مدرسه فمینیستی: بزرگترین گروه بندی در جوامع انسانی، تقسیم بندی افراد بر اساس ساختار بیولوژیک بدن انسان است. رایجترین نوع این تقسیم بندی سعی کرده است که تمام افراد جهان را در دو دسته زن و مرد بگنجاند. به دنبال این تقسیم بندی زن و مرد بودن فقط به تفاوت فیزیولوژیک انسانها محدود نمانده و به ابعاد اجتماعی و رفتاری هم کشیده شده است. به گونهای که جامعه رفتارهای متفاوت، نقشهای اجتماعی متفاوت و پوشش متفاوتی را از زنان و مردان انتظار دارد. نسبت دادن نقشها و ویژگیهای متفاوت به زنان و مردان با گذشت زمان تبدیل به کلیشههایی ماندگار شدهاند، به گونهای که نحوه فکر کردن و عمل اعضای جامعه را جهت میدهند، از عناصر مهم فرهنگی تلقی شده و توسط رسانه ها، آموزش و پرورش، خانوادهها و نهادهای مختلف اجتماعی بازتولید میشوند.
کلیشههای جنسیتی در حوزه بیولوژی بدن، مردان را قویتر از زنان می داند به این معنا که همهی مردان از زنان قویتر هستند. اعضای جامعه پذیرفتهاند که بدن زنان از بدو تولد ضعیفتر، ظریف تر و شکنندهتر از بدن مردان است و در نتیجه زنان قدرت بدنی کمتری نسبت به مردان دارند. فارغ از اینکه پذیرش جمعی این کلیشه به تقویت آن در عمل کمک کرده است؛ زنان را از فعالیت های سنگین، ورزشهای سنگین و شغلهای بدنی بازداشته است و آنها را در اختیار مردان قرار داده است. در نتیجه مردان در این نوع فعالیتها هم از نظر جسمی، و هم تجربی ورزیدهتر خواهند شد و این کلیشه همچنان بر قوت خود باقی خواهد ماند.
در عرصه ورزش هم کلیشه های جنسیتی میدان را از زنان گرفته اند و عرصه را برای حضور زنان در بسیاری از رشتههای ورزشی تنگ کردهاند. فوتبال، یکی از ورزش های پرطرفدار دنیا، سالهای طولانی ورزشی مردانه تلقی میشد، تا اینکه زنان به سختی در مقابل این کلیشهها ایستادگی کردند و وارد عرصه فوتبال شدند. فوتبال زنان سالها مورد تمسخر مردان بود، فارغ از توجه به این مورد مهم که تجربه اندوخته مردان در فوتبال مهارت بیشتری را هم برای آنها به دست داده بود. تلاش زنان در فوتبال تا آنجا پیش رفت که در سال ۱۹۹۱ جام جهانی فوتبال زنان، ۶۰ سال پس از مردان آغاز شد.
جام جهانی فوتبال زنان، با اینکه پربینندهترین رویداد ورزشی زنان جهان است و با اینکه فوتبال از پر بینندهترین ورزشهای جهان است، هنوز بینندههای کمی دارد. به وقت جام جهانی فوتبال مردان، جهان به تکاپو درمیآید، رسانههای مختلف پیوسته این رویداد را با آب و تابتر و جنجالی تر گزارش و توجه مردم دنیا را به سمت فوتبال مردان جلب میکنند.
به وقت جام جهانی فوتبال زنان رسانه ها از تقویت کلیشهها دست نمی کشند. کلیشههای جنسیتی، زیبایی و ظرافت تعریف شده برای بدن زن را در ورزش فوتبال مخدوش میبیند. وقتی زنان، ورزش به اصطلاح مردانه فوتبال را در سطح جهانی بازی میکنند تمام کلیشههای جنسیتی پیرامون بدن زن زیر سؤال میروند. زنان در میانه زمینِ فوتبال زیبایی همیشگی، اغواگری زنانه و ظرافتهای مورد انتظار را به نمایش نمیگذارند. رسانههایی که در تمام طول سال با تمرکز بر بدن سکسی، لطیف و زیبای زنان به حیات خود ادامه میدهند، رسانههایی که الگوهای رفتاری و معاشرتی ساختاربندی شده و ظریفی را برای زنان ترویج میکنند، حال باید زنانی با بدنهای ورزیده و قوی که در میانه زمین جلوی دوربین و چشم هزاران نفر تف بر زمین میاندازند را به تصویر کشند. طبیعتا اینجاست که فوتبال زنان مغایر با عملکرد و سیاست های رسانههاست، در نتیجه جنجال آفرینیها پیرامون جام جهانی فوتبال زنان کمتر می شود و آنجا که گزارشی تهیه میشود بر تفاوت این زنان بر زنان دیگر تاکید میشود، گویا نباید فراموش کنید که این زنان استثنا هستند که مغایر با کلیشههای جنسیتی از نقشهای زنانه پا را فراتر گذاشتهاند.
از زاویه دوربین رسانهها، زنان حتی در میانه ورزش جدی فوتبال خشن نیستند، آرام بازی میکنند، تف نمیاندازند، عرق نمیکنند، زشت نمی شوند و فوتبال زنان چندان به دور از کلیشه های جنسیتی گزارش نمیشود. گویا زنان باید همه جا کلیشههای جنسیتی را رعایت کنند؛ هرجا که پا را در عرصه های به ظاهر مردانه میگذارند. جامعه مردسالار دست بر نقطه های ضعیف فوتبال زنان میگذارد، با بیانصافی آن را با فوتبال مردان که سابقه بیشتری دارد مقایسه میکند و فراموش میکند که فقط شش دوره از جام جهانی زنان میگذرد و راه برای کسب تجربه زیاد است.
اینگونه است که فوتبال زنان الگوی پذیرفته شده زن را در جهان به هم میریزد و هنوز بسیاری از جوامع، رسانهها و افراد قصد ندارند این عرصه برای زنان خیلی جدی گرفته شود. این موضوع در حدی پیش میرود که بسیاری از ما حتی از وجود جام جهانی زنان اطلاعی نداریم. تبعیضهای جنسیتی در فیفا تا جایی پیش میرود که حتی سپ بلاتر، رییس فیفا، در مراسم بازیکن سال فوتبال جهان، الکس مورگان را نمیشناسد. مورگان که یکی از معروفترین بازیکنان فوتبال زنان جهان است میگوید: «خیلی شوک آور بود که رییس فیفا نمیدانست من کی هستم». و اینگونه است که جام جهانی فوتبال اسم عامی میشود برای «جام جهانی فوتبال مردان». زمانی که از جام جهانی فوتبال زنان سخن میگویید نباید تاکید بر «زنان» را فراموش کنید چون ذهنها هنوز خواسته و ناخواسته جام جهانی فوتبال را مردانه میبیند و میخواهد.
+ There are no comments
Add yours