مدرسه فمنیستی :اگرچه پروژه محدودیت زنان از بعد از انقلاب با نداشتن حق کنترل برروی پوشش وحجاب اجباری شروع و با ملغی کردن قانون حمایت از خانواده به سبب داشتن منافات با شرع اسلام!وارد فاز جدیدی شد،اما اینک این پروژه ابعاد گسترده تری به خود گرفته است. به گفته مسئولین سازمان سنجش سهمیه بندی جنسیتی حتی در سالهای قبل نیز اعمال می شده، اما طرح کردن علنی آن ، همچنین مطرح کردن اعمال بومی گزینی دختران و ارائه آن به صورت طرح به مجلس برای تصویب قانونی ، حاکی از خوابهای ناخوشی است که حاکمیت برای محدود کردن هرچه بیشتر زنان و ایستادگی در مقابل خواستهای حداقلی جنبش زنان دیده است.با روی کار آمدن دولت محمود احمدی نژاد، پروژه سرکوب و خانه نشینی زنان ابعاد تازه تری یافت .از بعد از انقلاب 57 در ایران زنان به تدریج از برخی عرصه ها کنار گذاشته شدند، مانند: حوزه های قضاوت و یا تحصیل در رشته هایی خاص مانند: مهندسی معدن،کشاورزی و نظایر آن.اگر چه عرصه قضاوت همچنان بر روی زنان بسته است، اما به تدریج دختران اجازه تحصیل را در برخی رشته ها که در ابتدای انقلاب مغایر با شان و کرامت زن مسلمان قلمداد می شد، یافتند و آمار تحصیل کردگان دختر در این رشته ها فزونی یافت تا آنجا که مثلا در رشته کشاورزی تنها امسال در دانشگاه پردیس 75درصد قبول شدگان را دانشجویان دختر تشکیل می دهند(1).
همچنین رژیم برای اجرای طرح انطباق پزشکی که بیماران زن تنها توسط پزشکان زن و بیماران مرد توسط پزشک مرد، ویزیت شوند اجازه تحصیل به دختران در رشته پزشکی را داد و حتی تخصص زنان و زایمان را به سبب برداشت خاصشان مختص دختران کردند. اما زمانی که نسبت بین پذیرفته شدگان دختر و پسر در این رشته ها به نفع دختران چرخید و دختران بیشترین ورودی های کنکور را تشکیل دادند، ساز سهمیه بندی جنسیتی،کوک شد. سازی که آواز ناخوشش گوشها را (البته بیشتراز جنس مونث)آزار می دهد وصحنه را برای ترک صحن دانشگاه و حتی تحصیلات اولیه دختران آماده می کند.سیستم آموزش و پرورش و آموزش عالی همگام با هم سعی در خانه نشین کردن دختران و القای نقش های خاص جنسیتی را فراهم می کنند.
طرح تفکیک کتب درسی پسران و دختران ، طرح کاهش سالهای تحصیل دختران، ایجاد محدودیت برای ورود به برخی رشته ها برای دختران، سهمیه بندی جنستی و درنهایت بومی گزینی جنسیتی ،که همگی سعی بر حذف فیزکی دختران از عرصه علم و تحصیل دارند.بومی گزینی جنسیتی طرحی که ناپختگی و بی منطقی اش را حتی مرکز پژوهش های مجلس اعلام کرد، امسال بی عدالتی هایی به مراتب دردناک تر را رقم زد و سرنوشت دخترانی را که می توانستند و مستعد درخشیدند بودند را به نیستی کشاند. حال آنکه در دین اسلام تحصیل علم جایگاه ویژه ای دارد . پیامبر اسلام در احادیث متعدد زنان و مردان را به کسب دانش فراخوانده است، مانند: طلب علم بر هر زن و مرد مسلمان واجب است یا علم را بیابید حتی اگر در چین باشد. احادیثی که به کرات بر در و دیوار مدارس و مکانهای آموزشی نوشته شده است. آیا حاکمان که خود را مسلمین واقعی می نامند تاکنون این احادیث را نشنیده اند یا خود را به نشنیدن زده اند؟
بومی گزینی جنستی نهایت ظلم در حق دختران که نه در حق شایستگانی است که می توانند به پیشرفت و توسعه کشور کمک کنند، در حالی که استعدادهای نهان خویش را هم بالفعل می کنند.
بومی گزینی در رشته های مختلف از جمله رشته هایی پزشکی که با جان انسانها در ارتباط است به شدت آسیب زننده است. با چنین رشته هایی یا رشته هایی که به دقت و هوش بالایی نیازمندند نمی توان شوخی کرد و دختر و پسر تهرانی را بر دختر و پسر شهرستانی ترجیح داد.بومی گزینی و سهمیه بندی جنسیتی هر دوکیفیت آموزش را تقلیل می دهند .
بومی گزینی جنسیتی می تواندجامعه را به جامعه کاستی بدل کند، که عواقب سوء اش دامنگیر همه خواهد شد.جوامع کاستی جوامع محکوم به فنا هستند. در تاریخ خودمان می توانیم به دوره ساسانیان اشاره کنیم که درس خواندن حق قشر خاصی بود و در نهایت طومار این جامعه به سبب اشتباهاتی که حاکمانش با دستان خود رقم زده بودند، درهم پیچیده شد.
بومی گزینی دختران ما را به یاد روش های طالبان در منع تحصیل و خروج زنان از خانه مگر با همراهی یک مرد محرم هم می اندازد.سهمیه بندی جنسیتی به اضافه بومی گزینی دختران، چیزی جز همان نسخه منع زنان از ادامه تحصیل طالبانی نیست. اما به سبب آنکه این عمل در ایران با مقاومت مردم همراه می شد، در شکلی دیگر و با ظاهری دلسوزانه برای دختران ارائه شده است.
دولت هدف از ارائه این طرح را عدم توان تامین خوابگاه و امنیت دختران اعلام کرده است. اما دولت اگر بخواهد،توان تامین خوابگاه برای دختران شهرستانی را دارد،چراکه امسال 3میلیارد دلار وام بلاعوض به کشور گمنام “سیلان” پرداخت شده است.با 3میلیارد دلار چند خوابگاه می توان ساخت و چند خوابگاه دیگر را می توان تجهیز کرد؟
با 150 میلیون تومانی که صرف برپایی جشنواره “زنان سرزمین من” شده است، تا نوع پوشش برای زنان ایرانی از طرف حاکمیت مشخص شود چه؟ بگذریم از سایر حیف و میل هایی که از بیت المال مسلمین در راه مقاصد شخصی آقایان می شود.
بنابراین دولت ما قادر به تامین خوابگاه برای دختران است و خود نیز می داند که هدفش از این طرح کمتر کردن آسیب های اجتماعی نبوده و نیست-چرا که تاکنون دولت طرح هایی کارشناسی شده برای کاهش آسیب های اجتماعی ارائه نکرده است- بلکه تنها و تنها هدفش محدود کردن زنان این سرزمین به طرق مختلف از تحصیل و کسب پایگاه اجتماعی است.
حاکمان ایران مانند طالبان وسایل ارتباط جمعی را حذف نمی کند؛ بلکه کاملا هدف دار و در راستای مقاصد شوم خویش از تمامی اینها استفاده می کند.اینان دختران را از تحصیل منع نمی کنند ،بلکه با ایجاد محدودیت آنچه را که خود می خواهند، برای شستشوی مغزی در متون درسی از دبستان تا دانشگاه ارائه می دهند.کتابهای درسی، رادیو ، تلویزیون و سینمای ما پر از کلیشه های سنتی و بنیادگرایانه از زنان و دختران است.اگر این طرح تصویب شود ،شاهد اعمال محدودیتهای بیشتری در زمینه تحصیل دختران خواهیم بود .همچنان که زمزمه هایی مبنی بر ایجاد رشته هایی مانند خانه داری با عنوان گول زننده “مدیریت خانه “می شنویم و البته در دانشگاه جامع علمی –کاربردی چنین رشته ایی تدریس می شود و ورود به این رشته بدون کنکور است.بنابراین حاکمیت می تواند مانند گذشته مانع تحصیل دختران در رشته هایی خاص شود و رشته هایی را که در پی القاء محبوبیت نقش سنتی زن است ایجاد کند.حاکمان ایران از تمامی استراتژی های ارتباطی برای درونی کردن ایدئولوژی مسلط بر اذهان تمامی ملت ایران استفاده می کنند.بنابراین باید در انتظار برنامه هایی برای همراه کردن والدین با طرح بومی گزینی دختران در صداو سیما باشیم.
اعتراض و مقاومت در برابر این طرح ها نه تنها وظیفه همه مردم ایران است بلکه باید از طرف تمامی مردم جهان و سازمانهای حقوق بشر نیز دنبال شود، امید است مانند اعتراض یکپارچه زنان در مورد لایحه حمایت از خانواده باردیگر زنان از طیف های مختلف به صحنه آیند و مانع تصویب چنین طرحی در مجلس شوند.
پانوشت:
(1) دکتر محمدحسین امید در گفتوگو با خبرنگار صنفی آموزشی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)
+ There are no comments
Add yours