اخبار روز: «چپ دموکرات» بیانیه ی انتخاباتی شماره ی یک خود را تحت عنوان «انتخابات؛ “امکان” نه “هدف”!» منتشر کرده است. متن کامل این بیانیه در زیر آمده است:
حربه ما، همانا آزادیهای سیاسی، حق برخورداری از اجتماعات و اتحادیه ها و آزادی مطبوعات است؛ آیا هنگامی که می خواهند این حربه را از ما بگیرند، ما می توانیم دست روی دست بگذاریم و از سیاست دست بکشیم؟ می گویند هر فعالیت سیاسی ما همسنگِ به رسمیت شناختن نظام موجود است، اما هنگامی که این نظام، حربه مبارزه علیه خود را در دست ما می گذارد بهره گیری از این حربه، به معنی پذیرفتن این نظام نیست.
“کارل مارکس”
***
شکی نیست که گذار به جامعه ای مطلوب تر، آن گاه که گسترده ترین نگرش و الگوی تغییر برای عموم جامعه، تحول و تغییر سیاسی و نه اجتماعی بمثابه دیگرگون ساختن ِ سامان و ساختار برآورنده ی ساحت دولت است، رویکرد کنشگران ِ معدودتر و به نسبت تعداد کم ایشان کم اثرتر را معطوف به تجربه های نو در ترکیب الگوهای ذهنی خود با سطح تفاهمی ِ کنش پذیری جامعه می کند. بکارگیری همزمان تاکتیک های سیاسی با ریختی قانونی و غیرقانونی توسط گروه هایی که اصالت عمل آنها وجاهتی در کل ساختار سیاسی جامعه آن ها ندارد، چندان قابل پذیرش نمی نماید، چه این گروه ها اساسن غیرقانونی شمرده می شوند.
با این همه اما چنین تصویری صرفن تن دادن به ترسیم از بالا و پذیرش توضیح رفتار از سوی دولتی است که مشروعیت چندانی ندارد و در عین حال نظم مستقر و قدرت بلامنازع حاکم است. مواجهه با چنین شکلی از واقعیات جاری، ملاحظات جدیدتری را به کنش گرانی چون ما تحمیل می نماید.
صحنه ی انتخابات پیش ِ روی از چنین منظری قابلیت پرداخت پیدا می کند. در واقع امر، نیروهایی چون ما که منظور استیفای حقوقی ِ هیچ یک از طرفین مبارزه ی انتخاباتی درون ساختار قرار نخواهند گرفت، تنها به واسطه ی تحلیل نقش و تاثیر مهره های بازی در مسیر حرکت جامعه و امکاناتی که از قبل آنها دست خواهد داد، اقدام به اعلام موضع نسبت به انتخابات خواهند کرد.
پرواضح است که نتیجه ی انتخابات هرچه باشد، یکی دیگر از وفاداران به ساختار موجود را از صندوق ها بیرون خواهد داد. با چنین وصفی، چه جای ورود به بحث انتخابات؟ این پرسشی است که غالب فعالین منتقد و مخالف وضع موجود همواره در برابر خود دیده اند، اما به زعم ما نیروهای چپ دموکرات، وضعیت قدری پیچیده تر می نماید.
چپ دموکرات ضمن تحلیل واقعبینانه عینیاتِ جامعه و قائل نبودن به وجود پتانسیل انقلابی در میان کنشگران اجتماعی حاضر، برای عدم حضور در انتخابات جاری نتیجه ای جز « انزوا» و «انفعال» سیاسی ِ بیشتر این کنشگران متصور نیست و معتقد است «فعال» بودنِ «تحریم انتخابات» (آنگونه که پاره ای بدان معتقدند)، درشرایط نبودِ حداقل آزادیهای مدنی در عرصه عمومی جامعه برای منتقدین ساختار موجود، جزبالابردن هزینه های فردی و فرسایش جنبشهای اجتماعی چشم انداز دیگری دربرندارد.
از این جهت است که شرکت در انتخابات و انتخاب گزینه بهتر نه رسیدن به «هدفـ» بلکه تنها «امکان»ی برای فراهم آمدن بستری لازم برای طرح آزادانه و کم هزینه تر مطالبات اجتماعی-اقتصادی تلقی می شود چرا که رسیدن به افق رهایی بخش انسانی که ما و دیگر نیروهای ترفیخواه بدان معتقدیم برنامه «همه یا هیچ» نیست بلکه بر عکس فرایندی چندجانبه و چندگانه است و از مراحل مختلفی می گذرد که نه یکنواخت است و نه خطی.
ما به عنوان افرادی که در میان مردم و در پیوند با واقعیت مشخص اجتماعی آنان، به زیست سیاسی – اجتماعی مشغولیم، خارج از ساختار سیاسی مستقر، تا اطلاع بعدی هیچ پتانسیل قابل اتکایی مشاهده نمی کنیم. از دیگر سوی، بر خلاف مشخص بودن موضع ما نسبت به ساختار استبدادی حاکم، بر بستر واقعیت انسانی – اجتماعی موجود خطر هر برآمد استبدادی جدیدی را احساس نموده، قایل بر مشی توام با صبر و تحمل بوده، مایل به عینی تر کردن ترس امثال “حسین شریعتمداری” هستیم. بر این اساس که با توجه به الاکلنگ فعلی قدرت در درون ساختار و پذیرش کنونی همین واقعیت از سوی بخش های گسترده ای از مردم، (که نه از موضع پذیرش و قبول ساختار، بل که از موضع رفع تکلیف و درخزیدن به پوستین بی عملی خود صورت می یابد) راهی جز تلاش برای فراهم آوردن زمینه ی توفیق عنصری معقول تر که بیش از این بر عمق فلاکت اجتماعی نیفزاید از جهتی و تلاش برای مستعدسازی عناصری از درون ساختار برای افزایش تضاد ساختاری از جهت دیگر برای ما نمی ماند. با این تاکتیک است که وجود «حداقل» تفاوت موجود میان نامزدها و گروههای حاضر در عرصه انتخابات در شرایط اختناق و سرکوب حاضر، خود «حداکثر» ی تلقی می شود که قادر خواهد بود دستاوردهای بزرگی را برای جنبش اجتماعی و دموکراتیک مردمی فراهم آورد .
این مهم با درک و پذیرش کنشگری کلام و گفتار سیاسی تبیین بهتری می یابد که در این مجال امکان بسط نظری آن حاصل نمی شود. با این استدلال باید به دنبال گزینه ای بود که بتوان خواست های بیشتری از درخواست های مان را از زبان او و با واسطه ی امکان گسترده ی رسانه ای وی، به گوش طیف گسترده ای از عامه مردم برسانیم. وصفی که تنها شامل گزینه های ظاهرن اصلاح طلب شده و بنا بر این صورت از شناخت حوزه ی کنش رسمی ِ سیاسی، جمع بندی و موضع ما نیروهای چپ دموکرات، حضور فعال تر در عرصه ی تصمیم گیری ِ مردمی است که قطعن در انتخابات شرکت خواهند کرد و تغییر ترجیح ایشان به سمت عنصری که قابلیت های بعدی وی مسیر ما را برای تحقق اهداف، هموارتر می نماید. با تاکید مجدد که این موضع از درک ضرورت های جاری و نه ملاک های غایی اتخاذ می شود.
بی مناسبت نیست که این نوشتار را با نقل قولی از «لنین» به پایان بریم . نقل قولی که لزوماً به منظور تأیید نظرات وی آورده نمی شود بلکه پاسخی است در خور به آنانی که با توسل به تئوریهای انقلابی وی و تحلیل غیر واقعی ِ شرایط حاضر قائل بر وجود پنانسیل های عینی و ذهنی برای تغییر ساختاری وضع موجود میباشند؛
«بزرگترین وشاید تنها خطر برای یک انقلابی پافشاری در انقلابی گری و در نظر نگرفتن محدودیتها و شرایطی است که در آن چه روش های انقلابی مناسب اند و کارایی موفقیت آمیز دارند. انقلابیون وقتی واژه «انقلاب» را در گیومه می گذاردن و انقلاب را به چیزی مقدس شبیه می سازند، تفکر و توانایی واکنش خود را از دست می دهند و به همین دلیل با سر به زمین می خورند. باید خونسردانه و بی تعصب سنجید و معلوم کرد درچه لحظه و شرایطی، و در چه حوزه ای باید انقلابی عمل کرد، و در چه لحظه و شرایطی، و چه حوزه ای باید تبدیل به یک رفرمیست شد. انقلاب عظیم جهانی است که با پیروزی خود تمامی مسائل را در هر شرایط و هر وضعی از راه انقلابی حل می کند، اگر آنها اینطور عمل کنند، نابودی آنها حتمی است».
+ There are no comments
Add yours