سرنوشت آرزوهای مدافعان حقوق برابر در روز جهانی زن

تفالی بر حافظ و سیمین و فروغ، با نفس گرم سیمین بهبهانی-21 اسفند 1387

مدرسه فمینیستی: چند روز پیش از فرا رسیدن روز جهانی زن در حلقه ای از اندیشه ورزان حوزه زنان به بیان صادقانه آرزوهای خویش تا هشت مارس سال بعد پرداختیم، از لحظه چاپ اولین آرزو در سایت مدرسه تا ساعات آغازین هشت مارس آرزوهایمان را به دست هم سپردیم و برای هم خواندیم و دل خوش و ناخوش کردیم.

آروزهایی که تا فرا رسیدن 8 مارس، از سوی تعدادی از مدافعان حقوق برابر در پاسخ به پرسش «آرزوهای 8 مارس مدرسه فمینیستی» روانه شد، ما را بر آن داشت که پس از سپری شدن «روزهای بی خستگی دویدن» «دختران دشت» در هفته جهانی زن، و پس از تلاش بی وقفه همه گروه های جنبش زنان در دو هفته اخیر برای رسانیدن “صدا” و پیام خود به شکل های مختلف، در شب «حادثه» به جای «سرشکستگی»، به دیدار سیمین بهبهانی بشتابیم و در کنار بانوی شعر ایران، به سربلندی و امیدواری دمی بگذرانیم (همو که جایزه سیمون دوبووار را از دیار دوبوار برایمان به ارمغان آورد) و به پاس روان شدن «آرزوهای 8 مارسی» یاران و همراهان جنبش زنان، تفالی به حافظ و فروغ و سیمین بزنیم و برای یارانی که آرزوهای خود را برای «مدرسه» فرستاده بودند، با دست و دم گرم سیمین بانو، فال بگیریم.

از این رو بود که شب هنگام، در ساعات پایانی هشتم مارس به منزل سیمین بهبهانی، کولی جسور غزل و عمل زنانه رفتیم و برای همه آرزومندان جنبش زنان، بر سه مجموعه گوهرین، سه تفاّل بر حافظ و سیمین و فروغ زدیم. خواستیم که بانوی شعرمان، به سحرکلام خویش، راه شیری برآوردن آرزوهای مان را بیان کند .
سیمین، حافظ به دست گرفت و چنین آمد:


تفاّلی که سیمین بهبهانی بر حافظ زد، و غزلی از او را به دنیای آرزوهای جنبش زنانی ها گسیل داشت، چنین بود:

◀️  باید ترانه بخوانی

و تفاّل سیمین بانو بر مجموعه اشعار فروغ فرخزاد، «آبتنی» شیطنت آمیزی را بدرقه راه آرزوهای 8 مارسی یاران مان ساخت:

لخت شدم تا در آن هوای دل انگیز

پیکر خود را به آب چشمه بشویم

وسوسه می ریخت بر دلم شب خاموش

تا غم دل را به گوش چشمه بگویم

آب خنک بود و موج های درخشان

ناله کنان به گرد من به شوق خزیدند

گویی با دست های نرم و بلورین

جان و تنم را به سوی خویش کشیدند

بادی از آن دورها وزید و شتابان

دامنی از گل به روی گیسوی من ریخت

عطر دل آویز و تند پونه وحشی

از نفس باد در مشام من آویخت

چشم فرو بستم و خموش و سبک روح

تن به علف های نرم و تازه فشردم

همچون زنی کو غنوده در بر معشوق

یکسره خود را به دست چشمه سپردم


و اما، شمه ای از آرزوهای اندیشه گران ایرانی در روز جهانی زن:

فرزانه طاهری

می فهمی که باید بدوی، بدوی حتی اگر ماه ها و سال ها فقط ذره ذره راه را طی کنی، باید بدوی، ذره ذره طی کنی، و زمین بخوری و زمینت بزنند و بلند شوی و گرد از تن بتکانی و باز بدوی، آن قدر که هیولا را خسته کنی، و دود بشود، مثل قصه های پریان، و بتوانی دور و برت را نگاه کنی و بسازی، جهانی بسازی که شایستۀ حرمت آدمی باشد. همین!

پرتو نوری علاء

در آستانه هشت مارچ آرزو می کنم: جامعه و فرهنگی داشته باشیم که از بی عدالتی های جنسیتی بکاهد و بر فرصت های برابر برای زن و مرد بیافزاید. جامعه ای که آزادی، صلح و مساوات عنصر تفکیک ناپذیر آن باشد. جامعه ای که ارکان اجتماعی – سیاسی اش، به‌فردیّت انسان و برابری او برای داشتن یک زندگی ِ آبرومند ِ عادی ِ قابل تحمّل، احترام بگذارد. جامعه ای که مردمانش را بخاطر نظر و عقیده ای متفاوت مجازات نکند و به‌دور نیفکند. جامعه ای که به ضرورت های سیاسی یا منافع شخصی ی این و آن، حقوق مردمانش، بخشیده یا بازپس گرفته نشوند.

ناهید توسلی

نخست، معجزه‌ای صورت بگیرد (معجزه‌ای علمی/تجربی) تا توی مرد بدانی که من با تو یکی هستم و از یک “مهراوه (“به قول شریعتی) و از یک “گِل”. آن‌وقت دیگر من “جنس‌دوم” نخواهم بود و خواهی دید که با تو “هم‌‌ذات‌ام و هردو فراجنس‌ایم”. “یکی” هستیم و دو تا نیستیم، که “انسان”ایم: به زعم همۀ باورهای اساطیری و دینی و تاریخی و فلسفی و علمی و از همه مهم‌تر عینی؛ که هرروزه شاهد آن‌ایم. آن ‌گاه آرزو می‌کنم با همه وجود زن / مادرانه‌ام (که تو را و همۀ دیگر انسان‌ها را ولادت داده‌ام) که دیگر تو نتوانی (که دیگر نخواهی توانست) برای زیستِ منِ انسانِ هم‌تا و هم‌ذات خود سرنوشتی این چنین شوم رقم زنی!

نیره توحیدی

نگذاریم روحیه قربانی و تسلیم طلبی بر ما غلبه کند. به حضور اجتماعی و فرهنگی خود در همه عرصه ها تا حد امکان تداوم بخشیم، اگرچه آهسته، اما پیوسته. با قدرت حضور زنانه و فراجنسی خود به حضور عشق و دوستی و انسانیت (در مقابله با خشونت و سلطه جویی) اقتدار بخشیم… و دیگر این که برای خودمان آرزوی همبستگی، پیوستگی، و همراهی بیشتری را دارم. دلم می خواهد از خود همت بیشتر و سعه صدر برای گفتگو و مدیریت بهتری در زمینه اختلافات درون گروهی و مابین گروهی را نشان دهیم.

مهناز افخمی

نه تنها از ته دل آرزو می کنم بلکه اطمینان دارم که در سال و سال های آینده، حرکت زنان ایران در راه دستیابی به حقوق و آزادی های انسانی و انکارناپذیرشان از همیشه گسترده تر خواهد شد و به پیروزی های اساسی و ماندگار خواهد رسید.

هایده مغیثی

آنچه برای فعالین جنبش زنان آرزو می کنم ادامه هوشیاری در خور تحسین آنان نسبت به پیچیدگی های تلاش برای ایجاد تغییر از طریق رفرم های تدریجی است تا واقع بینی و عمل گرایی درطرح مطالبات و درخواست ها به تنزل انتطارات و خواسته ها نیانجامد و رفرم های حقوقی تنها گام نخست برای دست یافتن به دمکراسی سیاسی ٬ احترام به حقوق و آزادی های فردی ٬ حق دگر اندیشی و دگرباشی و عدالت اجتماعی دانسته شود .

شهلا شفیق

آرزوی من این است که از آرزو کردن دست برنداریم، دریچه های ذهن و دل و جان مان را بر رویا نبندیم و به واقعیت موجود تسلیم نشویم.

نوشابه امیری

آرزو می کنم در 8 مارس آینده هیچ فعال زنی در زندان نباشد. این از آرزویی که «آرزو» می کنم تحقق یافتنی باشد … *** اما دورتر. دورتر را که می بینم همه لحظه هایم در این آرزو می گذرد که هیچکس از کسی نپرسد چه می اندیشی؟ چگونه می اندیشی؟ چرا می اندیشی؟ و چرا نه آنگونه که من می اندیشم و من می خواهم …..

شهلا عبقری

ایجاد شبکه های ارتباطی که از یک طرف زنان ایرانی سراسر جهان را به هم مرتبط سازد و از طرف دیگر ارتباط با شبکه جهانی زنان را میسر نماید از ضروریات حیاتی است که از وظایف عمده این بخش از جنبش است. بسیار به جا است که چنین شبکه های ارتباطی در خارج از کشور به وجود آید. شبکه سراسری همکاری زنان ایرانی و شبکه بین المللی همبستگی با مبارزات زنان ایران چندی است که در خارج از ایران ایجاد شده و در این راستا فعالیت می کنند.

سهیلا وحدتی

بزرگترین نیاز امروز جنبش زنان ایران – از دید من – یافتن شعارها و راهکارهای عملی در متن فرهنگی جامعه ایران در جهت تحقق حقوق زنان است. و یافتن چنین راه حل هایی جز از طریق گفتگو های باز و شفاف و صادقانه در میان جمع و بسیج خرد جمعی ممکن نیست.

فریبا داودی مهاجر

… دلم می خواهد یک روز ببینم که دختران ما در خیابان دو چرخه سواری کنند . مسابقه فوتبال تماشا کنند. و بدون هراس، پوشش خودشان را انتخاب کنند. دلم می خواهد یک زن که دلش برای ایران و زن ها و همه اقشار اجتماعی می تپد و حقوق بشر را باور دارد، رییس جمهور شود…

ژاله گوهری

به خود و روند سازگار و کارساز خود که در پیش گرفته اید، همچنان وفادار بمانید. اگر نیرو، روش و سرعت مناسب حرکت تان، آن چنان که در گذشته بود، ادامه یابد، بی شک سبب پیشرفت شما و تحول در جامعه ایران خواهد شد، از دست شان ندهید. می دانم که این آرزوی کوچکی نیست که به سوی تان روانه می‌کنم.

رضوان مقدم

برای فعالان جنبش زنان آرزوی همبستگی می کنم، آرزو می کنم روزی دختر خانمی که در میدان هفت تیر کنار پله برقی پل هوایی ایستاده بود و باتوم به دست می گفت این جا را ترک کنید و به باطومی که در دستش بود اشاره کرد و گفت «و گرنه با این طرفید» روزی در جلسات هم اندیشی زنان تعریف کند که چه کسانی او را مقابل خواهرانش قرار دادند و یا آن خانمی که ژیلا را کشان کشان می برد تا روانه زندانش کند…

فرنگیس حبیبی

می توان تماس میان گروه های مختلف زنان را به صورت غیر رسمی و زندگی پسند انه ای گسترش داد. چرا نمی توان سنت دوره های زنانه یا نو آوری “تئاتر خانگی” را باشرکت زنانی با سلائق مختلف سازمان داد و پنجره هایی به کوچۀ همسایه گشود؟ عملکرد اجتماعی حمام زنانه و گفت و شنود شادمانۀ زنان را در سر چشمه در روستا ها اگر ندیده باشیم در داستان ها خوانده ایم . مدرن سازی چنین فضاهایی خالی از فایده نخواهد بود.

شیرین فامیلی

آرزویم این است؛ تمام فعالان جنبش زنان که در زندان هستند آزاد شوند، پیگرد و تعقیب آن ها متوقف و تمام احکامی که برای آنها صادر شده لغو و به طور کلی پروندهایی که برای آن ها تشکیل شده بسته شود.

ایراندخت امیدوار

آرزو می کنم که زنان مبارز کشورم سال آینده را هم با استقامت، همبستگی و پایداری و همت به تلاشهای خود ادامه بدهند، که آنها در این لحظه تنها نقطه امید ملت ما هستند. آرزو می کنم که جوانهای ما بیشتر بخوانند، مطالعه کنند، کنجکاو باشند و به دنبال سوالهای بی جواب مانده اشان بروند. برای زنان و مردان، مادران و پدران، خواهران و برادران و همسران، آرزوی نیروی نامیرا برای کمک به عزیزان معتادشان می کنم که آنها را در حمایت خود بگیرند.

صبریه نجفی

باشد که صدای داد خواهیمان را به گوش همگان برسانیم و از حقوق ابتدایی مان تمامأ برخوردار گردیم. ما در هر کجای دنیا که هستیم قلب و روح مان در ایران است. مادران، خواهران و فرزندان هر ایرانی مادران، خواهران و فرزندان ما هستند. ما همگی یک زن هستیم، زنی درد کشیده که با آگاهی و نیرومند در مقابل نابرابری ها ایستادگی می کنیم تا برابری ارمغان راهمان باشد و این راه چندان دور نیست.

اکبر مهدی

تاکنون مبارزات زنان در جهت رفع نابرابری ها از همت و جرات بیشتر و تمرکز و تنظیم کمتری برخوردار بوده است. با توجه به افزایش فشارها و محدودیت ها در فضای سیاسی درون و برون کشور، ساختار سیاسی وارد مرحله جدیدی شده است که نیروهای مدنی را به فراستی جدید می طلبد. اگر تدابیر جدیدی در جنبش زنان در جهت تمرکز و تعامل فعال و برنامه ریزی شده بوجود نیاید احتمالا هزینه مبارزات بیشتر و چشم انداز دستیابی به اهداف تیره تر خواهد شد.

کریم پورحمزاوی

مقاومت خستگی ناپذیر زنان ایران را در هشت مارس (و در تمامی ماه های سال) فراموش نکنیم و برای تک به تک آنان، آرزوی پیروزی و کسب خواسته های انسانی شان را طلب کنیم.

نریمان رحیمی

در آستانه ی 8 مارس امسال (1387) ، آرزوی من این است که مردان بیشتری را در صف تلاش و مبارزه برای برابری جنسیتی ببینم. این دیگر مثل معروفی شده است که در یک جامعه ی مردسالار، مردان نه تنها بخشی از مشکل که بخشی از راه حل هم هستند.

رضا معینی

جامعه شهروندی با طرد سیستم فرماندهی اصل را بر توافق و هدف مشترک نهاده ‌است نه شکل واحد. چه بهتر که انجمن‌ها باشند، در کنار هم و با داد تا فقط انجمنی “باهم” و در سکوت. به رغم همه‌ فشارها، زندان و احضار و تهدید، در همین مدت بودن، تلاش این جنبش با هزاران صفحه مقاله و مطلب نوشته شده، با کارهای تحقیقی، با حضور در خیابان های کشور و جهان، به ثمر ننشسته است. زیبا دویده، دویدنی که از زیبایی رسیدن زیباترست. مهم این است که این جنبش تسلیم به فراموشی و خاموشی با تکرار گذشته نشود، راه خود برای سامان دادن امید را بپیماید. بماند. می‌ماند. تا بهار راهی نمانده است.

مطالب مرتبط

+ There are no comments

Add yours