مدرسه فمینیسیتی: در سه ماه اخر انتخابات مقدماتی ریاست جمهوری آمریکا، تبلیغات وسیعی بر روی بهبود وضعیت اقتصادی صورت گرفته است. اگر روند اخیر به همین صورت باقی بماند، زنان بیش از مردان در این انتخابات شرکت خواهند کرد. به همین دلیل، هر دو حزب موجود جهت کسب قدرت، با چرخش زیرکانه ای از تجارت کلان به ایجاد امنیت اقتصادی – اجتماعی روی آورده اند. چراکه برای جذب رای زنان، سخن گفتن از اقتصاد با ثبات مورد نیاز است.
در پژوهش اخیر درباره «ناامنی اقتصاد آمریکا»، بیشترین اختلاف نگرش میان زنان و مردان مربوط به «تامین اجتماعی» بود. اگرچه نسبت بالایی از هر دو جنس نگران کاهش یا محدود شدن مزایای تامین اجتماعی بودند؛ اما زنان با هر سطح درآمدی، بیشتر احساس نگرانی می کردند. حتی زنانی با درآمد بالای خانوادگی (92 هزار دلار و بالاتر) مضطرب بودند. در واقع، حتی با این سطح بالای درآمد، تبعیض جنسیتی همچنان وجود دارد. تنها 30 درصد مردان با همین سطح درآمد نگران امنیت اجتماعی در آینده بودند (در مقایسه با 53 درصد از زنان). حتی در منطقه ای زنان سفید پوست به اندازه زنان اقلیت دلواپس امنیت اقتصادی خود بودند. و با هر سطح درآمدی، 55 درصد زنان سفید پوست و 58 درصد زنان اقلیت نگران موقعیت اقتصادی شان بودند.
چه توضیحی وجود دارد که «چرا حتی زنان با درآمد بالا، نگران آینده تامین اجتماعی هستند؟» سه واقعیت سخت، در ورای طبقه و نژاد باعث این نگرانی اقتصادی زنان می شود: نخست اینکه، زنان دارای بچه های متعدد هستند و غالباً باید تا سن بلوغ آنها را تربیت کنند، چه مردان به آنها کمک مالی بکنند یا نکنند. دوم اینکه، دستمزد زنان کمتر از مردان است. و سوم اینکه، زنان طول عمرشان بیشتر از مردان است. این شرایط زندگی به این معنی است که زنان تقاضای بیشتری نسبت به منابع نایاب دارند. آنها مجبورند که منابع ناچیز خود را برای ماه ها و سال های بیشتری ذخیره کنند. البته زنان بسیاری به عنوان مثال از خلال ازدواج در درآمد بالاتر مردان سهیم هستند، اما نه همه آنها و نه برای تمام دوره بزرگسالی. بسیاری از زنان آموخته اند که ازدواج بلیط مطمئنی برای امنیت اقتصادی در بلندمدت نیست.
این واقعیت های ناشی از اقتصاد بی ثبات، همیشه زنان را بیشتر از مردان نگران می کند. نرخ بیکاری تقریبا همواره بالاترین میزان را برای مادران مجرد داشته است (که این بیکاری یا ناشی از اجبار زنان در انتخاب مشاغل محدود است، یا ناشی از تبعیض شغلی در بازار کار، یا هر دو این عوامل). در یافته های پژوهشی که بر روی کارگران امریکایی در سال 2007 به سفارش بنیاد راکفلر انجام شد؛ از هر پنج زن، یک نفر پول کافی برای پرداخت نسخه پزشکی را نداشت؛ از هر هشت زن، یک نفر استطاعت بردن فرزندانش به پزشک را نداشت؛ و از هر 14 زن، یک نفر سال قبل را در گرسنگی به سر برده بود. نسبت زنانی که این سختی ها را تجربه کرده بودند، دو برابر مردان در این پژوهش بوده است.
در هنگامه این فشارها و نگرانی های روزانه، 63 درصد زنان نگران پس انداز برای دوران بازنشستگی نیز هستند (از میان 71 درصد زنانی که تحصیلات متوسطه را به پایان نرسانده اند، و حتی 50 درصد زنانی که تحصیلات عالی داشته اند). زنان می دانند که تامین اجتماعی، سد دفاعی مناسبی برای دوران پیری آنها است. بطوریکه بر اساس تحقیقات، حدود نیمی از زنان بازنشسته (در مقایسه با 38 درصد از مردان بازنشسته) مزایای تامین اجتماعی را منبع اصلی درآمد خود می دانند. در میان مردان کارگر، جایگزین های بیشتری برای حقوق بازنشستگی وجود دارد: 61 درصد مردان اذعان داشته اند که طرحی برای کار همراه با حقوق در دوره بازنشستگی در ذهن دارند، در حالی که تنها 51 درصد زنان چنین طرح هایی داشته اند. هر دو گروه زنان و مردان سالخورده پس از بحران اقتصادی سال 2001 بیشتر کار می کنند. اما بر اساس داده های «دفتر آمار کار»، زنان 55 ساله و بالاتر از سال 1980 تاکنون مشارکت بیشتری در بازار کار داشته اند. در واقع، زنان بالای 55 سال تنها گروه جمعیتی بودند که در طول بحران اقتصادی اخیر، مشارکت بیشتری در بازار کار پیدا کرده اند.
در مقابل بیشتر مزایای بازنشستگی – که قبلاً به عنوان کمک هزینه از کار افتادگی پرداخت می شد – حقوق تامین اجتماعی به صورت ماهیانه تا زمان حیات پرداخت می شود. از آنجائیکه ارزش این حقوق باید با سطح زندگی در سراسر عمر ارتقاء یابد، با توجه به طول عمر بیشتر زنان، ارزش این درآمد برای آنها در طول زمان کمتر می شود. از مزایایی دیگر تامین اجتماعی، در کنار وابستگی حیاتی درآمد زنان بازنشسته به حقوق تامین اجتماعی، پرداخت حقوق به زنانی که بچه هایشان را بزرگ می کنند یا شوهرانشان دیگر قادر به کار کردن نیستند، یا فوت کرده اند. در واقع، در این شرایط سازمان بیمه تامین اجتماعی، وظیفه تامین بازماندگان را بعهده می گیرد. در حال حاضر، بیش از 3 میلیون کودک امریکائی تحت پوشش این سازمان قرار دارند، زیرا والدین شان قادر به کار نیستند.
در ورای طبقه و نژاد، زنان به تامین اجتماعی متکی هستند. به این دلیل برنامه های اقتصادی کاندیداهای انتخابات برای زنان در اولویت قرار دارد. به همین جهت، زنان به خوبی خواهند توانست میان کاندیداهای کاخ سفید، سنا و کنگره دست به انتخاب بزنند. اینکه کدام یک جهت رفع مشکلات زنان حرکت خواهند کرد؟
* هایدی هارتمن، از نظریه پردازان برجسته فمینیستی در حوزه مسائل اقتصادی است. وی در حال حاضر، استاد دانشگاه جورج واشنتگتن است. هارتمن نویسنده تعداد بیشماری مقاله و کتاب بوده و سخنرانی های زیادی در مورد زنان، اقتصاد و سیاست عمومی داشته است.
آدرس مقاله:
+ There are no comments
Add yours