در شرایط کنونی، وظیفه زنان، تبلیغ «روش های بی خشونت» است

۱ min read

گفتگو با شهلا لاهیجی-18 تیر 1388

مدرسه فمینیستی: دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری گرچه با حضور شاد خیل عظیم مردم به خصوص جوانها آغاز شد اما با وقایع تلخ و خونبار، خاتمه یافت. اکنون شرایط ویژه ای بر فضای سیاسی کشور ما حاکم شده است. نوعی سکوت و انتظار توام با خشم در فضای عمومی و در میان نسل جوان موج می زند. گروه پر تعدادی از مردم ناراضی از نتیجه انتخابات، اکنون در زندان بسر می برند، جو امنیتی بر فضای کشور حاکم شده و بازداشت ها همچنان ادامه دارد. خانم لاهیجی به نظر شما فعالان جنبش های مدنی به ویژه جنبش زنان در چنین شرایط پر ابهامی، چه وظیفه ای برعهده دارند.

شهلا لاهیجی: به نظر من فعالان جنبش های مدنی از جمله کنشگران جنبش زنان نباید خودشان را از جنبش عمومی فعلی جدا کنند، چون این جنبش مردمی یک جنبش مدنی و مسالمت جویانه است و به رغم خشونتی که ما هر روز شاهد آن هستیم اما این جنبش تاکنون از مسیر حرکت مدنی خودش خارج نشده است و این نقطه مثبت این جریان به شمار می آید. من امروز خودم شاهد یک صحنه دلخراش بودم که مادری در جلوی متروی مصلا نشسته بود و فریاد می زد، ضجه می زد که: بچه ام را کشتید… و این نشان می دهد که جامعه زخم خورده است و امکان زیادی دارد که به سوی رادیکالیزه شدن برود که به گمان من برای جنبش مدنی ایرانیان یک خطر است. به گمان من وظیفه همه ما این است که از رادیکالیزه شدن و خشونت آمیز شدن این فضا جلوگیری کنیم چون مردم خشمگین که به حق، عصبانی و خشمگین هستند ممکن است واکنش هایی نشان بدهند که سرکوب بیشتری را سبب شود و صدمه بیشتری به مردم و جوانها برسد خب این مغایر با آن چیزی است که رفتارهای مدنی از جمله فعالان جنبش زنان تا کنون دنبال کرده اند.

به گمان من حتا می شود فعالان جنبش زنان، در مورد حرکت ها و درخواست هایی که هم اکنون از سوی جامعه مطرح شده و یا از سوی کاندیداها مطرح شده است که در چهارچوب قانون است و مطلقا ضدقانون و خشونت آمیز هم نیست، به توافق برسند. چون که این خواسته ها در حقیقت خواسته هایی است قانونی و هر حکومتی و هر دولتی یک روزی باید برگردد به قانونی که وجود دارد و به آن تمکین کند یعنی نمی تواند برای همیشه از آن فرار کند. در حقیقت وظیفه فعالان مدنی است که مردمی را که خواسته هایشان با سرکوب روبرو شده است به مسیری هدایت کنند که در چهارچوب حرکت های مدنی و به صورت آرام و بدون خشونت و بدون واکنش های تقابلی، بتواند صورت بگیرد. خارج از این که این ایده را آقای میرحسین موسوی مطرح کرده باشند یا این ایده برآمده از متن جامعه و جنبش های مطالبه محور باشد. به نظرم می شود بر روی این روش ها و خواسته هایی که مشخصا خواسته عمومی مردم است و به گروه خاصی هم تعلق ندارد و همه را ـ از جمله زنان را ـ شامل می شود به توافق رسید. زیرا این خواسته ها، در واقع همه شمول است مثل: آزادی رسانه ها و مطبوعات، آزادی اجتماعات، آزادی زندانیان سیاسی و نظایر اینها. به ویژه آزادی زندانیان سیاسی در این مقطع بسیار مهم است چرا که مردم ما با توجه به حق خواهی و پا فشاری بر یک حق کاملا مشروع، حرکت کردند و بلوغ شان را هم نشان دادند ولی حدود 2000 نفر یا بیشتر دستگیر و زندانی شده اند و سرکوب بی دلیلی اتفاق افتاده است. در حقیقت اولین خواسته اگر آزادی زندانیان سیاسی باشد دومین خواسته باید آزادی اجتماعات باشد (آزادی اجتماعات طبق اصل 27 قانون اساسی) یعنی من فکر می کنم اگر امکان این فراهم بیاید که حضور و بیان خواسته های مردم به صورت مسالمت آمیز انجام بگیرد شاید بشود بخشی از این جو خشم و عصبیت را آرام کرد و سپس با منطق و عقلانیت و مسالمت، سایر خواسته ها را هم پیگیری کرد. چون هنگامی که جو خشم یا فضای یاس بر جامعه حاکم شود، امکان خشونت های کور وجود دارد و مسیر حرکتهای مردمی، بدون تفکر و غالبا به صورت احساساتی پیش می رود.

مدرسه فمینیستی: براساس گفته خود شما اگر جنبش های مدنی با خاستگاه حقوقی مخصوص خودشان حرکت کردند چرا شما این حق استقلال را برای جنبش زنان قائل نیستید و وظایف این جنبش را متمایز می کنید ؟

شهلا لاهیجی: حرف من این نیست که جنبش زنان با توجه به خاستگاه و مطالبات مستقل خودش حرکت نکند بلکه حرف من این است که جنبش زنان «به تنهایی» این کار را نکند، بلکه در کنار دیگر جنبش ها حرکت کند. یعنی جنبش زنان نمی تواند یک محدوده و حرکت مجزا از این جنبش مدنی و عمومی برای خودش انتخاب کند. در حقیقت جنبش زنان در این شرایط گذار و ملتهب، باید خودش را در کنار دیگر جنبش ها تعریف کند و با هماهنگی با دیگر جنبش ها پیشنهاد فعالیت و حرکت هایی را بدهد یعنی با کمک جنبش های مختلف از جمله جنبش دانشجویی، جنبش معلمان، جنبش سندیکایی و… که از قبل این جنبش ها وجود داشته و فعال بوده اند.

در شرایط خطیر کنونی، جنبش زنان با تکیه بر تجربه یکصدسال مبارزه اش در ایران و با توجه به آموخته هایش از جنبش های بین المللی زنان می تواند راهکارهای خوبی ارائه بدهد. برای نمونه می تواند با توجه به خواسته های عاجل و مدنی این جنبش سراسری (که مطالبات زنان را هم در دل خودش دارد) به دیگر کنشگرانی که در این جنبش مدنی فعال هستند، پیشنهاد حرکت ها و فعالیت های مشترک بدهد.

مدرسه فمینیستی: این جنبش های مدنی که شما ازشان یاد می کنید هر کدام شان هویت مشخص خود را دارند و پیش از انتخابات هم مطالبات شان را اعلام کردند و هر جنبشی هم با هویت خاص خودش و با پرچم خودش وارد فضای انتخابات شد. حالا برخی این بحث را مطرح می کنند که اگر هر کدام از این جنبش ها هویت خودشان را فراموش کنند، ممکن است گرفتار همان ماجرایی بشوند که در انقلاب سال 1357شدند. به خصوص زنان که با شرکت گسترده شان در انقلاب سال 57 ، نه فقط بهره ای نگرفتند بلکه بسیاری از حقوق شان را هم متاسفانه از دست دادند.

شهلا لاهیجی: قضیه را وارونه نگاه نکنید. این مقایسه در حقیقت، ساده سازی ماجرا است. ببینید، این که جنبش های مختلف در این شرایط در کنار هم و هماهنگ عمل کنند اصلا به معنای هویت زدایی از آن ها نیست، بلکه منظور من این است که در حرکت های کنونی باید هویت های رنگا رنگ و متکثر بقیه ی جنبش ها را هم همراه خودمان داشته باشیم. در واقع منظورم این است که جنبش زنان در این شرایط نمی تواند به تنهایی یک حرکتی مجزا را سازمان دهد بلکه ناگزیر است که در هماهنگی با دیگر جنبش ها، کاری را صورت بدهد. (البته اگر واقعا می خواهد کاری انجام بدهد). ببینید، شما اگر به تجربه جنبش زنان در کشورهای دیگر هم رجوع بکنید خواهید دید که همیشه جنبش های مختلف از حرکت های همدیگر پشتیبانی و حمایت کرده اند چرا که همه فعالان جنبش های مختلف می دانند که بقیه جنبش ها نیز در حال حرکت در مسیر مدنی هستند پس این مسیر مشترک می تواند به همه جنبش ها کمک کند. حرف من این است که یک صف و جزیره جدا برای خودمان نسازیم.

مدرسه فمینیستی: خانم لاهیجی آیا منظور شما این هست که همه جنبش های اجتماعی در کشور برای آن که وجود داشته باشند نیاز دارند که مثلا «حق آزادی اجتماعات و تجمعات» یا «حق ایجاد تشکل های مستقل خود» را داشته باشند. یعنی این قبیل خواسته ها در واقع «کف» مطالباتی است که همه جنبش ها برای ادامه حیات شان به آن نیازمندند؟

شهلا لاهیجی: دقیقا. من هم منظورم این است که ما زنان در شرایط کنونی با توجه به «کف خواسته های مشترک» جنبش های اجتماعی می توانیم حرکت کنیم. بحث مشخص من این است که آیا «آزادی زندانیان سیاسی» خواسته زنان نیست؟ آیا آزادی مطبوعات، آزادی وبلاگ نویسان و یا آزادی تجمعات خواسته زنان نیست؟ مسلما هست. اما منظور این نیست که ما در جنبش زنان پرچم مان را زمین بگذاریم یا مثلا پشت سر جنبش دانشجویی یا پشت سر جنبش سندیکایی حرکت کنیم، بلکه باید دنبال «خواسته های حداقلی و مشترک» که همه جنبش ها را در برمی گیرد باشیم البته در این شرایط خاص.

مدرسه فمینیستی: در مجموع به نظر شما نقش جنبش زنان در این حرکت عمومی و گسترده چه بود؟

شهلا لاهیجی: همه شاهد بودند که اکثر جنبش های اجتماعی و مطالبه محور در ایران از جمله جنبش زنان وارد فضا و چالش های «انتخاباتی» شدند. برای نمونه جنبش زنان در ائتلاف «همگرایی جنبش زنان برای طرح مطالبات در انتخابات» با هویت مستقل خودش وارد فضای «انتخاباتی» شد و بخش عمده ای از دلایل خیزش این راهپیمایی ها و تجمعات مسالمت آمیز پس از انتخابات نیز نتیجه آن است که اکثر قریب به اتفاق جنبش های اجتماعی به این عرصه وارد شده بودند. حتا کسانی که قبلا با ائتلاف «همگرایی جنبش زنان» مخالف بودند پس از انتخابات متوجه شدند که جنبش زنان دقیقا حرکتی کرد که خیلی به موقع و هوشیارانه بود. بی شک نقش و تاثیر ائتلاف همگرایی جنبش زنان مانند نقش فعالیت بقیه جنبش های اجتماعی پیش از انتخابات، در اتفاقات اخیر کاملا واضح است. در واقع این حرکت های مدنی پس از انتخابات، بخشا به دلیل فشاری بود که از سوی سازمان های جامعه مدنی به کاندیداها وارد آمد. یعنی نحوه ورود جنبش های جامعه مدنی از جمله جنبش زنان و دیگر جنبش ها به فضای انتخابات سبب شد که انتخابات به شکلی متفاوت با انتخابات های گذشته، اتفاق بیافتد و این انتخابات را زنده و مدنی بکند.

وقایع پس از انتخابات که پروسه اش از پیش از انتخابات آغاز و تاکنون ادامه دارد ناشی از آن بود که جامعه مدنی ایران و از جمله بسیاری از مردمی که تاکنون به دلیل غیردموکراتیک بودن انتخابات در انتخابات شرکت نمی کردند این دفعه با «مطالبات مشخص» و برای «تغییر» وضعیت، به میدان آمدند و خواستار حق خود شدند. این تغییر نه تنها نیاز مردم که اتفاقا هماهنگ با منافع ملی بود. باید تحول اساسی در سیستم حاکمیت پیدا می شد پس روشن است که مردم به این دلایل آمدند و در این حرکت شرکت کردند. مطمئن باشید که این حرکت را هیچ کس نمی تواند مصادره یا طرد کند و مثلا بگوید این حرکت مشروعیت برای نظام بود یا نبود. در واقع این حرکت در یک پروسه بلند مدت شکل گرفته و اگر به خشونت کشیده نمی شد حقیقتا به نفع کل مملکت بود و این که با چه هدفی این حرکت را به خشونت کشیدند معلوم نیست. چون منافع حاکمیت هم در آن بود که این حرکت را به خشونت نکشاند ولی چرا کشیده شد باور کنید برای من هنوز نامفهوم است. شاید این سرکوب و خشونتی که انجام شد در ادامه همان سیاستی است که بارها تکرار شده یعنی بارها ما دیده ایم که نامناسب ترین جواب در یک موقعیت خیلی خاص به جهان داده شده، به نظر می رسد این خشونت ها هم یکی از همان نامناسب ترین پاسخ های حاکمیت به یک موقعیت خاص است.

مدرسه فمینیستی: آینده این حرکت را چطور می بینید؟

شهلا لاهیجی: به نظرم این حرکت مدنی برای مردم ایران در درازمدت نتیجه مطلوب در بر داشته باشد و مردم ایران بتوانند حرکت های مدنی را در جامعه جابیاندازند و این بلوغی را که خیلی ها معتقد بودند که ظرف ده سال ممکن بود پیش نیاید در ظرف دو هفته به وجود آمد. منتها از به خشونت کشیده شدن این حرکت ها واقعا نگرانم، چون که در آن صورت، امکان دارد این حرکت، از شکل مدنی خودش خارج شود یعنی از مسیر و هدف اصلی اش (که شکل گیری یک جامعه مدنی قوی است) خارج شود.

مدرسه فمینیستی: اما مسئله ای که وجود دارد این است که حکومت در پاسخ به حرکت های مدنی مردم، پاسخی خشونت آمیز داده و بن بست ایجاد کرده اما هنوز هیچ کدام از جنبش ها و نخبگان جامعه نتوانسته اند راه حلی خلاق و قابل قبول پیش پای مردم بگذارند که با توجه به آن، جامعه به روش های افراطی و حرکت های کور و خشونت آمیز گرفتار نشود، و مسیر خواسته ها را به سمت منطقی و درست هدایت کند، مسیری که مورد قبول عموم مردم قرار بگیرد.

شهلا لاهیجی: کاملا درست است، اتفاقا یکی از آسیب هایی که این گونه حرکت های بزرگ و عمومی ممکن است در برداشته باشد و به جای آن که این فرصت به نفع مردم تمام شود به ضرر آن شود از قضا همین باقی ماندن در فضای خشونت آمیز و واکنشی و تقابلی است. در حالی که نباید اجازه داد که روش های پر خشونت، تقابلی شود. حالا تصور می کنم که چند گزینه، متصور است: یا این که این حرکت ها آنقدر رادیکالیزه و تند شود که دیگر هر نوع حرکت مدنی در آن از بین برود. یا ممکن است که سبب یاس و ناامیدی شدید شود که باز هم هر نوع حرکت مدنی از بین خواهد رفت. البته من اصلا بدبین نیستم و فکر می کنم ما می توانیم از این بحران بیرون بیاییم. اما برای این که از این بحران و تندپیچ تاریخی به سلامت گذر کنیم به نظرم می رسد که تنها راه شاید آن باشد که بر سر خواسته هایی که اتفاقاَ کف مطالبات مدنی است و در این جنبش سراسری هم مطرح شده است (یعنی «حق آزادی اجتماعات»، «آزادی زندانیان سیاسی»، «آزادی مطبوعات»، «حق ایجاد تشکل ها» و…) با کمک دیگر جنبش ها حرکت کنیم. حالا ما در این فضایی که یک طرف اش «جو ارعاب» است و طرف دیگرش «جو رادیکالیزه» شدن است باید بتوانیم بر این «کف مطالبات مدنی» که اتفاقا از سوی کاندیداها هم مطرح شده، حرکت کنیم و بر روی این باریکه بین دو پرتگاه گام برداریم. آری، راه رفتن بر لبه تیغ!

مدرسه فمینیستی: خانم لاهیجی خیلی ممنونیم که در این مصاحبه شرکت کردید.


مطالب دیگری در مورد رابطه جنبش زنان و جنبش سبز را می توانید در لینک های زیر مشاهده کنید:

تظاهرات میلیونی مردم، و نقش جنبش زنان /گفتگوی جمعی: نسرین ستوده، نرگس محمدی، نوشین احمدی خراسانی و منصوره شجاعی

جنبش زنان، جبهه سبز، و میدان «مین» / بخش دوم میزگرد رابطه جنبش زنان و جنبش سبز

مطالب مرتبط

+ There are no comments

Add yours