مدرسه فمینیستی: اخیرا در افغانستان قانونی به تصویب رسیده که حال و هوا و به خصوص «احوال» بسیاری از شخصیت ها را بررسی و در نهایت چیزهای خوب خوب به آنها می دهد. کارشناسان خیلی زود متوجه شدند که میان تمامی این شخصیت های محترم حتا یک زن افغانی هم دیده نمی شود، بلکه به عکس آن چیزهای خوب خوب را باید همان زن افغانی به آن شخصیت ها بدهد و همواره حال و هوای آنها را داشته باشد و دم به ساعت به آنها بگوید: «احوال» شما شخصیت ها چطوره؟
یک عدد فیلم “یوتیوب” هم ضمیمه این قانون بود که یک دختر نوجوان افغانی را به تصویر می کشید که در حال شلاق خوردن از برو بچه های منکراتی افغانستان است. در این میان زنان ایران که در این اواخر همه جوره در صدر “صادر کنندگان انرژی” در کل منطقه قرار دارند، به جای زنان افغانستان عصبانی شده و اعتراض و بیانیه و قلم فرسایی خود را در این رابطه به گوش جهانیان رساندند. زنان افغانستان هم که بعد متوجه شدند این قانون از عصبانیت نسوان وطن خواه ایرانی در افغانستان تصویب شده، آمدند و با عصبانیت روبه روی مدرسه ” خاتم النبیین” در کابل تجمع کردند و به “آیت الله آصف محسنی” که خیلی حال و هوای مردان اهل تشیع در افغانستان را دارد گفتند: بابا دست خوش, پوست جفتمون به دست طالبان قلفتی کنده شد، حالا که طالبان رفته داری تک خوری می کنی نامرد!؟
اما از افغانستان که بگذریم، می رسیم به همین ایران خودمان. در ایران خودمان چیزهای خوب خوب همیشه وجود دارند, در این میان می توان به لایحه حمایت از خانواده های خوب, قانون سن ازدواج برای دختران خیلی خوب, ازدواج با چهارتا زن خوب، سنت صیغه خوب و خیلی چیزهای خوب دیگر اشاره کرد. از لابه لای این همه خوبی می توان به انتخابات ریاست جمهوری هم به عنوان یک پدیده خوب نگریست و اصلا به این دغدغه هم فکر نکرد که کاندیدایی خیلی راحت و خوب بگوید “حجاب زنان” مساله ما نیست و بعد از رئیس جمهور شدن، همان کاندیدا دقیقا متوجه شد که حجاب زنان همان مساله اصلی است!
اصولا در یک انتخابات خوب، خیلی از عوامل میتوانند موثر باشند, مثلا در همان انتخابات نمی بایست کاندیدایی به خواب “قیلوله” نیمروزی برود! وگرنه در همان نیمروز روشن می بیند که کاندیدای دیگری رئیس جمهور شده است. در یک جو انتخاباتی میتوان عکس کاندیداها را به دختران خیلی خوش تیپ و خفن داد و عکس آنها را در مجله ها و صفحات اینترنت منتشر نمود اما پس از انتخابات، همان دخترهای خیلی خوش تیپ و خفن را در خیابانها دستگیر نمود و اینبار عکس خونمالی شده آنها را در مجله ها و صفحات اینترنت منتشر نمود.
کلا انتخابات خیلی چیز خوبی است, و در این میان می توان چیزهایی که تاکنون نامریی بوده اند را دید، مثلا می توان این را هم دید که نیمی از افراد جامعه زن هستند و این نیمه جامعه می تواند خیلی خوب رای هم بدهد!
اما این نیمه جامعه از قضا نیمه خیلی شری هم هست. گویا آنقدر شر است که اوین تنها حیاط خلوت آن است و به تنهائی قادر است که مصرف کاغذهای آ- چهار دادگاه انقلاب را به ده برابر برساند! لذا تعامل با این نیمه گاه پنهان و گاه آشکار خیلی حساس و هسته ای شده است، آنهم در برهه انتخابات!
شیرین عبادی جلو جلو آمد و به اشپیگل آلمان محض یادآوری گفت: در انتخاباتی که آزاد نیست شرکت نمی کنم.
این مساله کارشناسان را بر این واداشت که دریابند سنگر “زنان” انگار خیلی سفت و سخت در حال مراقبت شدن است. در همین راستا کاندیداها یکی پشت سر هم وعده وعیدهای مختلفی را برای “جمع کردن گشتهای ارشاد” داده اند. یکی از آنها هم بیشتر سنت شکنی کرده و گفته که وزیر زن و معاون زن نیز در کابینه خود خواهد داشت. فاطمه صادقی هم خیلی زود به ایشان گفته که ای بابا: ما در طول عمر تدارکاتچی بوده ایم و نمی خواهیم این بار هم در یک جای دیگر تدارکاتچی باشیم، یک چیزی بگوئید که ما هم باورمان بشود مشکلات زنان ایران در حال حل شدن هستند!
در همین راستای خیلی انتخاباتی، همسر سخنگوی دولت که شاهدان عینی می گویند او هم یک زن است (آخه من که ندیدم!) گفته که صدور بیانیه ازسوی فلان کاندیدا به قصد جمع کردن آرای زنان جامعه است وگر نه “بازشدن یا بازبودن میدان سیاست برای زنان و …” اصلا یعنی چی؟ مگر تاکنون میدان و عرصه سیاسی برای زنان باز نبوده است!؟
اعظم طالقانی و رفعت بیات هم از آن سوی گفته اند: حالا که میدان و عرصه سیاسی هر دو باهم برای زنان اوپن است و زنان حق جمع آوری امضا را ندارند و تازه همین امسال توانسته اند از با «فیلتر شکن» حق کاندیداتوری ریاست جمهوری را به دست آورند ما هم کاندید ریاست جمهوری هستیم.
این بود گزارشی از تحولات خیلی اخیر جامعه ما که مدام در حال تحول حالی به حالی شدن است، درست مثل کشور خوب فارسی زبان بغل دستی مان. تا تحولی دیگر…
+ There are no comments
Add yours