آفتابی اگر برملاست ،
باز ،
دو پشته ما هستیم
که برگه هامان را
روی بالش ِ هم جا گذاشتیم
روبان بسته ایم
تا راهبندان ِ کوچه سبز بمانَد
وَ سیم وُ سنگ از ” سال های ابری ” مان ،
بیرون نیاورند
باید دوباره ” تا ” کنی که ” تا ” نکنند !
باید دوباره ” وا ” کنی که ببینم
مثل همیشه ، جفت پوچ ، نبود …
مِهرم حلال
مُهرم ،
انگشت ِ اشاره ای ست
که پای خاطره ی ” کاج ” می گذارم وُ
آماج ِ ” انقلاب ” *
پی نوشت :
* . خیابان انقلاب ، مورد نظر است
+ There are no comments
Add yours