مدرسه فمینیستی:
قرنها مابین انگشتان باریکمان لغزیدهاند
رانی جهانسی(2) از قبرش میپرسد:
“آیا بالاخره ما رها و برابر شدیم؟”
سرم را به زیر میافکنم:
خیلی چیزها هست که میبایست انجام گردد.
جنون زنانگی من درمانی ندارد،
برخی از شوهران مست همسرانشان را کتک میزنند،
برخی از دختربچهها قبر قحطیزده خویش را دیدهاند،
برخی از زنان با نصف حقوق کنار آمدهاند،
برخی تجاوز شدهاند و نتوانستهاند بجنگند،
برخی با مشتری غیرعادی قدیمی خود ازدواج کرده اند،
و من هنوز میبایست هر چه را که انجام میدهم، ثابت کنم،
و تو آن را هزلولی تخیل من مینامی؟
دو قطره تابستان
سه قاشق امید
دو قاشق شهامت
کوزهای آموزش
بوتهای حقوق برابر
ده چوب آزادی اقتصادی
این اکسیر را برایم ترکیب خواهی کرد؟
آن گاه میتوانم به “رانی” بگویم که میتواند نفس بکشد!
1. Sujata Venkatraman
2. “رانی”، ملکه ایالت جهانسی، در شمال هند و یکی از چهرههای پیشتاز شورش استقلال طلبانه شمال هند در سال 1857 علیه نیروهای بریتانیایی بوده است. (تصویر کنار شعر نیز عکسی از مجسمه رانی است).
+ There are no comments
Add yours