قتل ناموسی تازه در کردستان؛ زنی در روستای اورامان کردستان با شکلیک گلوله توسط برادرش کشته شد

3 مرداد 1387

رادیو فردا:

اواخر تیرماه، در یکی از روستاهای منطقه اورامان در استان کردستان، زنی ۲۳ ساله به نام شهین نصراللهی پس از چند ماه دوری از فرزند پنج ساله اش، هدف گلوله هایی قرار گرفت که از اسلحه برادرش شلیک شد.

پروین ذبیحی، یکی از اعضای کمیته ای است به نام «علیه خشونت به نام ناموس» که در گفت و گو با رادیو فردا، درباره مرگ شهین نصراللهی و حواشی آن می گوید.

خانم ذبیحی در ابتدا در باره وقوع این حادثه توضیح می دهید؟

پروین ذبیحی: این خانم گویا شوهرش به او اتهام زده بوده که ارتباط مشکوک تلفنی دارد، می رود با خانواده همسرش در میان می گذارد و شهین را از خانه بیرون می کند.

شهین به خانه پدر بر می گردد، بعد از هشت ماه شوهرش می آید و اظهار پشیمانی می کند و از او می خواهد که برگردد سر خانه و زندگی خود. یک فرزند پنج ساله هم داشتند که پیش پدرش بود.

در مدت این هشت ماهی که خانم نصراللهی در منزل پدرشان بودند، چه اتفاقاتی رخ می دهد، که همسر ایشان خواهان بازگشت دوباره ایشان به منزل می شوند؟

من با یکی از دوستان برادر این خانم، که او خودش خواسته بود با من حرف بزند، صحبت کردم و برایم توضیح داد، گفت که وقتی به ایشان اتهام می زند که ارتباط تلفنی مشکوک داشته، بعد می روند پرینت می گیرند و خیلی دنبال قضیه می روند و مشخص می شود که این طور نبوده.

به هرحال مرد می آید و می گوید که من اشتباه کردم، می خواستم فقط اورا اذیت کنم، خانواده هم از او تعهد می گیرند که اظهارات خودرا روی کاغذ تایپ کند و گویا می دهند به آخوند آن روستا که در حضور او امضاء کند.

چطور این ماجراها به قتل خانم نصراللهی منجر شد؟

(این خانم) از روز سه شنبه، بیست و پنجم تیرماه، بدون هماهنگی با برادرهای خود، تصمیم می گیرد برود سر خانه و زندگی خود و می رود. برادرها که می فهمند، می روند او را بیرون می کشند و ایشان می رود خانه همسایه، از آنجا هم او را بیرون می کشند و اورا به خانه پدری بر می گردانند.

«ما در مریوان هر سال حداقل یک یا دو قتل داریم. یا تلفن مشکوک باشد یا فوقش دوست پسری داشته باشد و با او فرار کرده و فرهنگ مریوان هم خیلی متاثر از فرهنگ کردستان عراق است که خیلی ایلی و عشیره ای هستند.»

گویا یکی از برادرها، به نام انوشیروان، مسلح بوده و برادر دیگر نمی دانسته، در بین راه با دو گلوله شهین را به قتل می رسانند، که چرا بی اجازه ما برگشتی و رفتی خانه همسرت، ما که گفته بودیم حق نداری برگردی.

خانم ذبیحی، در آن منطقه این یک امر معمول است که خانم ها باید برای رفت و آمد به خانه همسر قانونی خود هم اجازه پدر یا برادر خود را داشته باشند؟

در خود مریوان که دیگر این طور نیست، چون تحصیل کرده هستند، ولی بستگی به آداب و رسوم آن منطقه دارد. خیلی جاها بی اجازه شوهر، تا وقتی که خانه شوهر هستند، اجازه آب خوردن هم اگر بخواهد، باید دست شوهر باشد.

اما اینکه برادرها تا چه اندازه حق دارند؟ نه! معمول این است، که تا زمانی که در منزل پدری هستند، برادر اجازه دارد که سختگیری کند. منزل شوهر که رفت، مگر اینکه شوهر از خود هیچ قدرتی نداشته باشد، مسلط نباشد و گر نه به طور خاص معمول نیست، ولی تا در خانه پدر است، بله، حتی تصمیم برای ازدواج، ادامه تحصیل و مسافرت.

با توجه به این مسئله ای که به آن اشاره کردید، گسترگی این پدیده در آن منطقه تا چه اندازه است؟

ما در مریوان هر سال حداقل یک یا دو قتل داریم. یا تلفن مشکوک باشد یا فوقش دوست پسری داشته باشد و با او فرار کرده و فرهنگ مریوان هم خیلی متاثر از فرهنگ کردستان عراق است که خیلی ایلی و عشیره ای هستند.

شما می دانید که آیا آقای انوشیروان نصراللهی، برادر خانم نصراللهی، تحت پیگرد قانونی قرار گرفته اند یا خیر؟

آن روزی که ما رفتیم تشییع جنازه این خانم، ایشان فراری بودند.

تشکل های زنانی، که احتمالا در آن منطقه فعال هستند، چه اقداماتی را انجام دادند؟

ما در اینجا، تشکل مدنی خاص زنان، فقط یک انجمن زنان داشتیم که آن هم به دلیل اختلاف سلیقه و قدرت طلبی، بسته شد.

فعالین مدنی، در سطح شهر مریوان، در فردای روز قتل، بیانیه ای پخش کردند و قتل را محکوم کردند و بعد، نه به طور رسمی، بلکه دهان به دهان، فراخوان دادند. حدود چهل تا پنجاه نفر جمع شدیم، رفتیم جلوی بیمارستان. جنازه را که بردند، ما هم رفتیم.

برای اولین بار در طول تاریخ دهات کردستان و اورامانا، که نمی گذارند، زن هنگام دفن جنازه به قبرستان برود، ما زنان و مردان همراه هم رفتیم و زمانی که جنازه آمد با دو پلاکارد و چند تراکت که قتل را محکوم کرده بودیم و پخش آن بیانیه در سطح شهر و روستا در تشییع جنازه شرکت کردیم و بعد تبدیل به یک راهپیمایی آرام شد، تا خود قبرستان.

کسانی که به این صورت کشته می شوند، اتهام اخلاقی پشت سر آنها هست، معمولا شبانه، یا در روز، به طور مخفی دفن می شوند و نمی گذارند کسی در مراسم شرکت کند ولی خوشبختانه قدری که جلو رفتیم خود مردم هم به حرکت درآمدند.

آیا این پدیده، با برخوردی هم از سوی مقام های قضایی جمهوری اسلامی ایران روبرو شده؟

این قتل ها در این منطقه، این نوع است که مثلا دو نفر با هم فرار می کنند، معمولا اکثرا قربانیان زن هستند، به خاطر اینکه خون خواهی، تبدیل به جنگ عشیره ای و طایفه ای نشود، به رسم عشایری بین خودشان حل می کنند. خانواده مقتول پولی از خانواده قاتل دریافت می کنند و دیگر قضیه تمام می شود و رضایت می دهند.

مطالب مرتبط

+ There are no comments

Add yours