مدرسه فمینیستی: اخیرا مقالەای تحت عنوان «نظامی کردن زنان: مبارزه علیه خشونت داعش یا تشدید آن؟»[1] توسط خانم آزادە دواچی در سایت مدرسە فمنیستی بە چاپ رسیدە است. ایشان در مقالەشان بسیار زیبا خشونت داعش را توضیح و تشریح می دهند، اما متاسفانه بدون درک واقعی شرایط فعلی زنان کرد در شنگال و کوبانی که در ارتباط مستقیم با این دشمن وحشی و متجاوز هستند، بسیار آرمانی و شعار گونه از مبارزه مسالمت آمیز علیه خشونت صحبت کردە و شجاعتهای زنان کرد را نادیده میگیرند. در واقع نوشتەی ایشان هیچ راه حل عملی و پیام جدیدی از مبارزه بر علیه خشونت نداشت.
در اینکه وجود اسلحه در دست زن مترادف با خشونت است شکی نیست. کلا تا زمانی که اسلحه در دستها باشد جنگ و خشونت هم خواهد بود حال چه این اسلحه در دست زن باشد، چه در دست مرد، در هر صورت قربانی اسلحه و جنگ همیشه زنان بوده و هستند. پس باید تاکید بر مخالفت با اسلحه و جنگ باشد نه تاکید بر اسلحه در دست زن!
در شرایطی که جنگی بر مردم تحمیل شدە، به وجودشان و به خانه و زندگیشان تجاوز و حمله میکنند و از هر سو خشونت و وحشیگری بر آنها تحمیل میشود آیا میتوان با دسته گل خدمت متجاوز وحشی رفت و از صلح و دوستی با دشمن متحجر و نفهم صحبت کرد؟ آیا به دلیل پایبندی بە عدم ترویج خشونت میتوان اجازه داد خشونت موجود بر آنها غلبه کردە و به این بهانه ازخود دفاع نکنند؟
خانم دواچی در نوشتەشان جنگ طلب بودن را با دفاع از خود یکسان جلوه دادە و تمایزی میان این دو قائل نمیشوند. لازم است یادآور شوم که همه مبارزین اسلحه بدست لزوما جنگ طلب نیستند بلکه خیلی از آنها برای دفاع از خود با دشمن جنگ طلب میجنگند!
زنان کرد در کوبانی و شنگال در برابر خشونتی که در مقابلشان وجود دارد شجاعانه ایستاده اند. آنان خواهان صلح و آرامشی هستند که در سرزمینشان از آنان بە زور سلب شده است. آنان جنگ طلب نیستند بلکه قهرمانانی هستند که در مقابل زور، دلاورانه مقاومت میکنند.
نویسندە سوالی مطرح میکند مبنی بر اینکە “آیا نظامی کردن زنان و مشارکت آنها در جنگ می تواند از اعمال خشونت بیشتر علیه آنان بکاهد؟” تاکید این سوال بر “خشونت بیشتر” است! بە قول معروف آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب! با توجه به توضیحاتی که نویسندە از خشونت داعش علیه زنان کرد بیان کردە است، دیگر خشونت بیشتر از آن چە می تواند باشد که زن کرد بدلیل پرهیز از آن باید مانند یک موجود ضعیف و وابسته منتظر بماند تا مردان از او دفاع کنند؟ چه خشونتی بدتر از تجاوز، بە عنوان بردە بە فروش رفتن، ختنەی اجباری و زنده به گور کردن زنان؟
از سوی دیگر آیا مشارکت ندادن زنان در جنگی کە جبرا وجود دارد خود تفکر برابری خواهی را زیر سوال نمیبرد؟ هر چند که مشارکت زنان در جنگ به معنای برابری با مردان نیست اما شرکت ندادن آنان قطعا سوال برانگیز خواهد بود.
لازم است چند نکته را هم در اینجا یادآور شوم. اول اینکه زنان کرد گریلا و پیشمرگه به تازگی اسلحه در دست نگرفته اند بلکه سالهای سال است که برای دفاع از هویت و سرزمین خود اسلحه در دست دارند. دوم اینکه با ارده و اختیار خود آنرا به دست گرفته اند و سوم اینکه جنایت شنگال تکرار تاریخ جنایت علیه کردها است.
برای ما کردها تکرار خاطراتی تلخ است که تازگی ندارد. فقط به لطف پیشرفت تکنولوژی و انعکاس اخبار این بار شنگال سریعتر جهانی شد.
از نظر نیز نباید دور داشت کە در روزهای اول حمله داعش، جامعەی جهانی مسکوت و نظاره گر فاجعه انسانی و آنچه که بر ان مردم بیگناه گذشت بود و این سکوت بمانند لکەی ننگ بر پیشانی حقوق بشر ماندگار شد.
خانم دواچی در پاراگراف آخر مقالەی خود از الگوهای افراطی و پس زدن آنان در جامعه زنان صحبت میکند. جملەی ایشان بە نحوی مبهم همسویی با داعش را همردیف تسلیح زنان کرد ارزیابی مینماید.
بە عنوان یک زن کرد باید اذعان کنم کە اتفاقا این زنان برای من کرد الگوی مقاومت، ایستادگی و مبارزه هستند. اسلحه در دست این زنان بە معنای تلاش برای بە عقب راندن دشمن متجاوز و نجات جان انسانها و زندگی دوباره است. ایشان زنانی را الگوهای افراطی مینامند که تنها نیرویی بودند که در مقابل داعش ایستادند. زنانی که شجاعت را به بعضی از مردان آموختند و سنگرها را خالی نکردە و فرار را بر قرار و دفاع ترجیح ندادند. از تبلیغات وحشتناک داعش نهراسیدند و به نجات جان صدها زن و مرد اسیر در کوهها شتافتند.
امروز خبر شهامت، مقاومت و ایستادگی این زنان تحسین جهانیان را بر انگیخته است و اگر درک این شجاعتها برای بعضی از زنان فمینیست ایرانی آنقدر سخت و دشوار است که آنان را الگوی افراطی بنامند، پس این زنان فمینیست هستند که چشمهایشان را باید بشویند و جور دیگری هم ببینند.
پانوشت:
+ There are no comments
Add yours