رادیو زمانه (مریم محمدی): محکومیتها و تذکرات پی در پی که در زمینهی حقوق بشر، از جانب سازمانها و نهادهای بینالمللی همواره متوجه دولت جمهوری اسلامی ایران بوده است، به نظر میرسد، تاثیر معینی در برخورد دولت ایران با فعالان عرصههای مختلف حقوق اجتماعی و مدنی نداشته است.
یکی از دعاوی همیشهی نهادهای حقوق بشر در مورد ایران، فشارهای روزافزون بر فعالان جنبش برابریطلبی زنان است.
به همین مناسبت روز دوشنبه دوازدهم اسفندماه، نشستی مطبوعاتی از جانب وکلای متهمین این حوزه که برخی در بازداشت و زندان به سر برده و برخی در انتظار اجرای احکام خود هستند، در دفتر خانم نسرین ستوده، وکیل دادگستری برگزار شد.
در گفتگوهایی با خانمها؛ نسرین ستوده، نسیم غنوی و آقای مهدی حجتی وکلای دادگستری، مادر خانم زینب بایزیدی که در ارتباط با «کمپین یک میلیون امضا» در زندان به سر میبرد و همچنین خانم مرضیه مرتاضی لنگرودی، از فعالان حقوق زنان و حقوق بشر که به علت همین فعالیتها، حکم حبس تعلیقی گرفتهاست، به این نشست و مطالب مطرح شده در آن پرداختهام.
از خانم نسرین ستوده که این نشست مطبوعاتی در دفتر وکالت ایشان برگزار شد، میپرسم، چگونه به ضرورت برگزاری چنین نشستی رسیدهاند؟
از آنجایی که به نظر وکلای پروندههای فعالان جنبش زنان، این پروندهها، روند قضایی را طی نمیکند و احکامی که صادر میشود، کاملا نامتناسب و غیر منصفانه است، به این نتیجه رسیدیم که بهتر است این آرا را در معرض قضاوت افکار عمومی قرار بدهیم. به همین دلیل، وکلای پروندهها تصمیم گرفتند چنین کنفرانسی را تشکیل بدهند.
چند تن از وکلا در این کنفرانس شرکت داشتند؟
شش تن از وکلا در این کنفرانس شرکت کرده بودند. خانمها و آقایان: سارا صباغیان، نسیم غنوی، نسرین ستوده، محمد دادخواه، مهدی حجتی و محمد مصطفایی. همچنین خانم شیرین عبادی چون در ایران به سر نمیبردند، طی تماس تلفنی در کنفرانس شرکت داشت و از این طریق به سوالات خبرنگاران پاسخ گفت.
از خانم نسیم غنوی، یکی دیگر از وکلای شرکت کننده در کنفرانس میپرسم که علت حضور ایشان در این نشست چه بوده و چه مطالبی را مطرح کردهاند؟
به طور مشخص در مورد پروندهی خانم عالیه اقدام دوست و روند رسیدگی به پروندهی ایشان صحبت کردم. همچنین اقداماتی که ما انجام دادهایم و این که تنها خواستهی ایشان رفع قوانین تبعیضآمیز و برابری حقوق زنان و مردان است.
اساساً چرا خانم اقدام دوست دستگیر شد؟
ایشان در تجمع 22 خرداد 1385 در میدان هفت تیر تهران، دستگیر شد. به اتهام «اخلال در نظم عمومی و اقدام علیه امنیت کشور، از طریق شرکت در تجمع غیرقانونی» در شعبهی 15 دادگاه انقلاب محاکمه و به سه سال و چهار ماه حبس و بیست ضربه شلاق محکوم شد. ما اعتراض کردیم، پرونده به شعبهی 36 دادگاه تجدید نظر رفت و در آنجا فقط سه سال حبس ایشان تائید شد.
تجمع خرداد 85 تحت چه عنوانی تشکیل شده بود؟
قبل از تجمع خرداد 85 تجمعهای دیگری هم به صورت پراکنده برگزار میشد. ولی این تجمع، فراخوانی بود که در آن زنان و مردانی که به برابر حقوقی زن و مرد معتقد هستند، حاضر شده بودند. از آنجا بود که «کمپین یک میلیون امضا» آرام آرام شکل گرفت. میتوانم بگویم، این تجمع، جرقهای برای تشکیل کمپین بود.
یک اعتراض مدنی بود که عدهای جمع شده بودند تا صدای خود را به گوش مسئولین برسانند.
نسرین ستوده، حقوقدان و فعال جنبش زنان
شما به حکم خانم عالیه اقدام دوست، در سال 85 اعتراض کردید. ولی این حکم دوباره قطعی شد و ایشان را دستگیر کردهاند. به شما اطلاع نداده بودند که این حکم قطعی شده است؟
خیر. روند رسیدگی به این ترتیب است که بعد از قطعی شدن رأی در دادگاه تجدید نظر، این رأی باید به وکلای متهم ابلاغ بشود.
در حالی که خانم اقدام دوست چند تا وکیل دارد، این حکم به هیچکدام از این وکلا ابلاغ نشده بود. بعد که پیگیری کردیم، مشخص شد که رأی را الصاق کردهاند.
یعنی، حکم را فقط به دفتر خانم شیرین عبادی فرستادهاند و آن را به در بیرونی دفتر ایشان که در خیابان قرار دارد و محل رفت و آمد مردم است، الصاق کردهاند. در حالی که در دفتر خانم عبادی همیشه کسی هست و منشی در دفتر حضور دارد.
خود خانم عبادی هم در کنفرانس مطبوعاتی دیروز (دوشنبه دوازدهم اسفند) گفت که در مورد تمام پروندهها، مامور ابلاغ به داخل ساختمان میآید و رأی را به منشی ابلاغ میکند. چطور در چنین پروندهای حکم را الصاق کردهاند.
هنوز چه اقداماتی میتوانید انجام بدهید؟
اعتراض ما به این روند الصاق حکم بود و تنها کاری که میتوانستیم انجام بدهیم، تقاضای اعمال مادهی 18 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب است. به موجب این قانون، در صورتی که رأی صادره قططی شده، خلاف بَین شرع باشد، رییس قوهی قضاییه این اختیار را دارد که اجازهی رسیدگی مجدد را صادر کند.
ما تقاضایمان را دادهایم. امیدوار هستیم که مسئولین صدایمان را بشنوند، توضیحاتمان را کافی بدانند و اجازه بدهند این پرونده یک بار دیگر مورد رسیدگی مجدد قرار بگیرد.
باز هم تاکید میکنم که خواستهی موکل من، تنها و تنها رفع قوانین تبعیضآمیز و برابری حقوق زن و مرد بوده است.
با آقای مهدی حجتی، یکی دیگر از وکلای شرکت کننده در این نشست گفتگو میکنم:
در ارتباط با پروندهی خانم زینب بایزیدی که موکل من است، در این جلسه حاضر شدم و روند پروندهی ایشان را با توجه به شرایطی که داشت، توضیح دادم.
به انضمام این که، حکم ایشان در حال حاضر قطعی شده و در حال اجرا است و متاسفانه درخواست اعمال مادهی 18 که در دادگستری کل استان آذربایجان غربی مطرح شد، مردود اعلام شد.
تنها روزنهی امید ما، درخواست اعادهی دادرسی است که در شعبهی اول دیوان عالی کشور، مطلع رسیدگی است و امیدواریم که دیوان عالی کشور به درخواست ما توجه کند و با تجویز درخواست اعادهی دادرسی، امکان محاکمهی مجدد ایشان در دادگاه تجدید نظر را فراهم کند.
ممکن است مختصری در مورد اتهام، محکومیت ایشان و آنچه که در مورد این پرونده میدانید، توضیح بدهید؟
اتهامی که در وهلهی اول متوجه ایشان شد، عضویت در گروهک پژاک بود، به انضمام خروج غیرقانونی از کشور.
در مرحلهی اول، ایشان تلفنی از وزارت اطلاعات احضار و بلاقید آزاد میشود. پس از سه روز ایشان دوباره به وزارت اطلاعات احضار و در همانجا بازداشت میشود. همین موارد را به ایشان تفهیم اتهام میکنند و در همان وهلهی اول هم قرار وثیقهی ده میلیون تومانی برایش صادر شد که به خاطر عجز از تودیع وثیقه، بازداشت شد.
متاسفانه، تازه در این مرحله، بازپرس پرونده دستور داد که اگر دلایلی علیه ایشان وجود دارد، ارائه شود. متعاقبا از ناحیهی ستاد خبری وزارت اطلاعات ادلهای به دادسرا ارائه شد که از نظر ما، ارزش حقوقی به عنوان دلیل ندارد.
چرا؟ آن ادله چهها بودهاند؟
صحبتهای اشخاصی بوده که خودشان به عضویت در گروه پژاک متهم بودهاند. کسی که خود در پروندهای متهم است، اظهارات او بر علیه شخص دیگری قابل استماع نیست و در هیچ قالب حقوقی جای نمیگیرد، ولو در قالب شهادت. چون شهادت قابل جرح است و باید مواجه حضوری بشود، متهم شهود را بشناسد و در خصوص موضوع از آنان سوالاتی بکند.
هیچکدام از این مراحل محقق نشده و دادسرا به استناد همین دلایلی که ما برایش ارزش حقوقی قائل نیستیم، برای موکل ما قرار مجرمیت صادرکرده. منتها برای اتهام خروج غیرقانونی از کشور، قرار منع تعقیب صادر کرده است.
در دیوان عالی کشور، معترض این مساله شدیم که اگر موکل ما به صورت غیرقانونی از کشور خارج نشده و پاسپورت هم برای خروج قانونی از کشور ندارد، چطور میتوانسته به محل گروهک پژاک در کردستان عراق برود، ایدئولوژی این گروه را یاد بگیرد و به عضویت آن دربیاید.
قبلا با مادر خانم بایزیدی صحبت کرده بودم، گفتند به خاطر اسم مغازه هم به ایشان اتهامی وارد بوده است.
ایشان مغازهای داشتند که سردر آن به نام «زیلان» بود. عنوان شده بود که زیلان نام یکی از افراد وابسته به پژاک است و ستاد خبری وزارت اطلاعات در چندین نوبت از ایشان خواسته بود اسم مغازه را عوض کند که ایشان نپذیرفت. چرا که زیلان یک نام کردی است و استفاده از آن دلیل بر هواداری از فردی که عضویت آن گروه را دارد، محسوب نمیشود.
با مادر خانم زینب بایزدی، در یکی از دهات نزدیک مهاباد صحبت میکنم:
درست است که گفتهاند دختر شما عضو حزب پژاک بوده است؟
دختر من عضو پژاک و هیچ حزب دیگری هم نیست.
شغل دخترتان چه بود؟
فوق دیپلم گرفته و مغازه دارد.
به ملاقات او میروید؟
بله، اما راهش خیلی دور است. هشت، نه ساعت راه است. اما فقط پنج دقیقه اجازه دارم او را ببینم. فقط پنج دقیقه.
هر دو روز یک بار هم میتواند پنج دقیقه به خانه تلفن کند. کتاب زبان انگلیسی و سی.دی برایش بردهایم. اما به دستش نرساندهاند.
مرضیه مرتاضی لنگرودی
در این جلسه علاوه بر فعالان جنبش زنان که در زندان هستند، در مورد فعالینی که حکمهای تعلیقی دریافت یا منتظر اجرای احکام قطعی هستند نیز صحبت شد. از جمله، خانمها: دلارام علی، بهاره هدایت، مریم ضیا، معصومه ضیا، نسرین افضلی، مرضیه مرتضی لنگرودی، زینب پیغمبرزاده، احترام شادفر و آقایان: بهمن احمدی عمومی و امیر یعقوبعلی.
از این میان، با خانم مرضیه مرتضی لنگرودی گفتگو میکنم:
در اعتراض به محاکمهی خانمهایی که در تجمع میدان هفت تیر شرکت کرده بودند، روزی که آنها داشتند محاکمه میشدند، روبروی در دادگاه انقلاب ایستاده بودم و قصد تجمع هم در کار نبود.
ایستاده بودیم، اعتراض کنیم که چرا آنها را در حالی که گناهی مرتکب نشدهاند، محاکمه میکنند. مطابق اصل ۲۷ قانون اساسی حقشان بوده که حرف و اعتراضشان را جایی بزنند، به شرطی که مزاحمت ایجاد نکنند.
دادگاه انقلاب، این اعتراض ما را جرم شناخت و به جرم «تبلیغ علیه نظام و تشویش اذهان عمومی» به شش ماه حبس به اضافهی ده ضربه شلاق محکوم کرد که حکم سه سال به حالت تعلیق درمیآید.
چه مدت از صدور حکم شما گذشته است؟
حدوداً یک سال از این تعلیق گذشته است.
این دو سال تعلیق باقیمانده برای شما به چه معنی است؟
اگر جرمی مشابه اتهامی که برایام تفهیم کردهاند، مرتکب شوم، ضمن این که این محکومیت را باید تحمل کنم، در رابطه با جرم دوم هم حداکثر محکومیت را برایام قائل خواهند شد.
به عبارتی، شما در هیچ اجتماع یا تظاهراتی نمیتوانید شرکت کنید؟
در تجمع و تظاهراتی که غیرقانونی باشد، هیچوقت شرکت نمیکنم. اما از نظر من، همانطور که به رأی دادگاه هم اعتراض کردیم، اساساً فکر نمیکنم کار خلاف قانون انجام داده باشم. به همین دلیل، این اتهام و این حکم را اساساً فاقد صلاحیت میدانم.
+ There are no comments
Add yours