رادیو زمانه در طول ماههای گذشته وضعیت روزنامهنگاران و فعالان سیاسی اجتماعی بازداشت شده به واسطهی انتخابات ریاست جمهوری را پیگیری کرده است. در مواردی خاص، روزنامهنگار یا وبلاگنویس مدتها پیش از انتخابات ریاست جمهوری بازداشت شده است؛ از جمله حسین درخشان که از اول نوامبر سال گذشته در بازداشت به سر میبرد.
روز چهارشنبه، ۲۹ مهرماه، پدر حسین درخشان پس از تقریبا یک سال سکوت نامهای سرگشاده به رییس قوهی قضاییهی ایران فرستاده و خواستار تعیین تکلیف فرزندش شده است.
حسن درخشان در این نامه مینویسد:
«این نامه اولین عکسالعمل رسانهای ما بعد از ۱۲ ماه است و این یعنی نهایت امیدواری عملی به رعایت چارچوب قانون در حدود مرز کشور عزیزمان. نیاز به گفتن نیست، اما بارها درخواست رسانههای برون مرزی را برای شرح وضعیت حسین رد کردهایم، حتی وقتی که بدترین شایعهها دربارهی مواجهه با او در رسانههای نیمهرسمی انتشار مییافت و البته هیچ دستگاهی این اخبار به شدت نگران کننده را تکذیب نمیکرد؛ نه برای ایجاد آرامش در دل پرآشوب ما که برای پاسداری از رعایت استقلال قضاوت دربارهی این پرونده.
در طول این مدت فرزند ما تنها دو ملاقات کوتاه چند دقیقهای با ما داشته. تصور بفرمایید: برای هر شش ماه فقط چند دقیقه. اعلام میکنم ما هیچ اطلاع مشخصی از وضعیت حقوقی او نداریم. نه دادگاهی برای او تشکیل شده و نه مشخص است حسین در اختیار کدام نهاد یا سازمان امنیتی است.»
دو روز پیش «سازمان روزنامهنگاران کانادایی مدافع آزادی بیان»، ضمن استقبال از آزادی مازیار بهاری، موضوع حسین درخشان را مجددا مطرح کرد. همچنین «سازمان گزارشگران بدون مرز» خواستار پیگیری وضعیت حسین درخشان شده است.
اما برخی دیگر از روزنامهنگارانی که پس از ۲۲ خرداد دستگیر شدهاند، حداقل توانستهاند با نزدیکان خود دیدار کنند. اما نمیتوان گفت که شرایطشان ایدهآل است.
برای نمونه با آن که پروندهی بهمن احمدی آمویی، روزنامهنگاری که هنوز در بازداشت است پیدا شده، اما تعیین تکلیف در بارهی او به زمان دیگری موکول شده است. در همین زمینه با ژیلا بنییعقوب، همسر بهمن آمویی گفت و گو کردهام:
امروز بهمن از بند ۲۰۹ اوین، تماس تلفنی گرفت. حالش خوب بود، روحیهاش خوب بود و احساس میکردم صدایش خوب است. مهمترین مسالهای که آزارش میدهد، بلاتکلیفی او است.
یعنی پرونده ایشان هنوز پیدا نشده است؟
پروندهاش پیدا شده، اما حالا میگویند: «پروندهاش کامل نیست. تمام پروندهاش برای ما نیامده است». پیش از این میگفتند پروندهای ندارد اما حالا مدتی است که میگویند: «مقداری از پروندهاش آمده است». بازپرسی شعبهی دو امنیت، به وکیل بهمن، خانم فریده غیرت اعلام کرده است که مقداری از پروندهی بهمن برایشان ارسال شده و بخشی از آن هنوز نیامده است. به همین دلیل و چون پرونده ناقص است، امکان انجام هیچکاری روی آن وجود ندارد.
بدادگاه نمیتواند ایشان را به قید کفالت یا وثیقه موقتا آزاد کند و طی این مدت پروندهی ایشان را تکمیل کند؟
بله، این هم یک سوال دیگر است. حتی وکیل ما، آقای سبحانی هم از بازپرس خواسته بود که او را تا تکمیل شدن پروندهاش آزاد کنند. گویا پاسخ بازپرس این بوده که سوابق پرونده هنوز نیامده است و در جواب آقای سبحانی که «اگر سوابق پرونده تا دو سال دیگر نیاید، ایشان باید همینطور بلاتکلیف اینجا بماند؟ چه کسی باید جوابگو باشد»، ایشان گفته است: «نمیدانم».
روزنامهنگار زندانی دیگری که هنوز بلاتکلیف است عیسی سحرخیز، مدیر کل اسبق مطبوعات داخلی است. سحرخیز حدود پنج سال پیش که عضو هیأت نظارت بر مطبوعات بود، در یکی از جلسات هیأت نظارت مورد حملهی عضو دیگر این هیأت یعنی محسنی اژهای قرار گرفت.
محسنی اژهای ابتدا با قندان به سحرخیز حمله کرد و سپس او را گاز گرفت. حال محسنی اژهای دادستان کل کشور است و سحرخیز نیز در اختیار قوهی قضاییه قرار دارد.
در بارهی وضعیت عیسی سحرخیز با فرزندش مهدی که ساکن امریکا است، گفت و گو کردهام.
آقای سحرخیز، از وضعیت پدرتان چه اطلاعی دارید؟
پدرم همچنان در اوین و با دو نفر دیگر همسلول است. همچنان هم در بلاتکلیفی به سر میبرد و هیچ کس نمیداند وضعیتاش چیست.
آیا به راحتی امکان تماس برای ایشان وجود دارد و میتوانند با خانواده صحبت کند؟
با این که به بند عمومی منتقل شده است اجازه تماس گرفتن ندارد. حتی گفتند اگر کارت تلفنی برایش ببریم، میتواند تماس تلفنی بگیرد. این کار را هم کردهایم، اما هنوز اجازهی تماس ندارد.
ولی هفتهای یا دو هفتهای یک بار با خانواده دیدار دارد. وضع عمومیاش خوب است و روحیهاش هم که عالی است. به هرحال منتظر است و میگوید فعلا این قضیه سر دراز دارد.
آیا تا این لحظه هیچ اتهام خاصی به ایشان تفهیم شده که بداند به چه دلیل در بازداشت به سر میبرد؟
خیر، ایشان هنوز در بازداشت موقت است. روز اول یک سری مسائل از قبیل شرکت در تظاهرات را به ایشان گفته بودند که پدر من اصلا تهران نبوده و نمیتوانسته در تظاهرات شرکت کند. بعد از سه چهار هفته هم یک سری اتهامات اضافه کردند. همان اتهاماتی که برای همه تکرار کردهاند، برای پدر من هم برشمردهاند.
مسالهی مهم در حال حاضر، نحوهی اطلاعرسانی در بارهی زندانیان است. اما متاسفانه در شرایط خاص، بعضی از خانوادهها تمایل چندانی به اطلاعرسانی ندارند که میتواند ناشی از تهدیدهایی از سوی قوهی قضاییه یا نهاد دستگیر کنندهی متهم باشد.
به عنوان مثال، خانوادهی درخشان تمایل چندانی به صحبت با هیچکس، تا این لحظه، نداشتهاند. شاید با این امید که دستگاه قضایی به این سکوت، با نگاهی مثبت بنگرد.
+ There are no comments
Add yours