مدرسه فمینیستی: منطقه ما سالهاست که از حضور افراطیون متعصب و زن ستیز دست ساز غرب و شرق رنج می برد. هر روز دامنه این افراط گری چهره کریه تری از خود نشان می دهد. فروش زنان به عنوان برده در بازارهای جهانی، دردی وصف ناشدنی به جان انسان می ریزد. فقر، بیکاری، خشکسالی، فساد گسترده دولتی زمینه ساز یارگیری بیشتر از مردمان به جان آمده این منطقه است. هر روز لهیب آتش جنگ های بی سرانجام گسترده تر می شود و زندگی های بیشتری را می سوزاند و نابود می کند.
در این میان زنان نقشی در آغاز جنگ ها یا تداوم آن ندارند نصیب آنها از این اوضاع فقط مرگ و ویرانی و معلولیت و کمبودهای استخوان سوز در زندگی روزمره است. بهداشت و آموزش به محاق رفته است میلیون ها کودک به مدرسه نمی روند. جامعه جنگ زده چاره ای جز آوارگی ندارد. لیبی، عراق، سوریه، افغانستان، پاکستان، مصر، یمن، بحرین، ایران مستقیم یا غیرمستقیم درگیر تبعات شوم این جنگ ها هستند. اما آنها تنها به واژۀ کلی «خاورمیانه» اشاره می کنند؟! در حالی که خاورمیانه از ملت ها تشکیل شده است، ملت ها نیز از میلیون ها زن و مرد و کودک تشکیل شده اند که هزاران امید و آرزو برای پیشرفت و توسعه و برابری دارند. خاورمیانه یک واژه نیست بلکه شامل میلیون ها انسان بیگناه و آرزومند رفاه و امنیت است.
هیچ جنگی به نفع مردم جنگ زده نیست، هیچ جنگی با جنگ جدید خاتمه نمی یابد تنها راه خاتمه جنگ ها، مذاکره و رفراندم مردمی است. مشارکت سیاسی زنان در این منطقه به ویژه ایران از این رو حایز اهمیت است که راه های بروز جنگ را محدود کنند. مشارکت سیاسی زنان صرفاً به معنی «رأی دادن»، امری ناتمام است. می بایست به عنوان کاندیدا وارد عرصه مبارزات انتخاباتی شوند. تمام محدودیت های فراقانونی از منظر کمی در انتخابات باید کنار گذاشته شود، همه با حقوق برابر در انتخابات شرکت کنند. طبعاً حضور نمایندگان واقعی زنان بدون وابستگی حزبی و جناحی بارقه امید را به ارمغان خواهد آورد.
1% ثروت جهان در اختیار زنان است در حالی که 66% نیروی کار و 55 % مواد غذایی جهان را تولید می کنند. اما سهم زنان در مشارکت سیاسی در سطح کشورها و مجامع جهانی کمتر از 14% است. در کشور من این سهم خیلی کمتر از متوسط جهانی است.
در هر جنگی آمار تلفات غیرنظامیان بیشتر از نظامیان است. استمرار جنگ های منطقه، چاره ای جز مهاجرت و آوارگی برای مردمان بی پناه این منطقه نگذاشته است. طبق آمار اتحادیه اروپا 75% آوارگان را زنان و کودکان تشکیل می دهند. اگر در مسیر این سفر سخت، گرسنگی را تاب بیاورند با اندوه از دست دادن کودکان کنار بیایند، در دریای مدیترانه جان شان را از دست ندهند،در جنگل های اروپا تجاوز و خشونت خانگی را تاب بیاورند. به اروپا می رسند. در مسیر سفر در ازای پرداخت شیربها، دختران نوجوان را به خواستگاران خارجی می فروشند. و سرنوشتی شوم برای این دخترکان رقم می خورد. خشونت های خانگی در مسیر سفر گزارش می شود در کمپ های آوارگان ترکیه صحبت از فریادهای زنان و دختران در شب ها به خاطر خشونت خانگی گزارش شده است.
در کشور من 10 سال سایه جنگ را مردم متحمل شده اند و تحریم که خود جنگی خاموش علیه مردم بود را نیز تحمل کرده اند. با این که بیشترین آسیب از این تحریم ها را زنان و کودکان جامعه در کمبود خدمات بهداشتی و درمانی، مواد غذایی، سیستم آموزشی جدا از جهان علم… را متحمل شدند اما دریغ از اظهار همبستگی زنان نماینده مجلس نسبت به تحمل این همه رنجی که زنان کشور به دوش کشیده اند. باید این جدایی زنان از نمایندگان شان، خاتمه یابد. وقت آن فرارسیده که زنان در حوزه های تصمیم سازی و تصمیم گیری قدم پیش گذارند.
زنان خواهان برابری اجتماعی، سیاسی، حقوقی و اقتصادی هستند. صفت عدالت جویی، رواداری و صلح طلبی زنان می تواند امنیت اجتماعی، توسعه همکاری جهانی، و نشاط و انرژی لازم برای پیشرفت علمی و اقتصادی را در کشور بسترسازی کند و به این وسیله امید را در جامعه شکوفا سازد. طبعاً افزایش امید و نشاط و امنیت می تواند مهاجرت و فرار نیروهای متخصص و فرهیخته را مانع شود. در عین حال زنان می توانند مانع بروز جنگ های جدید در منطقه باشند… آری همه این ها امکان پذیر است به شرط آن که ما زنان به خودباوری برسیم و قدم پیش گذاریم.
+ There are no comments
Add yours