رادیو فردا (رویا کرمی): امضاکنندگان بیانیه نهایی «همگرایی زنان برای طرح مطالبات» که نام اعظم طالقانی، الهه کولایی، سیمین بهبهانی، فرزانه طاهری، شهلا اعزازی، شهلا لاهیجی، شیرین عبادی، نوشین احمدی خراسانی و منصوره شجاعی نیز در میان آنها به چشم میخورد، در بیانیه خود از رئیسجمهور آینده خواستهاند تا ایران به کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان بدون قید و شرط بپیوندد و نیز قوانین تبعیضآمیز علیه زنان را به ویژه اصول ۱۹، ۲۰، ۲۱ و ۱۱۵ قانون اساسی را با گنجاندن اصل برابری جنسیتی بدون قیدوشرط بازنگری کند.
در میزگرد این هفته صدای دیگر، خانم مرضیه مرتاضی لنگرودی، از زنان فعال سیاسی در ایران و از اعضای گروه ملی مذهبی و خانم دکتر شهلا شفیق، جامعه شناس ساکن پاریس شرکت دارند تا به چرایی تشکیل این همگرایی و نقدهایی که در مورد آن وجود دارد، بپردازند.
رادیو فردا: چه نیازهای پایهای سبب شد که این همگرایی در میان گروههای مختلف فکری زنان ایرانی شکل گیرد؟
مرضیه مرتاضی لنگرودی: طرح مطالبات زنان برای اولین بار نیست که مطرح شده است. سالهاست که در جریان بحث زنان و انتخابات ریاست جمهوری، زنان سعی کردند با مشارکت خود، بخشی از اصلیترین مطالبهشان که آزادی، دموکراسی و عدالت است، را از طریق مشارکتهای دسته جمعی ابراز کنند.
سال ۱۳۸۴، آخرهای دوره آقای خاتمی، این همگرایی و ائتلاف با نام هماندیشی زنان صورت گرفت که از طریق تجمع خیابانی روبهروی در اصلی دانشگاه مطالبات خود را بیان کردند. پس از انتخاب آقای احمدینژاد و آشکار شدن سیاست سرکوب دولت نهم، همه گروههای اجتماعی و سیاسی در انتخابات دهم به این نتیجه رسیدند که یک جمعبندی از رفتار سیاسی و مدنی خودشان در جریان نهمین دوره انتخابات که موجب پیروزی آقای احمدینژاد شد، داشته باشند.
از جمله زنان، که زنان هم یک جمعبندی از نظرات و مطالبات اکثریت خاموش را ارائه دهند، اقدام به این کرد که بیانیهای داد بر مطالبه محوری. رفع کلیه اشکال تبعیض و تغییر و اصلاح قانون اساسی دو مطالبهای بود که در بین همه گروههای زنان مطرح بود. این را به صورت یک بیانیه منتشر کرده و انتظار دارد که نامزدهایی که اعلام کاندیداتوری میکنند در برابر این مطالبات برنامهای بدهند.
شهلا شفیق: در صحبتهای خانم مرتاضی لنگرودی سه کلمه کلیدی هست: جنبشهای زنان، مطالبات شان، بازنگریشان به رفتار گذشتهشان و حالا یک شیوه جدید. بعد از انقلاب و به قدرت رسیدن اسلامگرایان، اول یک سرکوب کامل صورت گرفت از زنانی که این مدل را نمیپذیرفتند. ما این را در آن تظاهرات ضد حجاب اجباری دیدیم. عده بسیاری از زنان و مردان که این مدل را نمیخواستند بپذیرند، در پرتو مسائل جنگ سرکوب و به عقب رانده شدند. بخشی هم از زنانی که ملی مذهبی بودند به این نتیجه رسیدند که باید راهحلهای واقعگرایانه برای مشکل بیابند.
این روش هم به بنبست رسید و در پی آن امواج نویی شروع شد که از ویژگیهایش چشمانداز فمینیستی برابریخواهی بود، که در مسئله «تغییر برای برابری» و «کمپین یک میلیون امضا» دیدیم. البته ما نمیتوانیم از همگرایی جنبشهای زنان صحبت کنیم و میتوانیم از همگرایی تعدادی از زنان فعال صحبت کنیم. این همگرایی برخلاف «کمپین یک میلیون امضا»، که مطالبات آن بر اساس مراجعه به کنوانسیونهای بینالمللی و مسئله برابری خواهی شکل گرفته بود، با چشم داشتن به افقهای جامعه مدنی، الان وارد یک مبارزه محدود و بسیار دست و پاشکستهای شده؛ افق آن به جمهوری اسلامی و ولایت فقیه بسته است. در واقع این یک جور مبارزه انتخاباتی است برای کسانی که در گروههای سیاسی هستند، ولی برای جنبش زنان، هیچ فایدهای در آن متصور نیست.
مرضیه مرتاضی لنگرودی: محدود کردن جنبش زنان به جنبش کمپین و محدود کردن مطالبات آن به یک مطالبه، تقلیلگرایی جنبش زنان است. به علاوه سردمداران کمپین این را امضا کردهاند و مطالبات حداقلی و حداکثریشان هم لغو کلیه اشکال تبعیض است و اصلاح قانون اساسی که دو مطالبه عمده بود. اما اینکه جنبشهای سیاسی از جمله جنبش زنان کنش سیاسی داشته باشد، دور از ذهن نیست. بنابراین باز تکرار میکنم بخش همگرایی جنبش زنان، که تعریف دیگری از کلمه ائتلاف است، روی طرح مطالبات صورت گرفته است. برای اینکه این مطالبات طرح شوند چه راهکار دیگری وجود دارد؟
رادیو فردا: خانم شفیق به نظر میرسد که فعالیتهای زنان در ایران، که من به عمد از کلمه جنبش یا کمپین استفاده نمیکنم، دارد به شدت هزینههایی را به زنان تحمیل میکند. که گاهی بار هزینه آنقدر زیاد به نظر میرسد که میتواند نکات مثبت را پنهان کند. در سال گذشته هفتاد تن از زنان و مردان ایران به خاطر فعالیتهایشان برای حقوق برابر با زندان و احکام کیفری روبهرو شده اند. چه اشکالی دارد که در یک مقطعی از زمان، یک چنین حرکت اجتماعی به دنبال کسب مشروعیت باشد. یعنی با نادیده گرفتن بخشهایی که میتواند قابل نقد باشد اما در حال حاضر جنبش توان نقد آنها را ندارد، مطالباتش را مطرح کند و حتی انتخاباتی را که شاید از منظر بسیاری انتخابات کامل و دقیقی نباشد، به مشروعیت بشناسد تا خودش بتواند مشروعیت کسب کند که بتواند بار هزینهای را که میپردازد کم کند.
شهلا شفیق: من برای خودم جایگاهی قائل نیستم که بخواهم به کسانی که آنجا هستند بگویم چه بکنند. من به عنوان یک فرد میتوانم بگویم من چه کار میتوانم بکنم، اگر در آنجا بودم. همان کاری که بسیاری از زنان که در این همگرایی شرکت نکردند انجام میدهند. بحث سر اختلافی است که هم در ایران است هم در خارج از ایران. دو سؤال مهم در صحبتهای شما و خانم مرتاضی لنگرودی هست که میتوانیم راجع به آنها فکر کنیم. بدون اینکه من اعتقاد داشته باشم که حقیقت مطلق نزد من است.
من بازهم تأکید میکنم، همگرایی جنبش زنانی در کار نیست. وقتی وارد عرصه مهم انتخابات میشوید که در واقع مسئله انتخاباتی در کار نیست، انتصاباتی هست که در این عرصهها به اسم دموکراسی به یک نوع جعل مفاهیم دست میزنیم. بحث من این است که جهشی که «کمپین یک میلیون امضا» کرد، چون سر جای خودش بود، یعنی درون جامعه مدنی. ولی وقتی شما وارد بازی قدرت میشوید، بازی که تمام چهارچوبهایش را حکومت تعیین کرده است، امکانات از شما گرفته میشود و همانطور که در بیانیه هم گفته شده، به یک مشارکت در کارزار انتخاباتی تبدیل میشود.
در صورتی که کارزار انتصاباتی است. خوب بود که در آن اعلامیه جملهای مینوشتند مانند «اگرچه این انتخابات آزاد نیست»، که حداقل به آن حرفهای خودشان وفادار بمانند. جامعه مدنی ایران مدتهاست به این نتیجه رسیده که این انتخابات به جایی نمیرسد. این توهمی نیست که با این حرکت فروریخته شود، بلکه برعکس یک جور ساختن مجدد توهمی است که فرو ریخته شده است. برگردم به سؤال خانم کریمی و مسئله سرکوب. خود شما بهتر میدانید چه موقعی که همکاری کردند سرکوب بود چه موقعی که همکاری نکردند سرکوب بود. این ماجرا بر میگردد به ساختار رژیم. اینکه چگونه میشود با شرکت در بازی رژیم، سرکوب را تخفیف داد، من از حل این معادله عاجزم. سالهای سال استبداد به ما نشان داده که باید زبان خودمان را حرف بزنیم. بیاییم در یک بیانیه روشن بگوییم که بخشی از گروههای سیاسی تصمیم گرفتهاند در این کارزار انتخاباتی از طریق برخورد به مسائل زنان شرکت کنند. نگویند همگرایی جنبش زنان، یک عده از زنان که زنان برجسته جنبش فمینیستی ایران هستند، قبول کردهاند که وارد این سناریو بشوند.
رادیو فردا: خانم مرتاضی شما از منظر یک نگاه سیاسی، این قرار گرفتن نمایندگان جامعه مدنی را در کنار زنانی از گروههای سیاسی در این همگرایی چگونه تحلیل میکنید؟
مرضیه مرتاضی لنگرودی: تفکیک مدنیت از سیاست، تفکیک قدرت تفکیکی است که حکومتهای توتالیتر و اقتدارگرایان آنرا به کار میبرند. اساساً آنها جوامع را دوقطبی و چند قطبی میکنند تا اینکه قدرت پایدار بماند. تفکیک زن و مرد، زنانه مردانه کردن جامعه، تفکیک مدنیت از سیاست، تفکیک حوزههای مختلف از یکدیگر. جنبشهای اجتماعی را نمیتوان از سیاست جدا کرد. جنبشهای اجتماعی، زمانی که به نتیجه میرسد، هم سیاسی میشود هم خواهی نخواهی رادیکال. به نظر من این همگرایی دارد فقط طرح مطالبه میکند از قدرت سیاسی. اگر حتی به تفکیک مدنیت از سیاست قائل باشیم، همگرایی که در یک رفتار مدنی صورت گرفته دارد از مطالباتش از قدرت سیاسی سخن میگوید. این که کاندیدا اعلام نکرده که بگوییم وارد قدرت سیاسی شده. مخاطب یک جنبش اجتماعی جز حکومت و قدرت سیاسی چیست؟
شهلا شفیق: خانم مرتاضی من بحث شما را متوجه شدم. سؤال آخرتان هم کلیدی است. مخاطب یک جنبش اجتماعی مردم هستند. در شرایط توتالیتری، کاملاً بحث شما را قبول دارم. مدنیت و سیاست اصلاً از هم جدا نیستند. درست به همین دلیل این کار غلط است و این بیانیه مغشوش. درست به همین دلیل کوچکترین حرکتی که صورت میگیرد، سیاسی است. وقتی همه چیز سیاسی است، جنبشهای مدنی، این مرز ظریف حرکت خودشان را که به طرف مردم است یا به طرف قدرت تمامگرا، چگونه باید مشخص کنند؟ فکر این همگرایی و اینگونه حرکت سیاسی کردن، تقلیل دادن سیاست است به سیاست بازی.
مرضیه مرتاضی لنگرودی: من بنا به نوع تفکرم فکر میکنم هرچیزی که انسان بنویسد، ناقص است. این بیانیه هم نه حرف اول را دارد نه حرف آخر را. نشستهای بسیار طولانی حدود ۲۰۰ نفر ساعت، کسانی نشسته بودند از نمایندگان زنان اقلیتها و گروههای مختلف نشستند و این بیانیه با نواقصی که می بینید در آمد.
به هرحال این حاصل خرد جمعی بخشی از فعالان جنبش زنان است. قرار هم نیست که با یک بیانیه همه چیزها گفته شود و همه مطالبات خواسته شود یا همه موضوعات بطور مطلق بررسی شود. این اولی است قطعاً اشکالاتی دارد که بعداً ممکن است تصحیح شود. من نمیدانم با گذاشتن این جمله که انتخابات آزاد نیست، چه تفاوتی میکرد؟ آیا تمام آن اشکالات که خانم شفیق به این بیانیه گرفتند، برطرف میشد؟
واقعیت این است که همین کمپین یک میلیون امضا در دل همین جامعه سرکوب و اقتدار شکل گرفته. همانطور که طی هشت سال جنبش اصلاحات، حدود ۲۵۰۰ ان جی او برای زنان شکل گرفت و زنان در آن فعالیت کردند و مطالبات بیشتری را به دست آوردند و اساساً درک بیشتری از حقوق خودشان و آگاهیهای جنسیتیشان به دست آوردند، همه اینها در همین کشور و با همین شورای نگهبان و با همین نظارتها صورت گرفت. بحثی که همگرایی زنان مطرح میکند، بحث گسترده شدن هرچه بیشتر مطالبات زنان در عرصههای وسیعتر اجتماعی است.
همچنانکه ما اگر این بیانیه را امروز نداده بودیم، با خانم شفیق و شما نمینشستم راجع به این مسئله حرف بزنم که شاید یک میلیون نفر هم گوش بدهند. همین صحبت ما و فضایی که داخل کشور ایجاد کرده این بیانیه، دستاوردهای آنست اما نواقص میتواند در بیانیهها یا اطلاعیههای بعدی هم جبران شود.
+ There are no comments
Add yours