مدرسه فمینیستی:
معرفی و چکیده۱: – فرآیند گذار به دمکراسی، به آنگونه که بعضی از نخبگان سیاسی ایران القاء می کنند، ابهام آمیز و رمز آلود و دور از دسترس نیست. در سه دهه گذشته، در روند موج سوم دمکراسی، بیش از ۶۰ کشور جهان سوم فرآیند گذار به دمکراسی را از سر گذرانده اند و به نظام دمکراسی حداقلی دست یافته اند. و امروز در آنها ازادی احزاب، سازمانهای مدنی، سندیکاها، و آزادی بیان وجود دارد و کلیه صاحبان اصلی قدرت از طریق انتخابات آزاد و واقعی برگزیده می شوند. کشور ما ایران گرچه از این قافله عقب مانده، اما با توجه به تلاش های صدساله خود در این راه، و تاثیر بذیری از بقیه جهان ، تجربیات مهمی در باره گذار به دمکراسی انباشته است که در ضمیر مردم و نخبگان حک شده اند، و خواهی نخواهی ظرفیت های مهمی برای گذار به دمکراسی در جامعه شکل گرفته است. اما برای استفاده از این ظرفیت ها نیازمند یک نگاه «فرصت شناس و فرصت ساز» [٣] هستیم که بی باکانه به «شکار ثانیه ها و فرصت ها» [۴] بروند و پروسه گذار را واقعیت بخشند.
۲ – یک نمونه از این ظرفیت ها، فضاهای پیشا انتخاباتی هستند. با آنکه انتخابات جمهوری اسلامی نه آزاد و نه واقعی است. اما به دلایل مختلف، فضاهای پیشا انتخاباتی فرصت ها و پتانسیل های مهمی برای پروژه گذار فراهم می آورند. نمونه آن وقایع دوران انتخابات دهم است که در آن، فضای پیشا انتخاباتی برای زمان کوتاهی آب و هوای دوران گذار را داشت. و نمونه ها و صحنه هائی از فرآیند گذار ایران به دمکراسی را در پیش روی ما به نمایش گذاشته و آن را قابل لمس و تجسم نمود. مهمتر آنکه در این نمایش نیروهای دمکراسی خواه تنها تماشاچی نبودند، بلکه بازی گر نیز بودند. هر چند نقش محدودی داشتند، اما همین نقش محدود تمرین و آزمایش اقداماتی بود که برای گذار به دمکراسی لازم است. با مشاهده این اتفاقات می توان تجسم کرد که از این به بعد دمکراتیزاسیون سیاسی از چه جنس و چگونه مقوله ای می تواند باشد و چگونه ممکن است رقم بخورد. این تجربیات باید هضم و تئوریزه و مدون شوند تا مانند قطب نما راهنمای ما باشند. و در نهایت و در صورت امکان درس های آن به صورت نقشه راه گام به گام در سفر گذار به دمکراسی فرموله شوند.
٣ – مصداق دمکراتیزاسیون سیاسی ایران چیزی نیست به جز توسعه کیفی و کمی، و تثبیت همین فضاهای پیشا انتخاباتی. توسعه کیفی یعنی ظرفیت و پتانسیل این فضاها ارتقاء یابند. برای مثال اگر نظارت استصوابی لغو گردد. کیفیت این فضاها بمراتب بالاتر می رود. از آنها می توان برای کارهای سیاسی جدی تر استفاده کرد و یک گام به دمکراسی نزدیک تر شد. منظور از توسعه کمی آنست که زمان این فضاها در ماورای روز رای گیری امتداد یابند و در صورت امکان به انتخابات بعدی متصل شوند، تا فعالیتهای سیاسی ما از حالت متقاطع خارج شوند. منظور از تثبیت آنست که این فضاها به صورت نرم سیاسی در بیایند و یا قانونی گردند. اما این توسعه برای آنکه به بیراهه نرود باید به گرد «خواست آنتخابات آزاد» هدایت شود. معیار پیشرفت آن هم همین درجه دستیابی به انتخابات آزاد است. کمپین انتخابات آزاد می تواند مکانیزم و یا ماشین پیش برد این پیکار باشد. پرسش بعدی آنست که «چه نیروئی» این مبارزه را بر دوش خود به پیش می برد. پاسخ این پرسش از درون پرسش دیگری بیرون می آید. چه کسانی و یا چه نیروهائی بیشترین نیاز را به «انتخابات آزاد و واقعی» دارند؟ برای پاسخ به این پرسش دوم بگذارید از نقظه دیگری شروع کنیم و از زاویه دیگری به همین مسئله گذار بنگریم.
۴ – از نگاه دیگر – هرگاه همه مطالبات جامعه کنونی ایران را لیست کنیم و تلخیص و تقطیر نمائیم، و گوهر و چکیده و عصاره آنها را استخراج کنیم، خلاصه می شوند به دو خواست «رفع تبعیض» و «انتخابات آزاد». این دو خواسته باید کانون مطالبات و اقدامات نیروهای دمکراسی خواه اصیل و مسالمت جو باشند. خواسته های دیگر، تجلی این دو در حوزه های مختلف، و به رنگ های متفاوت اند. اما از میان ایندو، یعنی «رفع تبعیض» و «انتخابات آزاد»، در نهایت دومی راه حل اولی است. یعنی دست آخر بدون انتخابات آزاد، تبعیض از میان نمی رود. علاوه بر آن، نبود انتخابات آزاد به معنی سلب حق مشارکت در اداره کشور برای اکثریت مردم است، که خود از بزرگ ترین تبعیضات می باشد و موجب تقسیم ایرانیان به شهروندان درجه یک و درجه دو شده است.
۵ – اتحاد بیشترین بر علیه کمترین تنها به گرد خواست انتخابات آزاد ممکن است. زیرا این خواست، امروز بنیادی ترین خواسته و مطالبه می باشد، و دستیابی به بقیه مطالبات (در حد قابل قبول) در گرو دستیابی به آن می باشد. این خواست می تواند شعار مشترک همه نیروها و حلقه متصل کننده آنها در پروسه گذار به دمکراسی باشد. در متن نشان داده می شود که چرا این خواسته :
— نیاز مشترک و شاه کلید زنده ماندن همه گرایشات سیاسی محذوف و محدود شده در ایران است.
— حلقه مفقوده سیاست، در میان جریانات مدنی، و فرا- خواست [۲] Master Frame در جنبش های اجتماعی است.
— مکانیزم همسوئی میان اصلاح طلبان حکومتی و دمکراسی خواهان بیرون حکومتی است. شعار انتخابات آزاد نه تنها جناح های حکومتی را حذف نمی کند، بلکه برای آنها فرصتی فراهم می آورد تا در پروسه گذار نقش داشته باشند و به جبران اشتباهات گذشته خود همت گمارند.
— متصل کننده داخل و خارج است برای نمونه لغو تحریم در مقابل انتخابات آزاد
۶ – خواست «انتخابات آزاد» شرط لازم برای همه اتحادهای فراگیری است که موضوعشان گذار مسالمت امیز و گام به گام به دمکراسی با کمترین هزینه و مطمئن ترین نتیجه است. برای مثال یکی از این گام ها لغو نظارت استصوابی است که همه نیروهای دمکرات و نیمه دمکرات می توانند بر روی آن هماهنگی و همسوئی داشته باشند .
این نوشته شامل شش گفتار و چندین پیوست است.
◀️ ۷. …
از میان پروژه های فوق، چهار پروژه اول از بقیه دسترس تر هستند. از جمله آنکه در جهت دو پروژه « ایجاد نهاد نظارت» و «ایجاد آلترناتیو انتخاباتی» تا کنون اقدامات مهمی انجام شده است. در مورد لغو نظارت استصوابی، گرچه هنوز کمیته مخصوصی تشکیل نشده که متولی پیگری آن بصورت سیستماتیک و با برنامه باشد، باز هم هواداران آن مرتب ضعیف تر شده اند. نظارت استصوابی پایه حقوقی محکمی ندارد، در گذشته و در انتخابات اول جمهوری اسلامی وجود نداشته، و امروز هم موجب تنش و نفاق و شکاف در حاکمیت شده است، و بخش های مهمی از حاکمیت از آن دل خوشی ندارند. با این همه، تا وقتی یک گروه متشکل لغو آن را با برنامه پیگیری نکنند، بخودی خود لغو نمی گردد. پس با الهام از فعالین حقوق بشری ایران که کمیته نظارت بر انتخابات تشکیل داده اند، شایسته است سیاسیون هم کمیته پی گیری «لغو نظارت استصوابی» را تشکیل دهند.
۲
کمپین شامل پروژه ها و هواداران است. هواداران کمپین شامل افراد، گروها و سازمانهای مدنی و سیاسی و شخصیت های شناخته شده هستند.
٣
هوادارن کمپین شامل افراد، سازمانها (مدنی و سیاسی) و شخصیت ها هستند.
الف –سازمانهای مدنی و سیاسی هرکدام می توانند کمیته دائمی انتخابات آزاد تشکیل دهند که وظیفه آن سامان دادن و هماهنگ کردن و هدایت مبارزه برای انتخابات آزاد است. این کمیته وقتی با کمیته های همتایش در دیگر سازمانها برای هماهنگی تماس برقرار کند، خود بخود بستری می شود برای شکل گرفتن اتحادهای فراگیر. می توان استدلال کرد که «انتخابات آزاد» شرط لازم برای هر نوع اتحاد فراگیری است که موضوعش گذار مسالمت آمیز به دمکراسی باشد.
ب – افرادی که وابستگی سازمانی ندارند و کنشگران سیاسی و مدنی ای که به صفت فردی به کمپین می پیوندد، می توانند به موازات پیش برد فعالیت های دیگر خود، با مشارکت در پروژه های کمپین به ارتقاء جنبش انتخابات آزاد کمک کنند، در کنار آن بکوشند جنبش انتخابات آزاد را در حوزه فعالیت خود ترویح نمایند.
ج – از آنجا که کار تیمی در سیاست بسیار موثرتر از کار فردی است، پس اعضای منفرد کمپین می توانند برای بالا بردن کارآمدی خود «انجمن های انتخابات ازاد» تشکیل دهند. این انجمن ها پروژه های کمپین را به پیش می برند. در نهایت، این انجمن ها و کمیته ها کوشش می کنند تا در شبکه های مجازی و واقعی به یکدیگر متصل شوند و «شبکه فراگیر انتخابات آزاد» را شکل دهند. انجمن های انتخابات آزاد، می توانند از انجمن های مشروطه در انقلاب مشروطه و یا از گروه های خود بنیاد کمپین یک میلیون امضاء زنان، الهام بگیرند.
د – در فضاهای انتخاباتی، یکی از سودمند ترین اقدامات تشکیل انجمن های بررسی کاندیدا ها و برنامه ها و وعده هایَشان است. چنین گروه هائی قاعدتا” باید بتواند در دانشگاه ها، ادارات، مساجد، محله ها، و . . تشکیل شوند. در راستای بررسی کاندیداها و برنامه و شعارهایشان، خواهی نخواهی مسائلی مانند لغو نظارت استصوابی و ازادی انتخابات در دستور قرار خواهند گرفت.
۴
هزار و یک پروژه کمپین
برای پیش برد گام های اصلی کمپین، لازم است آنها را به تعدادی پروژه های کوچک و قابل اجرا تقسیم کرد و یک به یک پیاده نمود. علاوه بر آن، کمپین فعالیت های عمومی دیگر مانند اطلاع رسانی و جمع آوری منابع مالی و غیره نیز دارد که آنها نیز باید بصورت پروژه ای انجام شوند. بنابراین کمپین تشکیل شده از بسیاری پروژه های کوچک و بزرگ، کوتاه مدت و میان مدت. و هر پروژه با استانداردهای کارشناسی تعریف و پیگیری می شود. با این شیوه کار از فعالیت های فله ای اجتناب، و مدیریت کلان کمپین امکان پذیر میگردد. لیستی از پروژه های کمپین بعنوان نمونه در انتها می آید.
۵
مدیریت کمپین باید مدرن و کارآمد باشد. کمپین از تمام امکانات مدرن و تجربیات جهانی درس می آموزد و تا حد آمکان از آنها استفاده می کند. برای نمونه می توان از امکانات ارتباطی اینترنتی مانند Face Book, و مدل های آزمایش شده مانند مدل MoveOn که مورد استفاده کمپین اوباما هم قرار گرفت برای پیش برد کمپین انتخابات آزاد آموخت و استفاده کرد.
۶
پروژه ایجاد آلترناتیو انتخاباتی
یکی از مهمترین پروژه های کمپین، ایجاد آلترناتیو انتخاباتی نیروهای دمکراسی خواه در مقابل دو الترناتیو حکومتی است. این پروژه اهداف مختلفی را بر آورده می کند، از جمله: تلاش برای ایجاد صف مستقل و تفکیک شده نیروهای دمکراسی خواه و حضور و ظهور آنها در صحنه رسمی (و غیر رسمی) سیاست ایران، از طریق معرفی کاندیداهای مشترک، تولید برنامه های انتخاباتی، و ایجاد ستاد های انتخاباتی، عملی کردن انواع ابتکارات انتخاباتی، و جلب و هدایت آرائی است که امروز از حق نمایندگی محرومند. این پروژه در ضمن کانون همگرائی پروژه های دیگر کمپین است. از طرف دیگر این پروژه می تواند بستری باشد برای شکل دادن به اتحادهای فراگیر میان نیروهای دمکراسی خواه، و تمرینی باشد برای آفریدن نوعی مکانیزم هماهنگی یا حتی رهبری.
از بررسی امار شرکت کنندگان در انتخابات جمهوری اسلامی معلوم می شود که اکثریت مردم ایران از حق انتخاب نماینده سیاسی خود محروم اند. همین آمارها نشان می دهند که سهم آرای هر یک از جناح های حکومتی، حتی در شرایطی که غیرخودی ها حق شرکت ندارند، از حدود ۱۰ درصد واجدین شرایط بیشتر نیست. برای نمونه در انتخابات دور دوم شوراهای شهر که در آن نظارت استصوابی غائب بود، اصولگرایان به رهبری آقای احمدی نژاد تنها حدود ۴ درصد ارای واجدین شرایط رای در تهران را به خود اختصاص داد. جالب تر آنکه در همان انتخابات، رای سرلیست اصلاح طلبان در شهر تهران از ٣ درصد واجدین شرایط رای هم کمتر بود. راجع به سهم گروهای بینابینی شرکت کننده در آن انتخابات، از رای مردم تهران، بهتر است اینجا سخنی نگوئیم.
با این حساب هدف اصلی از ایجاد آلترناتیو انتخاباتی، تلاش برای کسب نمایندگی از بلوک بزرگ رای ایرانیانی است که امروز از حق نماینده سیاسی داشتن محرومند، و هدایت آن بسمت توسعه سیاسی ایران است. برای شکل دادن به این آلترناتیو باید از یک مدل دمکراتیک و امتحان شده استفاده کرد. ( برای مثال مدل انتخاباتی مرحله اول احزاب آمریکا که در رقابت خانم کلینتون و آقای اوباما شاهدش بودیم.) به خصوص باید از شیوه های غیر دمکراتیک که امروز در میان اصلاح طلبان رایج است، که طبق آن در پشت درهای بسته و با ملاحضات قبیه ای و ریش سفیدی کاندیدا انتخاب می کنند، آگاهانه و از ابتدا اجتناب کرد. در پیوست به توضیح و تشریح بیشتر این پروژه خواهیم پرداخت.
۷
کمپین و خارج کشور
در دوران کنونی میلیون ها نفر از مردم کشور عزیز ما ایران به دلیل مهاجرت اجباری در خارج کشور به سر می برند، که اکثریت آنان از نخبگان جامعه هستند. اکنون بیش از ۵ در صد جمعیت ایران به خارج کشور رانده شده اند که با توجه به ترکیب سنی و تحصیل و توانائی هایشان، نیروی عظیمی را تشکیل می دهند. این نیروی عظیم پتانسیل آن را دارد به کارهای بزرگ دست بزند. فعالین سیاسی و مدنی خارج کشور بای
+ There are no comments
Add yours