مدرسه فمینیستی: پاسخ به پرسش «آرزوهای 8 مارس» را با این سخن آغاز می کنم که در ایران و در سراسر خاورمیانه تلاش زنان برای کسب برابری حقوقی و اجتماعی و فعالیت فکری و عملی آنان در به چالش کشیدن باورهای زن ستیز فرهنگی مهمترین و موثرترین حرکت سیاسی و اجتماعی در جهت دموکراتیزه کردن ساختارهای فرهنگی و اجتماعی این جوامع در یک قرن گذشته بوده و هست.
من زنان ایران را عاملین عمده تحول فرهنگی ای در ایران می دانم که بیش از یک قرن محور تلاشهای متفکرین این کشور بوده. فعالیت های زنان در افشائ تبعیضات قانونی و مبارزه آنان علیه واژه ها٬ سنت ها و برداشت های تحقیر کننده زنان و علیه خشونت های خانگی ودولتی٬ و طرح پی گیرانه نیازهای عاجل و خواسته های زنان، سطح آگاهی عمومی نسبت به وجود بی عدالتی جنسیتی آشکار و پنهان در اموری مانند آموزش و اشتغال و نادرستی بعضی از آموزه های اخلاقی را به وضوح افزایش داده٬ باورها و ارزشهای اجتماعی و فرهنگی زن ستیز را به مبارزه طلبیده و پذیرش توان فکری و حضور اجتماعی زنان را آسان تر ساخته است.
به باور من، برجسته ترین دست آورد فعالان جنبش زنان در سال های اخیر را تحول فکری و بلوغ سیاسی آنان می دانم که به آنان اعتماد به نفسی بی سابقه داده تا با واقع بینی و شکیبایی گام های محتاطانه اما پیگیرانه ای بردارند و برای حل مسایل عاجل و “زمینی”، برنامه های کوتاه مدت و کمتر بلند پروازانه طرح کنند و به ائتلاف های مقطعی دست بزنند. یکی از نشانه های بارز بلوغ سیاسی واعتماد بنفس زنان عدم وابستگی سیاسی ـ تشکیلاتی آنان (به جزمواردی معدود) به احزاب و دولت است. این استقلال هم شامل زنان سکولار و هم آن دسته از زنان مسلمانی می شود که نسبت به جنبه هایی از حقوق و مسئولیت های ناعادلانه در قوانین کشور انتقاد دارند و به نوبه خود در جهت بهبود وضع زنان تلاش می کنند. استقلال فکری و سیاسی کنونی جنبش زنان از دولت و از احزاب سیاسی خوشبختانه تاکنون به بی توجهی نسبت به ارتباط مبارزات جنسیتی با مبارزه عام دموکراتیک نیانجامیده.
آمادگی بیشتر برای پذیرش دگراندیشی و دگر باشی و سخن گفتن آشکار ازاشتباها ت خود و یاران نشانه های دیگر این اعتماد بنفس و استقلال ذهنی و سیاسی است. چون «تفاوت» های بینشی٬ عقیدتی و رفتاری را تهدیدی برای خود نمی بینند امکان سوء استفاده «دشمن» از اختلاف نظرات درونی را بهانه ای برای خاموش ساختن صدای ناموافق نمی کنند. این تحول بسیار مهم و امیدوار کننده ای برای آینده مبارزات حقوقی و فرهنگی کل جامعه است.
آنچه برای فعالین جنبش زنان آرزو می کنم ادامه هوشیاری در خور تحسین آنان نسبت به پیچیدگی های تلاش برای ایجاد تغییر از طریق رفرم های تدریجی است تا واقع بینی و عمل گرایی درطرح مطالبات و درخواست ها به تنزل انتطارات و خواسته ها نیانجامد و رفرم های حقوقی تنها گام نخست برای دست یافتن به دمکراسی سیاسی ٬ احترام به حقوق و آزادی های فردی ٬ حق دگر اندیشی و دگرباشی و عدالت اجتماعی دانسته شود .
+ There are no comments
Add yours