گزارش و سخنرانی های نشست پیشکسوتان و جوانان جنبش زنان به منظور آمادگی برای شرکت در «کمیسیون مقام زن سازمان ملل متحد»

۱ min read

فرزانه دبیری-2 آذر 1388

مدرسه فمینیستی : میریام کالج یا همان «کالج فمینیستی مریم» در شهر مانیل پایتخت فیلیپین؛ از تاریخ سی ام مهرماه تا دوم آبان ماه 1388 میزبان بیش از 640 نفر از پیشکسوتان جنبش زنان و فمینیست های جوان منطقه آسیا و اقیانوسیه بود. سه روزی که شورو نشاط، برنامه ریزی، ظرافت و نوآوری ویژه برنامه های زنان، مهر و نشان فمینیستی بودن برنامه را بر پیشانی آن حک کرد.

برنامه راس ساعت9 صبح روز سی ام مهر ماه با مراسم زیبایی آغاز شد: آرم این گردهمآیی ترکیبی از 5 نوار بود که در همه وسایل این گردهمآیی به چشم می خورد. این آرم در 5 نوار بزرگ از هم تفکیک شده بود، هر نوار در اختیار یک بخشی از منطقه قرار داشت مثلا آسیای جنوب غریی، آسیای جنوب شرقی و…. هر نوار توسط یک پیشکسوت جنبش زنان منطقه و یک جوان از همان منطقه، با موزیک بسیار زیبای شرقی از انتهای سالن به روی سن آمفی تاتر برده می شد و بر میله ای آویزان می گردید. به این ترتیب بود که آرم این نشست توسط پیشکسوتان و جوانان فیمینیست 5 زیر مجموعه منطقه آسیا و اقیانوسیه در کنار یکدیگر قرار گرفتند و این آرم همچون پرچم وحدت بخش همه کشورهای منطقه بر فراز سن آمفی تاتر به اهتزاز در آمد و نشست زنان، کار خود را رسما شروع کرد.

سه روز نشست شامل 6 جلسه عمومی که صبح ها در آمفی تاتر برگزار می شد، کارگاه های آموزشی همزمان در بعد از ظهر ها، بازار صنایع دستی و نمایش فیلم های حوزه زنان در شب ها بود. دو شام ویژه در شب اول و شب پایان کنفرانس هم در کالج سرو شد که همراه بود با برنامه های زیبای موسیقی، رقص و حرکات موزون و ارکستر سمفونیک که عمدتا توسط دانشجویان کالج که یک کالج فمینیستی است، اجرا شد. جلسه اختتامیه نیز خالی از نوآوری زنانه نبود. در حالی که آخرین جلسه این نشست به بیانیه این نشست اختصاص داشت، در آخرین لحظه شاهد پیشنهاد پرفسور پم؛ فمینیست سرشناس هندی، بود که خواست برای عملی شدن یک میلیارد دلار برای اجرای برنامه اصلاح ساختار برابری جنسیتی در سازمان ملل متحد، برنامه ای که در همین ماه پس از سه سال کمپین جنبش زنان، در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به تصویب رسید، هر کسی متعهد به پرداخت یک دلار بشود و اگر کسی قادر به پرداخت آن نیست، هر کسی که می تواند از طرف آنها پرداخت کند و این خود تعهد جمع آوری این مبلغ را از طریق ترویج بیشتر و فشار بر دولتها برای ایفای نقش خود با تامین بودجه برای آن، بدنبال می آورد. این پیشنهاد با شور و هیجان زیاد مورد تشویق قرار گرفت و حاضرین در جلسه هر کدام با نوآوری های خاصی تعهدات خود را رسما اعلام کردند. بلافاصله یک جعبه از انتهای آمفی تاتر به روی سن برده شد و این تعهدات که بطور سمبلیک با پول های کشورهای مختلف همراه بود، به داخل این جعبه ریخته می شد و بقدری این لحظه شورانگیز بود که تسهیلگر جلسه از گردانندگان آمفی تاتر تقاضای پخش موسیقی کرد اما از آنجا که آنها امادگی نداشتند باز هم این زنان حاضر در صحنه بودند که 4 میکروفون مخصوص پرسش و پاسخ را در اشغال خود در آوردند و شروع کردند به خواندن آوازهای محلی و رقص های گروهی. این پیشنهاد از آن رو توسط پرفسور پم ارائه شد که این آژانس جدید حقوق زنان که قرار است ساختار ان در کمیسیون مقام زن سازمان ملل رسما در ماه مارس در نیویورک اعلام شود مبتنی بر بودجه داوطلبانه است و در سخنان شارلت که ترجمه آن در این گزارش ارائه شده است، از همه فعالان جنبش زنان خواسته شده بود که به دولت های خود فشار وارد کنند که به این آژانس جدید حقوق زنان در سازمان ملل متحد کمک مالی کند. در واقع پرفسور پم با این شیوه سمبلیک نشان داد که زنان برای جمع آوری پول برای این آزانس جدید در سازمان ملل مصمم هستند.

کمیسیون مقام زن امسال، پانزدهمین سال کنفرانس پکن را که چهارمین کنفرانس جهانی زنان بود، گرامی می دارد. گرامیداشت جهانی کنفرانس پکن به معنای آمادگی هر چه بیشتر فعالان حقوق زن و فمینیست های جهانی برای نقد و بررسی دستآوردهای کنفرانس پکن است. چهارمین کنفرانس جهانی زنان در سال 1995 در پکن با حضور بیش از 30 هزار نفر منجر به برنامه عملی در 12 محور برای زنان شد که پس از 15 سال همچنان فعالان حقوق زن و نهادهای بین المللی بدنبال عملیاتی شدن برنامه های آن هستند. پس از سال 1995، کمیسیون مقام زن هر سال یکی از 12 محور برنامه عمل کنفرانس پکن را در دستور کار قرار داده و در دهمین سالگرد آن نیز مروری کلی بر دستاوردهای پکن داشته است. امسال نیز دستاوردهای پکن در عمل در نشست ماه مارس این کمیسیون مورد بررسی قرار می گیرد.

فعالان جنبش های فمینیستی و تشکل های غیر دولتی زنان در کشورهای مختلف طی تحقیقاتی میدانی این دستآوردها را مورد بررسی قرار داده و عمدتا در یک نشست ملی تشکل های غیر دولتی آنها را نهایی کردند تا بعنوان گزارش تشکل های غیردولتی به کمیسیون مقام زن ارائه کنند. اما این مطالعات در کشورها منجر به این شد که دستآوردها و بخش های عملی نشده کنفرانس پکن در کشورها مشخص شوند و از نتایج آنها در صدور بیانیه نهایی این نشست استفاده شود. این بیانیه که در سه بخش دستآوردها، دغدغه ها و توصیه ها ارائه شده است. یک پاراگراف کامل در دغدغه ها، حاصل وضعیت ایران است که البته بدون نام بردن از کشور، در بیانیه گنجانده شده است و یک بند هم در توصیه ها در واقع حاصل نظرات مشورتی ایرانی هاست. این بیانیه در روز 16 نوامبر در نشست منطقه ای نمایندگان دولت های عضو سازمان ملل متحد در بانکوک قرائت خواهد شد و بعنوان محور مباحث نمایندگان دولت ها در بانکوک قرار خواهد گرفت. همچنین این موارد از هم اکنون وارد پیش نویس بیانیه نهایی کمیسیون مقام زن در نیویورک شده است که باید منتظر بود و دید که نتیجه مذاکرات در جریان آن کنفرانس در ماه مارس به چه می انجامد.

خلاصه گزارش این نشست:

الف – برنامه نشست: این نشست از 6 برنامه عمومی در آمفی تاتر، کارگاه های اموزش همزمان در بعد ازظهر، بازار صنایع دستی زنان، نمایش فیلم های مربوط به زنان تشکیل می شد.

موضوعات برنامه های عمومی عبارت بودند از :افتتاحیه که با سخنان پاتریشیا از پیشکسوتان جنبش زنان و رئیس میریام کالج آغاز شد و دو سخنران ویژه در آن سخنرانی کردند: لاتیشا رامس شاهینا؛ نماینده مجلس فیلیپین و از فمینیست های پیشکسوتی که دارای سوابقی همچون دبیری سومین کنفرانس جهانی زنان در نایروبی و دستیاری دبیر کل سازمان ملل و تدریس در دانشگاه است، و نولن هیزر؛ دبیر اجرایی اسکاپ (کمیسیون اقتصادی اجتماعی آسیا و اقیانوسیه) که برای اولین بار یک زن این مقام را در سازمان ملل متحد از آن خود کرده است. هیزر که خود از زنان پیشکسوت منطقه در جنبش زنان است و امروز در حوزه سازمان ملل مشغول به فعالیت است، علیرغم حجم بسیار بالای کار خود، برای مدت چند ساعت هم که شد به این نشست آمد تا ارزش این نشست را رسما اعلام کند. او در سخنرانی خود زنان این نشست را رهبران و تصمیم گیران اصلی نامید و ضمن برشمردن دستآوردهای کنفرانس پکن و به تصویر کشیدن چشم انداز جنبش زنان، از همه شرکت کنندگان خواست که فعالانه در تدوین بیانیه پایانی شرکت کنند و همانجا از میزبان این نشست؛ پاتریشیا دعوت کرد که در نشست سران دولت ها در ماه آینده در بانکوک حضور پیدا کند و این بیانیه را قرائت کند. او به این تصمیم گیران اصلی تعهد کرد که دغدغه های زنان در این بیانیه محور مباحث نشست دولتی ها در بانکوک خواهد بود. به دلیل اهمیت سخنرانی نولن، متن فارسی آن را اینجا بخوانید.

نشست اول – عنوان نشست اول “فیمینسم از میان نسل ها” بود که پیام های پیشکسوتان جنبش زنان در کشورهای مختلف بصورت ویدئویی در این بخش پخش شد که در برگیرنده ناکامائورا (ژاپن)، کاملا (هند)، سومالی (تایلند)، کلیر (فیجی)، و ویدئویی در یادبود یایوری از ژاپن، اما لاتیشا (فیلیپین)، نگار (پاکستان) و چای از چین در این نشست صحبت کردند.

نشست دوم نیز به موضوع “فمینیسم از میان نسل ها” اختصاص داشت و در آن نسل جوان فمینیست ها صحبت کردند که در آنها عمدتا نتایج کار های تحقیقات دانشگاهی یا فعالیتهای حرفه ای خود را در آژانس های سازمان ملل یا پروژه های خاص ارائه کردند.

نشست سوم به موضوع مهم “بالاخره یک آژانس برای زنان در سازمان ملل متحد” اختصاص داشت. که در آن شارلت؛ مدیر مرکز رهبری جهانی زنان از امریکا، شارون از فیجی، طاهرا عبدالله از پاکستان و جی جی از فیلیپین به مصوبه جدید مجمع عمومی سازمان ملل در تاریخ 14 اکتبر برای اصلاح برنامه برابری جنسیتی پرداختند و هر کدام از یک زاویه آن را مورد بررسی قرار دادند. شارلت که خود هم بعنوان یک آکادمسین و هم بعنوان یک فعال جنبش زنان که سالیان سال است همراه این جنبش است، و همچنین در حوزه سازمان ملل متحد بویژه برای اصلاح ساختار سازمان ملل برای برابری جنسیتی با تشکیل کمپین این اصلاح ساختار به مدت سه سال است فعالیت می کند، سخن خود را در پاسخ به این سوال اساسی شروع کرد که چرا زنان و فعالان جنبش زنان باید در سازمان ملل متحد حضور داشته باشند. او حوزه سازمان ملل را یکی از حوزه های عمده تصمیم گیری می داند که بر زندگی روزانه زنان در جهان تاثیر دارند، بنابراین فعالان جنبش زنان همانگونه که در حوزه های تصمیم گیری دولتی فعال هستند باید در این حوزه هم فعال باشند. شارلت تاکید کرد که مخالفان حقوق زنان نیز در سازمان ملل بسیار فعال هستند و در همین اواخر مطالبی که ضد حقوق زن است در سازمان ملل مورد بحث و تصویب قرار گرفته است، پس باید به سازمان ملل هم بعنوان یکی از مراکز مهم تصمیم گیری سیاسی توجه کرد و در ان حضور داشت. شارلت با بررسی تاریخچه مسائل زنان در سازمان ملل به چگونگی حضور جنبش زنان برای اصلاح ساختار سازمان ملل برای برابری جنسیتی پرداخت و تلاش سه ساله و دستآوردهای این کمپین اصلا ح ساختار سازمان ملل را برای برابری جنسیتی برشمرد. و آنجه که هنوز باقی مانده را نیز مورد بحث قرار داد. آگاهی زنان فعال از برنامه جدید و ساختار جدید سازمان ملل برای برابری جنسیتی باعث خواهد شد که بتوانند در هر کشور و در سطح منطقه نقش خود را بهتر ایفا کنند. برای اینکه بدانید چه می توان کرد سخنان شارلت را در اینجا بخوانید.

نشست چهارم به بحث جنسیت در تغییر آب و هوا و کاهش خطر بلایا اختصاص داشت . نشست پنجم به موضوع جنسیت و امنیت انسانی در وضعیت جنگ و پس از جنگ، و نشست ششم به موضوع “آن سوی بحران؛ به پیش با گزینه های توسعه” اختصاص داشت که در آن پانلیست ها به تحلیل بحران موجود اقتصادی و روش های مختلف عبور از آن پرداختند. لیو از چین گفت که اهمیت کنفرانس پکن در سال 1995 و تغییرات سریع در این دوران، اشکال متفاوت بحرانی را وارد زندگی بسیاری از زنان کرده است. پس از موفقیت کنفرانس پکن، جنبش زنان انتظار بهبود وضعیت زنان را داشت. جنبش زنان تصور نمی کرد که وضعیت برای بسیاری از زنان بشدت بدتر از گذشته بشود. تیا از اندونزی نیز تاکید کرد که هرگز از زنان در باره نوع توسعه مورد نظرشان سوال نمی شود. پروژه های توسعه بانک توسعه آسیا و سایر آژانس های توسعه در منطقه زنان را به قعر بحران برده اند چرا که صدای زنان در باره اینکه گزینه های آنها برای پروژه های توسعه چیست شنیده نمی شود. گیتا از هند نیز در سخنان خود تلاش کرد که به این سوالات پاسخ دهد :مشخصه این بحران جدید چیست؟ چه گزینه هایی برای جنبش زنان در اقتصاد و جامعه وجود دارد تا بتواند منجر به خلق یک جامعه و اقتصاد جدید بشود؟

به سخنان همه پانلیست ها به زبان انگلیسی در این پیوند گوش دهید:

http://apww.isiswomen.org/index.php…

ب – بیانیه پایانی: بیانیه پایانی این نشست در 3 حوزه دستآوردها، دغدغه ها و توصیه ها ارائه شد. این بیانیه که یک تیم کاری از مدت ها قبل از نشست بر روی آن کار می کردند، در جریان نشست، با حمع اوری بیشتر اطلاعات و نظرات شرکت کنندگان، در یک کارگاه نقد وبررسی، مطالب بیانیه را کم و زیاد کردند و در نهایت با پذیرش اصول آن، قرار شد که از طریق ایمیل نسخه نهایی در اختیار قرار بگیرد که متاسفانه هنوز در اختیار قرار نگرفته است.

اما آنچه که مربوط به ایران می شود یک پاراگراف در بخش دغدغه ها و یک پاراگراف در بخش توصیه هاست.

در بخش دغدغه ها آمده است که : در برخی از کشور های منطقه، قوانین تبعیض آمیز علیه زنان همچنان وجود دارند و برخی از کشورها از امضای پیمان رفع همه اشکال تبعیض علیه زنان خودداری کرده اند و مانع اجرای برنامه عمل پکن می شوند. زنان در برخی از کشورها مورد آزار و اذیت، قرار می گیرند، بازداشت و محاکمه می شوند و تشکل های دولتی آنها بسته می شود و به این ترتیب آنها قادر نیستند که نقش خود را در اجرای برنامه های عمل کنفرانس پکن ایفا کنند.

در بخش توصیه ها نیز به همه کشورها توصیه شده است که : کشورهایی که پیمان رفع همه اشکال تبعیض علیه زنان را امضا نکرده اند، آن را امضا کنند و آنهایی که آن را مشروط امضا کرده اند، شروط خود را بردارند و اجرای برنامه های عمل کنفرانس پکن را در دستور کار خود قرار دهند.

امید این که این مباحث، دولت ایران را ترغیب کند که تعهدات خود را در رفع تبعیض علیه زنان در ایران به اجرا گذارد.


سخنان خانم نولن هیزر در این نشست

پرفسور پاتریشیا؛ برگزار کننده محترم گردهمآیی تشکل های غیر دولتی آسیا و اقیانوسیه به مناسبت پانزدهمین سال کنفرانس پکن،.. دوستان، خانم ها و آقایان

چقدر خوشحالم که دربین شما هستم. می خواهم شما را عالیجنابان خطاب کنم که البته مقامات عالی هم هستید، پس عالی مقامان: چه لذتی است که می بینی یک سالن پر است از دوستان قدیمی و بسیاری از مردمی که زندگی شان را وقف تغییر در زندگی زنان کرده اند.

اما چه چیزی در این 15 سال تغییر کرده است؟ 15 سال پیش من در همین جا در مانیل در تدارک اولین گردهمآیی تشکل های غیر دولتی آسیا و اقیانوسیه برای آماده سازی برای چهارمین کنفرانس جهانی زنان بودم. ما توانستیم اولین برنامه اقدام عمل تشکل های غیر دولتی آسیا و اقیانوسیه را بنویسیم.

چهارمین کنفرانس جهانی زنان در پکن به عنوان یکی از بزرگترین کنفرانس های زنان مورد توجه قرار گرفت اما این کنفرانس، فقط یک کنفرانس در مورد زنان نبود. کنفرانس پکن، کنفرانس زنان در سطح جهان بود، و منشاء آن هم زنان آسیا و اقیانوسیه بودند. ما جهان را از چشم های زنان دیدیم و توانستیم برنامه ای برای قدرتبخشی به زنان بنویسیم.

اجازه بدهید که برخی از دستآوردهای پس از کنفرانس پکن را مطرح کنم، چرا که زنان هنوز پس از کنفرانس پکن سر پا نایستاده اند. ما منتظر نیستیم که دیگران برنامه عمل را برای ما اجرا کنند، ما باید بخشی از مجریان برنامه عمل باشیم. قبل از اینکه بخواهیم دستاوردهای مان را گرامی بداریم، می خواهم که همگی مان کار سخت و مبارزه ای را که ما را به اینجا هدایت کرده است، به یاد بیاوریم. در مدت 15 سال ما با طیف وسیعی از شرکا و همراهان برای ترویج حقوق بشر زنان، برای قدرتبخشی به زنان در حوزه های نابرابر، برای کمک به دسترسی زنان به فرصت های اجتماعی و اقتصادی، و برای کمک به کشورها برای دستیابی به جوامعی که آزاد از خشونت، فقر و تبعیض باشند، کار کرده ایم.

ما هرگز نمی توانستیم زمانی را تصور کنیم که زنان از منطقه آُسیا و اقیانوسیه از دولت هایشان بخواهند که پیمان رفع همه اشکال تبعیض علیه زنان را امضا کنند، چیزی که امروز ما زنان ـ به جز در 4 کشور ـ در همه کشورهای منطقه به آن دست یافته ایم. به خاطر همین پیمان رفع همه اشکال تبعیض علیه زنان، زنان از همه حقوق شهروندی در قانون اساسی کشورهای خودشان از جمله در افغانستان برخوردار شده اند. ممکن است بپرسید که مگرچه تغییری در افغانستان ایجاد شده است؟ این تغییر بدنبال انطباق قوانین در افغانستان اتفاق خواهد افتاد. قوانین و سیاست هایی برای تقویت امنیت اقتصادی زنان و حقوق آنها در حوزه های اساسی از جمله اشتغال شرافتمندانه و دسترسی به اعتبارمالی و بازار، در حال تصویب هستند. در حال حاضر تعدادی از کشورهای منطقه از جمله در تایلند، کامبوج و فیلیپین در آسیای جنوب شرقی، هندوستان، نپال و بنگلادش در آسیای جنوبی دارای برنامه های عمل ملی برای مبارزه با خشونت علیه زنان هستند.

ما هرگز تصور نمی کردیم که چگونه زمینه سازی برای مشارکت و رهبری زنان می تواند منجر به دگرگونی اقتصادی و اجتماعی قابل ملاحظه ای در تعداد زیادی از کشورها شود. اقدامات مثبت و یا سهمیه هایی برای افزایش نمایندگی زنان در حوزه های تصمیم گیری سیاسی در تعدادی از کشورها از جمله افغانستان، اندونزی و تیمور شرقی به تصویب رسیده است. ما هرگز تصور نمی کردیم که در نپال بعد از بیش از 10 سال نزاع و کشمکش داخلی، این کشور در میان آن سه کشوری درمنطقه آسیا و اقیانوسیه قرار بگیرد که حداقل 30 درصد از زنان در مجلس نمایندگی داشته باشند.

چه کسی می توانست زمانی را تصور کند که ما زنان سازمان ملل متحد را وادار کنیم که خشونت علیه زنان را به عنوان یک خشونت علیه حقوق بشر به رسمیت بشناسد؟ این ها موضوعاتی هستند که در حال حاضر دردستور کار در سطوح ملی، منطقه ای و بین المللی مورد توجه قراردارند. ما هرگز تصور نمی کردیم که دولت ها در منطقه، قوانینی علیه خشونت خانگی وضع کنند و برای پرداختن به مسئله خشونت علیه زنان، کمیسیون هایی را ایجاد کنند. همچنین ما تصور نمی کردیم که این همه توجه به ارتقاء آگاهی، پیش گیری از خشونت و نقش مردان و پسران به این موضوع جلب بشود.

این تغییرات به خاطر عزم راسخ میلیون ها زن و مردی اتفاق افتاد ه است که دارای چشم انداز مشترکی برای جوامعی بودند که در آنجا برابری بیشتر باشد، جایی که دختران به همان اندازه پسران از فرصت برخوردار باشند، جایی که زنان در فضایی فارغ از خشونت، فقر و تبعیض زندگی کنند.

اما خواهران عزیز، ما هنوز راه زیادی داریم تا به چشم اندازمان برسیم و هنوز کارهای خیلی زیادی هست که باید انجام بشوند. ما هر 5 سال یکبار دور هم جمع می شویم تا دستآوردهای کنفرانس پکن را مرور کنیم، و می بینیم که هنوز، کل موضوع مربوط به اجرای برنامه های عمل کنفرانس پکن و مسئولیت پذیری نسبت به زنان به قوت خود باقی است. منظور من از مسئولیت پذیری نسبت به زنان چیست؟ دو عنصر اساسی در مسئولیت پذیری جنسیتی وجود دارد: اول زنان باید در هر قسمتی از نظارت بر سیستم و در هر سطحی حضور داشته باشند. باید مطمئن بشویم که تصمیم گیران به زنان پاسخگو هستند، چرا که تصمیمات بیش از همه بر روی زنان تاثیر می گذارد و زنان باید حق داشته باشند که در مورد تصمیمات سوال کنند و زنان باید محق باشند که در مناظره های عمومی حضور داشته باشند.(من اینجا آمدم و متاسفم که فقط می توانم چند ساعت اینجا در خدمت شما باشم برای اینکه باید برای صحبت در جمع نمایندگان سران 16 کشور در «آ سه آن» صحبت کنم. با این حال، تصمیم گرفتم که اینجا بیایم برای اینکه برای من مهم بود که در بین رهبران جهان که اینجا جمع هستند و به مسئله مهم زنان می پردازند صحبت کنم . من به سازماندهندگان مسائل زنان به همان اندازه حضور در بالاترین سطح تصمیم گیری سیاسی در منطقه ارزش قائلم). دومین عنصر مسئولیت پذیری این است که پیشرفت برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان باید در شاخص های اقدام های صاحبان قدرت اندازه گیری شود. صاحبان قدرت باید برای عملکرد در پیشرفت حقوق زنان پاسخگو باشند. پاسخگویی برای برابری جنسیتی باید در همه حوزه ها اتفاق بیفتد. این پاسخگویی باید در انتقال سیاست ها به طریقی اتفاق بیفتد که ما حکومت پاسخگوی حقوق جنسیت داشته باشیم. این باید در خدمات عمومی اتفاق بیفتد، در دسترسی به عدالت به طریقی که ما بودجه ریزی می کنیم و در کمک های بین المللی ای که برای توسعه و امنیت دریافت می کنیم، درهمه اینها باید پاسخگویی به برابری جنسیتی اتفاق بیفتد. این واضح است که در حال حاضر شکاف های بسیاری در برابری توسعه و امنیت وجود دارد که باید مورد توجه قرار بگیرد. و متاسفانه این شکاف ها باید در بستری از تهدیدهای چندگانه علیه توسعه و رهایی از بحران مالی، در بستری از برنامه های تغییرات آب و هوایی برای تامین غذا و در وضعیت رشد افراط گرایی، باید از بین برده شوند. بنابراین ما نیاز داریم که پاسخگویی را به همان اندازه برنامه های قدرتبخشی به زنان تقویت کنیم، باید آگاه بود که ما بخاطر این تهدیدها با چالش های بسیار زیادی روبرو خواهیم شد. 15 سال پس از کنفرانس پکن، اقتصاد جهان به یک دوره بی سابقه ای از بحران ناامنی اقتصادی وارد شده، هر چند کمی بهبود مالی امروز مشاهده می شود، اما ما از بحران مالی سال 1997 آموختیم که بهبود مالی در مورد زنان حداقل دو برابر بیشتر زمان می برد برای اینکه بحران مالی، اقتصاد واقعی را به قهقرا می برد و امروز بیش از 25 میلیون نفر از مردم منطقه بخاطر این بحران مالی بیکار شده اند و زنان اکثریت کارگران بیکار کارخانجات را تشکیل می دهند، چرا که اکثریت کارگران بدون مهارت در صنایعی که نیروی کار زیاد می برد، زنان هستند، این بحران همچنین روی کارگران مهاجر اثر می گذارد و زنان دو سوم جمعیت مهاجرین را تشکیل می دهند و این ها آن حوزه هایی از اقتصاد هستند که در آن امنیت شغلی و سایر مزایای شغلی وجود ندارد. منطقه آسیا و اقیانوسیه بالاترین نسبت زنان شاغل را در سن اشتغال در جهان یعنی 49 درصد را به خود اختصاص می دهد، زنان این منطقه یا در مزارع، کارخانجات یا کارهای خانگی یا بعنوان زنان کارآفرین یا شاغل مشغول به کار هستند که در واقع در قلب اقتصاد جهان به تولید زنجیره ای مشغولند چرا که مدل توسعه ای که رشد کرده و نابرابری را برای این منطقه آورده ناشی از این است که در آسیا و اقیانوسیه ارزان تولید کنید و در غرب مصرف کنید. اما این مدل نباید بتواند بیش از این ادامه پیدا کند. و الآن زمان آن رسیده است که بدنبال مدل دیگر و جدیدی باشیم که کار کند و کسانی را می خواهیم که بتوانند در این مدل جدید برابری را ایجاد کنند و زنان باید بخشی از این گردانندگان و تصمیم گیرندگان باشند. بر اساس بدترین سناریویی که پیش بینی شده، بخاطر بحران مالی، حدود 9 میلیون زن فقط امسال در منطقه از کار بیکار خواهند شد و تعداد زنان بیکارمنطقه به این ترتیب به 38 میلیون نفر می رسد و بر اساس همین سناریو، بخاطر اثر این بحران اقتصادی، میلیون ها نفر از زنان دیگر نیز در منطقه با افزایش ناامنی در درآمد روبرو خواهند شد.

ما لازم است که مطمئن بشویم که زنان از نظر اقتصادی حقوق و امنیت دارند و این باید بخش عمده برنامه ما باشد، ما زنان در انتظار این هستیم که کنترل اقتصادی مور توجه قرار بگیرد چرا که انچه که این بحران را به ما تحمیل کرده نباید هرگز دوباره بدون هیچ پاسخگویی ما را رها کند، ما باید آن ها را پاسخگو کنیم و اساسا بدون حس پاسخگویی به کارگران این جریان نمی تواند ادامه پیدا کند. در حقیقت آنچه که من می دانم این است که علیرغم این حقیقت که ما رشد اقتصادی داشتیم و تولید ثروت کردیم، نابرابری درآمد هم رشد کرده و بهره وری همپای رشد اقتصادی جلو نیامده بخصوص در مورد کارگران و الان زمان آن رسیده که این شکاف از بین برود. تغییر شدید آب و هوایی و بلایای طبیعی در کشورها دارد دائمی می شود و با خود فجایع مرگ و نابودی اموال و تهدید حیات حیوانات را بدنبال می آورد و ما این فاجعه را در مورد کشور میزبان خودمان همین چند وقت پیش شاهد بودیم و من از صمیم قلب با مردم و دولت آن ابراز همدردی می کنم.

تعداد مردمی که از این بلایای طبیعی در منطقه آسیب می بینند، نزدیک به 50 درصد بیش از متوسط جهانی است . در حالیکه تغییرات آب و هوایی روی همه مردم اثر می گذارد اما در این میان زنان بیشترین آسیب را به خاطر مسائل جنسیتی مبتنی بر تقسیم کار و نابرابری های موجود تحمل می کنند. در حقیقت طبق آماری که من دارم، در جامعه ای که نابرابری جنسیتی وجود دارد، احتمال اینکه زنان و کودکان قربانیان بلایای طبیعی باشند 14 برابر بیشتر از مردان است و این همان چیزی است که ما زنان باید مطمئن شویم که در مورد آن آگاهی وجود دارد. علیرغم این حقیقت، زنان فقط قربانی نیستند آنها قدرت و عامل تغییر هستند ودر این تغییر آب و هوا، مشارکت کامل زنان برای انتقال تکنولوژی کاهش تغییرات و تخصیص منابع بر اساس جنسیت، کاملا ضروری و حیاتی است. من قبل از اینکه اینجا بیآیم در نشتستی از سازمان ملل متحد در بانکوک در مورد تغییرات آب و هوایی شرکت کردم که 3000 نفر از مذاکره کنندگان داشتند به کپنهاگ می رفتند و مطمئن شدم که تعداد زیادی از زنان از جامعه مدنی و از جنبش زنان در آن شرکت می کنند. به نظر می رسد صحبت های پیش رو در کپنهاگ در مورد تغییر آب و هوا فرصت بزرگی است برای مشارکت زنان در نوشتن برنامه پنجساله ای که برای دستیابی به اهداف هزار توسعه باقی مانده است.

علاوه بر آن آسیا اقیانوسیه به عنوان یک منطقه تاکنون توانسته پیشرفت های قابل توجهی در برخی حوزه ها بدست بیآورد که مهمترین موفقیت این منطقه، خارج کردن بیش از 400 میلیون نفر از فقر مطلق بین سال های 1990 تا 2004 است. در حقیقت اگر ما زنان توانسته ایم نیمی از بدترین شکل فقر مطلق را از بین ببریم به خاطر کاری است که در منطقه آسیا و اقیانوسیه انجام شده است، اما این کافی نیست که نیمی از فقر مطلق از بین برود، پس با نیمی دیگر باید چه بکنیم؟ آیا این نیمی دیگر زنان نیستند؟ ما باید مطمئن بشویم که فقر را یکبار و برای همیشه حذف می کنیم و هیچ دلیلی وجود ندارد که در قرن بیست و یکم با همه فن آوری ها و دانش ما در یک چنین فقری که شاهدش هستیم زندگی کنیم. این منطقه همچنین از مناطقی است که شکاف نابرابری را در آموزش ابتدایی و در بهداشت کاهش داده است و همچنین سلامت کودکان زیر 5 سال در برخی از کشورهای منطقه بهبود یافته است. در بسیاری از کشور ها صددرصد کودکان واجب التعلیم در مدارس ثبت نام شده اند. منطقه گام های مثبتی برای برابری جنسیتی در مدارس برداشته است، اما فقط 5 سال برای دستیابی به اهداف هزار توسعه باقی مانده است و بسیاری از مسائل مربوط به زندگی زنان بخصوص سلامت زنان به اندازه کافی مورد توجه نبوده و مرگ و میر مادران در هنگام زایمان هنوز از حوزه هایی است که ما باید توجه زیادی به آنها بکنیم. منطقه با مرگ 250هزار مرگ و میر سالیانه مادران، نیمی از مرگ و مرگ مادران را در جهان به خود اختصاص می دهد. اینها نابرابری های جنسیتی است که آزار دهنده است و تبعیض های گسترده علیه زنان در محیط های کار نیز بسیار وسیع است. تنها در 13 کشور، زنان بیش از 20 درصد نمانیدگان مجلس را تشکیل می دهند و تعدادی از این کشورها در این منطقه هستند. اما بطور بی سابقه ای که نگران کننده است، افراطی گرایی و نقض حقوق زنان رشد کرده است. رشد افراط گرایی به نام فرهنگ منجر به این شده است که حوزه های عمومی به روی زنان بسته شوند و خشونت علیه زنان افزایش پیدا کند، ما زنان باید این روند را متوقف کنیم، چون این به هیچوجه پذیرفتنی نیست. من اخیرا خبر بسیار وحشتناکی شنیدم که مجازات سنگسار برای زنا در ایالت آچه آ در اندونزی به تصویب رسیده است، مجازاتی که هرگز در منطقه آسیای جنوب شرقی سابقه نداشته است. و ما زنان نباید اجازه بدهیم که این اتفاقات در منطقه بیفتد. برنامه عمل کنفرانس پکن، پیمان رفع همه اشکال تبعیض علیه زنان و قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل که بر روی زندگی زنان تاثیر دارند، کاملا باید اجرا بشوند.چه کارهایی می توایم بکینم که این عقبگرد را و این چالش ها را در بستری از بحران ها در قرن بیست و یکم، به یک فرصت برای تامین حقوق زنان و پیشرفت امنیت زنان تبدیل کنیم؟

اول از همه در برنامه های اقدامات عمومی، برابری جنسیتی و حقوق زنان باید ارزیابی بشود. علاوه بر آن زنان و متحدان انها باید به طور مستقیم در مراجع و روند های نظارتی و پاسخگویی باید حضور داشته باشند. این مراجع باید یکسری مشاوره هایی را در مورد اولویت های توسعه ملی و همچنین گروه های ذینفع به انجام برساند و بررسی کند که آیا این طرح ها در سطوح محلی نیازهای زنان را تامین می کند یا نه. زنان باید در همه سطوح تصمیم گیری در دولت، در بحث های اقتصادی و در سطوح محلی حضور داشته باشند، ما نباید فقط در سطح ملی مسائل را مورد توجه قرار بدهیم، سطوح محلی بسیار مهم هستند. همچنین در نهایت ما زنان باید در همه جاهایی که زندگی هایمان بر اساس آنها بنا شده یعنی هم بخش عمومی و هم بخش خصوصی حضور داشته باشیم، چرا که این تخریبی که زندگی ما دستخوش آن شده است از همین بخش خصوصی آمده است. حالا دستیابی به برابری جنسیتی و حفاظت حقوق زنان نیازمند این است که دولت منابع را بر اساس حقوق افراد تخصیص بدهد و ما در مورد بودجه جنستیی صحبت کرده ایم اما این باید وارد سیستم بودجه ریزی معمولی شود. ما زنان نه تنها باید برای بودجه ریزی قوی و موثر اصرار کنیم بلکه باید در سطح نظارت بر نحوه هزینه کرد در بخش عمومی حضور داشته باشیم و مطمئن شویم که بودجه تخصیصی به اندازه کافی به مصرف می رسد و در راه درست هم به مصرف می رسد. این باید درک بشود که چقدر تبعیض علیه زنان و نابرابری، زنان را در معرض فقر قرار می دهد و آن را پایدار می کند، ما لازم است که راهبرد توسعه برای حذف فقر داشته باشیم. ما همچنین باید مطمئن بشویم که در بحث مالکیت زنان، دسترسی زنان به اعتبارات کلان و خرد ممکن می شود، باید از بهبود وضعیت زنان در خدمات اجتماعی و خدمات اولیه، و حفاظت اجتماعی از حقوق آنها مطمئن بشویم. مهمتر از همه اینها، این است که کار زنان و ارزش کار آنها به رسمیت شناخته بشود و باید مطمئن بشویم که به زنان در قبال کارشان پول پرداخت می شود و کامل و به اندازه کافی پرداخت هم می شود و نباید بگذاریم که کار زنان به خاطر رشد اقتصادی، هزینه اجتماعی بدنبال داشته باشد. این مهم است که نگرش جنسیتی در همه ابعاد عدالت ادغام بشود. اگر زنان درتشکیل چارچوب عدالت مشارکت کنند و ساز و کار حاکمیت قانون و نهادینه شدن آن به طریقی باشد که حقوق بشر و برابری قانونی را دربربگیرد، آنگاه هم سیستم رسمی و هم غیر رسمی قضاوت باید به تعصب های جنسیتی و هنجارهای جنسیتی در امور قضاوت بپردازد و در عمل و روش کار قضاوت تاثیر بگذارد. آنها همچنین باید به بی عدالتی های نظام مند و ساختاری و هم چنین نابرابری های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی که عموما عامل خشونت و نزاع هستند، بپردازند. باید از سازماندهی زنان از جمله سازماندهی زنانی که کار خانگی می کنند، زنانی که به عنوان مهاجر در خارج از مرزها به کار مشغولند و زنانی که خدمات ارائه می کنند، حمایت بشود. در حقیقت کاری که زنان در همه سطوح انجام می دهند بسیار مهم هستند، و بسیار اساسی است که مطمئن شویم که زنان فضای لازم را برای تغییر سیاست ها در اختیار دارند. دولت و سازمان های بین المللی باید پاسخگو باشند و برای این کار باید زنان جزو کسانی باشند که مذاکرات را به پیش می برند. می خواهم بگویم که در اقتصاد جهانی ، ما باید این را تضمین کنیم که در روش های سازماندهی اقتصاد جهانی، مردم به حساب آیند و به رسمیت شناخته بشوند، نه فقط به عنوان تولید کننده بلکه به عنوان انسان هایی که حقوقی برای خود دارند.

الآن مهم این است که ما زنان بدانیم که خواستار چه نوع جهانی هستیم؟ بخصوص جهانی که ما از نگاه زنان می خواهیم چگونه جهانی است؟ ما زنان جهانی می خواهیم که در آن بی عدالتی جنسیتی، طبقاتی، کاستی و قومی در آن در هیچ کشوری و در روابط بین کشورها، جایی نداشته باشد، زنان خواستار جهانی هستند که نیازهای اساسی به عنوان حقوق اساسی تامین شوند، جایی که فقر و همه اشکال خشونت در آن حذف شده باشد، جایی که مراقبت ها و پرورش کودکان توسط زنان که برای آن پولی پرداخت نمی شود، به عنوان تاروپود اجتماعی ارزشگذاری شود و مردان در آن سهیم شوند، هر فردی فرصت توسعه ظرفیت ها و خلاقیت های خود را دارد، جایی که توسعه زنان به عنوان توسعه برای همه به رسمیت شناخته می شود. این جهان باید ساخته بشود و من امیدوارم که شما بتوانید با چنین چشم اندازی، به دستآوردی برسید و من به عنوان نماینده سازمان ملل، از برگزارکننده این نشست دعوت می کنم که در نشست نمایندگان دولت ها که برای آمادگی در نشست پانزدهمین سال کنفرانس پکن، ماه آینده در بانکوک دور هم جمع می شوند، حضور پیدا کند و آنچه را که حاصل این حضور جنبش زنان در این نشست است، در بانکوک قرائت کند و قول می دهم که آنچه که در این کنفرانس تصمیم گیری شود، موضوع محوری و اصلی در نشست نمایندگان دولت ها در بانکوک قرار بگیرد.


تلاش های خستگی ناپذیر برای اصلاح ساختار سازمان ملل متحد به منظور برابری جنسیتی

شارلت بونچ از مرکز رهبری جهانی زنان در امریکا

عنوان بحث: تلاش های خستگی ناپذیر و دشوار برنامه اصلاح ساختار سازمان ملل متحد برای برابری جنسیتی (جی ایی ای آر) که کمپینی است برای ایجاد آژانس زنان در سازمان ملل متحد. ما چه دستآوردهای داشتیم و به کجا رسیده ایم؟ هنوز چه چیزهایی لازم است انجام شود، شاخص های ما یعنی جنبش زنان برای یک چنین آژانسی در سازمان ملل چیست؟

صحبت هایم را از پاسخ به سوالاتی شروع می کنم که به طور مرتب از من پرسیده می شود و یکی از آن سوالات این است که چرا یک مروج دو آتشه حقوق بشر زنان باید درگیر مسئله ساختار سازمان ملل متحد بشود؟ من فکر می کنم که این احتمالا یک سوال بسیار مهم برای همه ما در این پانل و برای همه شماست که متوجه بشویم که آنچه ما از دیروز در این فضای بسیار پر نشاط این نشست می شنویم، ما را متوجه این موضوع می کند که این یک لحظه بسیار مهم تاریخی برای تقویت ساختار زنانه در سازمان ملل متحد است که ما آن را از خواهرانمان به ارث برده ایم که قبل از ماتلاش کردند تا در سازمان ملل متحد، ساختاری را برای حقوق زنان تعریف کنند. بعلاوه همه پیشرفت هایی که از طریق سازمان ملل متحد در این حوزه مشاهده می شود، همگی حاصل فشار مبارزات، صداهای زنان در جنبش زنان، تشکل های غیر دولتی و سازمان های زنان است. بنا براین چه زمانی که ما در باره منشور سازمان ملل در سال 1948 و اعلامیه جهانی حقوق بشر بخواهیم صحبت کنیم و یا وقتی که بخواهیم در باره این موضوع صحبت کنیم که زمانی همه زنان از بخش های مختلف جهان فعالانه حضور پیدا کردند تا مطمئن بشوند که این منشور و بیانیه در باره حقوق همه مردم صحبت می کند و نه فقط حقوق مردان، چه در دو کنفرانس بزرگ در شهر مکزیک و تشکیل یونیفم در سازمان ملل، و کنفرانس های نایروبی و پکن که همه آنها به ایجاد سایر ساختارهایی برای زنان در سازمان ملل متحد کمک کرده اند، می بینیم که همه این دستآوردها، حاصل تلاش های جنبش های زنان در سراسر جهان بوده است.

فکر می کنم که اولین نکته این است که بدانیم که ما در یک لحظه بسیار مهم تاریخی وارد بحث اصلاح ساختار سازمان ملل برای برابری جنسیتی و تشکیل کمپین “اصلاح ساختار برای برابری جنسیتی” شدیم و آن هم زمانی بود که در مسئله حقوق زنان در سازمان ملل کار شده بود و ما متوجه شدیم که زمان آن فرا رسیده که یک حرکت متحدانه دیگری در جهان برای پیشبرد حقوق زنان به سطح دیگری برای استفاده موثرتر از منابع ایجاد کنیم و امیدوار بودیم که در نتیجه این حرکت متحدانه، شاهد رشد ترویج حقوق زنان در عمل باشیم.

سوال بزرگتری که بنظر من مطرح است این است که چرا سازمان ملل متحد؟ یعنی چرا فعالان حقوق زن باید وقتشان را صرف این کنند که این مسائل را در سازمان ملل متحد به پیش ببرند؟ من می خواهم خیلی شفاف بگویم که برای اینکه جواب بدهیم که چر اسازمان ملل متحد، باید اول به این سوال جواب بدهیم که چرا زنان در هر کشوری یا در هر مکانی برای تاثیر گذاری روی دولت ها فعالیت می کنند؟ نقش جنبش زنان در رابطه با دولت ها و سازمان ملل مربوط به این است که ما بعنوان زنان تلاش می کنیم که بر روی ساختارهای حاکم بر زندگی روزانه مان تاثیر بگذاریم، و سازمان ملل متحد نه کمتر از دولت های ملی یا محلی اهمیت دارد و نه بیشتر، بلکه به همین سادگی می توان گفت که سازمان ملل متحد یک فضای سیاسی دیگری است که قدرت و تصمیماتی که در آن گرفته می شود و پولی که در آنجا هزینه می شود، بر زندگی روزانه همه ما زنان تاثیر دارد. بنا براین دلیلی که ما در سازمان ملل فعالیت می کنیم همان دلیلی است که ما تلاش می کنیم که به شکل های مختلف دولت ها را در هر سطحی تحت تاثیر قرار بدهیم و وادار کنیم که دسترسی زنان را به مراکز تصمیم گیری برای تاثیر گذاری هر چه بیشتر جنبش های زنان در تصمیمات افزایش بدهیم؛ در اینکه منابع چگونه سازماندهی بشوند و چگونه برای حل مسائلی که زنان تعیین می کنند، این منابع مورد استفاده قرار بگیرند. و این تنها حوزه فعالیت ما نیست. من قبل از اینکه درگیر کارهای سازمان ملل بشوم، بیش از 20 سال در جنبش زنان فعال بودم. من جنبش زنان و سازمان ملل متحد را در مقابل یکدیگر و یا در رقابت با یکدیگر نمی بینم. من فکر می کنم که ما باید یک جنبش پرشور زنان را در هر حوزه ای از جمله در سازمان ملل یا دولت ها داشته باشیم. ما باید در همه فضاها حضور داشته باشیم چرا که نهایتا همه این فضاها در زندگی همه ما ، و بر اینکه چگونه زنان می توانند کار کنند و دیده بشوند، اثر می گذارند. بنابراین من در این لحظه مهم تاریخی در این فضا کار می کنم تا منابع بیشتری برای زنان بگیرم و دسترسی زنان را به منابع، بیشتر کنم و تلاش می کنم تا تاثیر تصمیماتی که زندگی ما را تحت تاثیر قرار می دهند؛ اعم از تصمیم در حوزه تغییر آب و هوا یا سیاست های تنظیم خانواده یا حقوق بشر که در زندگی ما تاثیر می گذارند، اثرگذار باشم. من همچنین مایلم بگویم که سازمان ملل دارد به یک فضای سیاسی رقابتی تبدیل می شود که مخالفان حقوق زنان نیز در آن برای مخالفت با انواع پیشرفت هایی که زنان پیدا کرده اند، حضور دارند و بسیاری ازبحث های اخیر در سازمان ملل متحد در مورد قطعنامه ارزشهای سنتی که در شورای حقوق بشر و بقیه مراکز مطرح هستندو علیه حقوق زنان است، به ما هشدار می دهند که ما در یک فضای گفتمان بین المللی سیاسی هستیم که در آن حقوق زنان و فمینیسم باید اثر بگذارد، چرا که این گفتمان بین المللی بر زندگی روزانه ما تاثیر دارد. بنابراین، این موضوع، علت این است که چرا ما داریم این کار را با سازمان ملل متحد انجام می دهیم. اما چرا الآن؟ من فکر می کنم به این دلیل بخصوص “زمان حاضر”مهم است که این کاررا انجام بدهیم ، چون این فرصت فراهم شده است.

برای ما در جنبش زنان هدف این است که میخواهیم آن سدی را برطرف کنیم که سالیان سال مانع تاثیر گذاری حقوق زنان در داخل سازمان ملل بوده است. واحدهای مربوط به حقوق زنان در سازمان ملل کارهای خوبی انجام داده اند، اما این واحدها بسیار کوچک و ضعیف هستند، و این واحد ها در سطح پائین تصمیم گیری در نظام مبتنی بر هرم قدرت در سازمان ملل قرار دارند، و خود این واحدها زمانی که تلاش می کنند تا علیه قدرت حرکت کنند که در آنجا نمایندگی ندارند و خودشان هم تازه تکه تکه هستند، احساس شکست و ناامیدی می کنند. همانطور که شما می دانید 4 واحد در سازمان ملل به موضوع زنان می پردازند که از میان آنها یونیفم از همه بزرگتر است و هر سه واحد دیگر کوچکتر هستند و هر کدام هم وظایف خود را دارند و باید گزارش های خودشان را به واحد های متفاوت در سازمان ملل ارسال کنند. بنا براین چشم انداز اصلاح و چشم انداز تغییری که ما درسال 2005 جذب آن شدیم، در واقع نتیجه حرکتی بود که در سازمان ملل یکسری تغییرات ساختاری برای ایجاد کمیسیون صلح، و ایجاد شورای حقوق بشردر حال شکل گیری بود، و به دستور کوفی عنان، نشستی در کپنهاک در بالاترین سطوح تصمیم گیری برای بررسی اینکه کارهای سازمان ملل در عمل در دفاتر کشورهای در حال توسعه چطور انجام می شوند، و اینکه چگونه می توان امور بشردوستانه را در روند توسعه به پیش برد، برگزارشد. البته این فرآیند تغییر در ساختار سازمان ملل با فرآیند تغییر اصلاح ساختار سازمان ملل برای برابری جنسیتی تفاوت می کند.

اصلاح ساختار سازمان ملل برای برابری جنسیتی بخشی از فرآیندی است که تحت عنوان ” سازمان ملل واحد” شناخته می شود، و آن تلاشی است برای نزدیک کردن بخش های مختلف سازمان ملل به یکدیگر در عمل. که البته باز هم این به کار اصلاح ساختار سازمان ملل برای برابری جنسیتی ارتباط ندارد، اما امکانی را برای ما فراهم کرد تا در این باره صحبت کنیم چرا که در این فرصت، همه موضوعات در سازمان ملل مورد بررسی قرار گرفتند تا ببینند که چگونه آنها را موثرتر به پیش ببرند، اما هیچ توجهی به مسئله حقوق زنان و برابری جنسیتی نشد ، و هیچ سوالی در این مورد مطرح نشد. بنابراین ما تصمیم گرفتیم که یک ساختاری را مطرح کنیم و سازمانهای بین المللی زنان از جمله مرکز رهبری جهانی زنان در امریکا، دان، و یا مرکز بین المللی صلح و بسیاری از سازمان های زنان شروع به کار کردند تا در نشست جهانی سازمان ملل در سال 2005 و 2006 حضور داشته باشند و ما شروع کریدم به صحبت برای ارائه یک بیانیه در پانل کپنهاک و طرح مسئله ساختار برای برابری جنسیتی از دید حقوق زنان. در واقع اصطلاح “اصلاح ساختار برای برابری جنسیتی” نیز از کار در همین پانل شروع شد. شما حتما می دانید که در سازمان ملل زمانی که بحث اصلاح ساختار شد صحبتی از برابری جنسیتی نبود بلکه فقط اصلاح ساختار سازمان ملل مطرح بود. پس ازاینکه ما در این زمینه کار کردیم، این اصلاح ساختار تبدیل شد به اصلاح ساختار نهادهای سازمان ملل برای جنسیت که ما باز هم مخالفت کردیم و گفتیم که این باید باشد اصلاح ساختار برای برابری جنستی یا حقوق زنان. چون این فقط بحث جنسیت نیست بحث حقوق زنان و توانمندسازی زنان است. البته این هنوز مطرح است که این آژانسی که برای زنان در سازمان ملل در حال طراحی است چه اسمی داشته باشد اما باید مطمئن بشویم که زنان را در ردیف اول و در مرکز امور قرار می دهد.

اگر بخواهم که جریان تاریخی شکل گیری این آژانس زنان را در سازمان ملل توضیح بدهم، باید برگردم به سال 2006 میلادی که زنان در نشست های منطقه ای و موضوعی در پانل هایی که در همه جا برگزار می شد، در باره زنان صحبت می کردند و در سازمان ملل در ژنو نیز ما حاضر شدیم و طرحی را که بسیاری از سازمان های شما آن را امضا کرده بودند، یعنی بیش از صدها سازمان و در آن خواستار یک آژانس جدید در سازمان ملل برای برابری جنسیتی بودند، ارائه کردیم. در این طرح اصول و کارکردهایی که ما احساس می کردیم که باید یک چنینی آژانسی از آن برخوردار باشد و فرآیند های مداخله زنان را هم در سطح کشوری و هم در سطح جهانی، مطرح کردیم، و این منجر شد به اینکه در آن پانل در ژنو، ایده اصلی ارائه شده توسط جنبش زنان پذیرفته شود. نوامبرسال 2006 بود و ما فکر کردیم که پیروز شدیم و جشن پیروزی گرفتیم، چون فکر می کردیم که این خواسته ما دارد تحقق پیدا می کند. ما رفتیم سراغ آن چهار واحدی در سازمان ملل که در امور زنان کار می کردند، که یونیفم بزرگترین آنها بود و اینسترا، واحد توسعه زنان ودفتر مشاورویژه در امور جنسیت. اما متوجه شدیم که این واحد جدید باید بیش از فقط یک ترکیب ساده از 4 واحد باشد. این واحد جدید باید بزرگتر باشد، باید مهمتر باشد و باید در سطح بالاتر رهبری بوجود بیاید، اساسا باید در سطح بالاباشد چرا که تجربه همه این 4 واحد در سازمان ملل نشان می داد که زمانی که سازمان ملل سیاستگذاری می کند؛ چه در سطح جهانی و در چه در سطح دفات

مطالب مرتبط

+ There are no comments

Add yours