هیچ دوست و همزبانی در روستایش نداشته و درد دلهایش را به موج و دریا می گفته. سالها طول کشیده تا مردم به نیت انسان دوستانه و نگاه بلند او پی ببرند و دیگر به او تهمت و ناسزایی روا ندارند، طوری که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده اما برای او اتفاقی بزرگتر از این نمی توانسته بیفتد. اتفاقی که او با خواسته و همت خودش، راه تفاوت و اصلاح را در پیش گرفته و این چنین نام خود را در تاریخ زنان جزیره قشم ثبت کرده است.
توصیه به خواندن این کتاب و آشنایی با پدیده ای مثل زینت دریایی از آن کارهایی است که می تواند هر علاقمند به مسائل زنان را با یک نمونه تجربی موثر و مثال زدنی در راه زدودن نمادها و نشانه های مردسالارانه، آشنا کند. پس درنگ نکنید و هم سرگذشتش را بخوانید و هم دیگران را به خوانش و تامل درباره اش تشویق کنید.
+ There are no comments
Add yours