زنان نویسنده، در طول چند دهه، توانستهاند موقعیت خود را در عرصه ادبیات ایران، به جایگاه تثبیتشدهای برسانند.
در دهه چهل شمسی که دوران شکوفایی ادبیات ایران به شمار میرود، فقط ۲۵ نویسنده زن فعال بودند.
در آن سالها، به ازای هر زن، پنج نویسنده مرد داستان مینوشتند. حسن میرعابدینی، پژوهشگر ادبیات داستانی در ایران میگوید، در سالهای اخیر زنان به طور چشمگیری پیشرفت کردهاند به طوری که اکنون به ازای دو نویسنده زن، سه نویسنده مرد، در حوزه ادبیات فعال هستند.
در دهه های هفتاد و هشتاد، زنان زیادی پا به عرصه داستان نویسی ایران گذاشتند و تیراژ برخی ازنوشته های آنها گاه به بیش از ۱۰۰ هزار نسخه رسیده است.
اما این رشد تنها افزایش کمی آثار زنان نیست. فرزانه طاهری، از مسئولان برگزاری جایزه ادبی بنیاد گلشیری اعتقاد دارد که کیفیت برخی از داستانهای زنان، باعث شده تا این پیشرفت، در جوایز مختلف ادبی هم دیده شود.
زنان نویسنده، بسیاری از جوایز ادبی برگزار شده در سالهای اخیر را در پرونده داستاننویسی خود ثبت کردهاند.
مدیا کاشیگر، نویسنده ایرانی تأکید دارد که پرداختن به طبقه متوسط اجتماعی ایران، باعث شده است که مخاطبان به داستانهای آنان توجه خاصی داشته باشند. در حالی که پیش از این، طبقه متوسط ایران در ادبیات داستانی، برجسته نبودند.
گلی ترقی، نویسنده ایرانی مقیم فرانسه معتقد است که زنان از آن فضای بسته به تنگ آمده بودند و ادبیات، بهترین فرصت بود تا از آن حجاب بیرون آیند و خود را مطرح کنند.
آنان به کتاب و کاغذ و قلم پناه بردند. فرزانه طاهری میگوید: “زنان خانهنشین، احساس کردند که نیاز دارند حرفهایشان را بزنند. حقوقی را از دست داده بودند که اهمیتش در آن زمان درک نمیشد. آنان نیاز داشتند که با صدای بلند حرفشان را بزنند.”
تولد ۳۷۰ نویسنده زن در ۱۰ سال: بر اساس یافتههای حسن میرعابدینی، در سالهای ۱۳۷۰ تا ۱۳۸۰، حدود ۳۷۰ زن نخستین اثر خود را منتشر کردند. این میزان، ۱۳ برابر دهه قبل از آن است.
زنان خانهنشین، احساس کردند که نیاز دارند حرفهایشان را بزنند. حقوقی را از دست داده بودند که اهمیتش در آن زمان درک نمیشد. آنان نیاز داشتند که با صدای بلند حرفشان را بزنند
فرزانه طاهری از سالهای آغازین نویسندگی زنان میگوید: “تا سال ۱۳۱۰ که داستاننویسی ایران در مراحل نخست است، مردان کمی در این عرصه قلم میزنند و نام هیچ زنی در تاریخ داستاننویسی نیامده است. از ۱۳۱۰ تا ۱۳۲۰، ۲ زن داستان نوشتهاند، ایراندخت و زهرا خانلری. البته در این دوره، فاطمه سیاح در زمینه نقد ادبی فعال است و بهعنوان نخستین زن ایرانی بر کرسی استادی دانشگاه تهران نشسته است.”
مدیکا کاشیگر توضیح میدهد که جامعه ایرانی آماده میشود تا زنان را در تمام بخشهای اجتماعی و سیاسی، بپذیرد. حضور زنان به طور کلی در دهه اخیر پررنگتر از گذشته شده است. با این وجود به نظر میآید که ادبیات داستانی، موفقترین حوزهای است که زنان به سمت آن قدم برداشتهاند.
+ There are no comments
Add yours